آمریکا ۲۹ نفتکش «ناوگان سایه» جمهوری اسلامی را تحریم کرد
وزارت خزانهداری آمریکا ۲۹ شناور و همچنین شرکتهایی که مدیریت این نفتکشها را بر عهده دارند، تحریم و اعلام کرد که این کشتیها، با دور زدن تحریمها علیه جمهوری اسلامی، نفت و محصولات نفتی ایران را صادر میکنند.
دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری ایالات متحده پنجشنبه فهرست خود از نهادهای تحریمشده و همچنین افرادی که تحریمهای آمریکا را دور میزنند، بهروزرسانی کرد.
بر اساس این بهروزرسانی حدود ۲۰ شرکت کشتیرانی مستقر در جزایر مارشال، پاناما، جزایر ویرجین بریتانیا، لیبریا، امارات متحده عربی و هند تحریم شدهاند.
همچنین نزدیک به ۲۹ شناور که این شرکتها آنها را مدیریت میکنند و با پرچمهایی از جمله پرچمهای پالائو، پاناما، جامائیکا و گامبیا که مواد شیمیایی را حمل میکنند، تحریم شدند.
این شرکتها و کشتیها بخشی از «ناوگان سایه» جمهوری اسلامی هستند که بهطور غیرقانونی نفت و محصولات پتروشیمی را صادر میکنند و تحریمها علیه تهران را دور میزنند.
وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد این شناورها و شرکتها، صدها میلیون دلار از این محصولات را از طریق شیوههای فریبنده حمل کردهاند.
جان هارلی، معاون وزارت خزانهداری در امور ضدتروریسم و اطلاعات مالی، در بیانیهای گفت که این وزارتخانه «به محروم کردن حکومت ایران از درآمدهای نفتی که برای تامین برنامههای نظامی و تسلیحاتی خود استفاده میکند، ادامه خواهد داد.»
آمریکا همچنین حاتم السعید فرید ابراهیم سکر، تاجر مصری، را تحریم کرد که شرکتهای او با هفت شناور تحریمشده مرتبط هستند.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، عقیل کشاورز، دانشجوی اهل اصفهان و زندانی سیاسی محکوم به اعدام، برای اجرای حکم به یکی از سلولهای انفرادی زندان ارومیه منتقل شده است.
اطلاعاتی که پنجشنبه ۲۷ آذر به دست ایراناینترنشنال رسیده، نشان میدهد کشاورز پیشتر در خردادماه و همزمان با جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل بازداشت و از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شده بود.
بر اساس این اطلاعات، او عصر ۲۶ آذر از بند عمومی زندان ارومیه به سلول انفرادی منتقل شده است.
تا پیش از این، هیچ خبر یا گزارشی درباره وضعیت این زندانی سیاسی منتشر نشده و نام او نیز در رسانهها و نهادهای حقوقبشری مطرح نشده بود.
همزمان، شبکه حقوق بشر کردستان در گزارشی، کشاورز را دانشجوی رشته معماری دانشگاه شاهرود و اهل اصفهان معرفی کرد و نوشت او در خرداد سال جاری، در جریان سفری به ارومیه، از سوی ماموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد.
در این گزارش، بهنقل از یک منبع مطلع آمده است که کشاورز بهمدت یک هفته در بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در ارومیه، با هدف اخذ اعتراف اجباری به «جاسوسی برای اسرائیل»، تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت و سپس به زندان اوین منتقل شد.
به گفته این منبع، او در زمان بمباران زندان اوین از سوی اسرائیل در این زندان نگهداری میشد و پس از آن به یک بازداشتگاه دیگر منتقل شد.
این منبع مطلع که هویت او اعلام نشده، افزود که این زندانی پس از پایان دوره بازجویی به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد و در اواخر تابستان، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه به ریاست سجاد دوستی، به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد.
به گفته این منبع، بهدلیل تهدید بازجویان امنیتی، کشاورز و خانوادهاش از اطلاعرسانی درباره این پرونده خودداری کرده بودند.
او همچنین گفته است در روزهای اخیر به این زندانی اعلام شده که حکم صادره از سوی دادگاه ویژه جرایم جاسوسی تایید شده و همزمان با انتقال او به سلول انفرادی، خانوادهاش برای انجام آخرین ملاقات به زندان فراخوانده شدهاند.
جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه، شمار زیادی از شهروندان را به اتهام «جاسوسی» یا «همکاری» با اسرائیل بازداشت، محاکمه و در مواردی اعدام کرده است.
مقامهای جمهوری اسلامی اعلام کردهاند پس از این درگیری، که با حملات هوایی آمریکا به تاسیسات هستهای ایران نیز همراه بود، بیش از ۷۰۰ نفر به ظن جاسوسی یا همکاری با اسرائیل بازداشت شدهاند.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ۲۰ آبان اعلام کرد شبکههایی را که «شبکههای جاسوسی آمریکا و اسرائیل» میخواند، در داخل ایران متلاشی کرده است.
مجلس شورای اسلامی نیز ششم مهرماه با تصویب یک طرح اضطراری، امکان رسیدگی به پروندههای مرتبط با جاسوسی بر اساس مقررات زمان جنگ را فراهم کرد.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرده افرادی که در ماههای اخیر اعدام شدهاند، با اتهامهایی مانند «محاربه» و «همکاری با دولتهای متخاصم» مواجه بودهاند.
مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، و نهادهای حقوقبشری بینالمللی اعلام کردهاند دستکم ۱۲ نفر در سال جاری میلادی به اتهام «جاسوسی» در ایران اعدام شدهاند و نسبت به نبود دادرسی عادلانه در این پروندهها ابراز نگرانی کردهاند.
بر اساس گزارشهای حقوقبشری، در حال حاضر علاوه بر زندانیان جرایم عمومی، حدود ۷۰ زندانی با اتهامات سیاسی در زندانهای ایران در معرض تایید یا اجرای حکم اعدام قرار دارند و بیش از ۱۰۰ نفر دیگر نیز با اتهامات مشابه، با خطر صدور حکم مرگ روبهرو هستند.
تصمیم به مهاجرت برای بسیاری از ایرانیان تنها «رفتن یا نرفتن» نیست؛ ماندن در وضعیت «انتظاری» است که نه امکان ساختن زندگی در داخل را میدهد و نه اجازه رها کردن آن را. از نگاه جامعهشناسی، این وضعیت یک تعلیق اجتماعی مزمن است و از منظر روانشناختی، به فرسایش روانی میانجامد.
سالهاست برای بسیاری از ایرانیانی که در مسیر مهاجرت گیر افتادهاند، زندگی نه با تصمیمهای قطعی، بلکه با «صبر کردن» پیش میرود؛ از آماده شدن مدارک تا تغییر اوضاع، پایان یک بحران یا شروع یک مسیر تازه.
حسین قاضیان، جامعهشناس، در گفتوگو با ایراناینترنشنال، این وضعیت را نوعی تعلیق اجتماعی و سیاسی چندین ساله توصیف میکند.
به گفته او، سالهاست مردم نمیدانند اوضاع تغییر میکند یا نه، این تغییر مثبت است یا منفی، باید بمانند یا بروند، بخرند یا بفروشند؛ مدام در وضعیت انتظار به سر میبرند و دست نگه داشتهاند تا ببینند «چی میشه» ...
همین انتظار ممتد، به گفته قاضیان، به روانشناسی اجتماعی امروز ایران معنا داده است.
او در کنار این تعلیق عمومی، به تعلیق اداری ناشی از تصمیمهای سیاسی و اداری برخی سفارتخانهها هم اشاره میکند. این تعلیق بهویژه برای کسانی که در فرایند مهاجرت هستند، تشدید شده است.
او تاکید میکند که ترکیب تعلیق اجتماعی-سیاسی و تعلیق اداری، وضعیت بلاتکلیفی را «عمیقتر و فراگیرتر» کرده است.
شیدا شاولیان، رواندرمانگر، نیز در گفتوگو با ایراناینترنشنال، تعلیق را از زاویه روانشناختی توضیح میدهد.
به گفته او، تعلیق کوتاهمدت حتی اگر اضطرابآور باشد، قابلتحملتر است، چون ذهن هنوز به پایان آن باور دارد؛ به اینکه تعطیلیهای ناخواسته سیاسی تمام میشود، سفارتها به روند قبلی برمیگردند و زندگی جلو میرود.
اما در تعلیق بلندمدت، پایان نامعلوم است و نتیجه آن فقط استرس نیست، بلکه فرسایش روانی به همراه دارد.
شاولیان توضیح میدهد که در این شرایط، فرد بهتدریج احساس میکند نمیتواند تصمیم قطعی بگیرد و هیچ تصمیمی معتبر نیست.
این وضعیت بر امید، برنامهریزی و حتی تحمل امور روزمره، اثر میگذارد.
به گفته این رواندرمانگر، یکی از پیامدهای مهم این فرسایش، اختلال در تصمیمگیری بلندمدت است: «همان چیزی که برای احساس ثبات در زندگی به آن نیاز داریم.»
وقتی آینده نامعلوم باشد، مغز وارد «حالت بقا» میشود و تصمیمهایی مثل ازدواج، بچهدار شدن، سرمایهگذاری اقتصادی یا تعهد شغلی به تعویق میافتد. فرد مدام میگوید «فعلا»؛ فعلا امروز بگذرد.
روایت اول: پنج سال انتظار
این توصیفها در روایتهای شهروندانی که با ایراناینترنشنال گفتوگو کردهاند، عینیت پیدا میکند.
«الی»، پرستاری که پنج سال است برای مهاجرت تلاش میکند، میگوید در مسیرش بارها به دلایل مختلف متوقف شده؛ از مدرک زبان که چند بار اعتبارش تمام شده تا مشکلات سفارت.
او میگوید اگر قرار بود در ایران بماند، میتوانست شغل دوم راه بیندازد و از کار فعلیاش خارج شود، اما تصمیم مهاجرت همه چیز را معلق کرده است.
به گفته این پرستار جوان، هر تصمیم مهمی به تعویق افتاده: «میگویی بگذار ببینم قضیه مهاجرتم چه میشود، بعد میبینی روزها و ماهها و سالها گذشته و هنوز هیچ کاری نکردهای.»
بزرگترین ترس او، بیثباتی اقتصادی و سیاسی ایران است؛ اینکه هر لحظه اتفاقی تازه بیفتد و کل مسیر را عوض کند.
او میگوید اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، احتمالا مجبور میشود قید مهاجرت را بزند و به اجبار در ایران بماند.
شاولیان این وضعیت را «احساس زندگی موقت» مینامد؛ احساسی که زندگی واقعی هنوز شروع نشده و فرد فقط در حال انتظار است.
به گفته او، این حالت میتواند هم اضطرابزا باشد، چون آینده مبهم است، و هم افسردهکننده، چون زمان حال بیمعنا میشود.
در این شرایط، کرختی روانی اغلب یک مکانیسم دفاعی است: «روان برای اینکه زیر فشار، امیدش را از دست ندهد، احساسات را کمحجم میکند و فرد سعی میکند خیلی دلبسته چیزی نباشد.»
جنگ ۱۲ روزه نیز نمونهای از تعلیق بود؛ چون کسی نمیدانست چقدر طول میکشد یا چه اتفاقی رخ میدهد. اما ایرانیان سالهاست با شکلهای مختلف تعلیق زندگی میکنند؛ از سختتر شدن مهاجرت گرفته تا بلاتکلیفیهای مزمن.
حتی مهاجران ایرانی هم این احساس تعلیق را تجربه میکنند و به همین دلیل، اضطراب و افسردگی از اختلالات شایع در جامعه ایرانی است.
شهروند دیگری که سه سال است برای مهاجرت تحصیلی اقدام کرده، به ایراناینترنشنال میگوید مسائل سیاسی، قطع ارتباطها و جنگ، باعث شده هر بار با مانعی تازه روبهرو شود.
او میگوید بلاتکلیفی فقط تصمیمهای بزرگ مثل ترفیع شغلی، جابهجایی شهر یا ازدواج را معلق نکرده، بلکه حتی روی تصمیمهای کوچک مثل خرید لباس هم سایه انداخته است: «تمام کارهایی که میخواستم انجام بدهم عقب افتاد و کسانی که قبلا از من عقبتر بودند، حالا جلوترند.»
فشار روانی این وضعیت، به گفته او، آنقدر بالاست که به تراپی روی آورده و احساس ناکافی بودن و شکست دارد.
با این حال، این شهروند هنوز به تلاشش برای رفتن ادامه میدهد، هرچند میگوید زندگی برایش سختتر شده است.
افراد مختلف، واکنشهای متفاوتی به این احساس تعلیق و بلاتکلیفی دارند؛ برخی وارد انکار میشوند، برخی خشمگین میشوند و برخی بیتفاوت به نظر میآیند که اغلب ناشی از خستگی شدید روانی است.
گروهی نیز دائما بین امید و ناامیدی در نوسان هستند که این حالت به گفته شاولیان، اگر به تصمیمی قطعی ختم نشود، فرسایندهترین وضعیت روانی را ایجاد میکند.
شاولیان میگوید مساله فقط مهاجرت یا ویزا نیست: «ما نسلی داریم که سالهاست در انتظار زندگی میکند؛ چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور. نسلی که نمیداند باید روی تصمیمهایش بایستد یا نه.»
این انتظار طولانی، به اعتقاد این رواندرمانگر، نه فقط برنامههای روزمره و آینده، بلکه احساس تعلق، امید و حتی رویاپردازی را هم فرسوده است.
روایت سوم: امید در دل نامطمئن بودن
شهروند دیگری که بعد از سرکوبهای ۱۴۰۱ تصمیم به مهاجرت گرفته، به ایراناینترنشنال میگوید این بلاتکلیفی اجازه نداده مسیر شغلیاش را در داخل گسترش دهد.
او میگوید احساس «رفتنی بودن» باعث شده از همنسلانش عقب بماند و حتی تصمیم بچهدار شدن را به تعویق بیندازد.
بیشترین فشار روانی برای او، مطمئن نبودن و آینده مبهمی است که بهویژه با عملکرد کند سفارتها تشدید شده است.
با این حال، او درباره نگاهش به آینده میگوید: «امید، امید و امید.»
این تجربههای فردی در خلأ رخ ندادهاند. در جریان جنگ ۱۲ روزه، فعالیت برخی سفارتخانههای خارجی در ایران تعطیل یا نیمهتعطیل شد و روند صدور ویزا برای بسیاری از ایرانیان نیمهکاره ماند.
هرچند در هفتههای بعد، فعالیت بعضی سفارتها به حالت عادی بازگشت، اما دایره عملکرد برخی دیگر، از جمله سفارت آلمان، همچنان محدودتر از قبل است.
سفارت آلمان در جریان جنگ بهطور موقت تعطیل شد و پس از آن با کاهش نیروی انسانی بازگشایی شد.
در ماههای اخیر، گروهی از متقاضیان ویزای آلمان بارها در اعتراض به خودداری سفارت از صدور ویزا دست به تجمع زدهاند.
آنها میگویند با وجود دریافت پیشتاییدیه، سفارت وقت جدیدی تعیین نمیکند.
نیروی هوافضای سپاه پاسداران اعلام کرد از ۲۴ آبان عملیات بارورسازی ابرها را در شمالغرب، شمال شرق و فلات مرکزی ایران، آغاز کرده است. همزمان مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی، گفت که خداوند به تازگی بارانی فرستاد که حداقل مشکل بیآبی را برطرف کرد.
روابط عمومی هوافضای سپاه پاسداران پنجشنبه ۲۷ آذر اعلام کرد: «عملیات بارورسازی ابرها میتواند بین ۱۸ تا ۲۵ درصد موجب افزایش میزان بارندگی شود.»
به گفته سپاه، تمامی پروازهای بارورسازی تا پایان فصل بهار با رعایت کامل اصول ایمنی و تنها در شرایط جوی مناسب انجام میشود.
این در حالی است که مسعود پزشکیان، رییس دولت چهاردهم پنجشنبه با اشاره به بحرانهای موجود در کشور گفت از روزی که دولتش آغاز به کار کرد، باران هم نمیبارید، «اما خداوند به تازگی بارانی فرستاد که حداقل مشکل بیآبی را برطرف کرد».
برای اینکه بارورسازی ابرها بتواند به تامین آب کمک کند، باید چند شرط پایه و غیرقابلچشمپوشی وجود داشته باشد.
این روش بدون وجود ابر مناسب عملا کارایی ندارد و نمیتواند از «آسمان صاف» باران تولید کند. ابرها باید از نوع سرد یا مختلط باشند و درون آنها قطرات آب فوقسرد یا بلور یخ وجود داشته باشد.
وجود رطوبت کافی در جو و ضخامت عمودی مناسب ابر برای بارورسازی ابرها ضروری است. در مناطقی که اقلیم خشک دارند، رطوبت ورودی به جو محدود است یا سامانههای بارشی فعال شکل نمیگیرد، بارورسازی ابرها عملا آبی تولید نمیکند و نتیجهای نخواهد داشت.
از نظر فیزیکی نیز دمای لایههای ابری نقش تعیینکننده دارد. در رایجترین روشهای بارورسازی، بخشی از ابر باید دمایی کمتر از صفر درجه داشته باشد تا فرآیند شکلگیری بارش تقویت شود.
وجود آب فوقسرد در ابرها نیز برای این کار ضروری است و در ابرهای کاملا گرم، اثرگذاری این روش بسیار محدودتر میشود.
علاوه بر این، بارورسازی تنها یک عامل تقویتکننده است و نمیتواند جای سامانههای جوی فعال را بگیرد.
مهدی زارع، پژوهشگر مخاطرات طبیعی ۱۳ آذر گفت: «در بارورسازی ابرها اگر محاسبات دقیق نباشد، که اغلب بهخاطر کمبود تجهیزات این اتفاق میافتد، پاشیدن مواد بارورساز نتیجه معکوس میدهد یعنی بهجای بارش، قطرات آب کوچکتر شده و ابر عملا عقیم میشود و بارش طبیعی خود را نیز از دست میدهد.»
او در گفتوگو با رویداد ۲۴ افزود: «بارورسازی در بهترین شرایط میتواند بین ۱۰ تا ۱۵ درصد بارش را در یک منطقه محدود افزایش دهد؛ مقداری که برای جبران خشکسالیهای شدید ایران کافی نیست.»
مهدی زارع اضافه کرد: «ابرهای بارانزا معمولا در ارتفاعات ترکیه بخش زیادی از رطوبت خود را از دست میدهند و وقتی به فلات مرکزی ایران میرسند، پتانسیل چندانی برای بارش ندارند.»
گزارش سپاه از اقدام برای بارورسازی ابرها در حالی منتشر شده که محمدمهدی جوادیانزاده، رییس سازمان توسعه و بهرهبرداری فنآوریهای نوین آبهای جوی ۲۵ آبان از بارورسازی ابرها در حوضه آبریز دریاچه ارومیه با یک هواپیما خبر داده بود.
او با تاکید بر ادامه عملیات بارورسازی ابرها در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، گفت تلاش بر این است که یک هواپیمای بارورسازی به صورت اختصاصی در فرودگاه تبریز مستقر شود و به استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی خدمات ارائه کند.
سازمان هواشناسی: تاثیر بارورسازی ابرها قابل ملاحظه نیست
با تشدید بحران آب در ایران، سحر تاجبخش، رییس سازمان هواشناسی ۱۴ آبان گفت: «استفاده از راهکار بارورسازی ابرها نمیتواند مشکلات جدی ما در کشور از جمله خشکسالیهای ممتد کمبود منابع آب زیرزمینی و سطحی را جبران کند.»
او افزود: «بارورسازی ابرها در بهترین حالت حدود ۱۰ درصد افزایش بارشها را در یک سیستم جوی و مقدار آب قابل بارش به دنبال خواهد داشت و قابل ملاحظه نخواهد بود.»
مقامهای آبفا اعلام کردهاند که در سال آبی جاری ۱۵ استان کشور هیچگونه بارشی تجربه نکردهاند.
یافتههای یک پژوهش دانشگاهی نشان میدهد شبکههای محلی اینستاگرام در سالهای اخیر به یکی از مهمترین بسترهای قدرتیابی اقتصادی و اجتماعی زنان طبقه فرودست در استان تهران تبدیل شدهاند.
این روند از شکلگیری کسبوکارهای خرد خانگی آغاز میشود و در ادامه به تغییر الگوهای مرجعیت و حتی اثرگذاری اجتماعی و سیاسی میرسد.
این تحقیق با هدف بررسی نقش شبکههای محلی آنلاین، بهویژه اینستاگرام، در چگونگی قدرتیابی اجتماعی، اقتصادی و نمادین زنان طبقه فرودست استان تهران انجام گرفت.
یافتههای این پژوهش برگرفته از رساله ابوالفضل حاجیزادگان، دانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصادی دانشگاه تهران، است و با همکاری حمیدرضا جلاییپور، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، در قالب مقاله در آخرین شماره فصلنامه «مسائل اجتماعی ایران» دانشگاه خوارزمی منتشر شده است.
۷ میدان محلی در اینستاگرام
این مطالعه در ابتدا به ارزیابی ساختار شبکههای محلی اینستاگرام در استان تهران پرداخت و با بررسی روابط میان ۱۱ هزار و ۵۱۵ صفحه پرمخاطب محلی و چهار هزار و ۲۴۳ صفحه پرمخاطب ملی، میدانهای محلی را شناسایی کرد.
در نهایت هفت میدان محلی شناسایی شدند که «زنان دارای مشاغل آنلاین»، «سلبریتیها»، «محافظهکاران»، «مرکزنشینها» و «ترکزبانها» از برجستهترین آنها بودند.
میدان زنان شاغل آنلاین با ۴۸ درصد بیشترین سهم از صفحات شناساییشده را به خود اختصاص داد و پس از آن، سلبریتیها با ۲۴ درصد و محافظهکاران با ۱۵ درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند.
نتایج حاکی از آن است که در اغلب میدانهای محلی، مردان همچنان سهم بیشتری از مرجعیت دارند، اما زنان در حوزه کسبوکارهای آنلاین بهطور معناداری جایگاه بالاتری پیدا کردهاند.
در این مقاله آمده است: «زنان تنها بهواسطه کسبوکارهای آنلاین توانستهاند در مناطق مختلف استان تهران مرجعیت محلی پیدا کنند.»
این فعالیتها اغلب شامل فروش محصولات خانگی، خدمات زیبایی، آموزشهای مهارتی و تولید محتواهای کاربردی روزمره است.
این قبیل فعالیتها بدون نیاز به سرمایه اولیه بالا، امکان ورود زنان فرودست به بازار را فراهم میآورد و آنها را به چهرههای شناختهشده محلی تبدیل میکند.
جغرافیای قدرتیابی زنان
بررسی توزیع جغرافیایی این میدانها نشان میدهد مناطق مهاجرپذیر و شهرکهای تازهساز، همزمان با افزایش جمعیت، با گسترش کسبوکارهای محلی آنلاین زنان پیوند خوردهاند.
بر این اساس، میدانهای زنان دارای مشاغل آنلاین «بهطور معناداری در مناطقی از استان تهران قدرت بیشتری دارند که مهاجرپذیرترند، در سالهای اخیر در آنها شهرکسازی انجام شده و نهادهای سنتی، مذهبی و حکومتی ضعیفتری دارند».
از مرجعیت محلی تا اثرگذاری ملی
پژوهش در ادامه از سطح محلی فراتر میرود و رابطه این میدانها را با مرجعیت ملی مورد بررسی قرار میدهد.
در ادامه آمده است: «بیشترین مرجعیت صفحههای پرمخاطب ملی بهترتیب در میدان سلبریتیها، زنان شاغل و محافظهکاران دیده میشود و از این جهت، این سه میدان محلی آنلاین قابلیت تاثیرگذاری مستقیمتری بر نگرشها و رفتارهای سیاسی شهروندان دارند.»
در میدان زنان شاغل، صفحات آموزشی نقش پررنگی داشتند که بیشتر آنها «اصول و تکنیکهای لازم برای موفقیت در کسبوکارهای آنلاین را آموزش میدهند».
برای سنجش روند قدرتیابی، پژوهشگران واکنش کاربران به بیش از ۶۵۰ هزار پست منتشرشده بین سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۳ را تحلیل کردند.
بررسیها حکایت از آن دارد که توجه مخاطبان به صفحات زنان، در مقایسه با مردان، بهطور چشمگیری افزایش داشته است.
بر اساس دادهها، «حدود دو سال قبل از ظهور جنبش زن، زندگی، آزادی، این روند به نفع زنان تغییر کرده و تاکنون نیز با شیب قابل توجهی ادامه پیدا کرده است».
پژوهش این روند را مصداق «سیاست حضور» زنان میداند؛ حضوری که با هدف بهبود زندگی فردی آغاز میشود، اما در مقیاس جمعی میتواند به شکلگیری یک «ناجنبش اجتماعی» بینجامد.
یافتهها همچنین نشان میدهد که ساکنان شهرکهای جدید حاشیه تهران «برای داشتن یک زندگی معمولی و آبرومندانه، مطالبه یک دولت کارآمد و غیرسرکوبگر را دارند».
اطلاعات دریافتی ایراناینترنشنال حاکی از آغاز دور جدید فشار و برخورد با فعالان مدنی، رسانهای و سیاسی در برخی شهرستانها است؛ اقدامی که بهگفته منابع آگاه، با هدف ایجاد فضای ارعاب و پیشگیری از شکلگیری اعتراضات احتمالی در پی اجرای طرح دولت برای افزایش قیمت بنزین انجام میشود.
بر اساس این اطلاعات، تعدادی از فعالان مدنی و رسانهای بهدلیل انتشار مطالب انتقادی یا تحلیلی در شبکههای اجتماعی احضار شدهاند.
این اطلاعات حاکی است که در جریان این احضارها، به آنها هشدار داده شده از انتشار محتوا درباره افزایش قیمت سوخت و انرژی خودداری کنند تا به گفته مقامهای امنیتی، «فضای ملتهب» ایجاد نشود.
همزمان، منابع ایراناینترنشنال میگویند میزان احضارها و تماسهای نهادهای انتظامی و امنیتی در شهرستانها افزایش یافته است.
این منابع افزودند که جمهوری اسلامی تلاش میکند دامنه این برخوردها را به تعداد بیشتری از فعالان محلی گسترش دهد.
این تحولات در حالی رخ میدهد که دولت از ۲۲ آذر طرح جدید سوخت را اجرا کرده و بنزین بهصورت سهنرخی عرضه میشود.
مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی، پنجشنبه ۲۷ آذر با دفاع از این تصمیم گفت دولت قیمت بنزین را افزایش داده، اما در این طرح «به هیچکس فشاری وارد نیامده است.»
همزمان، محمد گلزاری، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت پزشکیان، درباره تصمیم دولت برای افزایش قیمت بنزین گفت بهخاطر اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ «به نقطهای رسیدیم که کسی جرات اقدام نداشت و این بحران تصمیمگیری ما را از صادرکننده، به واردکننده بنزین تبدیل میکرد.»
او افزود: «اما مصوبه بنزین در این دولت محرمانگی نداشت و راحت در اختیار مردم قرار گرفت و منتشر شد و همه از مردم، اقتصاددانها و فعالان فضای مجازی درباره آن صحبت کردند.»
با این حال، کارشناسان اقتصادی نسبت به پیامدهای این تصمیم هشدار داده و تاکید کردهاند افزایش قیمت حاملهای انرژی بهطور مستقیم باعث رشد هزینه حملونقل و در نتیجه افزایش قیمت سایر کالاها و خدمات خواهد شد.
مجتبی یوسفی، نماینده اهواز، ۲۵ آذر اعلام کرد که افزایش قیمت بنزین فشار مستقیم معیشتی بر ۸۵ میلیون ایرانی وارد میکند.
افزایش حساسیت نهادهای امنیتی نسبت به واکنشهای اجتماعی به قیمت سوخت، در شرایطی صورت میگیرد که تجربه افزایش ناگهانی بهای بنزین در آبان ۹۸ هنوز در فضای عمومی زنده است؛ رویدادی که به اعتراضات سراسری، سرکوب گسترده، کشته شدن شمار زیادی از شهروندان و بازداشت صدها نفر انجامید.
پس از جنگ اخیر میان جمهوری اسلامی و اسرائیل نیز حکومت ایران موج جدیدی از سرکوبها را آغاز کرد.
۲۹ مهر، دبیرکل سازمان ملل در گزارشی به مجمع عمومی، تصویر تیرهای از وضعیت حقوق بشر در ایران ارائه کرد و نسبت به افزایش اعدامها، شکنجه بازداشتشدگان، سرکوب اقلیتها و محدودیتهای فزاینده بر آزادیهای مدنی هشدار داد.
با آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، کارزار تازهای از سیاست «فشار حداکثری» آمریکا علیه جمهوری اسلامی به راه افتاد.
به عنوان نمونه، در صد روز نخست، دولت ترامپ در مجموع ۱۷ دور تحریم مرتبط با جمهوری اسلامی اعمال کرد که طی آن ۴۰ شخص، ۱۱۷ شرکت و نهاد و ۷۷ نفتکش هدف قرار گرفتند.
۷ آذر، لویدز لیست، نشریه بریتانیایی فعال در حوزه کشتیرانی و تجارت دریایی، گزارش داد که جمهوری اسلامی و ونزوئلا بزرگترین استفادهکنندگان نفتکشهای ناوگان سایه هستند.
هر دو این کشورها تحت تحریمهای بینالمللی گسترده از جمله تحریمهای اقتصادی و نفتی آمریکا قرار دارند و اخیرا آمریکا فشارها علیه انتقال نفت ونزوئلا را نیز تشدید کرده است.
ایالات متحده در ۱۹ آذر نفتکشی به نام «اسکیپر» را در سواحل ونزوئلا توقیف کرد که نفت خام این کشور آمریکای جنوبی را حمل میکرد.
ناوگان سایه به شبکهای از نفتکشها، شرکتهای پوششی و عملیات لجستیکی مخفی گفته میشود که کشورهایی مثل ایران برای دور زدن تحریمهای بینالمللی علیه صادرات نفتشان، از آن استفاده میکنند.
به نوشته لویدز لیست، ناوگان سایه شامل هزار و ۴۲۳ نفتکش با مجموع ۱۵۲.۲ میلیون تن ظرفیت است که ۶۵ درصد این کشتیها تحت تحریمهای آمریکا، بریتانیا یا اتحادیه اروپا قرار دارند.