در روزهای اخیر، ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده قرارگاه پدافند هوایی، بار دیگر به تکرار اظهارات تهدید آمیز علیه اسرائیل پرداختهاند؛ در حالی که عملکرد این نهادها در جنگ ۱۲ روزه اخیر با اسرائیل، شکستخورده و ناکارآمد ارزیابی شده است.
در همان ساعات اولیه درگیری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، محمد باقری، به همراه دو تن از معاونان ارشد خود، غلامرضا محرابی (معاون اطلاعات) و مهدی ربانی (معاون عملیات)، کشته شدند. پدافند هوایی نیز در مهار حملات هوایی ناکام بود و حتی نتوانست یک هواپیمای اسرائیلی را سرنگون کند. این در حالی است که اسرائیل موفق شد بیش از ۱۵۰۰ پرواز عملیاتی انجام دهد و حدود ۱۴۸۰ هدف را، از زیرساختهای نظامی گرفته تا تاسیسات حساس و محل نشست شورای عالی امنیت ملی، مورد اصابت قرار دهد.
چهار شاخص شکست پدافند برای ارزیابی عملکرد یک سیستم پدافندی، چهار شاخص کلیدی وجود دارد: ۱. جلوگیری از بمباران اهداف حیاتی ۲. سرنگونی هواپیماهای دشمن ۳. کشتن خلبان دشمن ۴. اسیر کردن خلبان دشمن
در همه این شاخصها، پدافند جمهوری اسلامی ناکام بود. هیچ هواپیمایی سرنگون نشد، هیچ خلبانی کشته یا اسیر نشد، و دروغهایی نظیر اسارت یک خلبان زن اسرائیلی در رسانههای رسمی، در نهایت با افشاگریها و نبود اسناد کافی، رسوا شد.
ادعاهای متناقض و غیرقابل باور فرمانده قرارگاه پدافند مدعی شده که سامانههای دفاعی به آمادگی کامل رسیدهاند اما این ادعا زمانی غیرقابل باور میشود که بدانیم جمهوری اسلامی طی ۲۰ سال گذشته، از زمان حمله آمریکا به عراق و افغانستان، خود را در حالت آمادهباش برای یک جنگ احتمالی میدانسته، اما نتوانسته بود پدافند مؤثری ارائه دهد. اگر در طول دو دهه این توانایی حاصل نشده، چطور در عرض دو ماه محقق شده است؟
پیشتر نیز فرمانده نیروی هوافضای سپاه، امیرعلی حاجیزاده، مدعی شده بود که جمهوری اسلامی در حال توسعه سامانه ضد موشک بالستیک است. با این حال، حمله اخیر اسرائیل با همین نوع موشکهای هواپایه بار دیگر نشان داد که این ادعا نیز صرفاً شعار بوده و در عمل کارایی نداشته است. حاجیزاده نیز در همان حمله کشته شد.
عقبنشینیهای دیپلماتیک و بیاعتباری ادعاها علاوه بر ناکامی در میدان نبرد، در عرصه دیپلماتیک نیز جمهوری اسلامی در تحقق وعدههای خود ناتوان بوده است. در موضوع کریدور زنگزور، علیرغم تهدیدهای مکرر جمهوری اسلامی به مداخله نظامی، توافق احداث این مسیر در حال نهایی شدن است با پشتیبانی آمریکا و شرکتهای امنیتی و عمرانی آمریکایی. این عقبنشینی آشکار، خلاف همه رجزخوانیهای پیشین است.
همچنین در حوزه پدافند غیرعامل، بارها شاهد هکشدن زیرساختهای کلیدی مانند سامانه فروش بنزین یا سامانههای بانکی بودهایم. این حوادث نشان میدهد بسیاری از ادعاهای مقامات امنیتی درباره حفاظت سایبری نیز پوچ و تبلیغاتی بوده است.
تبعات اجتماعی: نارضایتی، اعتراض، و احتمال خیزش جدید در نتیجه این سیاستهای شکستخورده، نارضایتی در جامعه رو به افزایش است. قطعیهای گسترده آب و برق، فشار اقتصادی ناشی از تحریمها، و بیثباتیهای داخلی، بستر بالقوهای برای اعتراضات گسترده مردمی فراهم کرده است. وزارت اطلاعات نیز در هشدارهای مخفی به نهادهای دولتی، احتمال وقوع اعتراضات را بالا ارزیابی کرده و خواستار آمادگی برای مواجهه با بحرانهای داخلی شده است.
در واکنش به این نگرانیها، حکومت بار دیگر به ابزار سرکوب متوسل شده است؛ از جمله تشدید برخورد با زندانیان سیاسی، صدور احکام سنگین، و اجرای احتمالی برخی احکام اعدام از جمله در پروندههایی نظیر شریفه محمدی و بابک شهبازی. این اقدامات، نشانهای از تلاش برای ایجاد فضای ارعاب در آستانه احتمال وقوع بحرانهای همزمان اجتماعی و امنیتی است.
سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی نیز به افزایش بحران دامن زده است. سفر اخیر علی لاریجانی به عراق و لبنان، و اظهارات مداخلهجویانه در خصوص حفظ تسلیحات حزبالله، نهتنها با مخالفت رسمی دولت لبنان مواجه شده، بلکه خطر تشدید تنشهای داخلی در لبنان و احتمال جنگ داخلی را افزایش داده است.
اظهارات اخیر نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان، مبنی بر آمادگی برای جنگ «کربلایی» و عدم تحویل سلاح، به روشنی بیانگر تأثیر حمایتهای جمهوری اسلامی بر موضعگیریهای تنشآفرین در لبنان است. این مداخلهها نهتنها کمکی به امنیت منطقه نکردهاند، بلکه کشورهای دیگر را نیز در مسیر بیثباتی قرار دادهاند.
در مجموع سیاستهای تبلیغاتی، رجزخوانیهای بیپشتوانه، و دخالتهای منطقهای جمهوری اسلامی، کشور را در موقعیتی پرخطر قرار دادهاند. احتمال وقوع جنگی جدید با اسرائیل و آمریکا افزایش یافته، و از سوی دیگر، فشارهای داخلی و نارضایتیهای عمومی زمینهساز اعتراضات مردمی گستردهتر شدهاند که حکومت را بشدت نگران کرده است.
در گزارشی تازه که روز جمعه، ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از سوی شبکه حقوق بشر سوریه (SNHR) منتشر شد، جزئیاتی از پیامدهای جنگ ۱۲ روزه اخیر میان حکومت ایران و اسرائیل بر سوریه و نقش مستقیم جمهوری اسلامی در استفاده نظامی از خاک این کشور برای حمله به اسرائیل افشا شده است.
این گزارش با عنوان «جنگ ایران و اسرائیل و تأثیر آن بر سوریه: بررسی نقض حاکمیت، آسیبهای غیرنظامی و مسئولیتهای دولتها بر اساس حقوق بینالملل»، عملکرد حکومت ایران را در چارچوب حقوق بینالملل به چالش کشیده و آن را ناقض حاکمیت سوریه، امنیت غیرنظامیان و اصول بیطرفی اعلامشده دولت دمشق میداند.
ایران، عامل تبدیل سوریه به میدان جنگ طبق مستندات این گزارش، نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی ایران، از زمان آغاز درگیری مستقیم با اسرائیل در خردادماه گذشته، از آسمان و خاک سوریه برای پرتاب موشک و پهپاد به سوی اهداف اسرائیلی استفاده کردهاند. این اقدام، بدون رضایت رسمی دولت سوریه و در تضاد کامل با اعلام بیطرفی آن کشور در جنگ ایران و اسرائیل صورت گرفته است.
بر پایه اصول مندرج در کنوانسیون شیکاگو و قواعد حقوق بینالملل، چنین استفادهای از قلمرو یک کشور ثالث بدون رضایت آن، نقض آشکار حاکمیت سرزمینی محسوب میشود.
کشته شدن غیرنظامیان در نتیجه حملات جمهوری اسلامی در یکی از موارد ثبتشده، سقوط یک پهپاد ایرانی در استان طرطوس منجر به کشته شدن یک زن غیرنظامی سوری شد. همچنین عملیات نظامی در استانهای قنیطره، درعا و حومه دمشق، ضمن ایجاد ترس گسترده، باعث کشته شدن دستکم ۱۰ غیرنظامی و بازداشت بیش از ۱۳ تن دیگر در جریان عملیات زمینی اسرائیل در این مناطق شد؛ عملیاتی که با هدف مقابله با استقرار نیروهای نیابتی حکومت ایران انجام شد.
وخامت بحران انسانی و اقتصادی در پی جنگ نیابتی این گزارش تاکید میکند که تبدیل سوریه به میدان جنگ میان ایران و اسرائیل، بحران انسانی این کشور را تشدید کرده است. بر اساس یافتهها، حملات و درگیریها به آوارگی دهها خانواده در جنوب سوریه، از بین رفتن محصولات کشاورزی، تخریب زیرساختها، اختلال در فعالیت مدارس و مراکز درمانی، و کاهش شدید سرمایهگذاری و فعالیتهای اقتصادی منجر شدهاند.
در همین حال، آسیب به شبکه برق و استفاده فزاینده از ژنراتورهای گازوئیلی برای جبران قطعیها، بحران انرژی را در سوریه وارد مرحله جدیدی کرده است.
مسئولیت حقوقی ایران و سکوت سوریه در این گزارش آمده که بر اساس اصول مسئولیت دولتها در حقوق بینالملل، حکومت ایران موظف است از استفاده از خاک سوریه برای اقدامات نظامی خودداری کند. با این حال، ضعف شدید دفاعی و عدم کنترل دولت سوریه بر مرزها و آسمان خود باعث شده که عملاً نتواند از این اقدامها جلوگیری کند. گزارش شبکه حقوق بشر سوریه خواستار ثبت رسمی اعتراضات دیپلماتیک از سوی دمشق و اقدام حقوقی علیه بازیگرانی مانند جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل شده که با نقض بیطرفی سوریه، آن را به قربانی خاموش یک جنگ منطقهای بدل کردهاند.
این گزارش بار دیگر نقش مخرب حکومت ایران را در بیثباتسازی منطقه و سوءاستفاده از کشورهای ضعیفتر برای پیشبرد اهداف نظامیاش برجسته میکند؛ نقشی که پیامدهای آن مستقیماً دامن غیرنظامیان سوری را گرفته و از چشم نهادهای حقوق بشری و جامعه جهانی پنهان نمانده است.
از سوم تیر تا ۲۰ مرداد، دستکم ۵۰ انفجار و آتشسوزی بحثبرانگیز در ۱۹ استان کشور رخ داده است. وقوع این انفجارها پس از آتشبس با اسرائیل، احتمال مربوط بودن برخی از آنها با مرگ مشکوک چهرههای امنیتی و نظامی و تردیدها درباره علت واقعی بروز آنها را افزایش داده است.
مقامات و رسانههای رسمی جمهوری اسلامی، از سوم تیر تاکنون در تمام موضعگیریهای خود، ضمن اینکه وعده دادند «علت سانحه» پس از بررسیها مشخص خواهد شد، بر «عادی» بودن این انفجارها و آتشسوزیها از یکسو و رد ارتباط آنها با اسرائیل از سوی دیگر تاکید کردند.
انفجارها در میانه تابستان رخ دادند؛ فصلی که اصولا مصرف گاز در آن به حداقل میرسد. از سوی دیگر، نزدیکی مکان برخی از این آتشسوزیها به مراکز نظامی و همچنین اعلام خبر مرگ ناگهانی برخی چهرههای امنیتی نظیر علی طائب، تردیدها را درباره خبرهای رسمی افزایش داده است.
با بالا گرفتن این تردیدها، برخی مقامات نظیر حسن عباسنژاد، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان تهران، آتشسوزیها را به «پسماندسوزاندن عناصر معاند» مرتبط کردند.
چه مکانهایی در کدام استانها منفجر شدند یا سوختند؟
از میان تمام اماکنی که در این مدت انفجار یا آتشسوزی در آنها مورد تردید قرار گرفته است، حدود ۳۰ درصد کاربری تجاری، ۲۴ درصد کاربری مسکونی، ۱۶ درصد کاربری صنعتی، ۱۴ درصد کاربری نظامی، ۱۰ درصد کاربریهای عمومی و شش درصد نیز کاربری نامعلوم داشتند.
۲۳ تیر با چهار آتشسوزی و انفجار، بالاترین تعداد وقایع از سوم تیر تا ۲۰ مرداد را داشته است.
استان تهران با ۱۵ مورد آتشسوزی بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده است. پس از آن، هرمزگان با پنج مورد و خراسان رضوی با چهار مورد قرار دارند.
استانهای آذربایجان شرقی و البرز هر کدام با سه انفجار در رتبه بعدی قرار گرفتهاند و اصفهان، خوزستان، قم، کرمانشاه و گیلان هر کدام با دو مورد در رتبههای بعدی هستند.
در استانهای آذربایجانغربی، ایلام، فارس، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد، مازندران، مرکزی، همدان و یزد نیز دستکم یک مورد آتشسوزی یا انفجار ثبت شده است.
اولین مورد انفجار پس از آتشسوزی، مربوط به یک واحد مسکونی در شهرک کرناچی کرمانشاه در سوم تیر بود.
مقامات رسمی علت را انفجار گاز اعلام کردند. چهارم تیر، یک واحد مسکونی در جنتآباد تهران منفجر شد.
این مورد هم بهطور رسمی انفجار گاز در ساختمانی نیمهکاره اعلام شد.
همان روز، ساختمان دیگری در بلوار هدایت مشهد منفجر شد که علت این مورد هم انفجار گاز اعلام شد.
همزمان با تهران و مشهد، در دزفول، شهروندان صدای انفجارهای مهیبی را شنیدند. پس از انفجار، مقامات نظامی علت را انهدام و خنثیسازی مهمات فرسوده اعلام کردند.
پنجم تیر، زبانههای آتش از پنجره یک واحد مسکونی در برج آسمان فرمانیه تهران، توجه شهروندان را جلب کرد.
با توجه به تجربه هدف قرار دادن مقامات نظامی و امنیتی در جریان جنگ ۱۲ روزه در مناطق شمال شهر تهران، تردیدها درباره این آتشسوزی افزایش یافت.
علت این آتشسوزی بهطور روشن و قطعی اعلام نشد.
پنجم تیر از پالایشگاه تبریز، صدای انفجار و پس از آن آتشسوزی گزارش شد.
در اقدامی نامتعارف، سپاه «عاشورا» درباره این انفجار بیانیه صادر و اعلام کرد در هنگام تعویض مخزن ازت، انفجار رخ داده است.
در همان تیر ماه، حوالی فرودگاه ارومیه، انفجار و آتشسوزی گزارش شد. مقامات رسمی علت را نظیر دزفول، انهدام و خنثیسازی مهمات اعلام کردند.
همان زمان، شهروندان در شمال شرق تهران، حوالی شهرک محلاتی و در همدان، صدای انفجارهای مهیبی را گزارش کردند.
علت هر دوی این موارد، تست پدافند اعلام شد.
سیزدهم تیر، آتشسوزی بزرگی در مجتمع تجاری «نور» جزیره قشم رخ داد. دستکم ۲۰۰ واحد تجاری در آتش سوختند و شدت آتش به حدی بود که ۱۳۰ آتشنشان از بندرعباس، بندرخمیر و مناطق دیگر برای کمک به خاموش کردن آتش اعزام شدند.
چهاردهم تیر، انفجاری در نزدیکی کارخانه ایستک در شهر سنندج گزارش شد که منابع محلی علت را انفجار در یک انبار باتری اعلام کردند.
شانزدهم تیر، شهروندان در حاشیه غربی تهران، شنیدن صدای انفجارهای مکرر را گزارش دادند اما هیچ موضعگیری رسمیای درباره علت وقوع آن بیان نشد.
هجدهم تیر، در حاشیه تهران و منطقه مرتضیگرد در خلازیر که در آن صنایع کوچک چوب فعال هستند، آتشسوزی رخ داد و منشأ آتشسوزی یک کارگاه مبلسازی اعلام شد.
۱۹ تیر، یکی از واحدهای برج «پامچال ۹» در منطقه ۲۲ تهران منفجر شد. برخی شهروندان مشاهده پرتابهای از خارج ساختمان را گزارش دادند و بلافاصله پس از انفجار، نیروهای امنیتی و امدادی در محل حضور یافتند.
برخلاف سایر سوانح مشابه، خبرگزاریهای رسمی به سرعت تصاویری از یک واحد تخریبشده منتشر کردند و گفته شد که واحد سانحهدیده است. نبود اثاث خانه و آثار سوختگی، تردیدها را درباره علت این حادثه افزایش داد.
سانحه، انفجار گاز اعلام شد اما بعد مشخص شد این برج گازکشی نشده است و یک روز پس از آن، خبر مرگ طائب اعلام شد.
انفجار ۲۳ تیر در پردیسان قم
بیستویکم تیر، شهروندان در دماوند، شنیده شدن صدای انفجار و مشاهده اشیاء نورانی در آسمان را اعلام کردند.
در این مورد نیز مقامات رسمی علت را تست پدافند اعلام کردند.
بیستوسوم تیر، ستون دود بزرگی از تهران، محدوده پل روشندلان مشاهده شد.
آتشنشانی منشأ آتشسوزی را یک کارگاه کفش در طبقه همکف ساختمان اعلام کرد.
همزمان در کرج، در محدوده شهرک خاتمالانبیاء، آتشسوزی بزرگی گزارش شد.
در این مورد، آتشنشانی علت را آتش گرفتن یک کارگاه مبلسازی اعلام کرد.
در مشهد نیز شهروندان ستونهایی از دود در حوالی فرودگاه این شهر مشاهده کردند.
روابط عمومی فرودگاه علت را آتش زدن علفهای فرودگاه اعلام کرد.
در قم، انفجار در یک مجتمع مسکونی در شهرک پردیسان گزارش شد. شکل انفجار پردیسان قم در تصاویر، یادآور حمله اسرائیل به خانه مسکونی اشخاص کلیدی نظامی و هستهای جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه بود.
علت این انفجار بهطور رسمی نشت گاز اعلام و گفته شد انفجار هفت مصدوم به جا گذاشته، واحدهای اطراف تخریب شده و به خودروهایی آسیب وارد شده است.
بیستوچهارم تیر، «پاساژ قائم» در محله پر رفتوآمد مشهد دچار آتشسوزی شد.
علت قطعی این حادثه اعلام نشد اما مقامات محلی تلویحا فرسودگی این مجتمع تجاری را علت آتشسوزی اعلام کردند.
در شمالغرب کشور، همزمان با پاساژ قائم، برج زمرد در تبریز آتش گرفت که علت این آتشسوزی نیز اعلام نشد.
در تهران، در محله اصفهانک، یک مجتمع مسکونی پنج طبقه با ۶۰ واحد دچار آتشسوزی شد که آتشنشانی اعلام کرد کانون اولیه آن، آتش گرفتن خودروها در پارکینگ بوده است.
بیستوپنجم تیر، پارک «باغلارباغی» در تبریز دچار آتشسوزی شد. علت این آتشسوزی، آتش گرفتن دستگاه رنجر در شهربازی این پارک اعلام شد. بیستوششم تیر، ستون دود بزرگی از نزدیکی بیمارستان برکت در منطقه چیتگر تهران مشاهده شد.
مراجع رسمی این آتشسوزی را ناشی از آتش گرفتن دپوی زباله در یک سایت تفکیک زباله در نزدیکی بیمارستان اعلام کردند.
بیستونهم تیر، شهرک صنعتی سنگ مهریز در یزد دچار آتشسوزی شد.
شب همان روز، در رشت و حوالی میدان توشیبا، یک ساختمان مسکونی و تجاری دچار آتشسوزی شد.
علت آتشسوزی رشت اعلام نشد اما دستکم ۱۸ مصدوم داشت و تمام ساختمان و خودروهای اطراف تخریب شدند.
سیام تیر، یک آتشسوزی بزرگ در شهرک صنعتی خوارزمی ماهدشت در استان البرز گزارش شد.
مقامات رسمی اعلام کردند آتشسوزی در محل یک کارخانه تولید الیاف رخ داده و به دلیل حجم بالای مواد پلیمری انبارشده در سوله این کارخانه، عملیات خاموش کردن آتش دشوار بوده است.
علت بروز آتشسوزی اعلام نشد.
همزمان در جاده اصفهان به زیار، انفجار و آتشسوزی بزرگی گزارش شد. یک واحد تولید فرآوردههای نفتی در جاده زیار دچار انفجار و آتشسوزی شد. وسعت آتشسوزی دستکم هزار و ۵۰۰ متر ارزیابی شد و علت این آتشسوزی هم روشن نشد.
سیویکم تیر، منطقه آزاد انزلی دچار آتشسوزی شد و مجتمع تجاری «ونوس» در این منطقه آتش گرفت. دستکم ۱۶ مصدوم در این آتشسوزی گزارش شد اما علت آن اعلام نشد.
همان روز، در جنوب کشور و جزیره قشم، مجتمع تجاری «دو دلفین» آتش گرفت.
علت وقوع این آتشسوزی اتصال سیم برق اعلام شد.
در قم، یک واحد مسکونی واقع در شهرک فاطمیه منفجر شد. انفجار مهیبی که آثار آن روی ساختمانهای اطراف نیز قابل مشاهده بود.
اول مرداد، ویدیویی از آتشسوزی در محوطه شهرک علمیـتحقیقاتی اصفهان منتشر شد. علت آتشسوزی اعلام نشد اما گفته شد دو کارگاه یک شرکت دانشبنیان دچار آتشسوزی شدند.
جمهوری اسلامی بارها از شرکتهای دانشبنیان به عنوان پوشش در برنامههای مخفیانه خود استفاده کرده است.
سوم مرداد، بازار قدیم بندرعباس دچار آتشسوزی وسیعی شد. علت این آتشسوزی روشن نشد.
چهارم مرداد، فروشگاه بزرگ «هایپرمارکت مهدیس» در قائمشهر مازندران دچار آتشسوزی شد. علت این آتشسوزی نیز اعلام نشد.
ششم مرداد، بار دیگر یک آتشسوزی گسترده در جزیره قشم گزارش شد. این بار مجتمع تجاری «پرشین گلف-۲» دچار آتشسوزی شد و علت آن، آتشسوزی جوشکاری در مجتمع اعلام شد.
نهم مرداد، گزارشی از آتشسوزی در شهرک صنعتی نصیرآباد، واقع در رباطکریم منتشر شد.
مدیرعامل این شهرک صنعتی اعلام کرد به دلیل نوسان جریان برق، یک کارگاه مبلسازی در این شهرک دچار آتشسوزی شده است.
همزمان در کرمانشاه، شهروندان از وقوع یک آتشسوزی بزرگ در پالایشگاه نفت کرمانشاه خبر دادند.
منابع رسمی اعلام کردند محل آتشسوزی پالایشگاه نبوده بلکه محوطه ضایعات شرکت آبفای کرمانشاه دچار آتشسوزی شده است.
همان روز، در مشهد نیز ستون دود بزرگی از سمت بیمارستان قائم این شهر به هوا رفت. در این مورد اعلام شد علت آتشسوزی، آتش زدن درختان در محوطه بیمارستان قائم بوده است.
سیزدهم مرداد، یک خوابگاه واقع در خیابان انقلاب تهران دچار آتشسوزی شد.
منابع رسمی اعلام کردند منشأ آتشسوزی یک کارگاه چوببری در مجاورت خوابگاه بوده است.
چهاردهم مرداد، آتشسوزی گسترده در محدوده کوه دراک در شیراز مشاهده شد.
منابع رسمی سهلانگاری گردشگران و کوهنوردان را علت حادثه اعلام کردند. با این حال، نزدیکی این منطقه به مناطقی که در جریان جنگ ۱۲ روزه هدف قرار گرفتند، موجب تردید شهروندان شد. پانزدهم مرداد، یک منطقه صنعتی در نزدیکی علیآباد قاجار در استان تهران آتش گرفت. علت آتشسوزی اعلام نشد اما منابع رسمی گفتند منشأ آتشسوزی محل نگهداری مصنوعات چوبی بوده است.
هفدهم مرداد، محوطهای در نزدیکی پلیسراه در حاشیه گچساران دچار انفجار و آتشسوزی شد.
منابع محلی بدون ذکر علت، منشأ آتشسوزی را انبار ضایعات معرفی کردند.
هجدهم مرداد، بار دیگر منطقه آزاد انزلی و این بار مجتمع «کاسپین» آتش گرفت. مانند مورد قبلی، در این مورد نیز علت آتشسوزی اعلام نشد.
حسین آقایی، عضو تحریریه ایراناینترنشنال، درباره نشست روسای جمهوری آمریکا و روسیه در آلاسکا گفت: «این دیدار را میتوان یک پیروزی دیپلماتیک، هرچند موقت، برای پوتین دانست. ترامپ پیشتر تهدید کرده بود اگر روسیه پس از پایان ضربالاجل تعیینشده جنگ اوکراین را متوقف نکند، تحریمهای سنگینی علیه مسکو و خریداران نفت روسیه اعمال خواهد کرد. با این حال، ضربالاجل به پایان رسید و نشست آلاسکا نیز خاتمه یافت، بیآنکه تحریم مشخصی علیه روسیه وضع شود.»
او افزود: «اینکه پوتین پس از سالها توانست در خاک آمریکا و در سطحی چنین برجسته، رودررو با رییسجمهوری قدرتمندترین کشور جهان دیدار کند، بهخودیخود یک دستاورد مهم دیپلماتیک است.»
آقایی تاکید کرد: «انتظار پایان جنگ اوکراین تنها در سه ساعت مذاکره واقعبینانه نیست. پوتین در کنفرانس خبری مشترک با ترامپ نیز نشان داد تمرکز اصلیاش نه بر پایان جنگ، بلکه بر روابط تاریخی روسیه و آمریکا و یادآوری همکاری دو کشور در جنگ جهانی دوم است. این موضوع نشان میدهد اولویت پوتین حفظ برتری نظامی روسیه در میدان اوکراین و در عین حال بهبود نسبی روابط با واشینگتن است. او همچنین بهدنبال ایجاد شکاف میان اروپا و آمریکا در چارچوب ائتلاف آتلانتیک است.»
او در پایان گفت: «باید دید آیا نشست سهجانبهای میان ترامپ، پوتین و زلنسکی برگزار خواهد شد یا خیر. آنچه اکنون روشن است این است که دو رهبر آمریکا و روسیه توپ را به زمین اوکراین انداختهاند و زلنسکی ناگزیر است تصمیمات دشواری اتخاذ کند. نشانهها حاکی از آن است که توافق اولیه احتمالی میان ترامپ و پوتین میتواند بر محور تبادل یا واگذاری بخشی از اراضی اوکراین استوار باشد.»