سیامک جوادی، مدرس و پژوهشگر اقتصاد مالی میگوید: «در جریان جنگ ۱۲روزه، جمهوری اسلامی با تعطیل کردن خرید و فروش دلار مانع از افزایش شدید قیمت شد. اما در مورد مکانیسم ماشه، بهنظر میرسد حاکمیت درک روشنی از پیامدهای احتمالی آن ندارد.»
شکریا برادوست، پژوهشگر امنیت بینالملل، گفت: «جمهوری اسلامی در یک بنبست تاریخی قرار گرفته: یا مسیر فروپاشی یا تسلیم را انتخاب کند. گزینه سوم این است که کشور را به "زمین سوخته" بدل کند؛ جمهوری اسلامی چنین ذهنیتی دارد: اگر قرار است خودش سقوط کند، باید ایران را هم با خود بسوزاند.»
کامبیز غفوری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی میگوید: «جنگ ۱۲روزه نشان داد آسمان ایران کاملا بیدفاع است و اسرائیل هر زمان بخواهد میتواند آن را در اختیار بگیرد. گفتوگوها نیز در مسیر صلح نیست و احتمال درگیری دوباره بیشتر شده است.»
ارتش اسرائیل، دوشنبه ۲۳ تیر، اعلام کرد :«هر فردی که از طریق حسابهایی که خود را بهجای ارتش اسرائیل معرفی میکنند با شما تماس میگیرد، ممکن است خطرناک باشد.»

پژوهشگران با بررسی آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دریافتند کتابهای کودک در دهه ۶۰ نقش مهمی در انتقال کلیشههای جنسیتی ایفا میکردند.
ادبیات کودک نقش مهمی در شکلگیری هویت جنسیتی نسلهای آینده دارد.
در دهه ۶۰ شمسی، دوران حساس پس از انقلاب، کودکان ایرانی با کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بزرگ شدند، داستانهایی خواندند که ناخودآگاه، مفاهیم جنسیتی خاصی را در ذهنشان شکل داد.
حالا پس از گذشت چهار دهه، مطالعه نجمه حسینی سروری، محمدصادق بصیری و مهلاسادات حسینی صابر، پژوهشگران دانشگاه باهنر کرمان، نشان میدهد این آثار چگونه نقشهای سنتی مردان و زنان را برای نسلهای آینده تعریف کردند.
این پژوهش که در آخرین شماره مجله «مطالعات ادبیات کودک» دانشگاه شیراز منتشر شد، ۱۸ کتاب داستان مخصوص گروههای سنی «الف» و «ب» را که بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۶ از سوی کانون به چاپ رسید، مورد بررسی قرار داده است.
بر اساس نتایج این مطالعه، در اکثر این آثار کلیشههای جنسیتی به شکل آشکار یا پنهان حضور دارند.
پسران جستجوگر، دختران منفعل
طبق یافتههای این پژوهش، در تمامی داستانهای مورد بررسی که شخصیتهای انسانی در آنها حضور دارند، نقش اصلی به پسربچهای خردسال اختصاص یافته است.
این پسران با صفاتی چون کنجکاوی، جستجوگری، تحرک و خلاقیت توصیف میشوند و در پایان به شناخت و آگاهی میرسند.
در مقابل، از زنان و دختران تصویری کاملا متفاوت ارائه شده است. آنها یا از متن داستان حذف شدهاند یا نقشهایی حاشیهای بازی میکنند.
مادران عمدتا در نقش مراقبان فرزندان، مادربزرگان بهعنوان افرادی بیمار و ناتوان، و دختران خردسال در قالب شخصیتهایی آرام، منفعل و وابسته به برادران خود بازنمایی شدهاند.
داستانهایی که ذهن کودکان را شکل میدهند
از میان آثار بررسیشده، داستان «سفر مرغ باهوش» تصویری قابل تامل ارائه میدهد. در این داستان، مرغ برای غلبه بر زورگویی خروس، راهی سفر میشود و با حیلهگری او را رسوا میکند.
در این مقاله آمده است: «رفتار و چارهجویی مرغ داستان کاملا منطبق با کلیشههای جنسیتی سنتی است که زنان را محتاط، محافظهکار و حیلهگر ارزیابی میکند. الگویی شبیه به آنچه در داستانهای مکر زنان، در متنهایی مثل هزار و یک شب، بارها و بارها تکرار میشود.»
در داستان «فیل کوچولو، دماغت کو؟» نیز تضاد آشکاری بین شخصیتهای مذکر و مونث وجود دارد.
«خانم خرسه» و «بیبی لاکپشت» در مکالمه با فیل از بیماریهای خود میگویند، در حالی که «آقا سگه» در حال حرکت و فعالیت است و بیپروا نظرش را اعلام میکند.
پژوهشگران نوشتند: «مثلا خانم خرسه از سرماخوردگیاش میگوید و بیبی لاکپشت هم که روی تخته سنگی نشسته و دارد بافتنی میبافد، از اینکه ضعف بینایی دارد و اگر دماغش را بدهد، دیگر جایی برای گذاشتن عینکش ندارد، صحبت میکند؛ اما آقا سگه که عجله دارد و دارد زمین را بو میکشد و راه میرود، اول به قیافه مسخره فیل میخندد و بعد میگوید که اگر دماغم را به تو بدهم، نمیتوانم بو بکشم و در جنگل گم میشوم.»
ماجراهای احمد؛ الگوی خانواده سنتی
مجموعه داستانهای احمد که شامل «احمد باید بپرسد»، «احمد و سارا» و «احمد و ساعت» میشود، تصویری آشنا از خانواده سنتی ارائه میدهد.
در این الگو، پدر منشا آگاهی و قدرت است، بیرون از خانه کار میکند و قانونگذار و راهنمای خانواده محسوب میشود.
مادر در این داستانها حضوری بسیار محدود دارد. در داستان «احمد و ساعت» مادر حتی شخصیت فرعی هم محسوب نمیشود و هیچ نقشی در پیشرفت طرح داستان ندارد.
حرف زدن او منحصر به اعلام ساعت حضور پدر در خانه یا اعلام بیداری سارا است و در تنها جمله امری که به زبان میآورد، احمد را ترغیب به عوض کردن لباس و خوابیدن دوباره میکند.
او فقط در دو تصویر پایانی، بچه در بغل و سر سفره صبحانه، کنار سماور دیده میشود؛ نقشی که با لبخند روی چهره مادر به تصویر کشیده شده است.

راوی مردانه، دنیای یکطرفه
یکی از مهمترین یافتههای این تحقیق نقش راوی است. در این داستانها، راوی دانای کل دنیا را از منظر مردان یا پسران روایت میکند؛ این یعنی کودکان دنیایی را میبینند که محدود به ذهنیت، کنش و خواست مردان است.
حتی در کتابهای تصویری بدون متن مانند «دالی» و «نقلی»، شخصیتها تنها پسربچه و پدربزرگ هستند.
پدربزرگ منشا آگاهی کودک و آشنایی او با طبیعت و زندگی است، در حالی که زنان کاملا از فضای کار و زندگی حذف شدهاند.
تاثیر بر نسلهای آینده
محققان معتقدند این شیوه بازنمایی، کودکان را برای پذیرش نقشهای جنسیتی سنتی آماده میکند.
در سنین پایین که کودکان هویت جنسی خود را شکل میدهند، چنین تصاویری عمیقا در ذهن آنها نقش میبندد.
نتیجه این فرآیند، نسلهایی است که با تقسیمبندی سنتی کار و مسئولیتها بزرگ شدهاند؛ جایی که مردان فعال، قدرتمند و تصمیمگیرنده و زنان منفعل، وابسته و محدود به فضای خانه تعریف میشوند.
تداوم الگوهای سنتی
نتایج بررسی این آثار حاکی از آن است که داستانهای دهه ۶۰ از طریق باز تولید کلیشههای جنسیتی و تعیین مرزهای دقیق بین نقشهای زنانه و مردانه، تبعیض جنسیتی را طبیعی جلوه میدهند.
این آثار کودکان گروه سنی «الف» و «ب» را که در روند تکامل هویت جنسی قرار دارند، برای پذیرش و درونی کردن ساختار سنتی روابط بین زن و مرد آماده میکنند و به بازتولید و تداوم اشکال تبعیض جنسیتی کمک میکنند.
حسین علیزاده، تحلیلگر مسائل بینالملل درباره سخنان ترامپ و مقامهای اسرائیل درباره طرحهای از پیش تعیینشده برای حمله به تاسیسات هستهای در ایران گفت: «این صحبتها نشان میدهد که آنها طی این ۲۲ سال، اشراف اطلاعاتی دقیقی بر ایران و جزئیات برنامه هستهای جمهوری اسلامی داشتهاند.»






