دفتر ریاستجمهوری فرانسه اعلام کرد امانوئل مکرون یکشنبه ۸ تیر (۲۹ ژوئن) با مسعود پزشکیان گفتوگوی تلفنی داشته است.
به گزارش رویترز، مکرون در این گفتوگو خواستار ازسرگیری فوری همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حفظ چارچوب معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای شده است.
او تاکید کرده که ایران باید هرچه زودتر به میز مذاکره بازگردد تا مسائل مرتبط با برنامه موشکی و هستهایاش مورد بررسی قرار گیرد.
رییسجمهوری فرانسه با اشاره به لزوم احترام به آتشبس در منطقه گفت این گامی مهمی برای بازگرداندن صلح به خاورمیانه است.
مکرون در این تماس خواستار آزادی دو شهروند فرانسوی، «سسیل کولر» و «ژاک پاریس» از زندانهای ایران شد.

شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با فاکس نیوز گفت انقلاب ۵۷ همه چیز را تغییر داد و کشوری که در مسیر توسعه قرار داشت، ناگهان گرفتار رژیمی شد که سرزمین ما را غصب کرد و از آن زمان تا کنون باعث آشوب و ویرانی در منطقه و فراتر از آن شده است.
او افزود مشکل اصلی ما رژیمی است که ذاتا با آزادی، دموکراسی و حقوق بشر ناسازگار است؛ رژیمی که از آغاز ما را سرکوب کرده و همچنان عامل ویرانی و تروریسم است.
شاهزاده رضا پهلوی با تاکید بر اینکه رژیم در ضعیفترین وضعیت خود و در آستانه فروپاشی قرار دارد افزود اکنون زمان آن است که ایرانیان کشورشان را پس بگیرند.
شاهزاده رضا پهلوی تاکید کرد که مردم ایران اکنون «نور امید را در انتهای تونل میبینند» و با وجود سالها سرکوب، بیش از هر زمان دیگری به امکان تغییر باور دارند. او گفت: «دستگاه سرکوبگر رژیم، بهویژه نهادهای امنیتیاش، تا حد زیادی خنثی شده و میدان بازی همسطحتر شده است.»
شاهزاده رضا پهلوی گفت رژیم ایران اکنون همچون هیولای زخمی و تحقیرشدهای است که پیش از هر چیز در پی انتقامگیری از مردم ایران و سپس از آمریکا و غرب است.

در پی پایان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل و برقراری آتشبسی شکننده، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی شاهد تحولی جدی در مفهوم «مقاومت» است. این واژه که زمانی عمدتا با نبردهای فرامرزی و ایدئولوژی امت اسلامی پیوند خورده بود، اکنون با گفتمانی ملیگرایانه و سرکوبگر در حال بازتعریف است.
جنگ با اسرائيل یکی از شدیدترین بحرانهای نظامی در تاریخ جمهوری اسلامی بود. در مقابل این بحران، رسانههای رسمی، سخنرانیهای مقامات و بیانیههای حکومتی بهسرعت با زبانی واحد به میدان آمدند: «مقاومت»، «پیروزی»، «انسجام».
مفاهیمی که سالها برای توجیه سیاستهای منطقهای و ایدئولوژیک به کار میرفتند، حالا رنگ و بوی ملی گرفتهاند و در خدمت بازسازی نظم داخلی هستند.
مقاومت دیگر صرفا نامی برای پروژههای منطقهای یا گروههای نیابتی نیست. در روایت تازه حکومت، مردم ایران خودِ مقاومت شدهاند: کسانی که خانههایشان را ترک نکردند، برای انتقام به خیابانها آمدند و در کنار نظام ماندند.
مقاومت به وفاداری ترجمه شد و «ملت ایران» بهجای «امت اسلامی» نشست. در همین چرخش معنایی، مفاهیمی چون «خیانت» و «وطنفروشی» نیز دوباره فعال شدند.
قوه قضاییه، مجلس، رسانهها و نهادهای نظامی همصدا کوشیدند تا از دل این بحران، انسجامی نو بسازند.
مقاومت در چارچوب وطن و کمرنگ شدن ابعاد اسلامی
مفهوم «مقاومت» در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی عمدتا بر محوریت امت اسلامی و بازیگران فراملی همچون حزبالله لبنان، حماس، حشدالشعبی عراق و انصارالله یمن تاکید داشت.
مقاومت عموما فراتر از مرزهای جغرافیایی تعریف میشد، حاکمیت خود را حامی مقاومت مینامید و هدف نهایی آن را مقابله با «نظام سلطه جهانی» میدانست.
این موضوع غالبا با نمادهای مذهبی مشخصتری همچون شهادت در راه اسلام، آمادگی برای ظهور و مفاهیم شیعی گره خورده بود.
اما پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران، شاهد چرخش در برخی از ابعاد مفهوم مقاومت هستیم. میتوان گفت مفهوم مقاومت در چارچوب «دفاع از وطن» بازخوانی شده است.
در رسانههای رسمی، بهجای تمرکز بر وحدت اسلامی یا جبهه جهانی مستضعفین، تاکید بر «ملت ایران»، «سرزمین مادری»، «غیرت ملی» و «حمله به خانه» قرار گرفت.
در رسانههای نزدیک به جمهوری اسلامی، تیترهایی با محوریت ایران و وطن گویای این تغییر جهت بود. روایت «دفاع از حرم» که زمانی نقل محافل حاکمیتی بود، جای خود را به این ایده داد که خودِ «خانه» (ایران) به «حرم» تبدیل شده است.
این برجستهسازی وجه ملی بیش از نمادهای اسلامی، اگرچه به معنای گسست کامل از گفتمان قبلی نیست، اما از حیث اولویت معنایی، یک جابهجایی آشکار محسوب میشود.
در لحظهای که مشروعیت مداخلههای فرامرزی در داخل با پرسشهایی مواجه بود، حاکمیت کوشید با همافزایی ملیگرایی ایرانی و دکترین مقاومت شیعی، به یک وحدت داخلی دست یابد.

از ولایت تا وطن، همه چیز برای نظامیگری
سوال کلیدی این است که این جابهجایی در نمادها و اولویتهای گفتمانی چه تاثیری بر ساختار مشروعیت جمهوری اسلامی دارد؟ آیا این تنها یک لحظه تاکتیکی و گذراست یا نشانهای از یک بازآرایی آرام در منطق اقتدار؟
ولایت فقیه همچنان در راس ساختار سیاسی قرار دارد و جایگاه آن فعلا غیرقابل انکار است. اما در عرصه عمومی، نیروهای نظامی بهعنوان قهرمان اصلی مقاومت و حافظ عملیاتی کشور برجسته شدند.
مقامات مختلف جمهوری اسلامی در این مدت در سخنرانیهای خود «دفاع از وطن» را ستودند و جانباختگان این جنگ را «شهدای راه وطن» نامیدند.
این ادبیات در حالی که وجه «شهادت در راه اسلام یا ظهور» را در خود داشت، بیشتر بر جنبه «دفاع از خاک» تمرکز میکرد.
رسانههای نزدیک به حاکمیت نیز با تاکید مکرر بر «غرور ملی» و «ملت ایران»، در عمل آنچه را در سالهای متوالی بهعنوان «امت اسلامی» بهجای ملت ایران برجسته شده بود، به حاشیه راندند.
این نشانهها هرچند ممکن است موقتی به نظر برسند، اما بازتابدهنده نوعی بازآرایی در میدان نمادین قدرت هستند.
در این مدت آنچه در عمل اتفاق افتاد، برتری یافتن نیروهای نظامی در ایران در چارچوب مقاومت بود.
در راس این نیروهای نظامی، رهبر جمهوری اسلامی بهعنوان فرمانده کل قوا وجود داشت که آشکارا از درون به واسطه «نفوذ»، ضربه جدی خورده بود اما چارهای جز اعتماد به نیروهای نظامی برای تقویت بدنه موجود نداشت.
در حالی که نیروهای نظامی اهمیت یافتند، نقش روحانیت به تبیینگر بدل شد. در تریبونهای نماز جمعه آنان با یک زبان در مورد «دفاع از وطن» سخن گفتند.
در این دوره، از تاکیدات پیشین بر «امنیت منطقهای» یا «اتحاد مسلمانان» کاسته شد و «ایران» به سوژه اصلی گفتمان تبدیل گشت.
مقاومت در عصر انسجام ملی و کنترل داخلی
این تحولات نشان میدهد جمهوری اسلامی با وجود شکستها و چالشها، در تلاش برای بازآرایی خود است. این بازآرایی در حال حاضر بیش از آنکه بر ابعاد منطقهای یا بینالمللی تمرکز کند، به مسائل و نیازهای داخلی معطوف شده است.
اگرچه مسئله مقاومت در ابعاد منطقهای همچنان جایگاه خود را حفظ خواهد کرد و میتواند به بازتعریف معادلات منطقهای منجر شود، اما مسئله اصلی فعلا در ابعاد داخلی جدیتر حس خواهد شد.
مفهوم مقاومت که با ملیگرایی گره خورده است، اکنون به سمت ساخت یک انسجام و وحدت نمادین در داخل کشور حرکت میکند.
در قبل و بعد انقلاب ۵۷، روحالله خمینی مدام از «وحدت کلمه» سخن میگفت تا نیروهای گوناگون را حول یک هدف مشترک بسیج کند؛ اما اکنون نظام بیشتر بر مفهوم «انسجام» تاکید دارد.
از نظر آنها، این انسجام، نه از تضارب آرا، بلکه از یکپارچگی و همصدایی در برابر تهدید خارجی ناشی میشود.
بر همین اساس، این بازآرایی گفتمانی با تشدید کنترل داخلی و امنیتی نیز همراه است. مطرح شدن دوگانه «وطنپرست/خائن» از سوی دستگاههای امنیتی، قضایی و همچنین برخی چهرههای سیاسی، با هدف مشروعیتزدایی از هرگونه انتقاد یا تردید در روایت رسمی صورت گرفته است.
گزارشها حکایت از آن دارد که در این مدت دستکم هزار نفر دستگیر شدهاند. این رویکرد نشان میدهد که مقاومت ملیگرایانه جدید، پیوند عمیقتری با منطق کنترل داخلی و حذف صداها برقرار کرده و خواهد کرد.
چهار مقام آگاه آمریکایی به واشنگتنپست گفتند که ایالات متحده تماسهای شنودشدهای از مقامهای ارشد ایران بهدست آورده که در آنها درباره حملات اخیر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران گفتوگو میکنند و میگویند که این حمله کمتر از آنچه انتظار داشتند مخرب بوده است.
این مقامها که به دلایل امنیتی خواستند نامشان فاش نشود، گفتند که مقامهای ایرانی در این تماسها از شدت پایینتر تخریب و محدود بودن دامنه حمله به رهبری دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، شگفتزده شده بودند.
این اطلاعات شنود شده (سیگینت) نخستین شواهد اولیه از ارزیابی داخلی ایران پس از حمله آمریکا است، که تصویری پیچیدهتر از آنچه ترامپ ارائه کرده نشان میدهد. ترامپ پیشتر گفته بود که این عملیات، «برنامه هستهای ایران را بهطور کامل نابود کرد».
سخنگوی کاخ سفید، کارولین لویت، در واکنش به این گزارش گفت: «شرمآور است که واشنگتنپست با انتشار افشاگرانه این تماسها به افراد کمک میکند مرتکب جرم شوند. ادعای اینکه مقامهای ناشناس ایرانی از زیر صدها فوت آوار خبر دارند، پوچ است. برنامه سلاح هستهای آنها به پایان رسیده.»
در حالیکه تحلیلگران میگویند آمریکا از بمبهای ۳۰ هزار پوندی ضدپناهگاه و موشکهای تاماهاوک در این حمله استفاده کرده، اما درباره میزان دقیق تخریب و زمان لازم برای بازسازی اختلاف نظر زیادی وجود دارد. برخی گزارشها نشان میدهند که ایران پیش از حمله، ذخایر اورانیوم غنیشده خود را منتقل کرده و ورودی دو تأسیسات مهر و موم شده اما ساختمانهای زیرزمینی آسیب جدی ندیدهاند.
یک مقام ارشد دولت ترامپ در پاسخ به سوالی درباره تماسهای شنودشده گفت: «ما تأسیسات تبدیل فلز ایران را نابود کردیم. تسلیحات ما دقیقاً به هدف خوردند و تأثیر موردنظر را داشتند.»
به گفته یک مقام آمریکایی، جان رتکلیف، رییس سیا، هفته گذشته در جلسهای محرمانه به کنگره گفت برخی از سایتهای کلیدی از جمله تأسیسات تبدیل فلز کاملاً تخریب شدهاند. این تأسیسات نقش کلیدی در ساخت هسته انفجاری بمب اتم دارد و بازسازی آن سالها زمان میبرد. رتکلیف افزود که جامعه اطلاعاتی آمریکا معتقد است «بخش عمده» اورانیوم غنیشده ایران احتمالاً در اصفهان و فردو دفن شده است.
با این حال، یکی از مقامهای ارشد اطلاعاتی آمریکا به واشنگتنپست گفت: «یک تماس شنودشده بهتنهایی نمیتواند تصویر کامل اطلاعاتی را نشان دهد. ارزیابی اطلاعاتی نیاز به منابع و روشهای متعدد دارد.»
مقامهای آمریکایی تأکید کردند که شنود تماسها (سیگینت) بخشی از گزارش روزانه اطلاعاتی رییسجمهوری است اما باید در کنار دیگر منابع برای نتیجهگیری دقیق استفاده شود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل شنبه ۸ تیر در بازدید از یکی از مراکز سازمان امنیت داخلی این کشور (شینبت) در جنوب اسرائیل گفت: «عملیات ما علیه ایران فرصتهای زیادی، از جمله فرصتهای منطقهای گسترده، ایجاد کرده است.»
او تاکید کرد: «اول از همه، باید گروگانها را آزاد کنیم. البته مسأله غزه را هم باید حل کنیم و حماس را شکست دهیم، اما باور دارم که هر دو هدف را محقق خواهیم کرد.»
نخستوزیر اسرائیل در این بازدید با رییس موقت شینبت که با نام مستعار «اس» معرفی شد، دیدار کرد.
به گفته «اس»، شینبت در جریان عملیات اخیر علیه برنامه هستهای ایران، بهطور متوسط روزانه دو تلاش قابل توجه، از سوی ایران برای هدایت حملات در داخل اسرائیل را خنثی کرده است.
او گفت این تلاشها در طول جنگ هیچ موفقیتی نداشتهاند.
همزمان، نتانیاهو نشست کابینه را در مقر فرماندهی جنوبی ارتش اسرائیل در شهر بئرشبع برگزار کرد.
شاهزاده رضا پهلوی گفت تنها راه رسیدن به صلح در ایران و منطقه، استقرار یک حکومت سکولار و دموکراتیک است.
او در گفتوگو با فاکسنیوز تاکید کرد: «من امروز اینجا هستم تا خودم را به هممیهنانم عرضه کنم، برای آنکه آنها را در مسیر صلح و گذار دموکراتیک رهبری کنم.»
او با اشاره به وضعیت ایران پیش از انقلاب گفت: «ایران در حال شکوفایی و پیشرفت بود، روابط خوبی با همسایگانش داشت، بهویژه با ایالات متحده. ناگهان انقلاب شد و همهچیز تغییر کرد.»
به گفته شاهزاده رضا پهلوی، جمهوری اسلامی از ابتدای شکلگیری با ارزشهایی چون آزادی و حقوق بشر بیگانه بوده و «مردم ایران از همان ابتدا با سرکوب و تروریسم مواجه شدند».
او افزود: «مردم ایران، آمریکا را دوست دارند و خواهان روابط ثمربخش با آن هستند. تنها کشوری که در زمان حملات ۱۱ سپتامبر، با روشن کردن شمع با قربانیان ابراز همدردی کرد، ایران بود.»
رژیم در آستانه فروپاشی است
شاهزاده رضا پهلوی تاکید کرد که مردم ایران اکنون «نور امید را در انتهای تونل میبینند» و با وجود سالها سرکوب، بیش از هر زمان دیگری به امکان تغییر باور دارند. او گفت: «دستگاه سرکوبگر رژیم، بهویژه نهادهای امنیتیاش، تا حد زیادی خنثی شده و میدان بازی همسطحتر شده است.»
او افزود مردم ایران خواهان پایان رژیم فعلی هستند و برای همین آماده پذیرش تغییر شدهاند.
برنامه صد روز نخست و کمپین تدوین نقشه راه
شاهزاده رضا پهلوی گفت که برای دوره گذار از جمهوری اسلامی، برنامه مشخصی در نظر گرفته است. به گفته او، اصول بنیادینی که میتواند اتحاد میان مخالفان رژیم را تضمین کند شامل «تمامیت ارضی، آزادی فردی، برابری حقوقی شهروندان و جدایی دین از دولت» است.
شاهزاده رضا پهلوی تاکید کرد که برخلاف تجربه عراق، در ایران به دنبال «گذار باثبات و سازمانیافته» است و به همین دلیل به همه اعضای ارتش و ساختار اداری جمهوری اسلامی پیام داده تا به مخالفان رژیم بپیوندند. او گفت: «من مسئولیت این گذار را برعهده گرفتهام و آمادهام با هر نیرویی که خواهان کار مشترک باشد، همکاری کنم.»
تهدیدهای رژیم برای ایران و جهان
در پاسخ به پرسشی درباره احتمال دریافت سلاح هستهای از سوی ایران از روسیه یا دیگر کشورها، شاهزاده رضا پهلوی گفت: «اکنون با موجودی زخمی، تحقیرشده و خطرناک طرف هستیم که اول از همه علیه مردم خودش انتقام خواهد گرفت و سپس علیه غرب و بهویژه آمریکا.»
او افزود: «مردم ایران، بر خلاف این رژیم، دوست شما هستند. ما در آرمان و اصول با شما همسو هستیم. ایرانیها خواهان صلح، ثبات و روابطی عالی با آمریکا هستند؛ همانطور که پیش از انقلاب چنین روابطی داشتیم.»
شاهزاده رضاپهلوی تاکید کرد: «این بار، ما راهحل هستیم، نه رژیمی که هیچگاه تغییر نخواهد کرد.»





