هفتاد و پنجمین دوره جشنواره جهانی فیلم برلین، که پس از کن و ونیز، مهمترین جشنواره سینمایی جهان محسوب میشود، شنبه شب، چهارم اسفند (بیست و دوم فوریه) به کار خود پایان داد، با خرس طلا برای یک عاشقانه کوچک نروژی و البته حضور کمرمق سینمای ایران.
جایزه خرس طلایی بهترین فیلم امسال نصیب فیلم «رویاها (سکس، عشق)» ساخته داگ یوهان هاگراد از نروژ شد؛ یک فیلم جمع و جور و متفاوت که جایزه فیپرشی (انجمن منتقدان بین المللی) را هم از آن خود کرد: داستان عشق یک دختر هفده ساله به معلم خود که در قالب خاطرات ادبی او روایت میشود و با فضایی صمیمی تماشاگر را با شخصیت اصلی فیلم همراه میکند؛ عشق ممنوعی که با انتظارات و قوانین اجتماعی سر سازگاری ندارد و فیلم بیپروا به نمایش این تناقض میپردازد و این میان به مضمون جذابی درباره مرز ادبیات و واقعیت هم میرسد، جایی که حالا والدین او باید به نوشته او به عنوان یک اثر ادبی نگاه کنند یا سندی بر یک عشق ممنوع که باید به پیگیری قضایی برسد؟
اما یک عاشقانه جذاب دیگر که در بخش مسابقه بود، «ماه آبی» نام داشت که به طرز عجیبی از جوایز دور ماند؛ ساخته فیلمساز تحسین شده ریچارد لینکلیتر که داستان نویسنده عاشقپیشه آثار موزیکال، لورنز هارت را روایت میکند که به تمامی در یک فضای متشنج داخلی در راهروها و کافه یک تالار روایت میشود و به طرز معجزهآسایی درونیات یک «دیوانه زیبایی» را با بازیهای شگفتانگیز بازیگران (به ویژه ایتن هاک) برای ما روایت میکند؛ یک ستایشگر زیبایی (به قول خودش «مست در زیبایی») که همه چیزش در عشق و دوست داشتن یک طرفه خلاصه میشود و البته تنهایی غمگینانه غریبی که تماشاگر را مسخ میکند.
اما داوران به ریاست تاد هینز، جایزه بزرگ جشنواره را به فیلم «ردپای آبی» ساخته گابریل ماساگارو از برزیل اهدا کردند و جایزه بهترین کارگردان هم به هو منگ برای فیلم «زیستن زمین» از چین رسید.
رادو جود فیلمساز جنجالی رومانیایی هم که خرس طلای این جشنواره را در کارنامه دارد، جایزه بهترین فیلمنامه را برای جدیدترین اثرش به نام «کنتیننتال ۲۵» دریافت کرد؛ یک فیلم کمخرج تجربی دیگر که این بار داستان یک زن مجارستانیالاصل را در رومانی امروز روایت میکند و با نیش و کنایههای سیاسی/اجتماعی، اوضاع و احوال جهان امروز را به نقد میکشد.
دیگر غایب بزرگ جوایز امسال، فیلم آلمانی «ماریل چه میداند» ساخته فردریک هامبالک بود که در فضایی بسیار جذاب داستان دختری نوجوان را روایت میکند که پس از خوردن یک سیلی در مدرسه، حالا می تواند تمام اعمال پدر و مادرش را به شکل تلهپاتی ببیند و این سرآغاز دردسرهای زیادی است که این خانواده با آن روبرو میشود، از جمله مسأله دروغ در روابط زناشویی که از شکلی کمدی به روایتی تلخ و دردناک میرسد.
جایزه بهترین بازیگر جشنواره برلین حالا چند سالی است بدون در نظر گرفتن جنسیت بازیگر اهدا میشود، یعنی به جای دو جایزه بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن، این جشنواره در راستای اهداف اجتماعیاش، تنها یک جایزه به بهترین بازیگر میدهد. این جایزه امسال به رز بایرن برای فیلم «اگه پا داشتم بهت لگد میزدم» ساخته ماری برونستین رسید؛ یک فیلم دیدنی عمدتاً متکی بر کلوزآپ بازیگر اصلی که زمان پرهیاهو و ترسناکی از زندگی یک مادر را روایت میکند که با مشکلات متعدد روبروست؛ یک فیلم زنانه جذاب که به غایت تلخ است و تکاندهنده، اما سعی دارد در پایان با امید به پایان برسد.
شهرزاد نهچندان قصهگو
سینمای ایران در سالهای گذشته حضور پر رنگتری در جشنواره داشت و تقریباً هر سال سه چهار فیلم از سینماگران مهاجر ایرانی یا ساکن ایران در بخشهای مسابقه، پانوراما و فروم به نمایش درمیآمد، از جمله «کیک محبوب من» ساخته بهتاش صناعیها و مریم مقدم در بخش مسابقه سال گذشته که به یکی از محبوبترین فیلمهای سال بدل شد(در حالی که در ایران با برخورد قضایی روبروست)، امسال اما هیچ فیلمی از سینماگران ایرانی در بخش مسابقه پذیرفته نشد و تنها فیلم «هزار و یک فریم» ساخته مهرنوش علیا در بخش پانوراما نمایش داشت و فیلم «در بند» ساخته حسام اسلامی در بخش فیلمهای کوتاه.
«هزار و یک فریم» که به شکل زیرزمینی و بدون رعایت حجاب اجباری ساخته شده، به تمامی در داخل یک استودیو میگذرد، جایی که یک فیلمساز شناخته شده در پشت دوربین نشسته و در حال گرفتن تست از دختران نوجوان و جوان برای بازی در فیلم آینده او درباره شهرزاد قصهگو و داستان هزار و یک شب است. فیلم در فضایی شبیه به «سلام سینما» ساخته محسن مخملباف، بیش از آن که بتواند در دل شخصیتها و وضعیت اجتماعی ایران امروز دقیق شود، درباره سوء استفاده از قدرت مردانه حرف میزند و سعی دارد در فضایی شبهرئالیستی به موضوعی باب روز بپردازد، اما ویژگیهای ایرانی اثر رفتهرفته کمرنگتر میشوند و فیلمساز چه در فرم و چه در محتوا درگیر محدودیتهایی میشود که در نهایت توان غلبه بر آنها را ندارد.
هفتاد و پنجمین دوره جشنواره جهانی فیلم برلین، که پس از کن و ونیز، مهمترین جشنواره سینمایی جهان محسوب میشود، شنبه شب، چهارم اسفند به کار خود پایان داد، با خرس طلا برای یک عاشقانه کوچک نروژی و البته حضور کمرمق سینمای ایران.
جایزه خرس طلایی بهترین فیلم امسال نصیب فیلم «رویاها (سکس، عشق)» ساخته داگ یوهان هاگراد از نروژ شد؛ یک فیلم جمع و جور و متفاوت که جایزه فیپرشی (انجمن منتقدان بین المللی) را هم از آن خود کرد: داستان عشق یک دختر هفده ساله به معلم خود که در قالب خاطرات ادبی او روایت میشود و با فضایی صمیمی تماشاگر را با شخصیت اصلی فیلم همراه میکند؛ عشق ممنوعی که با انتظارات و قوانین اجتماعی سر سازگاری ندارد و فیلم بیپروا به نمایش این تناقض میپردازد و این میان به مضمون جذابی درباره مرز ادبیات و واقعیت هم میرسد، جایی که حالا والدین او باید به نوشته او به عنوان یک اثر ادبی نگاه کنند یا سندی بر یک عشق ممنوع که باید به پیگیری قضایی برسد؟
اما یک عاشقانه جذاب دیگر که در بخش مسابقه بود، «ماه آبی» نام داشت که به طرز عجیبی از جوایز دور ماند؛ ساخته فیلمساز تحسین شده ریچارد لینکلیتر که داستان نویسنده عاشقپیشه آثار موزیکال، لورنز هارت را روایت میکند که به تمامی در یک فضای متشنج داخلی در راهروها و کافه یک تالار روایت میشود و به طرز معجزهآسایی درونیات یک «دیوانه زیبایی» را با بازیهای شگفتانگیز بازیگران (به ویژه ایتن هاک) برای ما روایت میکند؛ یک ستایشگر زیبایی (به قول خودش «مست در زیبایی») که همه چیزش در عشق و دوست داشتن یک طرفه خلاصه میشود و البته تنهایی غمگینانه غریبی که تماشاگر را مسخ میکند.
اما داوران به ریاست تاد هینز، جایزه بزرگ جشنواره را به فیلم «ردپای آبی» ساخته گابریل ماساگارو از برزیل اهدا کردند و جایزه بهترین کارگردان هم به هو منگ برای فیلم «زیستن زمین» از چین رسید.
رادو جود فیلمساز جنجالی رومانیایی هم که خرس طلایی این جشنواره را در کارنامه دارد، جایزه بهترین فیلمنامه را برای جدیدترین اثرش به نام «کنتیننتال ۲۵» دریافت کرد؛ یک فیلم کمخرج تجربی دیگر که این بار داستان یک زن مجارستانیالاصل را در رومانی امروز روایت میکند و با نیش و کنایههای سیاسی/اجتماعی، اوضاع و احوال جهان امروز را به نقد میکشد.
دیگر غایب بزرگ جوایز امسال، فیلم آلمانی «ماریل چه میداند» ساخته فردریک هامبالک بود که در فضایی بسیار جذاب داستان دختری نوجوان را روایت میکند که پس از خوردن یک سیلی در مدرسه، حالا می تواند تمام اعمال پدر و مادرش را به شکل تلهپاتی ببیند و این سرآغاز دردسرهای زیادی است که این خانواده با آن روبرو میشود، از جمله مسئله دروغ در روابط زناشویی که از شکلی کمدی به روایتی تلخ و دردناک میرسد.
جایزه بهترین بازیگر جشنواره برلین حالا چند سالی است بدون در نظر گرفتن جنسیت بازیگر اهدا میشود، یعنی به جای دو جایزه بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن، این جشنواره در راستای اهداف اجتماعیاش، تنها یک جایزه به بهترین بازیگر میدهد. این جایزه امسال به رز بایرن برای فیلم «اگه پا داشتم بهت لگد میزدم» ساخته ماری برونستین رسید؛ یک فیلم دیدنی عمدتاً متکی بر کلوزآپ بازیگر اصلی که زمان پرهیاهو و ترسناکی از زندگی یک مادر را روایت میکند که با مشکلات متعدد روبروست؛ یک فیلم زنانه جذاب که به غایت تلخ است و تکاندهنده، اما سعی دارد در پایان با امید به پایان برسد.
شهرزاد نهچندان قصهگو
سینمای ایران در سالهای گذشته حضور پر رنگتری در جشنواره داشت و تقریباً هر سال سه چهار فیلم از سینماگران مهاجر ایرانی یا ساکن ایران در بخشهای مسابقه، پانوراما و فروم به نمایش درمیآمد، از جمله «کیک محبوب من» ساخته بهتاش صناعیها و مریم مقدم در بخش مسابقه سال گذشته که به یکی از محبوبترین فیلمهای سال بدل شد(در حالی که در ایران با برخورد قضایی روبروست).
امسال اما هیچ فیلمی از سینماگران ایرانی در بخش مسابقه پذیرفته نشد و تنها فیلم «هزار و یک فریم» ساخته مهرنوش علیا در بخش پانوراما نمایش داشت و فیلم «در بند» ساخته حسام اسلامی در بخش فیلمهای کوتاه.
«هزار و یک فریم» که به شکل زیرزمینی و بدون رعایت حجاب اجباری ساخته شده، به تمامی در داخل یک استودیو میگذرد، جایی که یک فیلمساز شناخته شده در پشت دوربین نشسته و در حال گرفتن تست از دختران نوجوان و جوان برای بازی در فیلم آینده او درباره شهرزاد قصهگو و داستان هزار و یک شب است. فیلم در فضایی شبیه به «سلام سینما» ساخته محسن مخملباف، بیش از آن که بتواند در دل شخصیتها و وضعیت اجتماعی ایران امروز دقیق شود، درباره سوء استفاده از قدرت مردانه حرف میزند و سعی دارد در فضایی شبهرئالیستی به موضوعی باب روز بپردازد، اما ویژگیهای ایرانی اثر رفتهرفته کمرنگتر میشوند و فیلمساز چه در فرم و چه در محتوا درگیر محدودیتهایی میشود که در نهایت توان غلبه بر آنها را ندارد.
منوچهر والیزاده، دوبلور و گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون، ظهر چهارشنبه اول اسفند، بهدلیل مشکلات تنفسی و ریوی درگذشت. ایرج رضایی، دوبلور هرکول پوآر و معاون کلانتر هم دوشنبه ۲۹ بهمن درگذشت. اندکی پیشتر نیز ژاله علو، از دیگر پیشکسوتان هنر دوبله از دنیا رفت.
منوچهر والیزاده، ظهر چهارشنبه اول اسفندماه، در سن ۸۴ سالگی بهدلیل مشکلات تنفسی و ریوی درگذشت. او دوبله و گویندگی را از سال ۱۳۳۷ از طریق منصور متین، آغاز کرد.
والیزاده، بیشتر بهخاطر صداپیشگی بهجای شخصیت کارتونی لوک خوششانس و مایکل اسکافیلد در مجموعه تلویزیونی فرار از زندان، همچنین دوبله بازیگرانی چون تام هنکس، جان تراولتا، تام کروز، هریسون فورد، نیکلاس کیج، جیسون استاتهام، جیم کری، ویل اسمیت، ادی مورفی، رابرت واگنر و الویس پریسلی شناخته میشود.
زندهیاد ایرج رضایی، دوبلور نقش معاون کلانتر
دو روز پیش، ۲۹ بهمنماه نیز ایرج رضایی، دوبلور، مدیر دوبلاژ، فیلمنامهنویس و شاعر در سن ۸۹ سالگی بهعلت کهولت سن درگذشت.
رضایی، کار دوبله را از سال ۱۳۳۸ و مدیریت دوبلاژ را از سال ۱۳۵۸ آغاز کرد. صدای رضایی بیشتر در سریال کاراگاه پوآرو، که در آن به جای شخصیت هرکول پوآرو دوبله میکرد، خاطره ساز شده است.
او در فیلم محمدرسول الله، به جای شخصیت یاسر، با بازی ایون سولون و همچنین به جای شخصیت آلبرت فواره با بازی برنارد هپتون در سریال ارتش سری، به ایفای نقش دوبله پرداخته بود.
صدای رضایی در انیمیشنی نیز که در نقش معاون کلانتر صحبت کرده بود، بیشتر در خاطرهها ماندگار شده است.
سرپرستی گویندگی فیلمهای سینمایی خارجی از جمله جدال در اوکی کرال، برفهای کلیمانجارو، آسمانخراش جهنمی، از دیگر فعالیتهای وی طی سالها حضور در عرصه دوبله بوده است.
زندهیاد ژاله علو
سوم دیماه، حدود دو ماه پیش هم، ژاله علو، بازیگر و دوبلور پیشکسوت در سن ۹۷ سالگی، درگذشت. علو برای سالهای طولانی در برنامه رادیویی «داستان شب» گویندگی میکرد. فعالیت هنری او به گویندگی محدود نبود. در زمینه دوبله، او به جای بازیگرانی مانند سوفیا لورن ،برجیدا گلوریا، سوانسون و آلیدا والی، صحبت کرده بود.
دوبله انیمیشنهای پینوکیو، گربه های اشرافی، سیندرلا، زیبای خفته و سفید برفی و هفت کوتوله از دیگر فعالیتهای او بود.
او همچنین در فیلمهای سینمایی و سریالهای پرشماری به ایفای نقش پرداخته بود، از جمله نقش «خاله لیلا»، در مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری.
نسل طلایی هنر دوبله ایران، در چند سال اخیر تعداد پر شماری از پیشکسوتان خود را از دست داده است.
سیمین غانم، خواننده سرشناس ایرانی، با اشاره به اینکه سالهاست با محدودیتها برای خوانندگی در ایران مواجه بوده است، خواستار رفع تمامی محدودیتها برای زنان هنرمند در ایران شد.
سیمین غانم، دوشنبه ۲۹ بهمن، با انتشار یک فایل صوتی در حساب اینستاگرام خود با بیان اینکه مدتها با وجود محدودیتها در اجرا که صرفا برای زنان بوده، در ایران زندگی کرده است، گفت سالها برای شادی دل مردم کنسرتهایی بهطور احتصاصی برای زنان اجرا کرده است.
این خواننده سرشناس با اشاره به اینکه سالهاست دیگر حتی اجازه خواندن برای زنان در ایران را هم ندارد، گفت در سالهای گذشته فرصت خوانندگی را از او گرفتهاند.
او در ادامه ضمن انتقاد به استفاده از نامش در جشنواره حکومتی موسیقی فجر اعلام کرد که جایزهاش را در این سالها از مردم گرفته است و نیازی به قدرشناسی مسئولان جشنواره فجر ندارد.
سیمین غانم، خواننده ترانههای پرطرفداری از جمله «گل گلدون من»، «پرنده» و «قلک چشمات»، پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران ماند و نخستین کنسرتش پس از انقلاب را در مهر ۱۳۷۸ و تنها با حضور زنان برگزار کرد.
استفاده از نام هنرمندان در جشنواره حکومتی موسیقی فجر، در هفتههای گذشته با اعتراض برخی هنرمندان همراه شده است.
در آخرین مورد، محسن چاوشی، خواننده، در واکنش به ذکر نام او در جشنواره موسیقی فجر، نوشت: «نه راضیام به چنین چیزی و نه علاقه به شنیدن نام خود در چنین موقعیتها و محافلی دارم.»
حسین علیزاده نوازنده و آهنگساز نیز پیشتر به ذکر نامش در این جشنواره اعتراض کرد و نوشت: «از هر گونه بزرگداشت از طرف ارگانهای حکومتی بینیاز هستم.»
علیزاده با قدردانی از حمایتهای مردم گفت: «همه افتخارم در موسیقی ایران همواره عدم حضور در جشنواره موسیقی فجر بوده است؛ این جشنواره فرمایشیست، نه هنری و نه در حد و اندازه هنر.»
درحالیکه خوانندگی زنان در ایران منع قانونی صریحی ندارد، جمهوری اسلامی در برخی موارد تنها کنسرت زنان برای زنان به صورت تکخوانی و به صورت همخوانی با مردان را مجاز میداند.
با این حال، طی ۴۶ سال گذشته هنرمندان زن از خوانندگی محروم شده و تعدادی از خوانندگان مرد نیز بهدلیل کار با خوانندگان زن یا مشخص بودن صدای زن در کارهایشان از ادامه فعالیت محروم شدهاند.
در آذر ماه سال جاری، برگزاری کنسرت آنلاین پرستو احمدی بدون حجاب اجباری در ایران و پروندهسازی قوه قضاییه جمهوری اسلامی علیه او و عوامل تولید این کنسرت، واکنشهای زیادی در میان مردم به دنبال داشت.
سازمان اوقاف و امور خیریه نمایش فیلمی کمدی به نام «آنتیک» را در جشنواره فیلم فجر «توهین به اصالت امامزادگان» در فضای مجازی و رسانهای توصیف کرد و گفت که از دستاندرکاران این فیلم شکایت کرده و موضوع را پیگیری قضایی میکند.
این سازمان سهشنبه ۲۳ بهمن با صدور بیانیهای، ساخت و نمایش آنتیک به کارگردانی هادی نائیجی را محکوم کرد و نوشت: «جای تاسف است که فیلمی تا این حد سطحی و بیارزش ساخته میشود که با برهم زدن جو هنری و فرهنگی جامعه باعث ریزش مخاطبان سینما میشود.»
فیلم با بازی پژمان جمشیدی در نقش اِبی و بیژن بنفشهخواه در نقش وَلی، درباره دو آنتیکباز قبل از انقلاب هستند که پس از انقلاب به «دلهدزدی» افتادهاند و پس از اینکه گذرشان به یک امامزاده میافتد، تصمیم میگیرند با تاسیس امامزادهای قلابی، پولی به جیب بزنند.
سازمان اوقاف و امور خیریه این فیلم را با عباراتی چون «شانه تخممرغی، پر از لودگی، دارای فقر طنز، با داستانی تقلیدی و کاملا بیارزش و ملغمهای از سخافت و رکاکت» توصیف کرد.
کمدی «شونه تخممرغی»، زمانی در ایران مصطلح شد که جواد رضویان در برنامه «هفت» گفت این فیلمها را میسازد تا وقتی مردم در سوپرمارکتها تخم مرغ میخرند در کنار آن این فیلم ها را بخرند و زیر شانه تخممرغی که خریدهاند به خانه ببرند.
این بیانیه گفت امامزادهها بین مردم «محبوبیت و مرجعیت» دارند و آمارهای اقداماتشان در زمینه «امداد و دستگیری از فقرا و کمک به حادثهدیدگان سیل و کرونا» از «از فرط فراوانی» قابل شمارش نیست.
پیشتر و در جریان نشست خبری آنتیک در دومین روز جشنواره فیلم فجر، شماری از خبرنگاران از عوامل فیلم درباره «توهین این اثر به مقدسات» سوال پرسیده بودند.
نائیجی ۱۴ بهمن و در همان نشست گفته بود فیلمش به نقد خرافات در جامعه پرداخته و هیچگونه توهینی به «مقدسات و ارزشهای دینی» در آن وجود ندارد.
یکی از خبرنگاران هم درباره احتمال توهین این فیلم به جمهوری اسلامی سوال کرد که محمود بابایی، تهیهکننده آنتیک، آن را رد کرد و گفت روحالله خمینی هم در وصیتنامه خود «بارها درباره خرافات و لزوم مبارزه با آن» صحبت کرده است.
بابایی «شایعه شکایت سازمان اوقاف از فیلم» را هم به «شیطنت برخی رسانهها» نسبت داد و گفت وقتی اولین نمایش فیلم در جشنواره فجر انجام شده، چطور ممکن است کسی که کار را ندیده، از آن شکایت کند؟
حدود یک هفته پس از این اظهارنظر، سازمان اوقاف و امور خیریه در بیانیهای گفت ضمن محکوم کردن «محتوای موهن آنتیک» حق پیگیری قضایی و شکایت از سازندگان این فیلم را برای خود محفوظ میداند.
تهیهکننده فیلم پیشتر گفته بود در صورت چنین شکایتی، تیم حقوقی آنها «آماده پاسخگویی» است.
مرضیه برومند، نویسنده و کارگردان، به تشکیل پرونده قضایی برای خودش و رضا بابک، بازیگر سینما و تلویزیون، واکنش نشان داد. او گفت که دست همه همکاران خود، اعم از زن و مرد را «همچنان با افتخار» میفشارد.
برومند با انتشار عکسی از پشت صحنه سریال آرایشگاه زیبا به کارگردانی خود و بازی رضا بابک، در اینستاگرام نوشت: «شاید بهتر بود برای نشان دادن محبتم به دوست و همکار عزیزم رضا بابک از واژه مناسبتری استفاده میکردم.»
چند روز پیش و در افتتاحیه چهلوسومین جشنواره فیلم فجر، مراسم بزرگداشتی برای رضا بابک برگزار و به شکل زنده از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد. در بخشی از آن، برومند روی صحنه رفت، با بابک خوش و بشی صمیمانه داشت و خطاب به او گفت: «جیگرتو بخورم ....»
برومند در ادامه، بابک را دوست عزیز و قدیمی خود و رابطه بینشان را «عشق و دعوا» خواند و خطاب به او گفت: «بابک جان خیلی دوستت دارم.»
در ادامه، این دو سینماگر با هم دست دادند و چند روز بعد و در شانزدهم بهمن،خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، اعلام کرد برای این دو هنرمند پرونده قضایی باز شده است.
برومند در واکنش به این ماجرا در اینستاگرام خود نوشت: «ضمن تاکید بر مواضع پیشینم، صراحتا اعلام میکنم که من با افتخار دست همه همکارانم را اعم از خانم یا آقا، بابت یک عمر همکاری شرافتمندانه، سالم و به دور از هر گونه شائبه جنسیتزدگی همچنان میفشارم و از صمیم قلب دوستشان دارم.»
سهشنبه ۱۶ بهمن، گروهی از حامیان حکومت مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع و به شکلی علنی، برومند و بابک را «تهدید به قتل و ترور» کردند.
در ویدیوی منتشر شده از این تجمع، یک آخوند بهعنوان سخنران میگوید: «در جشنواره فجر بازیگر بیحیا با نامحرم و ناموس شیعه دست میدهد. نواب صفویها زندهاند؛ گروههای مجازات مردمی در بین همین تجمع حضور دارند.»
مجتبی میرلوحی، معروف به نواب صفوی، بنیانگذار و رهبر تشکیلات «فداییان اسلام» بود. این گروه در ترور عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا، حسین علاء و احمد کسروی نقش داشت.
در روزهای گذشته، مهدی شبزندهدار، دبیر شورای عالی حوزههای علمیه و عضو فقهای شورای نگهبان، درباره دست دادن برومند و بابک در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گفت: «برخی امور اگر نگوییم فحشا، شبیه فحشاست و در برخی جشنوارهها آن هم در حضور کسانی که مسئولیت رسمی در جمهوری اسلامی دارند، اتفاق میافتد.»
او گفت از اینکه زنی با یک «مرد نامحرم» دست بدهد و «اینگونه کلمات معاشقهآمیز در ملاءعام به هم بگویند» و از رسانهها پخش بشود، «خجالتزده» میشود.