چاک فلیشمنن، عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا، درباره مذاکرات با تهران گفت «آمریکا هرگز اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد یا جهان آزاد را با حمله هستهای تهدید کند.»
به گفته او، آمریکا «سیاستی مبتنی بر صلح از طریق قدرت» را پی میگیرد.
فلیشمنن افزود: «میتوانیم با قدرت و رهبری قاطع در جهان صلح ایجاد کنیم.»


سفر اخیر دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، به عربستان سعودی، امارات و قطر، یک واقعیت مهم را برای منطقه و مردم ایران آشکار کرد: اینکه ذهنیت و نگرش حاکمان یک کشور تا چه اندازه میتواند در تعیین مسیر رفاه یا فقر مردم آن کشور موثر باشد.
کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات و قطر با بهرهگیری از منابع نفت و گاز خود، توانستهاند سطح رفاه عمومی را افزایش دهند، رضایتمندی اجتماعی ایجاد کنند و جایگاه اقتصادیشان را در سطح جهانی تقویت نمایند.
در مقابل، جمهوری اسلامی ایران با وجود برخورداری از منابع مشابه، نهتنها در بهبود شرایط زندگی مردم ناکام مانده، بلکه بهواسطه سیاستهای اشتباه، جنگطلبی منطقهای و فساد گسترده، بخش بزرگی از ثروت ملی را به باد داده است.
هشت سال پیش، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، کشورهای عربی خلیج فارس را «گاو شیرده» آمریکا خطاب کرد و ادعا داشت که این کشورها ثروت خود را از بین میبرند اما اکنون، پس از گذشت هشت سال، شواهد و آمارها نشان میدهد که دقیقا برخلاف این ادعا، جمهوری اسلامی ایران است که ثروت ایران را از بین برده و در مقابل، عربستان، امارات و قطر توانستهاند با سرمایهگذاری هدفمند، رفاه عمومی و توسعه پایدار ایجاد کنند.
ایران و عربستان سعودی هر دو از بزرگترین دارندگان ذخایر نفتی در جهان هستند. عربستان با ۲۶۵ میلیارد بشکه ذخیره نفتی، دومین دارنده ذخایر نفت جهان پس از ونزوئلا است. ایران نیز با حدود ۱۵۵ میلیارد بشکه در جایگاه چهارم جهانی قرار دارد. بنابراین، مسئله نبود منابع نیست، بلکه نحوه استفاده از این منابع است.
درحالیکه عربستان سعودی با این ثروت عظیم سرمایهگذاریهای کلان داخلی و خارجی انجام داده و سطح رفاه عمومی را بهبود بخشیده، جمهوری اسلامی منابع مشابه را صرف اهداف نظامی و حمایت از گروههای نیابتی کرده و بخش عمدهای از آن نیز بهواسطه فساد داخلی غارت شده است.
درآمد سرانه مردم عربستان بیش از ۳۲ هزار دلار است و درآمد سرانه در ایران کمتر از دو هزار دلار.
این تفاوتها تنها ناشی از سیاستگذاری اقتصادی نیست، بلکه بازتابی از تفاوت در ذهنیت و اولویتهای حاکمیتی است.
عربستان اعلام کرده ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری خواهد کرد. ترامپ خواستار افزایش این رقم به ۱,۰۰۰ میلیارد دلار شده است. همچنین، ۱,۲۰۰ شرکت آمریکایی در عربستان فعالیت میکنند که ۲۰۰ شرکت از آنها دفتر مرکزیشان را به ریاض منتقل کردهاند.
امارات نیز با رقم ۱,۴۰۰ میلیارد دلار، از عربستان در سرمایهگذاری در آمریکا پیشی گرفته است.
این کشورها در سالهای اوج قیمت نفت که قیمت نفت به بشکهای ۱۴۰ تا ۱۵۰ دلار رسید صندوقهای بزرگ سرمایهگذاری ایجاد کردند. نتیجه این سیاستها آن بود که در سال ۲۰۲۳، سهم اقتصاد غیرنفتی عربستان از تولید ناخالص داخلی این کشور به بیش از ۵۰ درصد رسید. یعنی اقتصاد عربستان اکنون بیش از نفت، به اقتصاد غیرنفتی متکی است.
در ایران، در دوره دولتهای احمدینژاد و روحانی، مجموع درآمد نفتی حدود ۱,۰۰۰ میلیارد دلار بود؛ تنها دولت احمدینژاد ۶۱۸ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت. این رقم حتی از میزان سرمایهگذاری کنونی عربستان در آمریکا بیشتر است. با وجود این، این درآمد هنگفت صرف رفاه مردم ایران نشد.
بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از منابع ایران برای حفظ بشار اسد در چهار دهه در سوریه هزینه شد. جمهوری اسلامی سالانه بیش از ۱ میلیارد دلار به حزبالله لبنان پرداخت کرده است. همچنین، میلیاردها دلار برای تجهیز و پرداخت حقوق به گروههای نیابتی مانند حشد شعبی، حوثیها و فاطمیون اختصاص یافته است.
در همین جنگهای نیابتی، بیش از ۴۰۰ هزار نفر در سوریه کشته و ۱۲ میلیون نفر آواره شدند. حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، خود اذعان کرده که ایران در بازسازی ضاحیه بیروت پس از جنگ ۲۰۰۶ بیش از صدها میلیون دلار هزینه کرده و دبیرکل جدید حزبالله نیز گفته مجددا و پس از جنگ اخیر، هزینههای بازسازی را از ایران دریافت کرده است.
در شرایطی که کشورهای همسایه در حال توسعه زیرساختها و افزایش رفاه عمومی هستند، مردم ایران با مشکلاتی مانند کمبود آب، برق، گاز و تورم شدید مواجهاند. تصاویر قطعی برق در شهرهای مختلف ایران، نشان میدهد که بحران، ملی و فراگیر است.
این وضعیت ناشی از یک ناکارآمدی ساده نیست. مشکل اصلی، ذهنیت حاکمان جمهوری اسلامی است. همان ذهنیتی که بهجای توسعه و پاسخ به مطالبات مردم، تمرکز خود را بر توسعه نظامی، حمایت از گروههای نیابتی و سرکوب داخلی گذاشته است.
سال ۱۴۰۴ سال پایانی سند چشمانداز ۲۰ سالهای است که جمهوری اسلامی وعده داده بود تا آن زمان ایران «قدرت اول منطقه» شود. اما آنچه امروز محقق شده، افزایش فقر، سقوط جایگاه اقتصادی، گسترش نارضایتی عمومی و فاصله فاحش با کشورهای همسایه است.
مسعود روغنی زنجانی، رییس سابق سازمان برنامه و بودجه، میگوید خامنهای به مسئولان گفته «اینقدر دنبال رفاه مردم نباشید؛ رفاه، مردم را بیدین میکند». با چنین ذهنیتی، طبیعی است که توسعه، رفاه، و عدالت اجتماعی جایی در اولویتهای حکمرانی جمهوری اسلامی نخواهد داشت.

حمیدرضا حاجیاسفندیاری، وکیل دادگستری، از تایید احکام پرونده دو متهم به قتل امیرمحمد خالقی، دانشجوی ۱۹ ساله دانشگاه تهران در دیوان عالی کشور خبر داد و گفت متهم ردیف اول این پرونده به اعدام و متهم ردیف دوم به ۲۵ سال حبس محکوم شده است.
جامجم آنلاین سهشنبه ۲۳ اردیبهشت به نقل از حاجیاسفندیاری گزارش داد که قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پس از محاکمه متهمان پرونده، متهم ردیف اول را به اتهام «قتل» و متهم ردیف دوم را به اتهام «معاونت در قتل و سرقت به عنف» به ترتیب به اعدام و ۲۵ سال حبس محکوم کردند.
حاجیاسفندیاری با بیان اینکه پرونده با اعتراض متهمان و وکلای آنها به دیوان عالی کشور ارسال شد، نوشت که قضات شعبه ۱۷ دیوان عالی کشور رای دادگاه کیفری یک را تایید کردند.
متهم اصلی جمهوری اسلامی است
پیش از این برخی فعالان مدنی در ایران با هشدار درباره صدور حکم اعدام برای متهمان این پرونده هشدار داده بود که حکومت با صدور چنین احکامی بهدنبال نادیدهگرفتن ناتوانی مسئولان در حفظ تامین امنیت جانی دانشجویان و پاک کردن صورتمساله است.
از جمله مطهره گونهای، زندانی سیاسی پیشین که در نامهای مجازات غیرانسانی اعدام را یک مساله مهم سیاسی خواند و نوشت دادخواهی جنایت را نمیتوان به پیشگاه حاکمیت جنایتکار برد.
گونهای در این نامه از رویکرد برخی دانشگاهیان به آنچه منجر به کشتهشدن خالقی شد، ابراز تاسف کرد و نوشت آنها به جای بررسی جامعهشناختی و سیاسی توامان با موضع محکم «نه به اعدام»، خواستار قتل و اعدام انسانی دیگر شدهاند که «تنها صورتمساله سالها سیاستگذاری و حکمرانی خطا و استبدادی جمهوری اسلامی را پاک میکند».
او با تاکید بر اینکه در این رخداد، انگشت اتهام باید به سوی متهم و عامل اصلی این بازتولید خشونت یعنی جمهوری اسلامی نشانه رود، خاطرنشان کرد: «هدف حکومت از اجرای هر حکم اعدامی، مشروعیتبخشی به سایر احکام اعدام، خاصه فعالان سیاسی و مدنی و بازنمایی اقتدار تضعیفشده خود در راستای ارعاب پیشگیرانه مردم از هرگونه اعتراض علیه خویش است.»
قتل در سایه فقر اقتصادی و نبود امنیت در اطراف دانشگاه
امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی دوره کارشناسی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران بود که شامگاه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، در محلهای نزدیک به کوی دانشگاه تهران به دست سارقان و با سلاح سرد، هدف ضرب و جرح قرار گرفت و کشته شد.
مقامهای قضایی و انتظامی تهران، سهشنبه ۳۰ بهمن از بازداشت سارقان و متهم به قتل این دانشجو خبر دادند.
در ادامه دادگاه رسیدگی به اتهامات عوامل قتل خالقی، اسفند ۱۴۰۳ در شعبه پنج دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.
رسانههای ایران همان زمان گزارش دادند که در جریان این جلسه دادگاه متهم ردیف اول با پذیرش اتهام قتل، انگیزه خود را فقر اقتصادی و ترس هنگام سرقت عنوان کرد. متهم ردیف دوم نیز اعلام کرد که به دلیل بدهیهای مالی، اقدام به سرقت کرده است.
نبود امنیت
بسیاری از دانشگاههای ایران، از جمله دانشگاه تهران، شریف و امیرکبیر، با وجود قرار داشتن در مناطق پرتردد شهری، از زیرساختهای امنیتی و ایمنی کافی برخوردار نیستند.
ایراناینترنشنال سوم اردیبهشت در گزارشی با تاکید بر اینکه سریال زورگیری از دانشجویان در حالی ادامه دارد که با وجود هشدارها، اقدامی عملی برای تامین امنیت آنان صورت نگرفت، نوشت در تهران دو دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر هدف زورگیری قرار گرفتند.
دو روز پیش از آن در ۳۱ فروردین نیز یکی از دانشجویان دختر دانشگاه بهشتی در منطقه ولنجک، مورد حمله و سرقت زورگیران قرار گرفت و در پی زورگیری و ضرب و جرح، دندانهایش شکست و تلفن همراه او به سرقت رفت.
در ماههای گذشته دانشجویان دانشگاه تهران و برخی دیگر از دانشگاههای کشور بارها در اعتراض به قتل خالقی و نبود امنیت در محیطهای اطراف دانشگاه های تهران تجمع کردند.

همبندیهای مطلب احمدیان، زندانی محبوس در زندان اوین با انتشار نامهای، درباره وخامت وضعیت جسمی و محرومیت او از درمان اعتراض کردند و خواستار اجرای دستورات پزشکی قانونی و توقف اجرای حکم او شدند.
آنان با اشاره به اینکه او «بیش از ۱۵ سال است که در سختترین شرایط با تحمل فشارهای جسمی و روحی فراوان» در زندان است، گفتند: «دادستانی با تعیین وثیقههای سنگین که در چندین نوبت به مبلغ آن نیز افزوده شده است، از توقف حکم وی جهت پیگیری روند درمان در مراکز درمانی تخصصی در خارج از زندان ممانعت به عمل میآورد.»
در این نامه که از سوی ۳۷ همبندی احمدیان منتشر شده با اشاره به اعتصاب غذای او در زندان و عدم توانایی برای تامین وثیقه هشت میلیارد تومانی آمده: «مسئولیت جان و حفظ سلامتی ایشان مستقیما بر عهده دادستانی، نهادهای امنیتی و سازمان زندانها است.»
بر اساس این نامه، لزوم ازسرگیری فوری روند درمان او به «تایید پزشکی قانونی، پزشکان متخصص و همچنین بهداری زندان اوین» رسیده است.
گفته میشود این زندانی سیاسی که ۱۵ سال حبس بدون مرخصی را تجربه کرده، سرطان دارد و با مشکلاتی از جمله تنگی کانال نخاع و عفونت بیضه مواجه است.
احمدیان در نامهای که شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ در سایت حقوق بشری هرانا منتشر شد، خبر داد دادستان با مخالفتهای خود، مانع از انجام اقدامات ضروری برای بهبود وضعیت جسمانیاش در زندان شده است.
این زندانی سیاسی کُرد گفت در دوران بازجویی تحت انواع شکنجهها قرار گرفته که «فکر کردن به آن تن هر انسان با وجدانی را به لرزه در میآورد».

خبرگزاری رویترز در گزارشی تحلیلی به بررسی وضعیت ترکیه پس از اعلام انحلال حزب کارگردان کردستان، پکک، نوشت ترکیه در حال آغاز مسیری پرخطر برای اجرای تصمیم گروه مسلح پکک است؛ مسیری که با موانعی در کشورهای همسایه، عراق و سوریه، همراه است.
بهنوشته رویترز، بر اساس برنامههایی که به رسانههای حامی دولت آنکارا درز کرده، هزاران نیروی مسلح پکک که در شمال عراق مستقر هستند، قرار است سلاحهای خود را در نقاط مختلف این منطقه زمین بگذارند و بسیاری از آنان سپس به خاک ترکیه، که عضو ناتو است، بازگردند.
با این حال، دولت رجب طیب اردوغان با فشارهایی برای برداشتن گام بعدی در مسیر ظریف و پیچیدهای که همه طرفها از آن بهعنوان فرصتی برای صلح احتمالی یاد میکنند، روبهروست؛ مسیری که ممکن است به پایان درگیری مرگباری منجر شود که از سال ۱۹۸۴ تاکنون بیش از ۴۰ هزار قربانی برجای گذاشته است.
مقامهای ترک از اظهار نظر درباره نحوه اجرای این روند خودداری کردهاند.
انتظار کردها
پکک و حزب دموکراتیک خلقها (حزب دِم)، سومین حزب بزرگ پارلمان ترکیه، از آنکارا انتظار دارند پیش از تحویل سلاحها، به مطالبات سیاسی کردها پاسخ دهد.
اردوغان، شامگاه دوشنبه ۲۱ اردیبهشت، پس از جلسه کابینه اعلام کرد که تصمیم پکک برای خلع سلاح باید شامل نیروهای کرد مورد حمایت آمریکا در شمال شرق سوریه نیز بشود؛ گروهی که آنکارا آنها را شاخهای از پکک میداند.
در سوریه، مظلوم عبدی، فرمانده نیروهای کرد، تصمیم پکک را «قابل احترام» توصیف کرد و آن را «گامی برای آغاز روندی سیاسی و صلحآمیز جدید در منطقه» دانست، هرچند اشارهای به اقداماتی مشخص نکرد. او پیشتر نیز گفته بود این تصمیم شامل «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) نمیشود؛ نیروهایی که پس از سقوط بشار اسد در دسامبر، با دولت سوریه توافق کردهاند که بخشی از نهادهای رسمی آن کشور شوند.
سفارت آمریکا در آنکارا اعلام کرد مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در تماس تلفنی با هاکان فیدان همتای ترک خود، این اقدام پکک را «نقطه عطفی» خوانده و حمایت خود از ترکیه را اعلام کرده است.
در حالی که واشینگتن و آنکارا هر دو پکک را یک گروه تروریستی میدانند، اتحاد آمریکا با نیروهای کرد سوریه که ترکیه آنها را شاخهای از پکک میداند، روابط دوجانبه را تیره کرده است.
هارون آرماگان، معاون روابط خارجی حزب عدالت و توسعه، در گفتوگو با خبرگزاری رویترز گفت: «اگر در سال ۲۰۱۴ آمریکا بدون قید و شرط از پکک تسلیحاتی حمایت نمیکرد، آن روند صلح پیشین میتوانست به نتیجه برسد و این گروه شاید همان موقع سلاح زمین میگذاشت.»
نیروهای دموکراتیک سوریه شریک اصلی آمریکا در جنگ علیه داعش در سوریه بودهاند. مقامهای آمریکایی در گذشته میان نیروهای کرد سوریه و پکک تمایز قائل شده و گفتهاند که روابط واشینگتن با کردهای سوریه صرفا تاکتیکی و برای مبارزه با تروریسم است.

سلاحها، عفو و بازگشت
پکک فعالیت مسلحانه خود را با هدف تاسیس یک دولت مستقل کرد آغاز کرد، اما در سالهای اخیر، با عقبنشینی به عمق خاک عراق، خواستار حقوق بیشتر برای کردها و خودمختاری محدود در ترکیه شده است.
انتظار میرود دولت بغداد و مقامات منطقه کردستان عراق نقش ناظری در روند خلع سلاح ایفا کنند و با سازمان اطلاعات ترکیه (میت) همکاری کنند.
وزارت امور خارجه عراق در بیانیهای از تصمیم پکک استقبال کرد و آن را «گامی مثبت و مهم» برای ثبات منطقه دانست؛ بیانیهای که ظاهرا به حضور نظامی دیرینه ترکیه در عراق برای مقابله با پکک نیز اشاره داشت.
در این بیانیه آمده است: «این فرصت مناسبی برای بازنگری در بهانهها و توجیهاتی است که مدتهاست از آنها برای توجیه حضور نیروهای خارجی در خاک عراق استفاده میشود.»
رسانههای ترکیه گزارش دادهاند که اعضای پکک پس از پایین آمدن از کوههای عراق، سلاحهای خود را در مناطق سلیمانیه، اربیل و دهوک تحویل خواهند داد.
به گفته این رسانهها، هدف آن است که روند خلع سلاح تا تابستان به پایان برسد و سپس حدود دو تا چهار هزار نفر از اعضای پکک که سابقه کیفری در ترکیه ندارند، بهتدریج به کشور بازگردند و بقیه نیز ممکن است به کشورهای ثالث منتقل شوند.
یک ستوننویس نزدیک به دولت در روزنامه «حریت» نوشته است که حدود ۶۰ درصد نیروهای پکک در عراق مرتکب جرمی در ترکیه نشدهاند، اما ۳۰ نفر از رهبران اصلی این گروه تحت تعقیب قضایی هستند.
مقامهای ترکیهای از اظهارنظر در اینباره خودداری کردهاند.
تصمیم پکک برای خلع سلاح، در پی برگزاری کنگرهای اتخاذ شده که در پاسخ به فراخوان فوریهای عبدالله اوجالان، رهبر زندانی این گروه، برگزار شده است. اوجالان از سال ۱۹۹۹ در جزیرهای در جنوب استانبول زندانی است. پکک دوشنبه اعلام کرد که او مدیریت این روند را بر عهده خواهد داشت.

خوزه موخیکا، چریک سابق و رییسجمهوری پیشین اروگوئه که با خودرو فولکسواگن فرسودهاش رفتوآمد میکرد و اصلاحات پیشروانهاش شهرتی فراتر از مرزهای آمریکای جنوبی برایش به ارمغان آورد، در سن ۸۹ سالگی درگذشت.
خوزه البرتو موخیکا کوردانو که بهخاطر صداقت و صراحت لهجهاش در میان مردم اروگوئه با لقب «پپه» شناخته میشد، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ زمام دولت چپگرای این کشور کوچک را که اقتصادی متکی به کشاورزی دارد در دست گرفت. او پس از آنکه رایدهندگان را متقاعد کرد که گذشته رادیکالش دیگر به پایان رسیده، موفق به کسب اعتماد عمومی شد.
یاماندو اورسی، رییسجمهوری کنونی اروگوئه، در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «با اندوهی عمیق، درگذشت رفیقمان پپه موخیکا را اعلام میکنیم. سپاسگزاریم برای همه آنچه به ما بخشیدی و برای عشق عمیقی که به مردم داشتی.»
موخیکا در دوران ریاستجمهوریاش مواضعی لیبرال و پیشرو در قبال آزادیهای مدنی اتخاذ کرد؛ از جمله امضای قوانینی برای قانونیسازی ازدواج همجنسگرایان و سقط جنین در مراحل اولیه بارداری، و حمایت از طرحی برای مجاز کردن فروش قانونی ماریجوانا. دو مورد نخست، تحولاتی بنیادین در آمریکای لاتین کاتولیک محسوب میشدند و مورد سوم در آن زمان در سطح جهان تقریبا بیسابقه بود.
کلودیا شینباوم، رییسجمهوری چپگرای مکزیک، به همراه جمعی از رهبران منطقهای در سوگ موخیکا پیام تسلیت فرستاد و نوشت: «درگذشت پپه موخیکای عزیزمان را عمیقا تسلیت میگوییم؛ الگویی برای آمریکای لاتین و سراسر جهان، بهخاطر خرد، دوراندیشی و سادگیاش.»
موخیکا در طول دوره ریاستجمهوریاش از اسکان در اقامتگاه رسمی رییسجمهوری خودداری کرد و ترجیح داد در خانه سادهاش در حومه مونتهویدئو، پایتخت اروگوئه، که مزرعه گل کوچکی در آن داشت، زندگی کند.
او معمولاً لباس رسمی به تن نمیکرد و اغلب با همان فولکسواگن قدیمیاش در شهر رفتوآمد میکرد یا در رستورانهای محلی در کنار کارمندان اداری ناهار میخورد.
موخیکا در گفتوگویی با خبرگزاری رویترز در مه ۲۰۲۴، در خانهای با سقف حلبی که با همسرش سناتور سابق لوسیا توپولانسکی داشت، گفته بود که فولکسواگن قدیمیاش را هنوز نگه داشته و خودرو همچنان «در شرایط فوقالعادهای» است.
با این حال، او ترجیح میداد سوار تراکتورش شود که به گفته خودش «سرگرمکنندهتر» بود و در آن «زمان برای فکر کردن» وجود داشت.

منتقدان، تمایل موخیکا به شکستن پروتکلها را زیر سؤال میبردند و اظهارات رک و گاه بیپروای او، گاه باعث میشد تحت فشار رقبای سیاسی و حتی همحزبیهای خود، ناچار به توضیح شود.
با این حال، سبک زندگی ساده و اندیشههای پیشروانهاش باعث محبوبیت گسترده موخیکا در میان مردم شد.
او در همان گفتوگو به رویترز گفت: «مشکل اینجاست که جهان را پیرها اداره میکنند؛ آنها فراموش کردهاند که وقتی جوان بودند، چگونه فکر میکردند.»
موخیکا خود در ۷۴ سالگی به ریاستجمهوری رسید و با وجود نگرانی برخی رایدهندگان درباره سن و گذشتهاش بهعنوان یکی از رهبران جنبش چریکی توپامارو در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، موفق شد با کسب ۵۲ درصد آرا انتخاب شود.
لوسیا توپولانسکی، شریک دیرینه زندگیاش، از همان دوران مبارزه در توپاماروها همراه او بود. آنها در سال ۲۰۰۵ ازدواج کردند و توپولانسکی بعدها از ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ بهعنوان معاون رییسجمهوری خدمت کرد.
پس از پایان دوره ریاستجمهوری، آنها همچنان در صحنه سیاسی فعال ماندند، بهطور منظم در مراسم تحلیف روسایجمهوری آمریکای لاتین حضور مییافتند و از نامزدهای سیاسی در اروگوئه، از جمله اورسی که در مارس ۲۰۲۵ به قدرت رسید، حمایت میکردند. آنها پرورش گل را در مزرعه کوچکشان متوقف کردند، اما همچنان سبزیجات میکاشتند و گوجهفرنگیهایی که توپولانسکی هر فصل با آنها ترشی میانداخت.
سالهای زندان
در شناسنامه خوزه موخیکا سال تولدش ۱۹۳۵ ثبت شده، اما خودش میگفت که این تاریخ اشتباه است و در واقع یک سال زودتر به دنیا آمده است. او دوران کودکیاش را «فقر آبرومندانه» توصیف کرده بود.
پدرش زمانی که او ۹ یا ۱۰ ساله بود از دنیا رفت. موخیکا از همان کودکی به مادرش در اداره مزرعه کوچکی که در آن گل میکاشتند و چند مرغ و گاو نگهداری میکردند، کمک میکرد.
در دورانی که علاقهمند به سیاست شد، جریان چپ اروگوئه ضعیف و پراکنده بود. او فعالیت سیاسی را در شاخه پیشرو حزب ملی، که یک حزب راستمیانه محسوب میشد، آغاز کرد.
در اواخر دهه ۶۰ به جنبش چریکی مارکسیستی توپامارو پیوست؛ گروهی که تلاش میکرد از طریق سرقت مسلحانه، آدمربایی سیاسی و بمبگذاری، دولت محافظهکار اروگوئه را تضعیف کند.
موخیکا بعدها گفت که هرگز کسی را نکشته، اما در چندین درگیری مسلحانه با نیروهای پلیس و ارتش شرکت داشته و در یکی از این موارد شش گلوله خورده است.
نیروهای امنیتی اروگوئه سرانجام بر توپاماروها غلبه کردند و در پی کودتای نظامی ۱۹۷۳ قدرت را به دست گرفتند. این کودتا آغاز ۱۲ سال دیکتاتوری در اروگوئه بود؛ دورهای که طی آن حدود ۲۰۰ نفر ربوده و کشته شدند و هزاران نفر زندانی و شکنجه شدند.
موخیکا نزدیک به ۱۵ سال را در زندان گذراند؛ بسیاری از این سالها در سلول انفرادی، در کف آبشخوری قدیمی برای اسبها که تنها همراهش مورچهها بودند. او دو بار موفق به فرار شد؛ یک بار با حفر تونلی که به خانهای مجاور راه داشت. بعدها گفته بود که بزرگترین «اعتیاد»ش در آستانه ۹۰ سالگی، «صحبت با خود» بوده که آن را به دوران انزوا در زندان نسبت میداد.
با بازگشت دموکراسی به کشور سهمیلیونی اروگوئه در سال ۱۹۸۵، موخیکا آزاد شد و به عرصه سیاست بازگشت. او بهتدریج به چهرهای برجسته در جناح چپ بدل شد.
در دولت چپمیانه رییسجمهوری پیشین، تاباره واسکس، که بعدها جانشین او نیز شد (۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰)، بهعنوان وزیر کشاورزی خدمت کرد.
پایگاه اجتماعی او در میان چپگرایان بود، اما همزمان گفتگوهای مستمری با چهرههای جناح راستمیانه داشت. میگفت: «نمیتوانیم وانمود کنیم که در همه چیز توافق داریم. باید با آنچه هست کنار بیاییم، نه فقط با آنچه دوست داریم.»
او معتقد بود که مواد مخدر باید «تحت کنترل سختگیرانه دولت» از حالت جرمانگاری خارج شود و اعتیاد بهعنوان یک بیماری درمان گردد.
گفته بود: «من از مصرف مواد دفاع نمیکنم. اما نمیتوانم از ممنوعیتش هم دفاع کنم، چون حالا با دو مشکل روبهرو هستیم: اعتیاد که یک بیماری است، و قاچاق مواد که بدتر است.»
امید، تا واپسین لحظه
موخیکا حتی در دوران بازنشستگی نیز امیدوار باقی ماند.
پس از تشخیص ابتلا به سرطان، خطاب به جوانان گفت: «میخواهم به همه جوانها بگویم که زندگی زیباست، اما فرسودهات میکند و زمینات میزند.»
او افزود: «مهم این است که هر بار زمین خوردی، دوباره بلند شوی. اگر خشمی در وجودت هست، آن را به امید تبدیل کن.»







