روزنامه هممیهن در گزارشی با عنوان «چشمهای سـوخته» به بررسی آخرین وضعیت کارگرانی که در انفجار بندر رجایی بندرعباس از یک یا دو چشم نابینا شدند، پرداخت و نوشت بیش از ۳۰ نفر در این انفجار دچار آسیب چشمی شدهاند.
هممیهن با اشاره به اینکه شمار دقیق آسیبدیدگان چشمی هنوز مشخص نیست، درباره روایت تیمهای داوطلب که به خانوادههای زخمیها کمک میکنند، نوشت: «روی تختهای بیمارستان زنان و مردانی را دیدهاند که چشمهایشان از حدقه بیرون زده بوده. کسانی را دیدهاند که خون از گوشه چشمهایشان جاری بوده و روی صورتهایشان دلمه میبسته. کسانی را دیدهاند که دیگر هیچوقت نمیبینند.»
این گزارش با توصیف آسیبدیدن کارگران بر اثر انفجار نوشت: «یک نفر چشمهایش از میان گودی صورت بیرون پریدند. یک نفر شیشه و تکههای آهن به اندازه یک بند انگشت، کمی کمتر از عرض چشمها، داخل چشمهایش شد و همهچیز را پاره کرد و یک نفر ذرات دود، خاکستر و خاک توی چشمهایش رفت و عصبها را از کار انداخت.»
هممیهن روایت محمد که میان ازدحام کارگران قربانی رفته بود را چنین نقل کرده است: «وقتی زخمیها را به بیمارستانها میبردند، آدمهایی را دید که چشمهایشان آسیب دیده بود و از درد به خود میپیچیدند. بین آنها حداقل شش نفر بودند که باید یک چشمشان تخلیه میشد. او خانوادههایی را از نزدیک دید که گریه میکردند چون چشم عزیزشان کور شده بود. حالا یک یا دو چشم.

الناز محمدی، نویسنده این گزارش از یک شهروند به نام «اکبر»، ۵۵ ساله و پدر چهار فرزند که به عنوان راننده لیفتراک با ۱۵ میلیون تومان حقوق در بند رجایی مشغول به کار بود، به عنوان یکی از کسانی که هنوز بستری است، نام برد و نوشت: «چند روز در بیمارستان محمدی و حالا بیمارستان بندرعباس.»
دبیر گروه جامعه روزنامه هممیهن در ادامه درباره وضعیت این کارگر آسیبدیده نوشت: «کمی طول کشید تا دکترها بفهمند دقیقا چه بر سر اکبر آمده. فقط هم که چشمهایش نبود. تکههای آهن، شیشه و ناشناختههای ریز زیادی به سمت اکبر حملهور شدند. لیفتراک حصار چندانی هم نداشت که اکبر را محافظت کند. مهمانهای ناخوانده، توی بدنش رفتند و ماندند. توی چشمهایش بیشتر و بعد بیهوشی آمد، چیزی شبیه به دنیای مردگان.»
نویسنده این گزارش اضافه کرد: «آنچه خانوادههای اکبر، مهدی، حامد و همه آنها که چشمهایشان از دست رفته و هنوز تعدادشان مشخص نیست تجربه میکنند، روانشناسان سلامت تروما و اجتناب تجربی نام میگذارند.»
همایون شاهمرادی، عضو هیئتمدیره موسسه حمایت از بیماران چشمی آرپی و روانشناس سلامت در گفتوگو با هممیهن گفت: «روزهای سختی در انتظار این کارگران و خانوادههایشان است و شاید بتوان گفت مشکل اصلی آنها نپذیرفتن واقعیت است که بهنام اجتناب تجربی شناخته میشود.»
او اضافه کرد: «در این شرایط آنها از تجربه بلافصل و خالص هیجانی آنچه در زندگیشان جاری است، بهمعنی واقعی اجتناب میکنند. شاید در ظاهر نشان دهند که با مسئله خود زندگی میکنند و آن را پذیرفته و کنار بیایند، اما یک دیوار نامرئی بین زندگی و هیجانات ناشی از این اتفاق وجود دارد.»
