در حالی که حکومت تلاش میکند آیینهای ملی چون سیزدهبهدر را با تغییر نام و محدودسازی شادی عمومی از معنا تهی کند، ایرانیان بار دیگر با حضور گسترده در طبیعت، موسیقی، رقص و دورهمیهای خانوادگی نشان دادند که هویت فرهنگی و حق شاد زیستن را واگذار نخواهند کرد.
به این ترتیب، سیزدهبهدر ۱۴۰۴ برای ایرانیان نهتنها روز طبیعت، بلکه روز مقاومت مدنی در برابر حذف نمادهای ملی بود.
این مقابله حکومت با مناسبتهای ملی و بهانههای مردم برای شادی و زندگی، از همان آغاز نوروز شروع شد. در لحظهای که میلیونها ایرانی به رسم هزاران ساله، کنار سفرههای هفتسین گرد آمده بودند تا تحویل سال نو را جشن بگیرند، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانیاش نه تبریکی گفت، نه نامی از «نوروز» برد و نه نشانی از شعف و شادمانی ملی بروز داد. این سکوت معنادار در نوروز ۱۴۰۴، نه فقط یک حذف تصادفی یا بیحوصلگی سیاسی، بلکه ادامه سیاست فرهنگیای است که علی خامنهای طی دو دهه گذشته آن را با دقت، گزینش و مداومت پی گرفته: اسلامیزهکردن گزینشی سنتها و حذف یا خنثیسازی آن دسته از آیینهای ملی که با روایت دینی او همخوانی ندارند.
خامنهای از دهه ۸۰ به این سو، بارها و بارها مخالفت ضمنی و صریح خود با برجستهسازی نمادهای ملی را بیان کرده است. او حتی در سالهایی که به اجبار عرف یا فشار اجتماعی، واژه نوروز را در سخنان خود گنجانده، تلاش کرده با چاشنی مذهبی آن را از محتوای ملی تهی کند.
در این پروژه، عناصر «بیخطر» یا قابل دینیسازی، مانند صبر و تقوا و دعا در سال نو برجسته شدهاند، در حالی که عناصر نمادین و سکولار جشنها، مثل آیینهای شادیآور، آتش، رقص، موسیقی و پیوندهای قومی و اسطورهای یا با سکوت گذرانده شده یا صراحتا «خرافه» و «ضداسلامی» قلمداد شدهاند.
این سیاست فرهنگی، تنها مختص نوروز نیست. آیینهایی چون چهارشنبهسوری، شب یلدا و جشن سده نیز همواره در تیررس حملات فکری و امنیتی بودهاند. اما نوروز به دلیل گستره جغرافیایی و عمق فرهنگیاش، میدان رویارویی اصلی میان دو دیدگاه بوده: از یکسو دیدگاه رسمی که هویت ملی را تهدیدی برای ایدئولوژی دینی میداند و در دیگر سو، دیدگاه مردم که نوروز را نه صرفا یک جشن که نماد پیوستگی با تاریخ، هویت و شادی مشروع میدانند.
نوروز ۱۴۰۴ نقطه عطفی در این تقابل بود؛ چرا که برای نخستینبار پس از انقلاب، تحویل سال با شبهای قدر مقارن شد؛ وضعیتی که حکومت کوشید آن را به فرصتی برای غلبه نمادهای مذهبی بر نمادهای ملی بدل کند.
در روزهای منتهی به نوروز، فرماندهان سپاه هشدار دادند که مردم باید شان ماه رمضان و شبهای قدر را رعایت کنند. وزارت ارشاد و صداوسیما با تاکید بر حرمت شبهای احیا، از پخش برنامههای شاد یا موسیقیمحور در ایام نوروز پرهیز کردند. در سطح شهرها، رنگ مشکی تبلیغات ماه رمضان بر سر در معابر، عملا نوروز را به حاشیه برد.
اما در نقطه مقابل این تلاش برای انکار، مردم رفتار دیگری نشان دادند. حضور در مکانهای فرهنگی، پارکها، موزهها و مقاصد تاریخی در سراسر کشور، حتی در شبهای احیا، در بالاترین سطح خود طی سالهای اخیر بود.
برخلاف سالهای گذشته، خانوادههای بیشتری ترجیح دادند به جای حضور در مراسم دعا و مناجات یا اقامت در حرمهای مذهبی، لحظه سال تحویل را در جمعهای خانوادگی، سفر، طبیعت و فضای شهری سپری کنند.
از روز اول فروردین تا ۱۳ به در، در تهران، شیراز، اصفهان و بسیاری از شهرها، تصاویر رقص و آواز و شادی کودکان در میادین عمومی و فضای مجازی منتشر شد که پیام روشنی برای حکومت داشت: هویت ملی ما سرکوبشدنی نیست.
میتوان گفت که جمهوری اسلامی در نوروز ۱۴۰۴ شکست فرهنگی بزرگی را تجربه کرد. سالها حذف و سانسور و تحقیر آیینهای ملی، نهتنها باعث فراموشی آنها نشده، بلکه حتی واکنشی معکوس در مردم ایجاد کرده است.
جامعهای که روزگاری تا حدی با مناسک مذهبی پیوند خورده بود، امروز بهتدریج در حال کاهش جنبههای مذهبی آیینها و تقویت وجه ملی، فرهنگی و شادیآور آن است. آنچه خامنهای و نظامش «خرافه» میخوانند، از نگاه مردم نخ تسبیح فرهنگ و حافظه تاریخیشان است.
از سوی دیگر، مردمی که به خوبی دریافتهاند قدرت سیاسی در تلاش است آیینها را یا مصادره کند یا از بین ببرد، به مقاومتی هوشمندانه روی آوردهاند. این مقاومت، شکلی پنهان، غیرسیاسی و بیخشونت دارد، اما تأثیر آن درازمدت و ژرف است. در زمانی که حکومت تلاش میکند حتی نام ۱۳ به در را در تقویم تغییر دهد و آن را «روز طبیعت» بنامد، مردم با برگزاری این مراسم به شکل سنتی، عملا این تصمیمات را بیاثر میکنند.
باید تاکید کرد که این نبرد تنها یک مناقشه فرهنگی نیست. در بطن آن، مساله مشروعیت نمادین حکومت نهفته است. خامنهای و دستگاه فرهنگی زیر نظر او از آن واهمه دارند که آیینهای ملی میتوانند به پیوندی غیرمذهبی، فرامذهبی و حتی غیردولتی میان ایرانیان بدل شوند.
آنگونه که دین سیاسی شیعه، رابطه عمودی امت و امام را برجسته میکند، آیینهای ملی رابطه افقی ملت و تاریخ را تقویت میکنند. از همینروست که حکومت احساس میکند حتی یک جشن خانوادگی یا مراسم آتشبازی میتواند به فضای نافرمانی مدنی بدل شود، چنانکه در چهارشنبهسوریهای اخیر شاهد آن بودیم.
بر این اساس، رفتار علی خامنهای در نوروز ۱۴۰۴ نه یک اتفاق بلکه نتیجه سالها سیاستگذاری فرهنگی، فقهی و امنیتی است. او که در سالهای گذشته کوشیده با تعبیرات مبهم مانند «بهار معنوی» و «نوروز اسلامی» جشن ملی ایرانیان را خنثی کند، اینک حتی دیگر نیاز نمیبیند چنین واژگانی را به زبان آورد. سکوت او در مقابل شادی عمومی، دقیقا بهمثابه اعتراض به شادی مردم است.
در مقابل این سکوت و حذف، مردم با صدا، تصویر، موسیقی، حضور و بازسازی آیینها در فضای شخصی و مجازی، پاسخ دادهاند. آنها با پافشاری بر نمادهای نوروزی، با سفرهای گسترده، با پخش موسیقی سنتی و شاد، با شادیکردن در میادین و پارکها نشان دادند که این نبرد را جدی گرفتهاند و چنین بود که نوروز امسال بیش از هر زمان دیگری، به میدان دفاع از هویت بدل شد.
ژان-نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه به پارلمان این کشور گفت اگر توافقی با ایران حاصل نشود، رویارویی نظامی تقریبا اجتنابناپذیر به نظر میرسد. او این صحبتها را پس از پایان جلسه کابینه دفاعی فرانسه بیان کرد که برای بررسی تنشهای فزاینده میان جمهوری اسلامی با آمریکا برگزار شد.
ژان-نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، در صحبتهایی در پارلمان این کشور، با اشاره به اینکه تنها چند ماه تا پایان اعتبار این توافق [برجام] باقی مانده است، گفت فرصت برای دستیابی به توافقی جدید با هدف محدود کردن برنامه هستهای ایران بسیار محدود است و اگر چنین توافقی حاصل نشود، رویارویی نظامی «تقریبا اجتنابناپذیر» به نظر میرسد.
او با تاکید بر پیامدهای سنگین جنگ و درگیری نظامی گفت «هزینه چنین گزینهای بسیار بالا خواهد بود و برای مدت طولانی منطقه را بیثبات خواهد کرد؛ چیزی که ما تلاش داریم از آن جلوگیری کنیم. این همان مسیری است که در ده سال گذشته دنبال کردهایم.»
بارو همچنین خاطرنشان کرد که تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه ایران، مرتبط با بازداشت شهروندان خارجی در جمهوری اسلامی، نیز طی هفتههای آینده تصویب خواهد شد.
پیشتر رویترز به نقل از سه منبع دیپلماتیک گزارش داده بود که جلسه فوقالعاده کابینه دفاعی فرانسه در واکنش به نگرانی فزاینده پاریس و دیگر متحدان اروپایی آمریکا نسبت به احتمال حمله هوایی آمریکا یا اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران، در صورت عدم حصول توافق سریع، برگزار شده است.
به گزارش رویترز، برگزاری چنین نشستی با تمرکز اختصاصی بر یک موضوع، در دولت فرانسه کمسابقه است و نشان از عمق نگرانی اروپا از مسیر پرشتاب تنشها دارد.
بر اساس اعلام پنتاگون با دستور پیت هگزث، وزیر دفاع آمریکا، این کشور با افزایش استقرار جنگندهها در خاورمیانه، توان نظامی خود را در منطقه تقویت کرده است، اقدامی که گفته شده در چارچوب کارزار بمباران مواضع حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن انجام میشود.
یکی از مقامات ارشد اروپایی به رویترز گفت استراتژیستهای اروپایی این پرسش را مطرح کردهاند که آیا این عملیات نظامی ممکن است مقدمهای برای حمله آمریکا به ایران در ماههای آینده باشد.
ترامپ، رییسجمهور آمریکا، که از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، خواسته فورا وارد مذاکرات شود، روز یکشنبه ایران را تهدید کرد که اگر بر سر برنامه هستهایاش به توافق نرسد، با «بمباران و اعمال تحریمهای ثانویه» مواجه خواهد شد.
از سوی دیگر روزنامه دیلی اکسپرس به نقل از منابع نزدیک به دولت دونالد ترامپ نوشت در صورتی که جمهوری اسلامی با توافق هستهای موافقت و شروع به برچیدن برنامه اتمی خود نکند، این حکومت تا ماه سپتامبر (اواسط شهریور) از بین خواهد رفت.
تلاش اروپا برای حل بحران هستهای ایران
منابع دیپلماتیک میگویند وزرای خارجه فرانسه، بریتانیا و آلمان امیدوارند در نشست آتی وزرای ناتو در بروکسل، با وزیر امور خارجه آمریکا، مارکو روبیو، درباره پرونده ایران گفتوگو کنند.
ترامپ پیشتر در دوران ریاستجمهوریاش، ایالات متحده را از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران و قدرتهای جهانی خارج کرد و سپس تحریمهای گستردهای علیه ایران اعمال کرد.
از آن زمان، ایران از محدودیتهای تعیینشده در توافق فراتر رفته و ذخایری از اورانیوم با غنای بالا تولید کرده است. غنایی که از دید کشورهای غربی، فراتر از نیازهای یک برنامه انرژی صلحآمیز است و به آستانه مواد لازم برای ساخت کلاهک هستهای نزدیک شده است.
فرانسه، بریتانیا و آلمان در ماههای اخیر تلاش کردهاند با افزایش فشار بر ایران، آن را به بازگشت به گفتوگو درباره برنامه هستهایاش ترغیب کنند.
آنها تاکنون چندین دور مذاکره با ایران، از جمله در سطح فنی طی هفته گذشته، برگزار کردهاند تا زمینه توافقی احتمالی را فراهم کنند.
با این حال، دولت ترامپ در مرحله اول بر کارزار «فشار حداکثری» تمرکز کرده است و به گفته دیپلماتها، هماهنگی میان اروپا و آمریکا در این شرایط پیچیده و دشوار شده است.
قدرتهای اروپایی امیدوار بودند که ایران را متقاعد کنند تا با هدف رسیدن به توافقی تا حداکثر اوائل شهریور، مذاکراتی درباره محدودیتهای جدید بر فعالیتهای هستهای خود را آغاز کند.
همزمان سایت اکسیوس به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت دونالد ترامپ، پاسخ جمهوری اسلامی به نامه خود را دریافت کرده است.
اکسیوس به نقل از منابع آمریکایی نوشت که کاخ سفید همزمان با تقویت چشمگیر حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، بهطور جدی در حال بررسی پیشنهاد تهران برای مذاکرات غیرمستقیم است.
این رسانه نوشت در نامه ترامپ، پیشنهاد مذاکرات مستقیم هستهای مطرح شده بود اما جمهوری اسلامی فقط با «مذاکرات غیرمستقیم با میانجیگری عمان» موافقت کرده است.
سهشنبه هم کانال ۱۴ اسرائیل گزارش داد اگر اتفاقی خاصی رخ ندهد، «حملهای گسترده به خاک ایران انجام خواهد شد» و این عملیات ممکن است «بسیار نزدیک» باشد.
در این گزارش آمده است: «ایران ضربه سختی خواهد خورد که بعید است از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون یک کشور چنین ضربهای خورده باشد. پروژه هستهای که دههها روی آن کار کرده است، ضربه مهلکی خواهد خورد و بازوی نظامی آن، سپاه پاسداران نیز ضربه سختی خواهد خورد که ممکن است حتی منجر به تغییر رژیم در ایران شود.»
روزنامه هاآرتص با اشاره به اعزام تجهیزات و اسکادرانهای هوایی آمریکا به نزدیکی ایران و یمن، نوشت که ایالات متحده در هفتههای اخیر بزرگترین اعزام نیرو و تسلیحات خود در خاورمیانه را از زمان آغاز جنگ اسرائیل با حماس در اکتبر ۲۰۲۳ انجام داده است.
طبق این گزارش، در بحبوحه کارزار حملات به حوثیهای یمن و همزمان با اولتیماتوم دونالد ترامپ به جمهوری اسلامی بر سر برنامه هستهای، آمریکا اسکادرانهای جنگنده، بمبافکنهای رادارگریز و محمولههای بزرگ تسلیحاتی به منطقه اعزام کرده است.
بر اساس این گزارش، پروازهای باری ایالات متحده در ماه مارس ۵۰ درصد بیشتر از بالاترین رکورد قبلی از زمان آغاز جنگ اسرائیل و حماس بوده است.
تنها در ماه مارس، دستکم ۱۴۰ هواپیمای ترابری سنگین آمریکایی در کشورهای قطر، بحرین، امارات، عربستان سعودی، کویت و اردن فرود آمدهاند.
هاآرتص نوشت بیشتر این پروازها از پایگاههای کلیدی نظامی آمریکا انجام شده و حاوی تجهیزات نظامی بودهاند.
از جنگندههای رادارگریز تا سیستمهای پدافندی
بر اساس این گزارش، هواپیماهای ترابری و سوخترسان، که از طریق پلتفرمهای ردیابی پرواز و ارتباطات ترافیک هوایی در دسترس همگان، ردیابی شدهاند، همراه با جنگندههایی از پایگاههای آمریکا و اروپا وارد منطقه شدهاند.
از جمله این جنگندهها، یک اسکادران تهاجمی ای-۱۰ است که در اردن فرود آمدهاند و جنگندههای رادارگریز اف-۳۵ که به عربستان سعودی فرستاده شدهاند.
بیش از ۲۰ هواپیمای ترابری نیروی هوایی آمریکا که از ژاپن و پایگاه فورت سیل در اوکلاهما به منطقه اعزام شدند، احتمالا حامل سامانههای پدافندی پاتریوت و تاد برای تقویت نیروهای آمریکا در خلیج فارس در برابر تهدیدهای احتمالی ایران هستند.
یک سامانه تاد آمریکا از اکتبر گذشته در اسرائیل مستقر است و به سامانه دفاعی پیکان اسرائیل افزوده شده و تاکنون دستکم هفت موشک بالستیک شلیکشده از یمن را رهگیری کرده است.
هواپیماهای ترابری بیشتری هم در جیبوتی و یک فرودگاه در ساحل دریای سرخ عربستان فرود آمدهاند، جایی که ناو گروه هواپیمابر یواساس ترومن در ماههای اخیر فعال بوده است.
جنگندههای این ناو بهطور منظم مواضعی در یمن را هدف قرار دادهاند. بر اساس گزارشهای آمریکایی، گروه رزمی دیگری به رهبری ناو یواساس کارل وینسون که هماکنون در اقیانوس آرام قرار دارد نیز در حال اعزام به خلیج فارس است.
انتقال یک سوم از مجموع بمبافکنهای بی۲ آمریکا به منطقه
تصاویر ماهوارهای از پایگاه آمریکا در دیهگو گارسیا، جزیرهای دورافتاده در اقیانوس هند، نشان میدهند که دستکم شش بمبافکن رادارگریز بی۲ هم در آنجا مستقر شدهاند.
بمبافکنهای بیشتری هم در مسیر این پایگاه شناسایی شدهاند و ممکن است برخی در آشیانههایی مخفی از دید ماهوارهها نگهداری شوند.
به گزارش هاآرتص، این استقرار تقریبا معادل یکسوم کل ناوگان بی۲ نیروی هوایی آمریکاست.
از دیهگو گارسیا که نزدیک به چهار هزار کیلومتر با ایران فاصله دارد، پیشتر بهعنوان نقطه آغاز عملیاتهای بمباران در افغانستان و عراق استفاده شده بود.
بنا بر این گزارش، این فاصلهای است که برای پشتیبانی از حملات وسیع به هر دو کشور مناسب است و در عین حال از دسترس پهپادها و موشکهای بالستیک آنها خارج است.
در اکتبر سال گذشته میلادی، بمبافکنهای بی۲ در حملاتی علیه انبارهای زیرزمینی سلاح در یمن شرکت داشتند.
هماهنگیهای نظامی با اسرائیل
بر اساس این گزارش، از زمان آغاز درگیریهای اسرائیل با حماس و حزبالله، آمریکا نهتنها نیروهای خود را به منطقه اعزام کرده، بلکه در هفتههای نخست جنگ و همزمان با دو حمله موشکی ایران در آوریل و اکتبر، پل هوایی تسلیحاتی به اسرائیل راهاندازی کرده است.
دادههای هوانوردی هم نشاندهنده افزایش اندک پروازهای نظامی آمریکا به اسرائیل در ماه مارس است. در کنار آن، پروازهایی از سوی اسرائیل برای انتقال مهمات از پایگاههای آمریکا و اروپا نیز ثبت شده است.
سهشنبه، ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده ستاد مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام)، برای دیدار با مقامهای نظامی ارشد اسرائیل وارد این کشور شد.
کوریلا که بازدیدهای ماهانه منظمی از اسرائیل دارد، این بار در بحبوحه افزایش شدید استقرارهای منطقهای و تهدیدهای فزاینده علنی بین ترامپ و ایران وارد شده است.
ترامپ در آخر هفته گفت: «اگر توافقی حاصل نشود، ایران بمباران خواهد شد، بمبارانی که مشابهش را هرگز ندیدهاند.»
ایران در پاسخ اعلام کرد که «تحت فشار مذاکره نخواهد کرد و میداند چگونه به هرگونه حملهای پاسخ دهد.»
با وجود این لفاظیها، به نظر میرسد یک کانال دیپلماتیک پنهان نیز در جریان است، کانالی که ممکن است در نهایت به گفتوگو منتهی شود.
محمدعلی شاهحسینی، معاون استانداری یزد، با اشاره به قطع آب انتقالی به این استان در پی «حمله و آسیب دیدن خط لوله»، به مشکل ایجاد شده در تامین آب محلات مختلف اشاره کرد و گفت به همین دلیل مراکز دولتی و مدارس یزد در روزهای شنبه و یکشنبه، ۱۶ و ۱۷ فروردین تعطیل خواهند بود.
پیشتر مدیرعامل شرکت سهامی آب منطقهای یزد اعلام کرد به ایستگاههای پمپاژ شماره سه و چهار خط انتقال آب به استان «حمله صورت گرفته» و این ایستگاهها «به آتش کشیده شدهاند».
مقامهای این استان در رابطه با قطع آب وضعیت قرمز اعلام کردهاند.
جلال علمدار، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب یزد گفت که در پی تخریب خط انتقال آب شرب استان، برخی مناطق شهر یزد با قطع و افت فشار آب مواجه شدهاند.
نهم فروردین و با ادامه بحران کمبود آب و خشکسالی در ایران، گروهی از کشاورزان استان اصفهان بار دیگر دست به تجمع زدند و شماری از معترضان نیز خط لوله انتقال آب به یزد را شکستند.
اعتراضات کشاورزان اصفهانی به بیآبی زایندهرود و تامین نشدن حقآبه این استان در سالهای اخیر بارها خبرساز شده است. در جریان این تجمعها، نیروهای امنیتی بارها با استفاده از گاز اشکآور به معترضان حمله کردهاند.
کشاورزان معترض معتقدند حقآبه این استان به استانهای دیگر، از جمله یزد، اختصاص مییابد.
اصفهان از جمله بحرانیترین استانهای ایران در زمینه کمآبی به شمار میرود و مردم این منطقه بارها در اعتراض به مدیریت ناکارآمد جمهوری اسلامی در حل این معضل، دست به تجمع و اعتراض زدهاند.
این اعتراضات در برخی موارد با سرکوب خشونتآمیز نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مواجه شده است.
برای نخستینبار در سال ۱۳۹۱، خبر شکسته شدن لولههای انتقال آب از اصفهان به یزد، نشاندهنده عمق بحرانی بود که در سالهای بعد شدت بیشتری یافت.
اسکندر مومنی، وزیر کشور دولت مسعود پزشکیان، پنجم فروردین کمبود آب در کشور را مسالهای جدی خواند و از مردم خواست «مدیریت مصرف آب» را در اولویت قرار دهند.
کمپین فعالین بلوچ در گزارشی درباره وضعیت نقض حقوق بشر در مناطق بلوچنشین در ایران نوشت که بر اساس آمار سه ماه نخست سال ۲۰۲۵، نقض حقوق شهروندان بلوچ بهصورت گسترده و سیستماتیک ادامه یافت. طبق این گزارش، جمهوری اسلامی در سه ماه گذشته ۲۴ نفر از شهروندان بلوچ را اعدام کرده است.
بر اساس گزارش کمپین فعالین بلوچ که سهشنبه ۱۲ فروردین منتشر شد، در سه ماه گذشته، نقض حقوق شهروندان بلوچ در ابعاد مختلفی رخ داده است.
کشتار شهروندان به دست نیروهای نظامی، سرکوب سوختبران، بازداشتهای گسترده، اعدام زندانیان و نقض حقوق زنان، برخی از مواردی هستند که در این گزارش به آنها اشاره شده است.
اعدام
کمپین فعالین بلوچ که اخبار استان سیستان و بلوچستان را پوشش میدهد، در گزارش خود از اعدام به عنوان ابزار وحشت و سرکوب نام برد و نوشت در سه ماه نخست سال ۲۰۲۵، دستکم ۲۴ زندانی از مناطق بلوچنشین ایران در زندانهای جمهوری اسلامی اعدام شدند.
طبق این گزارش، ۲۳ نفر از این افراد تحت «جرایم مرتبط با مواد مخدر» و یک نفر به اتهام «قتل» به دار آوریخته شد.
طی این بازه زمانی حکم اعدام سه زندانی بلوچ نیز صادر شده که یکی از آنها با اتهامات سیاسی مواجه است.
دستکم ۱۰ زندانی بلوچ نیز از اعدام نجات یافتهاند.
سایت حقوق بشری هرانا ۲۹ اسفند در گزارشی درباره نقض حقوق بشر در ایران نوشت جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۳ دستکم هزار و ۵۰ شهروند، از جمله ۲۹ زن و پنج کودک-مجرم را اعدام کرد.
طبق این گزارش، در سال گذشته ۱۸۹ تن دیگر به اعدام محکوم شدند و احکام اعدام بدوی ۵۵ نفر هم به تایید دیوان عالی کشور رسید.
تیراندازی و انفجار مین
تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی به سمت شهروندان بلوچ، در سه ماه نخست سال ۲۰۲۵ دستکم ۳۰ کشته و ۵۶ زخمی بر جای گذاشته است. در این میان چهار زن زخمی، دو کودک کشته و یک کودک زخمی شدند.
طبق گزارش کمپین فعالین بلوچ، در اثر انفجار مینهای کار گذاشته شده به دست سپاه پاسداران در مناطق مرزی بلوچستان، دو شهروند بلوچ کشته و چهار نفر زخمی شدند.
همچنین هفت تبعه خارجی در مرزهای بلوچستان کشته و هفت نفر دیگر زخمی شدند.
در این مدت ماموران امنیتی در ۱۶ مورد به منازل و اماکن شهروندان یورش بردهاند.
تیراندازی افراد و سارقان مسلح و درگیری و اختلافات طایفهای نیز در این بازه زمانی منجر به کشته شدن ۵۸ شهروند بلوچ و زخمی شدن ۴۱ تن دیگر شده است.
در سه ماه گذشته دستکم ۳۴ سوختبر بر اثر تیراندازی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، تصادفات جادهای یا تعقیب و گریز کشته و ۴۱ سوختبر دیگر زخمی شدهاند. ۱۳ سوختبر نیز به دست نیروهای نظامی بازداشت شدند.
کمپین فعالین بلوچ پیشتر و در پنجم اسفند ۱۴۰۳ اعلام کرد در هفت سال اخیر، نیروهای نظامی بیش از هزار سوختبر بلوچ را کشته یا زخمی کردهاند.
خشونت علیه زنان، خودکشی و قصور پزشکی
کمپین فعالین بلوچ با استناد به گزارشهای دریافتی نوشت که طی سه ماه گذشته دستکم سه زن بلوچ بر اثر خشونت خانگی به دست اعضای خانواده خود کشته شده و سه زن دیگر خودکشی کردهاند.
این سایت حقوق بشری در ادامه نوشت در این مدت یک زن مبتلا به بیماری اعصاب و روان مورد تجاوز قرار گرفته و دو مادر باردار بلوچ به دلیل قصور پزشکی جان خود را از دست دادند.
یک زن بلوچ بر اثر شوک عصبی پس از یورش نیروهای نظامی کشته شد و دو زن بر اثر تیراندازی نیروهای نظامی زخمی شدند. یک زن نیز به دلیل آتشسوزی جان خود را از دست داد.
نقض آزادیهای فردی
طبق گزارش کمپین فعالین بلوچ، در سه ماه نخست سال ۲۰۲۵، دستکم ۲۱۸ شهروند بلوچ به دست نیروهای نظامی جمهوری اسلامی بازداشت شدهاند. پنج نفر از بازداشتشدگان افراد زیر ۱۸ سال بودهاند.
همچنین در چهار مورد، نیروهای امنیتی به بهانه فقدان مدارک هویتی، به منازل مسکونی شهروندان بلوچ یورش برده و اقدام به بازداشت دستهجمعی شهروندان کردند.
کمپین فعالین بلوچ این آمار را «گواه روشنی بر نقض گسترده و سیستماتیک حقوق شهروندان بلوچ در ایران» دانست و نوشت: «این موارد نشان میدهد جمهوری اسلامی نه تنها در بهبود وضعیت معیشتی شهروندان بلوچ اقدامی نکرده بلکه با افزایش سرکوب، امنیت و جان آنها را به خطر انداخته است.»
این سازمان حقوق بشری در پایان از نهادهای بینالمللی حقوق بشری و سازمانهای مدافع حقوق زنان و کودکان درخواست کرد به این وضعیت توجه بیشتری داشته باشند و برای توقف این روند، فشار بیشتری بر جمهوری اسلامی وارد کنند.
مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ در نخستین گزارش خود به شورای حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرد تبعیض علیه اقلیتهای قومی همچون شهروندان تُرک، کُرد، عرب و بلوچ همچنان در ایران ادامه دارد.
او در این خصوص گفت همچنان گزارشهای بازداشتهای خودسرانه، محاکمههای غیرمنصفانه و در مواردی مجازات اعدام را برای این گروه از شهروندان دریافت میکند.