پایگاه خبری اکسیوس به نقل از یک مقام اسرائیلی نوشت نیروهای این کشور تمام فرماندهان ارشد واحد رضوان، یگان ویژه حزبالله را کشتهاند.
به گزارش اکسیوس، تعداد فرماندهان کشته شده واحد رضوان به ۲۰ نفر میرسد.

روزنامه گاردین روز جمعه، ۳۰ شهریور، در گزارشی اختصاصی نوشت فرماندهی نظامی روسیه از ماهها پیش، حمله ارتش اوکراین به منطقه کورسک روسیه را پیشبینی کرده و نسبت به وقوع آن هشدار داده بود.
این گزارش بر پایه مجموعهای از اسناد که نیروهای اوکراینی از مواضع ارتش روسیه در منطقه به دست آوردهاند، تهیه شده است.
به گزارش گاردین، فرماندهی نظامی روسیه در طول ماههای گذشته در حال برنامهریزی برای دفع حمله احتمالی اوکراین به کورسک بود.
این روزنامه با اشاره به پیشبینیپذیر بودن این حمله افزود «آشفتگی» نیروهای روسیه در منطقه پس از آغاز عملیات اوکراین، «شرمآور» بود.
حمله اوکراین به کورسک روسیه از روز ۱۶ مرداد آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین روز ششم شهریور گفت عملیات این کشور در کورسک بخشی از یک طرح بزرگتر برای خاتمه دادن به مناقشه کنونی است.

گاردین در ادامه گزارش خود نوشت اسناد به دست آمده همچنین نشان میدهد مقامهای روسیه نگران افت روحیه سربازان خود در جبهه کورسک بودند و نگرانیها به دنبال خودکشی یک نظامی در این منطقه تشدید شده بود.
بر پایه اسنادی که در اختیار گاردین قرار گرفته، این سرباز به دلیل «خدمت در ارتش روسیه» از «افسردگی طولانیمدت» رنج میبرد.
این روزنامه افزود به فرماندهان واحدهای نظامی روسیه دستور داده شده تا اطمینان حاصل کنند نیروهای تحت امرشان، برای پیگیری اخبار به سراغ رسانههای حکومتی این کشور میروند.
هدف از این دستور، حفظ «شرایط روانی» سربازان روسی عنوان شده است.
گاردین نوشت این اسناد «علائم اصلی» مکاتبات ارتش روسیه را دارا است، اما این روزنامه نمیتواند بهطور مستقل صحت آنها را تایید کند.
دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، روز ۳۰ شهریور تاکید کرد ارتش روسیه «بهموقع» نظامیان اوکراینی را از کورسک بیرون خواهد راند و کنترل این منطقه را مجددا در دست خواهد گرفت.
او گفت: «البته وضعیت در مناطقی که تحت کنترل نیروهای اوکراینی قرار دارد، بحرانی است ... [اما] ارتش ما به کار خود مشغول است و آن را به انجام خواهد رساند.»
پسکوف در عین حال از ارائه جدول زمانی برای بازپسگیری کورسک خودداری کرد.

گاردین همچنین نوشت اسناد به دست آمده حاکی از آن است که ارتش روسیه از دیماه ۱۴۰۲، در خصوص احتمال حمله اوکراین به کورسک هشدار داده بود.
در یکی از اسناد به تاریخ ۳۰ بهمن سال گذشته، به فرماندهان واحدهای نظامی روسیه در منطقه گفته شده بود اوکراین ممکن است از طریق منطقه سومی، تا عمق ۸۰ کیلومتر به خاک روسیه نفوذ کند.
در اواخر اسفند ۱۴۰۲ نیز ارتش روسیه خواستار افزایش تدابیر دفاعی در منطقه مرزی با اوکراین شده بود.
سومی با جمعیتی بالغ بر ۲۵۰ هزار نفر، بیست و سومین شهر بزرگ اوکراین به شمار میرود و در نزدیکی منطقه کورسک روسیه قرار دارد.
روسیه عملیات نظامی خود را علیه اوکراین روز پنجم اسفند ۱۴۰۰ کلید زد و از آن زمان تاکنون، درگیریهای مرگبار میان دو کشور ادامه داشته است.
ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، روز اول شهریور کییف را به تلاش برای حمله به نیروگاه هستهای کورسک متهم کرد.

استقلال در هفته پنجم رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران برابر نساجی مازندران به تساوی ۲-۲ رسید. یامگا و پاکدل برای نساجی و رضاییان و جلالی برای استقلال گل زدند. دو پنالتی منجر به گل این بازی پس از بازبینی ویدیویی به دست آمد. گل دوم استقلال هم توسط VAR سالم اعلام شد.
روزبه چشمی با دریافت کارت قرمز در دقایق پایانی بازی، دربی هفته بعد برابر پرسپولیس را از دست داد.
پس از این تساوی، استقلال با پنج امتیاز از چهار مسابقه، در رده هفتم جدول جای گرفت.

مجتبی ذوالنوری، نماینده قم در مجلس گفت: «جمهوری اسلامی امالقرای کشورهای اسلامی است و حرکت انقلاب اسلامی، مکتب شیعه را زنده کرده است.» او افزود: «امروز جمهوری اسلامی قبله دل و پناهگاه امن مسلمانان کشورهای مختلف است.»
ارتش اسرائیل در بیانیهای کشته شدن ابراهیم عقیل، فرمانده عملیات ویژه حزبالله را در حمله اسرائیل به حومه جنوبی بیروت تایید کرد.
بنا بر اعلام ارتش اسرائیل، علاوه بر عقیل، ۱۰ تن از فرماندهان واحد رضوان، یگان ویژه حزبالله نیز در این حمله جان باختند.
در این بیانیه آمده است عقیل و دیگر فرماندهان کشته شده حزبالله در حمله امروز، قصد انجام عملیات نظامی در شمال اسرائیل و تصرف منطقه الجلیل را داشتند.
ارتش اسرائیل افزود این افراد در حال برنامهریزی بودند تا با حمله به الجلیل، «افراد بیگناه را به قتل برسانند» و عملیاتی مشابه تهاجم هفتم اکتبر حماس انجام دهند.
ارتش اسرائیل تاکید کرد به هدف قرار دادن رهبران و قابلیتهای حزبالله ادامه خواهد داد.

دو سال پس از جانباختن مهسا امینی و سربرکشیدن خیزش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» نافرمانی مدنی گسترده زنان ایران مقابل تحمیل حجاب اجباری بهگونهای فراگیر در کشور ادامه دارد.
بیاعتنایی مشهود، جسورانه و شجاعانه زنان به حجاب اجباری و تهدید نهادهای حکومتی و ماموران انتظامی، از شکلگیری روزگار و دورانی جدید در ایران گزارش میدهد. روزگاری که نقطه عطف تکوین آن خیزش مهسا است.
هرچند خیزش اعتراضی پائیز ۱۴۰۱ هدف سرکوب خشونتبار و خونین قرار گرفت و در وجه سیاسی به سایه رفت، اما در ابعادی فرهنگی و اجتماعی ادامه یافته و هژمونی ایدئولوژیک و اقتدار حکومت را یکسره و هر روزه به پرسش کشیده است.
ناکامی حکومت در تشکیل کشور اسلامی
تداوم و بسط حضور زنان با پوشش اختیاری در فضاهای عمومی و خیابانها، گزارشگر شکست حکومت ولایت فقیهی در تشکیل جامعه اسلامی مطلوب شخص اول نظام است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، سالهاست از لزوم تکوین جامعه اسلامی و انقلابی میگوید. او بر چهار مرحله پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکید کرده است: تشکیل نظام اسلامی، تکوین دولت اسلامی، تحقق جامعه اسلامی، و ایجاد تمدن اسلامی.
خامنهای اما در رویای اسلامیکردن جامعه ایران، مقابل سد سترگ زنان آزادیخواه متوقف شده است.
تلاش ۴۵ ساله صاحبان قدرت برای ایجاد حکومت دینی، با محوریت ولایت فقیه، نه تنها ناکام مانده بلکه به عرفیشدن فزاینده جامعه و فاصلهگیری شهروندان، بهویژه زنان، از دین سیاسی و ایدئولوژیک حاکم منجر شده و حوزه عمومی در ایران را به اینجهانیشدن سوق داده است.
رفتاری با مضمون گرایش به زیستن عملی در جهان واقعی و کامگیری از زندگی، همزمان با کنش خودمختار و احترام به باورهای شخصی. این همه، بیش از هر چیز، با تلفیق نهاد دین با حاکمیت و مظاهر حکومت دینی در چالش و ستیز است.
ولایت فقیه، فقهای شورای نگهبان، قوه قضاییه مبتنیشده بر فقه و نهادهای امنیتی و انتظامی و تبلیغاتی رژیم سیاسی ایدئولوژیک، همه در کارند که شهروندانی مطیع و باورمند به نظام ارزشی حکومت سامان دهند.
زنان اما در برابر چنین عزم و اراده مستظهر به سرکوب و سانسور، روسری از سر برمیگیرند و بیاعتنا به حجاب اجباری، بهمثابه یکی از ارکان استبداد دینی، راهی خیابان میشوند.

فراتر از نافرمانی مدنی، گذار از دین حکومتی
آنچه که هر روز و در متن جامعه ایران بهوقوع میپیوندد اما فراتر از کنشی اجتماعی یا سیاسی و نافرمانی مدنی است.
صورتبندی ظاهری وضع چنین است: یکیک زنانی که بیاعتنا به تهدیدهای حکومت و گشت ارشاد نیروی انتظامی راهی خیابان میشوند، قانون حجاب اجباری را ناعادلانه و تبعیضآلود و ستمی مضاعف بر خود میدانند.
رخداد معنادارتر و بخش پنهان کوه یخ اما، فروریختن باور به ضرورت حجاب اجباری، و فراتر از آن، گسترش و تعمیق بیاعتنایی به اجبارهای شرعی و فقهی در دل میلیونها شهروند، اعم از زن و مرد است.
از این زاویه، پرشمارند زنانی که حتی به ناچار و در ظاهر، در خیابان یا مناسبات اجتماعی، حجاب را به اجبار رعایت میکنند اما به آن، و نظام ارزشی و پشتوانه فقاهتیاش، باوری ندارند.
چنین است نگاه مردانی که دوشادوش همسران یا خواهران یا دوستان بدون حجاب خود راهی خیابان میشوند یا در فضاهای عمومی، به دیده احترام، شاهد آمد و شد زنان با پوشش اختیاری هستند.
افزون بر این، بخش مهمی از جامعه مذهبی ایران، بهدلایل متعدد و بهخصوص مشاهده خشونت ماموران حکومتی و سرکوب خونین معترضان بهویژه زنان در خیزش مهسا، بیش از پیش از رویکردهای سیاسی و اجتماعی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی فاصله گرفته و به ضرورت تفکیک نهاد دین از نهاد قدرت باور پیدا کردهاند.
این وضع را پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان» که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاییز ۱۴۰۲ انجام داده است بهوضوح گزارش میدهد.
براساس نتایج این پژوهش رسمی، حدود ۷۳ درصد پاسخدهندگان تاکید کردهاند که با جدایی دین از سیاست، موافق یا کاملا موافق هستند. این درحالی است که در پیمایش سال ۱۳۹۴ حدود ۳۰ درصد پاسخگویان چنین نظری داشتند.
علاوه بر این، بیش از ۶۰ درصد مخاطبان نظرسنجی هم با این نظر که «دینداری به قلب پاک است، حتی اگر آدم نماز نخواند»، موافق یا کاملا موافق بودهاند.
در حوزه حجاب هم ۸۴ درصد شرکتکنندگان در این پیمایش یا تاکید کردهاند که رعایت نکردن حجاب اجباری، اشکالی ندارد و یا گفتهاند با وجود مخالفت با بیحجابی، به پوشش دیگران کاری ندارند.
روزگاری جدید برای ایران
اگرچه پابهپای تداوم جمهوری اسلامی، باور به لزوم تفکیک دین از حکومت در جامعه ایران به دلایل مختلف، ازجمله ناکارآمدی، فساد و سرکوب، گسترش یافته، اما جنبش «زن، زندگی، آزادی» نقطه عطفی در این روند بوده است.
ورود شجاعانه زنان، بهخصوص دختران نوجوان و جوان، به میدان مطالبه حقوق انسانی و مدنی، و مواجهه غیرانسانی، غیرقانونی و خشونتبار حکومت با معترضان، نه فقط جمهوری اسلامی که جامعه ایران را وارد دوران دیگری کرد.
اگر جنبش سبز پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ میلیونها شهروند معترض را راهی خیابانها، و حق شهروندی و اهمیت مقاومت مدنی در خیابان را فراگیر کرد؛ اعتراضهای خیابانی پاییز ۱۴۰۱ با محوریت زنان آزادیخواه، این رویکرد را به سطحی جدید ارتقا داد.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» خیابان را به میدان کشاکش دو نگاه و سبک زندگی، و عرصه نزاع هرروزه با استبداد دینی و یکی از مهمترین مظاهر ستمگریاش، یعنی حجاب اجباری، تبدیل کرده است.
زنانی که بیاعتنا به حجاب اجباری و تهدیدهای حکومت پا به خیابان میگذارند، نهتنها ایدئولوژی و اقتدار غیردموکراتیک رژیم سرکوبگر را به پرسش میکشند، بلکه لزوم گذار از جمهوری اسلامی به نظامی دموکراتیک را که در آن از تبعیض جنسیتی و مذهبی خبری نباشد، تبلیغ و ترویج میکنند. اقدامی که همزمان، دغدغهدار حقوق انسانی است، کنش عقلانی را پاس میدارد، به آزادی اندیشه و عقیده باور دارد، و رهایی از اجبارهای بیبنیاد و الزامهای فقهی را پیگیری میکند.
نه تنها جمهوری اسلامی، و نه فقط جنبش زنان ایران، که جنبش دموکراسیخواهی و حقوقبشرطلبی در ایران با خیزش «زن، زندگی، آزادی» روزگار جدیدی را آغاز کرده است.





