تفاهمنامه سازمان بهزیستی و حوزه علمیه برای همکاری در حوزه «سلامت روان»

رسانهها در ایران گزارش دادند سازمان بهزیستی و حوزههای علمیه کشور با هدف «تقویت همکاریهای علمی و فرهنگی در زمینه مشاوره و خدمات روانشناختی»، تفاهمنامهای به امضا رساندند.

رسانهها در ایران گزارش دادند سازمان بهزیستی و حوزههای علمیه کشور با هدف «تقویت همکاریهای علمی و فرهنگی در زمینه مشاوره و خدمات روانشناختی»، تفاهمنامهای به امضا رساندند.
این تفاهمنامه در جریان سفر جواد حسینی، رییس سازمان بهزیستی، به قم و دیدار او با علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه کشور، منعقد شد.
حسینی در سخنانی در قم گفت: «روانشناسی بهشدت حوزوی، جغرافیایی و بومی است. به همین دلیل، بهشدت به فرهنگ دینی مردم ایران وابسته است. حرکت حوزه علمیه به این سمت ما را خوشحال میکند و نشان از توجه ویژه به نیازهای جامعه دارد.»
او ابراز امیدواری کرد تفاهمنامه سازمان بهزیستی و حوزه علمیه «نقطه شروعی برای ارائه خدمات موثر و اثربخش در حوزه سلامت روان کشور باشد».
حسینی افزود سازمان بهزیستی بهویژه در زمینههایی مانند «فقه اوتیسم، فقه معلولان و روشهای برخورد با فرزندان در مراکز شبهخانواده»، نیازمند دستورالعملهای دقیق و محتوای مشاورهای مبتنی بر «فرهنگ دینی» است.
۱۵ آبان، مهدی رجایینیا، مسئول مرکز ارتباطات حوزه و نظام حوزههای علمیه، خبر داد تاکنون بیش از ۱۳۰ تفاهمنامه همکاری میان مرکز مدیریت حوزههای علمیه و سازمانهای مختلف کشوری به امضا رسیده است.
از جمله این موارد میتوان به تفاهمنامه با سازمان انرژی اتمی در اردیبهشت ۱۴۰۳ با هدف «همفکری و همافزایی»، تفاهمنامه با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در خرداد ۱۴۰۱ با محوریت «سلامت معنوی و جمعیت» و تفاهمنامه با سازمان مدیریت بحران در آبان ۱۳۸۹ برای «کاهش بلایای طبیعی» اشاره کرد.
پیشتر و در سال ۱۴۰۱، رضا پورحسین، رییس دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران، طرح مجلس شورای اسلامی برای واگذاری صدور مجوز فعالیت مشاوره و روانشناسی به حوزههای علمیه را «غیرمنطقی و ناپخته» توصیف کرده بود.
روانشناسی و مشاوره مبتنی بر اسلام و قرآن
رییس سازمان بهزیستی در ادامه سخنان خود در قم گفت این نهاد در چارچوب «طرح سلام» که هدف آن «ایجاد سلامت اجتماعی محلهمحور» است، از طلاب حوزه علمیه برای «ارائه خدمات مشاورهای و اجتماعی» استفاده خواهد کرد تا «همکاریهای بیشتری در سطح جامعه شکل گیرد».
حسینی همچنین افزود در جامعه امروز «مدل کسالت فراگیر» و «نشاط غیرواقعی» حاکم شده، به گونهای که در زندگی فردی در ایران «هیجانات شاد» غلبه دارد، اما در روابط اجتماعی، «هیجانات غمگین» در ساختارهای اجتماعی نهادینه شده است.
رییس حوزههای علمیه نیز در این دیدار تاکید کرد: «دین و علم باید در کنار هم باشند و در این راستا از منظر اسلامی به روانشناسی و مشاوره نگاه کنیم. در حوزه مشاوره اسلامی باید به نظام مشاورهای مبتنی بر آموزههای قرآن و فلسفه اسلامی توجه کنیم و برای طراحی یک منظومه جامع در این زمینه گام برداریم.»
اعرافی از برنامه پنج ساله مشترک حوزه علمیه و سازمان بهزیستی خبر داد و اضافه کرد این طرح میتواند «به شکلی ملموس و عملی به تحول در خدمات مشاوره و سلامت روان» بینجامد.
خبرگزاری ایلنا ۱۳ آذر گزارش داد مراکز «مشاوره اسلامی سماح» وابسته به حوزههای علمیه در پنج سال گذشته از ۱۵ به ۳۰ مرکز افزایش یافتهاند و بهزودی ۱۵ مرکز دیگر نیز افتتاح خواهند شد.
بر اساس این گزارش، در سال ۱۴۰۳ در مجموع ۵۳ هزار و ۲۸۴ نفر در این مراکز «جلسه مشاوره» داشتهاند که بیشترین مراجعات مربوط به حوزه خانواده با ۱۳ هزار و ۶۹۴ نفر و حوزه روانشناسی با ۱۳ هزار و ۵۸۰ نفر بوده است.

مجتبی ذوالنوری، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس گفت: «مذاکره با آمریکا در شأن ما نیست، زیرا امروز گروهی مستکبر، زیادهخواه و عهدشکن بر این کشور مسلط هستند.» او افزود: «شکل ما با خوی استبدادی دولتمردان آمریکاست. این خوی استبدادی نیز تغییری نکرده که بخواهیم وارد مذاکره شویم.»
او ادامه داد: «ملت و نظام ما با سابقه و هویت تاریخی خود نمیتوانند اجازه دهند با افراد زیادهخواه و دمدمیمزاجی که از موضع تحکم رفتار میکنند، وارد مذاکره شوند.»

امیرحسین مرادی و علی یونسی، دانشجویان محبوس در زندانهای اوین و قزلحصار، در یادداشتهایی در آستانه روز دانشجو، با اشاره به اعدامها، فقر و استبداد حاکم بر ایران، بر ضرورت «شکستن سکوت، مبارزه نسل جوان برای آزادی و نقش دانشگاه بهعنوان قلب تپنده اعتراض برابر استبداد» تاکید کردند.
آنها در این یادداشتها که جمعه ۱۴ آذر منتشر شد، ۱۶ آذر را «نماد عهد میان نسلهای ایستاده علیه استبداد» و نشانه تداوم «مبارزه برای آزادی» خواندند و گفتند دانشگاه، با وجود سرکوب و زندان، همچنان «قلب تپنده این راه و سرچشمه امید به بهار آزادی» در ایران است.
با ياد یاران دبستانی
مرادی نوشته خود را با یاد «یاران دبستانی»، احسان فریدی و احمد بالدی، آغاز کرد و سرنوشت این دو دانشجو را نمادی از تداوم سرکوب جنبش دانشجویی دانست؛ از خطر اعدام برای فریدی تا مرگ بالدی که در اعتراض به فشار اقتصادی و تخریب محل کار خانوادهاش دست به خودسوزی زد.
او با یادآوری گذشت ۷۲ سال از ۱۶ آذر ۱۳۳۲، از «حکومت اعدامی» نوشت که همچنان دانشجویان را هدف گرفته و در برابر بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی، به «اعدامهای فزاینده و قتلعامگونه» پناه برده است.
بهباور او، همکاری قوای سهگانه و اجرای دستور رهبر جمهوری اسلامی، این چرخه سرکوب را تثبیت کرده است.
مرادی سه راه پیش روی جامعه را برشمرد؛ انتظار مداخله خارجی، امید به اصلاح یا استحاله حکومت، و شکستن سکوت و بیعملی.
او دو راه اول را بنبست دانست و تاکید کرد که «دموکراسی از آسمان نازل نمیشود» و تنها راه، تلاش جمعی برای تغییر است؛ تلاشی که نقش اصلی آن بر دوش جوانان و دانشجویان است.
او با اشاره به نقش دانشگاه در خیزش «زن، زندگی، آزادی»، دانشگاه را ظرفیت اصلی مقابله با استبداد خواند و خطاب به دانشجویان نوشت: «فریادهای شما پاسخ این رنج بیپایان است! در زمستان وطن عزم بهار باید کرد! ۱۶ آذر عهدنامهای میان نسلهای ایستاده علیه استبداد در راه آزادی است و باید بر این عهد پای فشرد و تاریکی را عقب زد.»

مبارزه براى آزادى
یونسی یادداشت خود را با تصویر آغاز زمستان و تقویمی که پاییز را پشت سر میگذارد شروع کرد و نوشت هرچند پشت میلههای زندان قرار است «همیشه زمستان باشد» اما این زمستان لزوما به معنای یاس نیست.
او که بیش از دو هزار روز است بهدلیل زندانی بودن از دانشگاه و رویاهای علمی خود دور مانده، نوشت که در این دوران به «درسهای زندان و زندانیان مقاوم» چشم دوخته است.
این دانشجوی زندانی این پرسش را طرح کرد که چگونه میتوان در «زمستانیترین جغرافیا» مغلوب سرما نشد و تاکید کرد این پرسش فقط برای زندانیان نیست، چرا که حکومتهای دیکتاتوری «زندانهایی به وسعت کشور» میسازند.
او هشدار داد فراموش کردن آزادی و امید بستن به قدرتهای خارجی برای آوردن «زندانبان بهتر»، نوعی «تحقیر اراده انسان» است.
یونسی نوشت: «مبارزه، همان رهایی انسان مبارز، همان آتش سوزان تاریخ و همان گوهر استثنایی تاریخ معاصر ایران در منطقهای پر از استبداد است. مبارزه همان چیزی است که نگذاشته است در زمستان استبداد و در پشت میلههای زندان، سرما چیره شود.»
او دانشگاه را «قلب تپنده مسیر پررنج آگاهی منتج به مبارزه» خواند و نوشت: «مشعل این مسیر در پیکر سوخته بالدی علیه فقر و ستم و ایستادگی فریدی زیر طناب مرگ، همچنان میدرخشد.»
این دانشجوی زندانی خطاب به «یاران نادیده» خود در دانشگاه نوشت قلبهای آنها منبع اراده این مسئولیت تاریخی است و از آنها خواست «این آینهها» را روبهروی هم بگذارند تا از اراده تغییر، «توفانی از شورش و عصیان» برخیزد؛ پیامی که بهگفته او از روز دانشجو و خون «سه یار دبستانی»، همچنان میدرخشد و نوید «بهار آزادی و آبادی ایران» است.

یونسی، دارنده مدال طلای المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک ۲۰۱۸ و مرادی، برنده مدال نقره المپیاد نجوم ایران در سال ۲۰۱۷، هر دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریفاند.
آنها سال ۱۳۹۹ و در ۱۹ سالگی بازداشت و حدود دو سال بعد در دادگاه انقلاب هر یک به ۱۶ سال زندان محکوم شدند و میزان حبس قابل اجرایشان اسفند ۱۴۰۳ به شش سال و هشت ماه کاهش یافت.
با این حال، دستگاه قضایی پروندههای تازهای علیه آنها گشود و ۱۸ مرداد، شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب این دو دانشجو را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۵ ماه حبس محکوم کرد و یونسی در پروندهای جداگانه نیز به اتهام «تایید و تقویت اسرائیل» به پنج سال زندان در کرمان محکوم شد.

در پی گفتوگوهای مایکل جی. ریگاس، معاون وزیر امور خارجه آمریکا، و فواد حسین، وزیر امور خارجه عراق، واشینگتن بار دیگر بر لزوم برچیدن شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در عراق تاکید کرد. آمریکا این گفتوگوها را سازنده خوانده است.
حساب فارسی وزارت امور خارجه آمریکا با انتشار تصاویری از این دیدار، به اظهارات پیشین مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، اشاره کرد و نوشت آمریکا «همچنان با صراحت درباره ضرورت برچیدن شبهنظامیان مورد حمایت ایران که حاکمیت عراق را تضعیف میکنند، آمریکاییها و عراقیها را تهدید میکنند و منابع عراق را برای ایران غارت میکنند، سخن خواهد گفت.»
این مواضع در شرایطی تکرار میشود که تحولات سیاسی عراق و نگرانیهای امنیتی منطقهای، پیامدهای مهمی برای آینده دولت بغداد و موازنه قدرت در خاورمیانه دارد. چند هفته پیش، در ۲۰ آبان، انتخابات پارلمانی عراق برگزار شد اما هنوز گروههای مختلف برای انتخاب دولت آینده به جمعبندی نرسیدهاند.
پنجم آذر ماه سال جاری، یکی از رهبران عضو ائتلاف «چارچوب هماهنگی» نیروهای شیعی در عراق به ایراناینترنشنال گفت ادامه اختلافات در این ائتلاف و تلاش شماری از جریانهای عضو آن برای گسترش نفوذ بر دیگر جریانهای سیاسی ائتلاف، موجب شده رایزنیها برای تشکیل دولت جدید و تعیین نخستوزیر تاکنون بینتیجه بماند.
رحیم العبودی، از رهبران جریان حکمت ملی به رهبری عمار الحکیم و عضو چارچوب هماهنگی، در پاسخ به پرسش ایراناینترنشنال درباره روند گفتگوها برای تشکیل دولت تازه عراق گفته بود: «در حال حاضر، برخی از گروههای حاضر در چارچوب هماهنگی در تلاش هستند با گسترش نفوذ خود بر دیگر جریانهای عضو ائتلاف بهطور مستقل با نیروهای کُرد و سنی به توافق و تفاهم برسند.»
هشدار آمریکا به بغداد درباره حضور شبهنظامیان در دولت آینده
پیش از آن نیز در ۲۵ آبان ماه، یک منبع در اقلیم کردستان عراق به ایراناینترنشنال گفته بود واشینگتن بهصراحت به بغداد هشدار داده که در صورت واگذاری هر وزارتخانهای به گروههای مسلح مورد حمایت جمهوری اسلامی در دولت آینده عراق، آمریکا چنین دولتی را به رسمیت نخواهد شناخت.
این منبع در توضیح فضای سیاسی کنونی در عراق افزود که گروههای شیعه و کرد بر سر حفظ سمت ریاستجمهوری برای کردها توافق دارند و تهران نیز با این موضوع مخالفتی ندارد. اما احتمال انتخاب یک چهره سنی برای نخستوزیری نگرانیهایی را در تهران ایجاد کرده است.
بهگفته او، همه گروههای شیعی مخالف نخستوزیری دوباره محمد شیاع السودانی هستند، اما مارک سافایا، نماینده رییسجمهوری آمریکا در امور عراق، «رابطهای شخصی» با السودانی دارد و ممکن است در فرآیند تصمیمگیری نقشآفرینی کند.
این منبع تاکید کرد که برخلاف دورههای پیشین، جمهوری اسلامی در تعیین نخستوزیر آینده عراق نفوذ سابق را ندارد و اینبار آمریکا و کشورهای اروپایی با جدیت بیشتری در این روند وارد شدهاند.
حمایت آمریکا از تقویت حاکمیت عراق و مقابله با نفوذ خارجی
مارک سافایا چند روز پیشتر در بیانیهای اعلام کرده بود واشینگتن از تلاشهای بغداد برای مقابله با نفوذ خارجی، از جمله نفوذ تهران و گروههای نیابتیاش، حمایت میکند.
او بر ضرورت پایان دادن به فعالیت گروههای مسلح خارج از ساختار دولت عراق تاکید کرد و گفته بود: «عراق باید تمامی سلاحها را تحت کنترل دولت مشروع درآورد و نیروهای امنیتی خود را تحت فرمان واحد سامان دهد.»
نگرانی اسرائیل از گسترش فعالیت شبهنظامیان وابسته به ایران در عراق
در همین حال، گزارشهای متعددی از رسانههای اسرائیلی از افزایش نگرانی اورشلیم درباره گسترش فعالیت شبهنظامیان وابسته به تهران در عراق حکایت دارد.
وبسایت والا به نقل از منابعی در ارتش اسرائیل گزارش داده بود که ارتش و موساد در حال آمادهسازی برای مقابله با «تهدید فزاینده» این گروهها هستند.
روزنامه اورشلیمپست نیز نوشته بود ایران با تقویت زیرساختهای نظامی و گروههای وابسته در عراق تلاش میکند موقعیتی ایجاد کند که در «روز فرمان»، اسرائیل را از طریق حملات موشکی، پهپادی و حتی عملیات زمینی غافلگیر کند.
به نوشته این روزنامه، بر اساس ارزیابیهای امنیتی، احتمال دارد حمله بالقوه از خاک عراق، با شلیک موشک و پهپاد آغاز شود؛ مشابه الگویی که در جنگ اسرائیل و حماس علیه جبهه داخلی اسرائیل مشاهده شد. سناریوی دوم نیز شامل عملیات زمینی است که از عراق آغاز شود و از سوریه عبور کرده و تا مرزهای اسرائیل و اردن پیشروی کند.
اورشلیمپست یادآوری کرده بود که اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه مراکز لجستیکی مرزی ایران و عراق را که توسط گروههای مورد حمایت تهران استفاده میشد، هدف قرار داده بود.
منابع اسرائیلی همچنین گفتهاند پیامهای تند هشدارآمیز از کانالهای مختلف، از جمله از طریق آمریکا، به دولت عراق منتقل شده است.
تغییر مسیر نفوذ تهران و افزایش تسلیح گروههای عراقی
رادیو ملی اسرائیل نیز گزارش داده بود که جمهوری اسلامی در حال انتقال تمرکز نفوذ نظامی خود به عراق است، آن هم پس از ضرباتی که گروههای همسو با تهران در لبنان، سوریه و غزه دریافت کردند.
بهگفته منابع عراقی، تهران حمایت از شبهنظامیان عراقی را افزایش داده و بیشتر بر ارسال سلاحهای پیشرفته و آموزش نیروهای نیابتی برای مقابله احتمالی با اسرائیل تمرکز کرده است.
دیدار ریگاس و حسین و تاکید مجدد آمریکا بر ضرورت برچیدن شبهنظامیان وابسته به حکومت ایران، تنها بخشی از رویکرد فعلی در سیاست منطقهای واشینگتن و تحولات داخلی عراق است. گزارشهای متعدد حاکی از آن است که نهتنها آینده سیاسی بغداد، بلکه امنیت منطقه و بهویژه وضعیت تنش میان حکومت ایران و اسرائیل، بیش از گذشته به نقش و جایگاه گروههای مسلح عراقی گره خورده است.

شماری از متخصصان آموزش و سلامت در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفتند برخی از جوانان ایرانی که از کمبود امکانات و خدمات مناسب در ساختار حکومت دینی جمهوری اسلامی سرخورده شدهاند، بیش از پیش به نوشیدنی دستسازی با نام «لین» روی آوردهاند که حاوی کدئین است.
لین ترکیبی است که از مخلوط کردن شربتهای سرفه حاوی کدئین با نوشیدنیهای شیرین بهدست میآید. نام لین به اثر خوابآور و آرامبخش کدئین اشاره دارد که میتواند مصرفکننده را بیتعادل کند یا او را به لمدادن وادارد.
رواج نوشیدنی کدئینی در میان جوانان
ترکیب این نوشیدنی دستساز حاوی کدئین، سالها پیش در برخی فرهنگهای هیپهاپ آمریکا محبوب شده بود، اما اکنون در ایران نیز بهسبب در دسترس بودن مواد اولیه آن، مصرفکنندگان بیشتری پیدا کرده است. برخی نسخههای خارجی آن به «نوشیدنی بنفش» معروفاند، اما ترکیبهای داخلی بسته به نوع دارو رنگهای متفاوتی دارند.
کارشناسان میگویند در ایران این محصول بهدلیل وجود شربتهای کدئیندار در اغلب خانهها و فروش آزاد و بدون نسخه داروهای پایه، بهسرعت در میان نوجوانان و جوانان ۱۳ تا ۲۸ ساله شایع شده است.
راه فراری از ملال و فشارهای مدرسه
یک مشاور مدرسه که بهدلیل نگرانیهای امنیتی نخواست نامش فاش شود، مصرف لین را ابتدا در پارکها و حیاط مدرسهها مشاهده کرده است؛ جایی که نوجوانان پس از ساعتها حضور در کلاسهایی مملو از محتوای ایدئولوژیک و دروس حفظ کردنی، گردهم میآیند.
او گفت دانشآموزان دنبال «چیزی برای شکستن یکنواختی» هستند؛ زیرا نه در مدرسه و نه در شهر فضایی برای تفریح واقعی و بیدغدغه وجود ندارد.
به گفته او، «وقتی تفریح محدود، انتخاب فرهنگی ناچیز و حتی دسترسی به یک آبجو ساده جرمانگاری شده باشد، جوانها خودشان جایگزینها را میسازند.»
این مشاور هشدار داد که لین بهشدت اعتیادآور است و باعث خوابآلودگی، سرخوشی، تهوع، سرگیجه، اختلال بینایی و حتی توهم میشود. ترکیب آن با الکل یا آرامبخشها میتواند به افت شدید سطح اکسیژن، کما یا مرگ منجر شود.
نبود نظارت دارویی موثر
متخصصان سلامت میگویند دلیل گسترش آرام و بیسر و صدای این نوشیدنی، نبود یک سیستم یکپارچه نظارت بر فروش داروهای بدون نسخه در ایران است. شربتهای کدئیندار بهطور گسترده در داروخانهها عرضه میشوند، و چارچوب نظارتی پراکنده موجود، الگوهای خرید غیرمعمول یا سوءمصرف در میان جوانان را شناسایی نمیکند.
یک داروساز تهرانی به نام امید گفت: «وقتی نظارت پایدار نیست و داروخانهها ابزار مشترک پایش ندارند، نوجوانان میتوانند مواد لازم را بدون جلب توجه تهیه کنند. دارو تقریبا در هر خانهای هست و هیچکس سازوکار پیشگیری از سوءاستفاده [از چنین مواردی] را ایجاد نکرده است.»
او افزود اولویتهای دولت سالها روی برخورد تنبیهی با الکل متمرکز بوده، نه اصلاح زنجیره تأمین دارویی.
کاستیهای نظام آموزشی و رهاشدن خانوادهها
مشاور مدرسه در بخشی از گفتوگویش تاکید کرد که دانشآموزان تقریبا هیچ آموزش سازمانیافتهای درباره خطرات سوءمصرف دارو دریافت نمیکنند، زیرا برنامه درسی مدارس مملو از محتوای ایدئولوژیک شده است. والدین نیز، بهگفته او، تقریبا هیچ راهنمایی از مدرسه درباره نیازهای نسلزد و فشارهای وارد بر آنها دریافت نمیکنند: «خانوادهها رها شدهاند تا حدس بزنند چه بر سر فرزندانشان میآید.»
به گفته او «بهجای آنکه والدین را به ابزار و آگاهی لازم مجهز کنند، برنامههای درسی بر پیامهایی متمرکز است که با واقعیت زندگی جوانان فاصله دارد.»
او افزود بسیاری از نوجوانان میگویند که با محتوای درسی مدرسه احساس بیگانگی میکنند و برای «شکستن چرخه» فشاری که نمیتوانند آشکارا بیانش کنند، به آیینهای پنهانی و نوشیدنیهایی مانند این ترکیب رو میآورند.
جمعبندی دو کارشناس
دو کارشناس آموزش و سلامت در گفتوگو با ایراناینترنشنال تاکید کردند که شیوع لین میان جوانان ۱۳ تا ۲۸ ساله نتیجه مجموعهای از سیاستهای محدودکننده است: آزادیهای اجتماعی اندک، محتوای آموزشی بیروح، جرمانگاری تفریح معمول، نظارت ناکافی بر داروها و حمایت ناچیز از والدین.
به گفته آنها، «اگر جوانان ایرانی فضاهای فرهنگی جذاب، مدرسهای متعادل و امکان تفریح واقعی داشتند، این نوشیدنی هرگز به یک الگوی رفتاری تبدیل نمیشد.»

اورشلیمپست به نقل از دو منبع آگاه گزارش داد جمهوری اسلامی پس از ربوده شدن ۳۱شهروند تایلندی در هفتم اکتبر، با هدف فشار بر بخش اقتصادی و کشاورزی اسرائیل، به دنبال میانجیگری برای آزادی گروگانهای تایلند بود اما برای انجام چنین کاری برای بانکوک شروطی گذاشته بود.
این منابع آگاه گفتند تهران به بانکوک پیشنهاد داده بود برای تامین آزادی گروگانهای تایلندی از اسارت حماس کمک کند، به شرطی که تایلند اسرائیل را «کشور ناامن» معرفی کند و از دهها هزار کارگر کشاورزی تایلندی بخواهد فورا این کشور را ترک کنند.
طبق این گزارش، پس از حملات ۷ اکتبر، هیاتی از تایلند برای گفتوگو به تهران سفر کرد و ۲۳ گروگان در نخستین آتشبس آزاد شدند و هشت نفر دیگر نیز در مراحل بعدی آزاد شدند، اما تلاش جمهوری اسلامی برای ترغیب خروج گسترده کارگران تایلندی در نهایت ناکام ماند، زیرا بیشتر کارگران تایلندی در اسرائیل ماندند.
بهنوشته اورشلیمپست، پیام جمهوری اسلامی روشن بود: «به ما کمک کنید تا فشار اقتصادی بر اسرائیل وارد کنیم، و ما هم به شما کمک میکنیم شهروندانتان را به خانه بازگردانید.»
براساس این گزارش، در هفتههای پرتلاطم و آشفته پس از حمله ۷ اکتبر، در حالی که اسرائیل هنوز در حال شمارش کشتهها و جستوجوی مفقودان بود، هزاران کیلومتر آنسوتر در بانکوک، اتفاقی دیگر در جریان بود.
دولت تایلند، که از مقیاس این کشتار ـ که در آن ۳۹ شهروند تایلندی کشته شدند ـ شوکه شده بود و در تلاش برای حفظ جان شهروندانش بود، تلاشهای دیپلماتیک فوری برای آزادی ۳۱ کارگر تایلندی ربودهشده از سوی حماس و دیگر گروهها را آغاز کرد.
بهنوشته اورشلیمپست این یک بحران انسانی بود، نه سیاسی زیرا تایلند هیچ مناقشهای با حماس نداشت. اما همانطور که در خاورمیانه معمول است، حتی بحرانهای انسانی نیز میتوانند به ابزار معامله تبدیل شوند.
تهران، که بر حماس نفوذ دارد، اعلام کرد ممکن است بتواند در آزادی گروگانهای تایلندی نقش داشته باشد؛ اما این پیشنهاد بدون شرط نبود.
احتمال آسیب شدید به بخش کشاورزی اسرائیل
اگر تایلند با خواسته جمهوری اسلامی برای ناامن اعلام کردن اسرائیل و خارج کردن شهروندانش موافقت میکرد، ضربهای سنگین به بخش کشاورزی اسرائیل در لحظهای حساس وارد میشد؛ درست زمانی که این بخش تلاش میکرد از شوک حمله بیرون بیاید.
بهنوشته اورشلیمپست، بین ۳۰ تا ۴۰ هزار کارگر تایلندی در مزارع و گلخانههای اسرائیل کار میکنند؛ شماری از آنان در زمان حمله در نزدیکی مرز غزه مشغول به کار بودند که بیشترین آسیب را در حمله هفتم اکتبر دیدند.
خروج ناگهانی کارگران تایلندی میتوانست تولید مواد غذایی اسرائیل را فلج کرده و خسارتی اقتصادی و بلندمدت به بار آورد.
در نوامبر ۲۰۲۳، زمانی که روند نجات گروگانها پیشرفت کمی داشت و خانوادهها خواستار پاسخ بودند، تایلند هیاتی بلندپایه را به تهران اعزام کرد.
این هیات با مقامات ارشد جمهوری اسلامی دیدار کرد و طبق برخی گزارشها، حتی با نمایندگان حماس از جمله موسی ابومرزوق، یکی از چهرههای کلیدی دفتر سیاسی حماس، ملاقات و مذاکره کرد. مذاکراتی که بهنوشته اورشلیمپست نشانههایی از پیشرفت در آن دیده میشد.
عارفین اوتاراسینت، سفیر وقت تایلند در ایران، بهطور علنی اعلام کرد که حماس «آماده است گروگانهای ربودهشده را در زمان مناسب آزاد کند».
ظرف چند هفته، ۲۳ گروگان تایلندی در جریان آتشبس اولیه آزاد شدند. هشت نفر دیگر نیز در مراحل بعدی آزاد شدند.
اما همه گروگانها زنده بازنگشتند. سه کارگر تایلندی یا در روز حمله یا در اسارت به قتل رسیدند. آخرین جسدی که بازگردانده شد، جسد سودتیساک رینتالاک بود که چهارشنبه به اسرائیل انتقال یافت.
او صبح هفتم اکتبر در زمینهای کشاورزی نزدیک مرز مشغول کار بود، بدون آنکه بداند مهاجمان در حال نزدیک شدناند. بیش از دو سال طول کشید تا بقایای او شناسایی و منتقل شود.
هرچند درخواست جمهوری اسلامی برای خروج دستهجمعی کارگران تایلندی با هدف ایجاد فشار اقتصادی مطرح شده بود، اما نتیجه مورد انتظار حکومت ایران حاصل نشد.
تعداد محدودی از کارگران در هفتههای نخست بازگشتند، اما اکثریت بهدلیل نیاز مالی، وفاداری به کارفرمایان یا امید به تثبیت اوضاع، در اسرائیل ماندند. در نهایت تنها چند هزار کارگر کشور را ترک کردند، بسیار کمتر از دهها هزار نفری که جمهوری اسلامی خواستار خروج آنان از اسرائیل بود.
تا میانه ۲۰۲۴، شرایط باز هم تغییر کرد. در مه ۲۰۲۴، وزیر کار تایلند به اسرائیل سفر کرد. پس از دیدار با مقامات اسرائیلی، دو طرف توافق کردند که کارگران تایلندی به کار خود ادامه دهند و روابط اقتصادی دو کشور تایید و تقویت شد.







