خشم حامیان جمهوری اسلامی از عکس علیرضا فغانی با ترامپ و دفاع شهروندان از او
ایستادن علیرضا فغانی، داور ایرانی مقیم استرالیا، در کنار دونالد ترامپ در مراسم اهدای مدالهای جام جهانی باشگاهها و عکس مشترک آنها خشم حامیان جمهوری اسلامی را برانگیخته است. در مقابل، بسیاری از شهروندان با دفاع از فغانی، حضور او در این رقابت مهم را افتخاری برای ایران دانستهاند.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، بامداد شنبه ۲۳ تیر در کانال تلگرامی خود نوشت: «درحالی که تنها چند روز از حمله اسرائیل و آمریکا به خاک ایران و شهادت بیش از هزار ایرانی نگذشته، علیرضا فغانی پس از دریافت جایزه از ترامپ، با او به گرمی خوشوبش کرد و در عکس یادگاری، ژست او را گرفت.»
کاربران حامی حکومت نیز در شبکههای اجتماعی از عکس فغانی و ترامپ انتقاد کرده و برخی حتی این داور برجسته را به «خیانت» به ایران متهم کردهاند.
یک کاربر که خود را «نسل سوم انقلاب خمینی» معرفی کرده، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت فغانی تمام مدارک تحصیلیاش را «در ایران و زیر سایه انقلاب اسلامی در امنیت» گذراند، اما «در نهایت با متجاوز به وطنش» عکس یادگاری گرفت.
کاربر دیگری با نام «صلاحالدین» گفت: «ای کاش علیرضا فغانی به هنگام دریافت جایزه بابت داوری فینال باشگاهها به یاد میآورد که ترامپ در کنار نتانیاهو آغازگر جنگی بود که ایران ۱۲ روز در آن میسوخت. به نظر میرسد نفع شخصی اهمیت بیشتری نسبت به ایرانپرستی فغانی دارد.»
کاربری با نام «حاج محمد» در پیامی در ایکس فغانی را «وطنفروش» خواند و خطاب به او نوشت: «خودتو خیلی ارزونقیمت فروختی، آقای داور.»
صفحهای که به نام «پایگاه خبری تحلیلی ثمره نیوز» در ایکس فعالیت میکند، در همین رابطه نوشت فغانی در مراسم اهدای جوایز جام جهانی باشگاهها در کنار کسی قرار گرفت که «خاک ایران را زیر پا گذاشت، خون ریخت، ترور کرد».
در این متن خطاب به فغانی آمده است: «ترامپ چهره جنایت علیه مردم ایران بود و تو به او لبخند زدی. این نه افتخار است، نه فراموششدنی.»
•
•
دیدار نهایی نخستین دوره جام جهانی باشگاهها در قالب جدید شامگاه شنبه ۲۲ تیر در آمریکا برگزار شد و چلسی با پیروزی سه بر صفر بر پاری سن ژرمن توانست جام قهرمانی را از آن خود کند. قضاوت این دیدار بر عهده فغانی بود که به نمایندگی از استرالیا در این رقابتها حضور داشت.
فغانی شهریورماه ۱۳۹۸ بهدلیل اختلاف با فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی از ایران مهاجرت کرد و راهی استرالیا شد.
ابراز خشنودی فغانی از قضاوت فینال و حمایت شهروندان از او
فغانی بامداد ۲۳ تیر مجموعهای از عکسهای خود با ترامپ و تصاویری مرتبط با قضاوتش در فینال جام جهانی باشگاهها را در اینستاگرام منتشر کرد.
فغانی در توضیح این عکسها نوشت: «سپاسگزارم از این فرصت که بار دیگر بخشی از تاریخ فوتبال باشم.»
شمار زیادی از شهروندان در شبکههای اجتماعی قضاوت فغانی در فینال جام جهانی باشگاهها را «مایه افتخار» دانستند و از او حمایت کردند.
کاربری با نام «زیگزاگ۲۷۲» انتقادات از فغانی بهدلیل ایستادن در کنار ترامپ را رد کرد و در ایکس نوشت این داور به نمایندگی از استرالیا در مسابقات حضور داشته، زیرا «جمهوری اسلامی فغانی رو نخواست و میخواست حذفش کنه».
کاربری با نام «نوید» تاکید کرد فغانی «وطنفروش نیست»، بلکه «افتخار ایران است».
کاربر دیگری نیز با بازنشر عکس فغانی و ترامپ نوشت: «فغانی یادآور این حقیقت است؛ مردم ایران را از حکومتشان جدا ببینید.»
کاربری با نام «مِمو» نوشت: «خیلی درد داره نخبگان ورزشی، هنری و علمی ما خیلی غریبانه توسط مقامات دیگر کشورها مورد تقدیر و ستایش قرار گیرند.»
کاربری به نام «آقای استپانوف» انتقادات حامیان حکومت از فغانی را بیمورد دانست و بهکنایه گفت: «لابد انتظار داشتن یک بمب ببنده به خودش و نزدیک ترامپ که شد الله اکبر بگه و حکم محاربه آیتالله مکارم شیرازی رو اجرا کنه.»
کاربری با نام «بینام» هم با بازنشر عکس ترامپ و فغانی نوشت: «قدرت یعنی این؛ اینکه با بزرگترین قدرت دنیا شونه به شونه بایستی. چیزی که اونهایی که موشک هایپرسونیک تولید میکنند، عقدهاش رو دارند.»
صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر خلاف رویه همیشگی خود، مراسم اهدای جوایز جام جهانی باشگاهها را پخش نکرد که این موضوع نیز در میان کابران واکنشهای فراوانی را در پی داشت.
نیویورکتایمز در مقالهای استدلال کرده است که با زوال نفوذ نظامی جمهوری اسلامی در خاورمیانه، این منطقه وارد مرحلهای تازه از بازآرایی جغرافیایی-سیاسی شده است؛ مرحلهای که وجه مشخص آن کاهش تقابل شیعه-سنی و تمرکز کشورهای منطقه بر توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی است.
نیل مکفارکوهر، از روزنامهنگاران باسابقه نیویورکتایمز، در این مقاله که یکشنبه ۲۲ تیر منتشر شد، سوریه را «میدان آزمون نظم جدید» دانسته و نوشته است: «فروپاشی نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، بهویژه اخراج این کشور از سوریه پس از فروپاشی نظام اسد که اصلیترین متحد عرب جمهوری اسلامی به شمار میآمد، نقطه عطفی است که در بیش از دو دهه گذشته در خاورمیانه دیده نشده بود.»
مکفارکوهر، که سالهاست رویدادهای خاورمیانه و جهان عرب را گزارش میکند، در این مقاله نیز مانند اغلب نوشتههای تحلیلیاش با اشاره به نقاط عطف تاریخی در رابطه میان جمهوری اسلامی با کشورهای عرب منطقه، وضعیت کنونی خاورمیانه را تحلیل کرده است.
او مقالهاش را با مرور وضعیت کنونی سوریه پس از سقوط اسد و فروپاشی هلال شیعی آغاز و پیشبینی کرده است که با ضعیف شدن شبکهای از متحدان مسلح جمهوری اسلامی در عراق، سوریه و مناطق تحت کنترل حزبالله در لبنان شاهد تحولی گسترده در منطقه خواهیم بود؛ تحولی که به نظر میرسد مانع حکومت ایران برای پیشبردنِ دستورکار فرقهایِ متکی بر تشیع باشد.
کاهش نقش فرقهگرایی در رقابتهای منطقه
این مقاله با اشاره به اینکه «فرقهگرایی سالها ابزار اصلی رقابت میان بازیگران منطقه بهویژه ایران و عربستان سعودی بود» نوشته است که این بار تحولات جدید «نه بهدست مسلمانان سنی یا شیعه، بلکه بهدست یک بازیگر غیراسلامی یعنی اسرائیل هدایت شده است».
نویسنده مقاله بر این باور است که فرقهگرایی و تقابل شیعه-سنی در مناسبات پیشِ رو کارکرد چندانی نخواهند داشت: «کشورهای عمدتا سُنی منطقه، به رهبری عربستان سعودی و ترکیه، مصمماند اختلافات فرقهای را به خاک بسپارند؛ چون آن را تهدیدی برای ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی میدانند.»
او سپس این پرسش را پیش روی خواننده گذاشته که پس از کمرنگ شدن اختلافات شیعه و سنی به عنوان ابزاری در رقابتهای ژئوپولیتیک شاهد ظهور چه چیز خواهیم بود؟
از نظر مکفارکوهر وضعیت امروز و آینده سوریه در پاسخ به این پرسش نقش موثری ایفا میکند: «رهبران دولت جدید دمشق که ریشه در گروههای جهادی سُنی دارد و بهطور تاریخی با هرچیز مرتبط با تشیع سرسختانه دشمناند، دریافتهاند که هرگونه انفجار پایدار درگیری فرقهای، تلاشها برای ساختن دولتی باثبات و یکپارچه را نقش بر آب خواهد کرد.»
رشد جمعیت جوان و نیاز به توسعه
این مقاله با اشاره به تلاشهای جمهوری اسلامی برای بیثبات کردن منطقه تحت عنوان گسترش تشیع و بالا گرفتن دشمنیها میان جمهوری اسلامی و عربستان سعودی در دو دهه گذشته، نوشته که دشمنی میان این دو کشور از سال ۲۰۲۳ شکلی دیگر به خود گرفته است.
در این بخش آمده است: «کشورهای عربی نگران بودند که تهران بهدنبال بیثبات کردن آنهاست، بهویژه پس از آنکه جمهوری اسلامی بهدنبال بهار عربی، فرصت یافت تا مجموعهای از نیروهای نیابتیاش، از جمله حوثیها در یمن و گروههای شبهنظامی مختلف در عراق- را تقویت کند.»
به نوشته این مقاله، کشورهای سُنی نیز با تقویت دستگاههای ضدشیعه و حمایت از روحانیون تندرو سُنی تلاش میکردند با نفوذ شیعهگرایی در منطقه مقابله کنند.
تقابل شدید میان شیعه و سنی تا سال ۲۰۲۳ ادامه یافت اما از آن به بعد عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس تصمیم گرفتند از طریق تنشزدایی و دیپلماسی، رویکردی متفاوت با تهران را در پیش گیرند.
مکفارکوهر افزوده است: «محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان، که در سال ۲۰۱۸ در گفتوگویی با نشریه آتلانتیک، رهبر ایران را «بدتر از هیتلر» و ایدئولوژی جمهوری اسلامی را «شرارت محض» توصیف کرده بود، سال ۲۰۲۳ با انحلال نهادهای دینی عربستان که گمان میرفت زمینهساز افراطگراییاند، کوشید احتمال دامن زدن به فرقهگرایی را کاهش دهد.»
نویسنده مقاله به فشار ناشی از جمعیت جوانِ روبهرشد بر بسیاری از کشورهای جهان عرب از جمله عربستان سعودی اشاره کرده و نتیجه گرفته است که دولتهای منطقه به این دریافت رسیدهاند که فقدان چشمانداز برای آینده یکی از عوامل اصلی موفقیت گروههای جهادی در جذب نیروهای جوان بود.
بهنوشته او، کشورهای عمدتا سُنی اکنون در سایه این آگاهی میخواهند با توسعه اقتصادی چرخه پیشین را دگرگون کنند، اما از سویی میدانند که هرج و مرج منطقهای برنامههای بلندپروازانهشان را تهدید میکند. دقیقا به همین دلیل حمله اسراییل و آمریکا به ایران سبب نگرانی آنها شد.
مکفارکوهر درباره نگرانی کشورهای خلیج فارس نوشته است: «آنها نگران بودند نهتنها هدف حملات تلافیجویانه حکومت ایران قرار گیرند، بلکه تجربه عراق تکرار شود، جایی که حمله آمریکا موجب فروپاشی رژیم، سیل پناهجویان و سالها خونریزی فرقهای شد.»
در پایانِ این مقاله با اشاره به اینکه «درگیری کوتاه اخیر توهم قدرت ایران را شکست»، آمده است: «اگرچه هنوز مشخص نیست حملات به ایران تا چه اندازه برنامه هستهای آن را عقب انداخته، اما ناتوانی این کشور در دفاع از خود، ضعفهای عمیق آن را آشکار کرد ــ و حاکی از آن است که نظم منطقهای تازهای، از راه رسیده است.»
نشریه اکونومیست در تحلیلی، با اشاره به دور ماندن حکومت عراق از وارد شدن به جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل، و ارائه شواهدی درباره کاهش نفوذ و اعتبار جمهوری اسلامی در میان جوانان عراقی، نتیجه گرفته است که تسلط حکومت ایران بر عراق رو به زوال است.
این هفتهنامه بریتانیایی یکشنبه ۲۲ تیر با انتشار تحلیلی در وبسایت خود سه دلیل عمده برای روند کاهشی نفوذ جمهوری اسلامی در عراق ارائه کرد که مهمترین آنها ظهور نسل جدیدی از سیاستمداران در عراق است که «از دل اعتراضهای ضدحکومتی سال ۲۰۲۰ برخاستهاند و با صدایی بلندتر از گذشته با شبهنظامیانِ تحت حمایت جمهوری اسلامی مخالفت میکنند».
بهنوشته این هفتهنامه، پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران، کنترل جمهوری اسلامی بر شبهنظامیان و گروههای نیابتی مورد حمایتش در عراق کاهش یافت و تعداد بسیاری از آنها به مسائل داخلی عراق روی آوردند.
اکونومیست به نقل از یکی از مقامات باسابقه عراق نوشته است که اسماعیل قاآنی، جانشین سلیمانی و فرمانده کنونی نیروی قدس «در مدیریت منافعِ متضاد جناحهای مختلف در عراق مهارتی همچون سلیمانی ندارد».
عامل موثر دیگر در کاهش نفوذ جمهوری اسلامی در عراق تبدیل نیروهای شبهنظامی به نیروی سیاسی و حل شدن آنها در نظام بوروکراتیک و اقتصاد عراق ذکر شده است.
اکونومیست نوشته است که جمهوری اسلامی زمانی برای گسترش و عمق بخشیدن به نفوذ خود در عراق زمینهساز ورود اعضای گروههای شبهنظامی به دستگاه سیاسی و اقتصادی عراق شد.
در حال حاضر اعضای این گروهها منافع اقتصادی گستردهای دارند و وزارتخانههای مهم، از جمله وزارتخانههای مرتبط با صادرات نفت و فلزات را کنترل میکنند و تا مدتی پیش حتی در دیوان عالی عراق هم نفوذ زیادی داشتند.
یهنوشته اکونومیست، اعضای پیشین گروههای نیابتی جمهوری اسلامی که حالا به نیروهای ثروتمند سیاسی در بدنه حاکمیت و اقتصاد عراق بدل شدهاند، بر خلاف گذشته، «اگر کشورشان وارد جنگی با آمریکا یا اسراییل شود، چیزهای زیادی برای از دست دادن دارند. بههمین دلیل روز به روز از ایفای نقش عراق به عنوان زیردست حکومت ایران خشمگینتر میشوند».
موحی انصاری، رییس خانه عراق که یک نهاد نوپای مدنی است، به اکونومیست گفته است: «این گروههای مسلح اکنون فاسد شدهاند و امپراتوریهای عظیم اقتصادی ساختهاند. حالا دیگر مفهوم مقاومت برای آنها پوچ و بیمعناست.»
اکونومیست با اتکا به این شواهد نتیجه گرفته است که کمرنگ شدن معنای «مقاومت» در جریان جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل و آمریکا بهروشنی نمایان شد؛ هنگامی که حتی نزدیکترین متحدان حکومت ایران در عراق نیز از بیم تلافیجویی آمریکا یا اسرائیل کمک چندانی به جمهوری اسلامی نکردند.
تحلیل اکونومیست با اشاره به «بی سر و سامان شدن شبهنظامیان وابسته و سیاستمداران عراقی وفادار به جمهوری اسلامی» در سایه نابودی فرماندهان ارشد سپاه، اینطور پایان یافته است: «حالا ممکن است فضایی برای نیروهای سیاسی بومی و مستقل باز شود. یکی از کارمندان دولت میگوید هرچند در ظاهر چیز دیگری میگویند، اما از تضعیف ایران ناراحت نیستیم.»
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، سفر اخیر خود به واشینگتن را «بسیار موفقیتآمیز» خواند و با اشاره به «پیروزی بزرگ» اسرائیل علیه جمهوری اسلامی تاکید کرد که مصمم است ماموریتهای باقیمانده را به سرانجام برساند.
نتانیاهو یکشنبه ۲۲ تیر در یک پیام ویدیویی گفت: «پس از یک پیروزی بزرگ در ایران، کارهای زیادی برای انجام دادن داریم و من مصمم هستم که آنها را تکمیل کنم.»
نتانیاهو هفته گذشته برای دیدار با دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا و دیگر مقامهای ارشد این کشور به واشینگتن سفر کرد. این سومین سفر نخستوزیر اسرائیل به آمریکا از زمان آغاز ریاستجمهوری ترامپ به شمار میرفت.
ترامپ ۱۷ تیر در مراسم ضیافت شام با نتانیاهو در کاخ سفید گفت حکومت ایران پیش از این «قلدر منطقه» بود، اما دیگر چنین نیست.
او افزود: «دوست دارم در زمان مناسب، تحریمها [علیه تهران] را بردارم و به آنها فرصتی برای بازسازی بدهم، زیرا دوست دارم ببینم که ایران خود را به شیوهای مسالمتآمیز بازسازی میکند، نه اینکه بگوید مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل.»
پایگاه خبری تایمز اسرائیل ۲۲ تیر در گزارشی نوشت موفقیت اسرائیل در تضعیف پدافند هوایی و حذف فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی، فرصت مناسبی برای ترامپ فراهم کرد تا با استفادهای محدود و هدفمند از نیروی نظامی، چهرهای قاطع از خود ارائه دهد.
این رسانه افزود عملیات «چکش نیمهشب» ارتش آمریکا علیه تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی تنها چند ساعت به طول انجامید، بدون نیروی زمینی انجام شد و هیچ تلفاتی برای آمریکا در پی نداشت.
بر اساس این گزارش، ترامپ اکنون میتواند بگوید که برخلاف روسایجمهور پیشین ایالات متحده، عملیاتش در خاورمیانه بدون هزینه زیاد، اما هدفمند بوده است.
اظهارات نتانیاهو درباره «تکمیل» دستاوردهای کارزار نظامی اسرائیل در شرایطی مطرح میشود که در روزهای اخیر و با وجود برقراری آتشبس، چندین انفجار مشکوک در ایران به وقوع پیوسته است.
پیشتر شاهدان عینی به ایراناینترنشنال گفتند برخلاف روایت قوه قضاییه و رسانههای حکومتی درباره نقش نشت گاز در انفجار واحدهای مجتمع پامچال ۹ در شهرک چیتگر در غرب تهران، این مجتمع هنوز به شبکه گاز متصل نشده است.
در ایران، لفاظیهای مقامات جمهوری اسلامی درباره رویارویی با اسرائیل همچنان ادامه دارد.
محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی، ۲۲ تیر با بیان اینکه توان موشکی حکومت ایران «بهخاطر این است که مردم ساختهاند»، گفت: «ما چیزی از خارج نگرفتهایم.»
او تاکید کرد هیچکس قادر نخواهد بود توان هستهای تهران را از بین ببرد: «اگر فردو، نطنز و جاهای دیگر را بزنند، باز هم توان هستهای ما باقی میماند، چون این توان وارداتی نیست.»
او همچنین حضور علی خامنهای در یک جلسه عمومی پس از ۲۲ روز زندگی مخفیانه در طول جنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل را نشانه «مردمی بودن» حکومت ایران دانست.
روزنامه واشینگتنپست ۲۲ تیر گزارش داد انتظار میرود مذاکرات میان واشینگتن و تهران برای رسیدن به یک توافق هستهای بهزودی از سر گرفته شود.
این روزنامه به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت دولت ترامپ معتقد است جمهوری اسلامی حتی پس از حملات اخیر آمریکا و اسرائیل، همچنان به دستیابی به یک توافق دیپلماتیک در خصوص برنامه هستهای خود تمایل دارد.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، بهتازگی از حمله اسرائیل به جلسه شورای عالی امنیت ملی در ۲۶ خرداد خبر داد. بررسیهای ایراناینترنشنال بر پایه گزارشهای میدانی و اظهارات رسمی نشان میدهد این حمله بعد از ظهر همان روز و در محوطه تالار دوکوهه در غرب تهران رخ داده است.
تیم راستیآزمایی ایراناینترنشنال با بررسی رویدادهای ۲۶ خرداد و جستوجو در میان گزارشهای مردمی و رسمی، تصویری کاملتر از مجموعه حوادث و اتفاقات آن روز به دست آورده است.
خبرگزاری فارس ۲۱ تیر نوشت در «پیش از ظهر» دوشنبه ۲۶ خرداد، «جلسه شورای عالی امنیت ملی با حضور روسای سه قوه» در یکی از «طبقات زیرزمینی ساختمانی در غرب تهران» هدف یک «حمله با شلیک شش بمب یا موشک» قرار گرفت که در جریان آن، مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، دچار جراحت سطحی شد.
ارتش اسرائیل ۲۲ تیر در پاسخ به پرسش ایراناینترنشنال درباره صحت و سقم گزارش فارس اعلام کرد به این گزارش واکنشی نشان نمیدهد.
با این حال، روایتی که خبرگزاری فارس از این رویداد منتشر کرده، از جنبههای مختلف قابل راستیآزمایی است.
زمان و مکان حمله
تیم ایراناینترنشنال گزارشهای مربوط به انفجارهای ۲۶ خرداد در پایتخت را مورد بررسی قرار داد، اما نشانهای از وقوع شش انفجار پیاپی در سطح شهر تهران پیشاز ظهر ۲۶ خرداد نیافت.
پیش از این، وحید جلیلی، قائممقام رییس صدا و سیما، سوم تیر گفته بود: «اینها دوشنبه پیش [۲۶ خرداد]، یک ساعت قبل از زدن صدا و سیما جلسه سران قوا را زدند که الحمدلله بهشکل معجزهآسایی نجات پیدا کردند.»
حمله به ساختمان شیشهای صدا و سیما ۲۶ خرداد ساعت ۱۸:۳۴ به وقت تهران رخ داد.
با در نظر گرفتن خطای عمدی یا سهوی خبرگزاری فارس در اعلام زمان حمله، تیم ایراناینترنشنال به جستوجوی دیگر انفجارهای آن روز در غرب تهران پرداخت.
گزارشهای تصویری بسیاری وجود دارد که تایید میکند بعد از ظهر ۲۶ خرداد مکانی در غرب تهران هدف حمله همزمان چندین موشک قرار گرفت. در ادامه دو ویدیو را که ایراناینترنشنال همان روز از انفجارها در غرب تهران منتشر کرده، میبینید.
ویدیوی اول:
ویدیوی دوم:
همچنین تصاویر دیگری در شکبههای اجتماعی منتشر شده که زوایای مختلف این انفجارها را به نمایش میگذارد.
شهروندی ۲۶ خرداد با انتشار تصویر زیر نوشت: «ساعت ۱۶:۴۵ کوههای کنار شهرک باقری رو با حداقل هفت تا بمب زدن.»
در ویدیویی که شبکه الحدث از این انفجارها منتشر کرده، خروج هوای فشرده از حفرههایی در سطح زمین پس از یک انفجار قابل مشاهده است، نشانهای از وجود کانالها و راهروهایی در زیر سطح زمین.
خروج هوا از دریچههای نهفته در دل کوه بر اثر موج انفجار
در نبود تصاویر ماهوارهای تعیین محل دقیق برخورد موشکها بهدلیل توپوگرافی منطقه بسیار دشوار است، اما بررسیهای ایراناینترنشنال نشان میدهد محل وقوع این انفجارها جایی در محوطه تالار دوکوهه، وابسته به سپاه پاسداران، در منطقه چیتگر واقع در شمال شهرک باقری است.
محل انفجارهای احتمالی در اطراف تالار دوکوهه
چه کسی هدف حمله بود؟ سران قوا یا اعضای شورای عالی امنیت ملی؟
جلسه سران قوا معمولا با حضور رییس دولت، رییس قوه قضاییه و رییس مجلس و به میزبانی یکی از قوا برگزار میشود. تاکنون دفتر رییس دولت میزبان اکثر این جلسات بوده، اما در مواردی نیز این جلسات در مجلس یا قوه قضاییه برگزار شده است.
در این جلسات که غالبا برای هماهنگی قوا در امور جاری برگزار میشود، ممکن است افرادی در سطح وزرا یا مقامهای امنیتی مسئول نیز حضور یابند، اما نفس برگزاری چنین جلسهای با توجه به وضعیت جنگی کشور در آن بازه زمانی چندان ضروری و اضطراری به نظر نمیرسد.
جلسات شورای عالی امنیت ملی اما در مقیاس بزرگتری برگزار میشود.
در این جلسات علاوه بر روسای سه قوه، هفت عضو حقوقی دیگر، شامل وزیر خارجه، وزیر اطلاعات، وزیر کشور، رییس سازمان برنامه و بودجه، رییس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده کل ارتش و فرمانده کل سپاه پاسداران، به همراه دو نماینده خامنهای، یعنی سعید جلیلی و علیاکبر احمدیان، حضور دارند.
علی لاریجانی، مشاور علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی هشتم تیر اعلام کرد ۲۶ خرداد عملیاتی علیه شورای عالی امنیت ملی در ایران انجام شده است.
لاریجانی در همین رابطه گفت: «جلسه اینها [سران قوا] را کشف کرده بودند و میخواستند با بمباران اینها از بین ببرند اما موفق نشدند؛ یعنی طراحیشان این بود که در این روز سران کشور و سران قوا و افراد موثر دیگر از بین بروند و بیایند سراغ رهبری، و جمع کنند ایران را.»
محسن رضایی، فرمانده کل پیشین سپاه، نیز ۱۷ تیر در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: «رهبری را که نتوانستند بزنند. شورای امنیت را بمباران کردند، شش نقطه از جایی که شورای امنیت بوده بمب خورده، ولی کوچکترین خدشهای به هیچکدام از اعضا وارد نشده.»
اظهار نظر در این مورد بدون دسترسی به اطلاعات دقیق، خالی از اعتبار است. با این حال، وبسایت خبری واینت با استناد به اظهارات دنی سیترینوویچ، پژوهشگر و رییس سابق بخش ایران در شاخه تحقیقات اطلاعات ارتش اسرائیل، نوشت پزشکیان یک «اصلاحطلب» است و بعید به نظر میرسد که او هدف اصلی حمله اسرائیل بوده باشد.
سیترینوویچ افزود پزشکیان ریاست شورای عالی امنیت ملی را بر عهده دارد و از آنجا که این نهاد میتواند بهطور جدی بر فرآیند تصمیمگیری در ایران تاثیر بگذارد، ممکن است هدف اصلی بمباران، جلسه شورای عالی امنیت ملی بوده باشد.
یک روز پس از این حمله، ایراناینترنشنال به اطلاعاتی دست یافت که نشان میداد علی خامنهای در اقدامی بیسابقه، بخش قابلتوجهی از اختیارات خود را به شورای عالی سپاه واگذار کرده است.
ترامپ و نتانیاهو ۲۶ خرداد چه گفتند؟
بنیامین نتانیاهو ۲۶ خرداد حدود ساعت ۱۹:۰۰ به وقت تهران در مصاحبه با شبکه ایبیسی هدف قرار دادن خامنهای را منتفی نداست و تاکید کرد این اقدام «باعث تشدید درگیری نمیشود، بلکه به آن پایان میدهد».
نتانیاهو در پاسخ به این پرسش که آیا اسرائیل واقعا خامنهای را هدف قرار خواهد داد یا خیر، گفت: «ما آنچه را لازم باشد، انجام میدهیم.»
دونالد ترامپ نیز که برای شرکت در اجلاس گروه هفت در کانادا حضور داشت، ۲۶ خرداد بهصورت غیرمنتظره این اجلاس را یک روز زودتر از موعد ترک کرد.
پولیتیکو همان روز در گزارشی نوشت: «ترامپ پس از ابراز نگرانی از تشدید درگیری میان ایران و اسرائیل، ناگهان اجلاس گروه هفت را ترک کرد.»
امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، در آن زمان گفت ترامپ برای کار روی طرح «آتشبس» میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، اقدام به ترک اجلاس کرده است.
ترامپ ۲۷ خرداد در شبکه اجتماعی تروثسوشال روایت مکرون را رد کرد و نوشت: «اشتباه! او نمیداند چرا من الان در راه واشینگتن هستم، اما مطمئنا هیچ ربطی به آتش بس ندارد. خیلی بزرگتر از آن. چه عمدا و چه سهوا، امانوئل همیشه اشتباه میکند. منتظر باشید.»
۲۰ روز پس از آتشبس بین اسرائیل و جمهوری اسلامی و ۱۰ روز پس از اعلام بازگشایی فرودگاههای اصلی، شامل فرودگاه خمینی و مهرآباد، باز هم شرایط عادی نیست. پروازهای خارجی یکپنجم شدهاند، خبری از پروازهای اروپایی و آسیای شرقی نیست و ایرلاینهای داخلی میکوشند جای خارجیها را پر کنند.
۱۷ خرداد آخرین شنبه پیش از حمله اسرائیل در ۲۳ خرداد بود. در آن روز جمعا ۱۳۷ پرواز داخلی در فرودگاه مهرآباد نشست و برخاست داشتند.
این عدد شنبه ۲۱ تیر با گذشت حدود ۲۰ روز از پایان جنگ، به ۷۰ پرواز رسید که از این تعداد ۱۰ پرواز مبدا یا مقصد خارجی داشتند.
با احتساب پروازهای خارجی، تعداد پروازها در مهرآباد نزدیک به ۵۰ درصد و بدون احتساب پروازهای خارجی، تعداد پروازهای این فرودگاه نزدیک به ۵۶ درصد نسبت به پیش از جنگ کاهش یافته است؛ در واقع نصف شده است.
یکی از کارکنان فرودگاه مهرآباد در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت یکی از دلایل کاهش چشمگیر پروازهای داخلی، کاهش تقاضا برای آنهاست.
او به پرواز یکی از شهرهای جنوبی کشور اشاره کرد و افزود برای این پروازها بلیت فروخته میشود، اما عموما به حدنصاب نمیرسند و پروازها لغو میشوند.
او دلیل کاهش استقبال را ترس مردم از احتمال هدف قرار گرفتن پروازها، بهویژه با تجربه شلیک پدافند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای اوکراینی در سال ۱۳۹۸ دانست.
در فرودگاه بینالمللی خمینی نیز پیش از حمله، ۱۱۸ نشست و برخاست در تاریخ ۱۷ خرداد ثبت شده است.
این عدد در تاریخ ۲۱ تیر، حدود ۲۰ روز پس از پایان جنگ، با احتساب دو پرواز داخلی که به فرودگاه خمینی منتقل شده، ۲۵ مورد است.
در واقع تعداد پروازهای این فرودگاه حدود ۸۰ درصد نسبت به پیش از جنگ کاهش داشته و به یکپنجم رسیده است.
مبادی و مقاصد پروازهای فرودگاه مهرآباد و خمینی نیز تفاوت چشمگیری پیدا کردهاند.
با اینکه اعلام شده پروازهای داخلی برقرار شدهاند، اما این پروازها نسبت به پیش از جنگ، بسیار محدود هستند.
برخی از آنها احتمالا مربوط به پروازهای کاری با مبادی و مقاصدی چون جزیره سیری، عسلویه و ماهشهر هستند. برخی مسیرها اما پررفت و آمدتر شدهاند، از جمله گرگان.
بسیاری از پروازها مبدا و مقصد مشخصی ندارند. این ممکن است بهدلیل مشکلات در پردازش اطلاعات و یا پنهان کردن عمدی آنها باشد.
پروازهای مهرآباد تنها به ۱۱ شهر مشهد، ماهشهر، گرگان، عسلویه، شیراز، جزیره کیش، جزیره سیری، بندرعباس، آبادان، ایلام و اردبیل انجام میشود.
دیگر هیچ پروازی به مقاصد یا از مبادی فرودگاههایی چون اهواز، زاهدان، یزد، قشم، رشت، ماکو، جزیره خارک، خرمآباد، اصفهان، تبریز، زابل، ایرانشهر، بوشهر، ساری، شهر کرد، گچساران، بیرجند و ارومیه که تا پیش از حملات در تاریخ ۱۷ خرداد برقرار بود، انجام نشده است.
در فرودگاه خمینی نیز مقاصد و مبادی پروازها تغییر کردهاند. ۱۷ خرداد پروازهایی به مقاصد یا از مبادی کشورهای اروپایی چون اتریش و آلمان، همچنین پروازهای پرشماری به خاور دور، چین و تایلند، وجود داشت. این پروازها اکنون حذف شدهاند.
آنچه باقی مانده، تعداد محدودی پرواز در کشورهای منطقه است، که همین پروازها نیز بهشدت کاهش یافتهاند.
برای نمونه در ۱۷ خرداد، ۴۲ پرواز مربوط به ترکیه در فرودگاه خمینی ثبت شده بود؛ این رقم در ۲۱ تیر به تنها پنج پرواز رسیده است.
۱۹ پرواز امارات متحده عربی نیز به چهار پرواز کاهش یافته است. پروازهای اتریش، آلمان، قزاقستان، افغانستان، چین، تایلند و هند هم بهطور کامل متوقف شدهاند.
۱۷ خرداد نسبت پروازهای فرودگاه امام خمینی میان ایرلاینهای داخلی و خارجی تقریبا برابر بود؛ ۵۴ درصد پروازها مربوط به ایرلاینهای داخلی و ۴۶ درصد مربوط به ایرلاینهای خارجی.
اما ۲۱ تیر تنها ۱۵ درصد پروازها به ایرلاینهای خارجی اختصاص داشت و سایر پروازها با ایرلاینهای ایرانی انجام شدند.
ایرلاینهای پگاسوس، امارات، قطر ایرویز، اتریش ایرلاینز، عراق ایرویز، عمان ایر، آرین افغان، لوفتهانزا و چاینا ساترن که ۱۷ خرداد پروازهایی در فرودگاه خمینی داشتند، ۲۱ خرداد هیچ پروازی نداشتند.
در میان ایرلاینهای داخلی نیز برای ماهان، ایران ایر، تابان و یزد ایرویز پروازی به ثبت نرسیده است.
در مقابل، وارش، کویت ایرویز و کیش ایر که ۱۷ خرداد در فرودگاه خمینی پروازی نداشتند، در ۲۱ خرداد پروازهایی ثبت کردند. ایرلاینهای خارجی فعال نیز یا پروازشان را به فرودگاه مهرآباد انتقال دادهاند یا شمار پروازهای آنها بهطور محسوسی کاهش یافته است.
برای نمونه ترکیش که ۱۷ خرداد ۱۲ پرواز در فرودگاه خمینی داشت، ۲۱ تیر تنها دو پرواز در این فرودگاه به ثبت رساند. از این ایرلاین یک پرواز هم در فرودگاه مهرآباد در تاریخ ۲۱ تیر ثبت شده است.
امارات، قطر ایرویز یا پگاسوس که پیش از جنگ پروازهای نسبتا پرشماری در فرودگاه خمینی داشتند، ۲۱ تیر هیچ پروازی در این فرودگاه ثبت نکردند.
تمام این اطلاعات، مربوط به ۲۱ تیر و حدود ۱۰ روز پس از اعلام بازگشایی آسمان ایران است. در روزهای نخست پس از آتشبس، تعداد پروازها به مراتب کمتر از اطلاعات موجود در این مقاله بود.