«احمق دست و پا چلفتی»؛ انتقاد حامیان ترامپ از عملکرد ویتکاف در مذاکره با تهران و مسکو
روزنامه نیویورکپست در گزارشی به انتقادهای فزاینده از استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور خاورمیانه، پرداخته و نوشته که او بهدلیل شیوه «بحثبرانگیز و غیرحرفهایاش در مذاکرات با دو دشمن بزرگ آمریکا»، مورد انتقاد شدید متحدان و افراد نزدیک به دولت قرار گرفته است.
بهنوشته نیویورکپست، حامیان ترامپ استیو ویتکاف را «بیتجربه، ناپخته و تحت تاثیر روسیه و جمهوری اسلامی» میدانند.
این روزنامه که حامی ترامپ است، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت در گزارش خود نوشته یکی از اعضای سابق دولت ترامپ که نامش اعلام نشده، ویتکاف را «یک احمق دست و پا چلفتی لعنتی» خوانده و گفته است که او شایستگی انجام چنین مذاکرات حساسی را ندارد.
روزنامه نیویورکپست، با استناد به گزارش منابع مختلف خود افزوده است ویتکاف که عملا به نماینده شخصی ترامپ در مقابل ولادیمیر پوتین بدل شده، جلسات سطح بالا و حساس را به تنهایی برگزار میکند و حتی گاهی در اقدامی که خلاف عرف دیرینه دیپلماسی آمریکاست، برای ترجمه به مترجمان کرملین تکیه کرده است.
بهنوشته این روزنامه، ویتکاف جمعه گذشته در آخرین دیدار خود با پوتین با خوشرویی و حالت دوستانهای که گویی سالهاست با رییسجمهوری روسیه رفاقت دارد، در حالی وارد جلسه شد که هیچیک از مشاوران امنیتی، دیپلماتهای باسابقه یا افسران نظامی آمریکا که معمولا در چنین مذاکراتی حضور دارند، همراه او نبودند. این در حالی است که پوتین با یوری اوشاکوف، مشاور خود، و کریل دیمیتریف، رئیس صندوق ثروت ملی روسیه، در این نشست شرکت کرده بود.
جان هاردی، مدیر برنامه روسیه در اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسیها، به نیویورکپست گفت: «هر کسی که وارد گفتوگو با پوتین میشود باید همراه خود کارشناسان باتجربه روسیهشناس داشته باشد. حضور تنها در چنین مذاکراتی نشانه بیتجربگی است.»
یکی از اعضای دولت اول ترامپ نیز درباره ویتکاف به نیویورکپست گفت: «آدم خوشبرخوردی است، اما یک احمق دست و پا چلفتی لعنتی است. نباید این کار را به تنهایی انجام دهد.»
سخنگوی ویتکاف به درخواستهای مکرر نیویورکپست برای اظهارنظر پاسخ نداد.
شکست در تلاش برای آتشبس
ویتکاف که از سوی متحدانش بهعنوان «مذاکرهکنندهای سرسخت» توصیف شده، با وجود داشتن پروندههای مهمی در خاورمیانه، اروپا و روسیه، وارد پیچیدهترین بحرانهای دیپلماتیک شده است.
در ۱۲ مارس، او پس از دیدارهایی با نمایندگان حماس در قطر، تصور میکرد به توافقی اصولی برای تمدید آتشبس رسیده است: تمدید یکماهه آتشبس در برابر آزادی پنج گروگان زنده از سوی حماس در ازای آزادی تعداد بیشتری از زندانیان فلسطینی.
اما دو روز بعد، حماس پیشنهاد تازهای داد: آزادی تنها یک گروگان زنده آمریکایی از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳، همراه با پیکر چهار گروگان دیگر. ویتکاف فورا این پیشنهاد را رد کرد و آتشبس چهار روز بعد فرو پاشید.
او ۲۳ مارس به تلویزیون فاکس نیوز گفت: «فکر میکردم به توافق قابل قبولی رسیدهایم. حتی فکر میکردم حماس تایید کرده. شاید هم سرم کلاه رفته باشد. فکر میکردم همهچیز آماده است، اما ظاهرا نبود.»
ناآگاهی از انگیزههای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و حماس
بسیاری از مقامات اسرائیلی، در حالی که تلاشهای ویتکاف را ستایش میکنند، اما فقدان تجربه دیپلماتیک او را مانعی در درک صحیح از بازیگران منطقهای میدانند.
شیری فاین-گروسمن، رییس سابق امور منطقهای در شورای امنیت ملی اسرائیل، به نیویورکپست گفت: «این فرضیه که گروههایی مانند حماس یا حکومت ایران با انگیزه بقا عمل میکنند و بنابراین میتوان از طریق گفتوگوی مستقیم با آنها به نتیجه رسید، یک سوءبرداشت خطرناک از اهداف ایدئولوژیک بلندمدت آنهاست.»
دنی سیترینوویچ، کارشناس امنیتی اسرائیلی نیز به نیویورکپست گفت: «نمیدانم چطور ویتکاف وقتش را بین این دو پرونده بسیار پیچیده تقسیم میکند. امیدوارم تیمی باتجربهتر در کنار خود داشته باشد، چون در حال حاضر بهنظر میرسد تهران در مذاکرات دست بالا را دارد.»
تقسیم کار نامتناسب بین اوکراین و روسیه
در آغاز دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، کیت کلاگ، ژنرال بازنشسته، بهعنوان نماینده ویژه در جنگ روسیه- اوکراین منصوب شد، اما در ماه مارس، عنوان او به «نماینده ویژه در امور اوکراین» تغییر یافت و مذاکره با روسیه به ویتکاف سپرده شد بدون آنکه ارتباطی مستقیم با کییف داشته باشد که در حوزه وظایف کلاگ باقی ماند.
کلاگ موفق شده کییف را برای پذیرش طرح آتشبس و توافق بر سر یک قرارداد بهرهبرداری از معادن با دولت ترامپ ترغیب کند، اما این تقسیم نقش، بهنوشته نیویورکپست باعث ناهماهنگی در سیاست واشینگتن در قبال جنگ روسیه و اوکراین شده است.
ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، ۲۴ آوریل اعلام کرد که او، کلاگ و هیئتی اروپایی در لندن به توافقی بر سر صلح رسیدهاند، اما کمی بعد، ترامپ طرحی را پیشنهاد کرد که مالکیت روسیه بر کریمه را به رسمیت میشناخت؛ خط قرمزی که کییف آن را غیرقابل قبول میداند.
هاردی گفت: «مشکل تقسیم وظایف بین ویتکاف و کلاگ این است که ویتکاف که به ترامپ نزدیکتر است، صرفا نظرات کرملین را منتقل میکند، در حالیکه ارتباطش با طرف اوکراینی بسیار محدود است.»
مایکل مکفال، سفیر پیشین آمریکا در روسیه، در توییتی نوشت: «اگر ترامپ واقعا میخواهد میانجی پایان جنگ اوکراین باشد، باید فردی را تعیین کند که با هر دو طرف گفتوگو کند؛ ترجیحا فردی را با تجربه دیپلماتیک. ویتکاف صرفا پستچی پوتین است، نه مذاکرهکننده.»
رسانههای روسی نیز از تکرار مواضع کرملین از سوی ویتکاف بهرهبرداری کردهاند.
ویتکاف در مصاحبهای با تاکر کارلسون در ۲۱ مارس بدون اشاره به اسامی استانهای شرقی (دونتسک، لوهانسک، خرسون، زاپوریژیا)، صرفا آنها را مناطقی خواند که ساکنانشان «روسیزبان» هستند و خواستار حکومت روسیهاند؛ بیآنکه اشاره کند بسیاری از اوکراینیزبانها در این مناطق یا کشته شدهاند یا مجبور به ترک زبان خود شدهاند.
زلنسکی در ۱۷ آوریل گفت: «ویتکاف آگاهانه یا ناآگاهانه، در حال انتشار روایتهای روسی است. در هر دو حالت، این موضوع کمکی به صلح نمیکند.»
یانیکا مریلو، مشاور دولت استونی و مترجم اوکراینی-استونیایی، نیز در گفتوگو با نیویورکپست تاکید کرد که ویتکاف حتی مترجم روسی را نمیشناسد و این موضوع اعتبار مذاکرات را زیر سوال میبرد: «هیچ سیاستمداری بدون مترجم مورد اعتماد خود به مذاکرات نمیرود، مگر آنکه یا بیکفایت باشد یا اهمیت ندهد.»
آشفتگی در مذاکرات با جمهوری اسلامی
نیویورکپست سپس به عملکرد استیو ویتکاف در مذاکراتش با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی پرداخته است.
بهنوشته نیویورکپست مذاکره با حکومت ایران برای دستیابی به توافقی هستهای، در ظاهر باید سادهترین پرونده ویتکاف باشد، اما عملکرد او خلاف این را نشان میدهد. جمهوری اسلامی که پس از دو سال جنگ نیابتی با اسرائیل و بحرانهای داخلی در موقعیتی ضعیفتر از همیشه قرار دارد، در جریان این مذاکرات هنوز حاضر به تعطیلی برنامههای هستهای خود نشده است.
ویتکاف در ۱۴ آوریل در گفتوگویی با فاکسنیوز پیشنهاد داد که در صورت پایبندی ایران به سطح پایین غنیسازی، اجازه ادامه فعالیت تاسیسات هستهای به این کشور داده شود، پیشنهادی مشابه توافق دولت اوباما که ترامپ در دوره اول خود آن را بدترین توافق تاریخ خواند و لغو کرد.
با این همه، یک روز بعد، ویتکاف این اظهارات را پس گرفت و گفت ایران باید برنامههای هستهای خود را «بهطور کامل متوقف و حذف کند.»
آندریا استریکر، عضو بنیاد دفاع از دموکراسیها، در گفتوگو با نیویورکپست هشدار داد: «اگر توافقی موقت حاصل شود، ایران زیرساختهای خود را حفظ میکند تا فقط دوران ترامپ را پشت سر بگذارد و بعدا از محدودیتها عبور کند.»
جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، نیز در توییتی گفت: «مذاکرات ویتکاف با ایران اتلاف وقت است.»
بهنام بنطالبلو، عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها، هم به نیویورکپست گفت: «جمهوری اسلامی به دنبال رفع تحریم نیست، بلکه به تعامل با آمریکا بهعنوان سپری در برابر حمله پیشدستانه اسرائیل نگاه میکند.»
بهنوشته نیویورکپست، در حالی که آمریکا سرگرم گفتوگو با تهران است، منابع آگاه میگویند اسرائیل در حال آماده ساختن خود برای حملهای احتمالی به تاسیسات هستهای ایران، حتی بدون کمک نظامی آمریکاست.
گزارش نیویورکپست یک روز پس از آن منتشر شد که شبکه کان اسرائیل، سهشنبه ۹ اردیبهشت، گزارش داد که مقامات اسرائیلی متقاعد شدهاند که احتمال موفقیت مذاکرات هستهای میان ایالات متحده و حکومت ایران افزایش یافته است.
براساسا گزارش شبکه کان، پس از برگزاری دور سوم مذاکرات در عمان، مقامات اسرائیلی به این نتیجه رسیدهاند که احتمال دستیابی به توافق اکنون بیش از احتمال شکست مذاکرات است.
اسرائیل پیش از این احتمال میداد که این مذاکرات به شکست بینجامد. مقامات اسرائیلی اکنون هشدار میدهند که ممکن است توافق نهایی بین جمهوری اسلامی و دولت ترامپ با خواستههای امنیتی اسرائیل، از جمله توقف کامل غنیسازی اورانیوم از سوی جمهوری اسلامی همخوانی نداشته باشد.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، مذاکرات خود با استیو ویتکاف، فرستاده ویژه دونالد ترامپ در خاورمیانه را «جدی و متمرکز» توصیف کرده و از پیشرفتهایی در گفتوگوها خبر داده اما در عین حال تاکید کرده است که برخی اختلافات اساسی همچنان باقی مانده است.
در آستانه دور جدید مذاکرات تهران و واشینگتن، آمریکا هفت شرکت در ایران، امارات متحده عربی و ترکیه را به دلیل دست داشتن در تجارت نفت و فرآوردههای پتروشیمی جمهوری اسلامی تحریم کرد. نام دو نفتکش نیز در فهرست تحریمهای جدید ایالات متحده دیده میشود.
وزارت امور خارجه آمریکا چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت در بیانیهای اعلام کرد: «رژیم ایران همچنان به دامنزدن به درگیریها در خاورمیانه، پیشبرد برنامه هستهای و حمایت از متحدان و نیروهای نیابتی تروریستی خود ادامه میدهد. آمریکا امروز اقداماتی را برای قطع جریان درآمدی که رژیم از آن برای تامین مالی این فعالیتهای بیثباتکننده استفاده میکند، در دستور کار قرار داده است.»
بنا بر اعلام این وزارتخانه، چهار شرکت فروشنده محصولات پتروشیمی جمهوری اسلامی، یک شرکت خریدار، یک شرکت مدیریت دریایی و یک شرکت بازرسی محمولهها هدف دور جدید تحریمهای آمریکا قرار گرفتند.
از این میان، پنج شرکت در امارات، یک شرکت در ترکیه و یک شرکت در ایران مستقر هستند. وزارت خزانهداری آمریکا نام شرکت ایرانی را «بازرسی فنی کمی و کیفی بینالمللی کیهان سنجش آزما» اعلام کرد و افزود این شرکت در خیابان عضدی تهران واقع است.
وزارت خزانهداری آمریکا ۹ اردیبهشت نیز شش نهاد و شش فرد در ایران و چین را به دلیل نقش داشتن در شبکهای که به نیابت از سپاه پاسداران در تهیه مواد اولیه سوخت موشکهای بالستیک فعالیت میکند، تحریم کرد.
بسته جدید تحریمهای واشینگتن علیه تهران در حالی وضع میشود که مقامهای ارشد دو کشور تاکنون در سه دور از مذاکرات هستهای در مسقط و رم شرکت داشتهاند. دور بعدی این گفتوگوها قرار است بار دیگر در رم برگزار شود.
اسماعیل بقائی سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، تحریمهای جدید آمریکا را محکوم کرد.
او گفت این تحریمها «نشانه روشنی از اصرار سیاستگزاران آمریکایی بر قانونشکنی و نقض حقوق و منافع سایر کشورها و نیز تلاش آنها برای اخلال در روابط دوستانه و قانونی کشورهای در حال توسعه از طریق تروریسم اقتصادی است».
وزارت خارجه آمریکا در ادامه بیانیه ۱۰ اردیبهشت خود، از تحریم دو نفتکش با نامهای ELOISE و OLIA در ارتباط با خرید و فروش نفت جمهوری اسلامی خبر داد. نفتکش OLIA پیش از این نیز به دلیل نقشش در دور زدن تحریمهای روسیه در فهرست تحریمهای آمریکا قرار گرفته بود.
در بیانیهوزارت خارجه ایالات متحده آمده است: «صادرات انرژی ایران از طریق شبکهای از تسهیلگران غیرقانونی حمل و نقل در چندین کشور انجام میشود؛ شرکتهایی که با پنهانکاری و فریب، محصولات نفتی ایران را بارگیری و به خریدارانی در آسیا منتقل میکنند.»
در چارچوب تحریمهای جدید، تمامی داراییها و منافع افراد مشمول تحریم که در ایالات متحده قرار دارند یا در اختیار اشخاص حقیقی و حقوقی آمریکایی هستند، مسدود شده و باید به دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری گزارش شوند.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ دستورالعملی را برای از سرگیری سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی و به صفر رساندن صادرات نفت ایران امضا کرد تا تهران را برای متوقف کردن برنامه هستهای خود تحت فشار بگذارد.
شیرین عبادی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح، با انتشار پیامی روز جهانی کارگر را نه سزاوار تبریک، بلکه شایسته تسلیت دانست؛ تسلیتی برای جلب توجه به وضعیت بحرانی کارگران، بهویژه در ایران.
او با اشاره به انفجار بندر رجایی نوشت: «بیش از پنج روز از این انفجار گذشته، اما هنوز بیش از ۲۰ تن از قربانیان شناسایی نشدهاند.»
او افزود: «دهها خانواده در بلاتکلیفی و غم، این حقیقت تلخ را فریاد میزنند: کارگران، نخستین قربانیان سیاستهای ضدانسانی حاکماناند.»
این حقوقدان به فراخوان اتحادیههای معلمان برای تجمع در روز جهانی کارگر و روز معلم اشاره کرد و آن را فرصتی مهم برای تقویت همبستگی اجتماعی خواند. عبادی تاکید کرد: «اتحاد معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان، کلید تغییر است.»
پلیس سوئد اعلام کرد که در پی وقوع آتشسوزی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در منطقه لیدینگو در حومه استکهلم، عملیات گستردهای را آغاز کرده و در ارتباط با آن، یک مرد ۵۵ ساله بازداشت شده است.
به گزارش رسانههای محلی، این رویداد بهعنوان «حمله عمدی» طبقهبندی شده و تحقیقات پلیس با عنوان «مظنون به ارتکاب جرم آتشسوزی عمدی» در جریان است.
ندیا نورتون، سخنگوی پلیس سوئد، گفت که آتشسوزی مهار شده و نیروهای پلیس در حال بررسی دقیق علت و جزئیات حادثه هستند.
نورتون افزود: «در حال بررسی هستیم که دقیقا چه چیزی آتش گرفته و چگونه این حادثه رخ داده است.»
فرج سرکوهی، نویسنده و روزنامهنگار، درباره حکومت رضاشاه به ایراناینترنشنال گفت طرحها و ایدههایی که در دوران رضاشاه به اجرا گذاشته شدند، از خودش نبودند، اما قدرت اجرای ایدهها از آن او بود. سرکوهی تاکید کرد «ذهنیت مدرن» رضاشاه موجب شد که طرحها و ایدههای جدید را بپذیرد.
سرکوهی در ابتدای این مصاحبه، درباره دلایل به قدرت رسیدن رضاشاه گفت از دوران مشروطه تا ظهور رضاشاه، نیروی دینامیکی در جامعه وجود دارد که میخواهد به سوی مدرنیته و صنعتی شدن برود و انواع ایدهها و طرحهای گوناگون در آن مقطع زمانی مطرح میشود.
به گفته سرکوهی، در آن زمان نسلی به وجود آمد که انقلاب مشروطه چشمانداز آن را تشکیل داده بود، اما حکومتهایی که پس از مشروطه بر سر کار آمدند، حکومتهایی بودند که توان اداره کشور را نداشتند.
او به وقوع جنگ جهانی اول اشاره کرد و افزود: «جنگ جهانی اول بر سر ایران آوار شد. نیروهای روسیه و انگلیس در ایران حضور دارند و طرح تجزیه کشور ریخته میشود و کشور در آستانه اضمحلال است.»
سرکوهی از این دوره بهعنوان یک «دوره تلخکامی» نام برد و گفت همه گروهها بهغیر از روحانیون از اینکه هیچ اقدامی صورت نمیگیرد و کشور در حال از بین رفتن است، «دچار تلخکامی میشوند».
شهرسازی در دوران رضاشاه
سرکوهی درباره شیوههای شهرسازی در آن زمان گفت: «در دوران رضاشاه، شهر دگرگون میشود و برای اولین بار، شهر بر اساس نقشه گسترش پیدا میکند. برای اولین بار خانههای دربسته دوران ماقبل مشروطه که در خود هستند و همه چیز را پنهان میکنند و شهری نیستند، به طرف بیرون باز میشوند.»
این روزنامهنگار چنین روش شهرسازی و خانهسازی را نماد «باز شدن جامعه» توصیف کرد و افزود اهمیت این نوع شهرسازی به این است که بر ذهنیت ساکنان آن تاثیر میگذارد.
سرکوهی به سه گروه معمار که در معماری و مهندسی ساختمان دوران رضاشاه نقش داشتند اشاره کرد؛ گروهی مثل جعفرخان کاشی که در ایران درس خوانده بودند، گروهی مثل محسن فروغی در خارج از ایران تحصیل کرده بودند و خارجیهایی مثل آندره گدار که به ایران آمدند: «رضاشاه ابایی نداشت هر کسی را به خدمت بگیرد.»
محسن فروغی، فرزند محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)، بود که در سال ۱۳۱۶ از دانشسرای هنرهای زیبای پاریس فارغالتحصیل شد و به ایران بازگشت.
از آثار او میتوان به آرامگاه باباطاهر همدان، آرامگاه سعدی (سعدیه)، کاخ نیاوران و همچنین شعبههای بانک ملی ایران در شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز و بازار تهران اشاره کرد.
سرکوهی درباره نوع معماری رایج در دوران رضاشاه گفت معماران آن دوره، عناصر باستانی را با عناصر مدرن تلفیق کردند و بر «ایرانی بودن» طرحها تاکید داشتند، به همین دلیل، طرحی که بر اساس اهرام مصر برای ساختن آرامگاه فردوسی ارائه شده بود، رد شد.
این روزنامهنگار درباره وجود عناصری از سبک رومی در معماری آن دوره نیز گفت چنین پدیدهای برای انتقال حس «شکوه قدرت» بود: «همه این ساختمانها اصولا شهر را دگرگون میکنند. ساختمانهایی سر برمیآورند و چشماندازهایی را به وجود میآورند که دیگر این تهران، آن تهران نیست.»
او اضافه کرد: «نمیگویم تهران مدرن شده، اما پوست انداخته و جدید است.»
میراث فرهنگی و تحولات موسیقی
سرکوهی همچنین درباره توجه به ایران باستان در دوران رضاشاه گفت روشنفکرانی که در اطراف او حضور داشتند، در پی ساختن «دولت-ملت» بودند و دولت-ملتی که مد نظر آنان بود، به گذشتهای پرافتخار نیاز داشت که در تاریخ ایران یافت میشد.
او با اشاره به کشف آثار باستانی در آن زمان افزود این کشفیات اجازه داد تا تاریخ ایران از نو نوشته شود و در نتیجه، «گذشتهای کشف میشود که میتوان به آن بالید و این امر پشتوانهای برای ناسیونالیسم باستانگرا میشود».
سرکوهی در این زمینه به تصحیح متون خطی قدیمی اشاره کرد که در چارچوب همین سیاست صورت گرفته بود.
او در زمینه تحولات در حوزه موسیقی و پیدایش چهرههای جدید در دوره رضاشاه نیز گفت کسانی که برنامههای فرهنگی را تدوین میکردند، به این نتیجه رسیدند که موسیقی سنتی دربار قاجار خوب است، اما ایرانیها به نوع دیگری از موسیقی نیاز دارند که منطبق با زمانه باشد.
سرکوهی تاکید کرد: «موسیقی در دوره رضاشاه به میان مردم رفت و شان پیدا کرد و اهالی موسیقی از عنوان تحقیرآمیز "مطرب" به "هنرمند" تبدیل میشوند.»
تحولات در حوزه ادبیات و پالایش زبان
این منتقد ادبی همچنین گفت با وجود اینکه پیش از رضاشاه، تغییراتی در حوزه ادبیات صورت گرفته بود و بهعنوان نمونه میرزاده عشقی، فرخی و ملکالشعرا بهار تحولاتی را ایجاد کرده بودند، ولی چنین تحولاتی جوابگوی زمانه نبود.
به گفته سرکوهی، نیما یوشیج کتاب «ارزش احساسات» را که مبانی تئوریک تحولات شعری اوست، منتشر کرد و بهتدریج از یک شاعر رمانتیک روستایی به یک شاعر نوگرا تبدیل شد.
با این حال، به گفته این روزنامهنگار، تحولات نیما به معنی تحول در شعر همه شاعران نیست و تحولات او پس از شهریور ۱۳۲۰ «جا میافتد». او به وجود سانسور در آن دوره اشاره و تاکید کرد شعر نیما بهدلیل انتقادی بودن با سانسور مواجه میشود.
در زمینه داستاننویسی نیز به گفته سرکوهی، داستاننویسان نمیتوانستند به مسائل سیاسی بپردازند، زیرا سانسور شدید بود ولی کسانی چون صادق هدایت، برخی از شاهکارهای خود را در زمان رضاشاه نوشتند.
سرکوهی درباره گرایش موجود در دوره رضاشاه برای پالایش زبان فارسی و تاسیس نهادهایی چون فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز گفت: «گرایشی افراطی وجود داشت که میخواست واژههای عربی را از زبان فارسی بیرون کند که امکانپذیر نبود، زیرا واژههای عربی که وارد زبان فارسی شدند، خودشان فارسی شدند.»
این روزنامهنگار افزود در عین حال، بهدلیل ورود علوم جدید به ایران، زبان فارسی نیازمند تحول بود و باید واژههای جدید ساخته میشد و از این نظر، فرهنگستان اول زبان و ادب فارسی «موفقترین» فرهنگستان به شمار میآید.
«استبداد سیاسی» در دوره دوم حکومت رضاشاه
سرکوهی گفت مردم بهدنبال «دستی قوی» بودند که برآید و طرحها را عمل کند. او تاکید کرد طبیعتا جستوجو برای «دست قوی»، گرایشات استبدادی به همراه میآورد: «رضاشاه در واقع پاسخگوی نیازهای برآوردهنشده انقلاب مشروطه در زمینه مدرنیته است و در عین حال، به دلیل آنکه ساختار استبدادی را بهویژه در دوران دوم حکومت خود ادامه میدهد، آن بخش از انقلاب مشروطه را که خواهان محدود کردن قدرت سلطان بود، پایمال میکند.»
سرکوهی درباره آنچه «استبداد سیاسی» در دوران دوم رضاشاه توصیف کرد، افزود در دوره نخست حکومت رضاشاه، استبداد در ابتدا ناگزیر بود و همه پذیرفته بودند که باید دست قدرتمندی کارها را انجام دهد، اما در دوره دوم، همه شخصیتهای اطراف رضاشاه حذف میشوند، به قتل میرسند، به زندان میروند یا خانهنشین میشوند.
این روزنامهنگار گفت: «وقتی رضاشاه از ایران میرود، خارجیها به ایران حمله میکنند و مردم خوشحال هستند و سیاستمداران دوره رضاشاه علیه او حرف میزنند.»
فرج سرکوهی در پایان تاکید کرد در مجموع، طرحهایی که در دوره رضاشاه اجرا شد، «کشور را ساخت».
عباس میلانی، مورخ و مدیر مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد، درباره نقش رضاشاه پهلوی در فرهنگ معاصر ایران، به ایستادگی او در برابر متحجران مذهبی بهویژه برای احقاق حقوق دختران و زنان ایران اشاره کرد و گفت رضاشاه «با قلدری» در برابر «آخوند» و «قلدران فرهنگی» ایستاد.
میلانی در گفتوگویی با ایراناینترنشنال به مناسبت صدمین سالگرد تاجگذاری رضاشاه، بنیانگذار سلسله پهلوی در ایران، به میراث باقیمانده از او پرداخت.
او درباره ظهور رضاشاه به تحولات تاریخی ایران از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۱ اشاره کرد و گفت ایران در این دوره «در مفهوم دقیق خود، یک دولت شکستخورده و در حال فروپاشی است».
میلانی افزود: «در این دوره بین ۲۵ تا ۴۰ درصد از کل جمعیت ایران در اثر بیماریها و جنگ و قحطی کشته میشوند و تمام کشور از جمله محلات تهران در دست راهزنان است؛ در چنین شرایطی که مردم و روشنفکران خسته شدهاند، رضاشاه با کمک سیدضیا که رابط مستقیم انگلیس بوده، ظهور میکند و سعی میکنند مملکت را نجات دهند.»
«تجدد ایرانی-جهانی»
میلانی در ادامه مصاحبه تاکید کرد رضاشاه سعی میکند و تا حد زیادی موفق میشود مهمترین خواستههای مشروطه را بهاستثنای «دموکراسی لیبرالی» محقق کند؛ این در حالی است که در ۲۰ سال پیش از رضاشاه، هیچ کدام از این خواسته ها، جز اندکی «دموکراسی لیبرالی فاسد»، محقق نشده بود.
او درباره دیگر خواستههای مشروطه که به دست رضاشاه تحقق یافت، به مسائلی چون آموزش، راهآهن، جدایی دین از دولت و ایجاد یک دولت مرکزی مقتدر اشاره کرد.
میلانی افزود: «یکی از بزرگترین دروغهایی که درباره رضاشاه گفته شده و بسیاری از روشنفکران تکرار میکنند، این است که رضاشاه "یک قلدر بیسواد" بود. رضاشاه یک آدم بسیار باهوش میهنپرست اهل فکر بود.»
به عقیده میلانی، رضاشاه «فکر بسیار دقیقی درباره تجدد ایران داشت و تجدد و ایرانش هم برخلاف ۹۰ درصد تئوریسینهای چپ و راستی که دربارهاش صحبت میکنند، تجدد تقلیدی از غرب نبود. یک تجدد ایرانی-جهانی بود».
میلانی به مخالفت رضاشاه با تغییر رسمالخط زبان فارسی علیرغم اصرار آتاتورک در سفرش به ترکیه اشاره کرد و گفت تجددی که رضاشاه در پی آن بود، یک «تجدد ایرانی-جهانی» بود: «زبان فارسی به شکلی که امروز صحبت میکنیم، اگر رضاشاه نبود واقعا معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا میکرد.»
در سالهای گذشته و در جریان اعتراضات سراسری مختلف در ایران، بسیاری از مردم شعار «رضاشاه، روحت شاد» را سر دادند. به گفته میلانی، چنین شعاری بدین معنا است که مردم ایران همچنان خواهان همان «تجدد ایرانی-جهانی» هستند.
مظاهر تجدد
از دوران ناصرالدین شاه و بهویژه در اواخر سلسله قاجار، برخی از مظاهر تجدد از اروپا وارد ایران شدند، اما دوران رضاشاه دوران تاسیس نهادهای مدرن در ایران بود؛ از دانشگاه تهران و فرهنگستان زبان تا دستگاههای جدید دولتی و ارتش یکپارچه.
میلانی با اشاره به این اقدامات رضاشاه گفت یکی از مظاهر بزرگ تجدد در هر کشوری، راهآهن سراسری است.
راهآهن سراسری ایران که در دوران پادشاهی رضاشاه از ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۷ ساخته شد، بزرگترین پروژه صنعتی ایران تا به آن روز بود.
این مورخ اشاره کرد که ایده تاسیس راهآهن در دوران ناصرالدین شاه مطرح شد و با وجود توافق موسوم به «امتیازنامه رویتر» و امتیازات زیادی که به پاول یولیوس رویتر، کارآفرین آلمانی-بریتانیایی داده، شد، راهآهن در ایران به مرحله ساخت نرسید.
میلانی به نقش روسیه و روحانیون در به سرانجام نرسیدن چنین طرحی در دوران قاجار اشاره کرد و افزود رضاشاه در مدت زمان کمتری با وارد کردن بیش از ۴۰ کشور به این پروژه، آن را به اجرا درآورد و «وقتشناسی را که مظهر دیگر تجدد است»، عملی کرد.
به گفته او، رضاشاه روزی ۱۷ ساعت کار میکرد، در حالی که ناصرالدین شاه با رشوه ۲۰۰ هزار پوندی رویترز، سفری پنجماهه به اروپا انجام داد.
این مورخ همچنین به شهرسازیها و اعزام دانشجویان به خارج از کشور در دوران رضاشاه اشاره کرد و به مقایسه آن با دوران ناصرالدین شاه پرداخت: «ناصرالدین شاه وقتی که از خارج برگشت، گفت دیگر نگذارید ملت بروند خارج، آنها در آنجا فاسد میشوند. اما رضاشاه با اینکه برخی از دانشجویان در بازگشت به ایران مخالف او میشدند، اعزام دانشجویان به خارج از کشور را آزاد گذاشت.»
میلانی همچنین به استعدادیابی کارآمد دانشجویان صرفنظر از عقاید شخصی آنان در دوران رضاشاه اشاره کرد و ادامه داد: «بهایی، یهودی، زرتشتی، مسلمان و ... همه به لیاقت انتخاب میشدند. در هیچ زمان دیگری چنین شایستهسالاری وجود نداشت.»
این مورخ در زمینه تحولات مربوط به معماری در ایران نیز گفت رضاشاه «ترکیب معماری خانهها» را تغییر داد.
میلانی اضافه کرد وقتی میگوییم «رضاشاه» منظور «دوران رضاشاه» است، زیرا او برخی از برجستهترین روشنفکران مشروطه ایران را دور خودش جمع کرد و از این نظر که معتقد بود یهودی حق زندگی در ایران دارد و زنان و کودکان حقوقی دارند، «دموکرات بود».
او تاکید کرد «بهغیر از استبداد سیاسی آن هم در معنای محدودش»، هیچ یک از توصیفاتی که مقامهای جمهوری اسلامی و در راس آنها علی خامنهای در مورد رضاشاه به کار میبرند، از جمله اینکه او را «نوکر انگلیس» میخوانند، در مورد او صدق نمیکند.
«قلدری» رضاشاه
میلانی در پاسخ به سوالی درباره تاثیرات فرهنگی اصلاحات و نوسازیها در دوران رضاشاه بر مردم گفت: «رضاشاه بیش از آن که معمار مستبد همه این تغییرات باشد، فرزند بادرایت زمانهاش بود. یعنی این تغییرات یک دفعه از ذهن رضاشاه بیرون نیامد. ولی رضاشاه این فکر را داشت که اگر بخواهیم تجدد ایران را عملی کنیم، باید به نیروهای متجدد اجازه فعالیت بیشتر بدهیم.»
او بهعنوان نمونه افزود رضاشاه جنبش زنان را ایجاد نکرد، بلکه دولتش را پشتیبان چنین جنبشی ساخت.
میلانی درباره ویژگی موسوم به «قلدری» رضاشاه نیز گفت قلدری او به گونهای بود که نگذاشت در زمینه نوسازیهایی که مایل بود انجام دهد، «قلدرهای قبلی زور بگویند. با قلدری جلو قلدری آخوند را در قم یا در تهران که نمیگذاشتند پارک بسازد، میگرفت».
این مورخ اضافه کرد: «از روزی که فکر مدرسه برای دخترها شروع شد، آخوند با آن مخالفت کرد. رضاشاه قطعا با قلدری جلو این قلدران فرهنگی ایستاد. این دفاع از حق دموکراتیک زنان ایران است که خود زنان ایران سالها پیش از رضاشاه برای آن مبارزه میکردند.»
تاثیر روشنفکران و رجال سیاسی بر رضاشاه
میلانی درباره تاثیر روشنفکران و رجال سیاسی بر رضاشاه گفت او کمبودهای خود، از جمله میزان آگاهیاش از تاریخ، را بهخوبی میشناخت و کسانی چون محمدعلی فروغی و عبدالحسین تیمورتاش بدون شک بر رضاشاه تاثیر میگذاشتند و او نیز به بسیاری از خواستههای آنان جامه عمل میپوشاند.
میلانی بهعنوان نمونه به شکستن سد سانسور برای انتشار آثاری مانند منظومه «ویس و رامین» اشاره کرد که پیش از او، روحانیون مخالف انتشار آنها بودند.
منظومه عاشقانه ویس و رامین به تصحیح و اهتمام مجتبی مینوی در دوران رضاشاه، بخشی مهم از تاریخ تحول مطالعات ادبی و تصحیح متون کلاسیک فارسی در ایران است و انتشار این اثر در آن زمان، هم از نظر ادبی و هم از نظر سیاسی ـ فرهنگی، دارای اهمیت ویژه بود.
این کتاب، داستانی عاشقانه و از نظر عاطفی و احساسی، محتوایی نسبتا جسورانه دارد و برخی آن را «رومئو و ژولیت ایرانی» توصیف کردهاند.
«دو براندازی» در تاریخ معاصر ایران
میلانی در پایان مصاحبه با ایران اینترنشنال گفت در تاریخ معاصر ایران «دو براندازی» صورت گرفته است؛ یکی براندازی قاجار که همان براندازی سنت به دست رضاشاه بود و دیگری انقلاب سال ۱۳۵۷ که در واقع براندازی دستاوردهای رضاشاه و احیای همه آن چیزهایی بود که او از آخوند گرفته بود.
این مورخ افزود دعوای سیاسی خمینی با محمدرضاشاه بود، اما دعوای فرهنگی خمینی با تجدد ایرانی-جهانی رضاشاهی بود که در آن، آخوند حق دخالت در سیاست نداشت: «رضاشاه با اسلام مخالف نبود، او با آخوندیسم مخالف بود.»