همزمان با اعلام کشف ۱۴ میدان نفت و گاز در عربستان سعودی و قرارداد ۱.۶ میلیارد دلاری امارات متحده عربی برای اکتشافات دریایی، مدیر اکتشاف شرکت ملی نفت ایران اظهار امیدواری کرده است اکتشافات نفت و گاز در بخش دریایی ایران «بعد از شش سال توقف»، از سر گرفته شود.
محیالدین جعفری علت توقف اکتشافات نفت و گاز در بخش دریایی ایران را «محدودیت دکل» عنوان کرده اما گزارشهای اوپک و وزارت نفت ایران نشان میدهند شمار دکلهای کشور طی سالهای گذشته تغییری نداشته و حول ۱۶۰ دستگاه بوده که حدود ۲۰ دستگاه آن مربوط به حفاری چاه در بخش دریایی است.
با این حال معلوم نیست چه تعداد از دکلهای حفاری ایران که بخش اعظم آنها ساخت شرکتهای غربی با دههها قدمت است، هنوز قابلیت استفاده دارند اما پیشتر و در سال ۲۰۲۰، خبرگزاری رویترز با اشاره به مشکلات ایران در دستیابی به قطعات یدکی دکلهای غربی گزارش داده بود یک-چهارم سکوهای حفاری ایران بلااستفاده و شمار زیادی نیز نیمهفعال هستند.
خبرگزاری دولتی ایرنا نیز همان سال طی گزارشی از قول مقامات نفتی گزارش داده بود ۸۵ درصد دکلهای ایرانی نیاز به تعمیر و جایگزینی قطعه دارند.
یکی دیگر از معضلات ایران، کمبود منابع مالی است. پیشتر مرکز پژوهشهای مجلس از نصف شدن سرمایهگذاری سالانه در بخش بالادستی نفت و گاز ایران (اکتشاف و تولید) و رسیدن آن به حدود سه میلیارد دلار بعد از تحریمهای سال ۲۰۱۸ آمریکا علیه ایران (نسبت به نیمه ابتدایی دهه ۲۰۱۰) خبر داده بود.
برای مقایسه در تصویری بزرگتر، این رقم در دهه ۲۰۰۰ و اوج مشارکت شرکتهای غربی در پروژههای نفت و گاز ایران، حدود ۱۹ میلیارد دلار بود.
نکته اینجاست که هزینه اکتشاف و حفاری در بخش دریایی به مراتب بیشتر از بخش خشکی است و با توجه به محدودیتهای مالی، توسعه میادین دریایی در دستور کار دولت نبوده است.
دریای خزر
ایران تنها کشور ساحلی دریای خزر است که هیچ تولید نفت و گازی از این دریا ندارد. با توجه به اینکه تنها کشتی لرزهنگاری ایران در دریای خزر با نام «پژواک» در سال ۲۰۰۵ دچار حریق شد و کلا از بین رفت و از طرفی تنها سکوی حفاری ایران در دریای خزر به نام «امیرکبیر» یک دهه پیش برای تعمیر به سواحل ایران در خزر منتقل شد و هنوز هم در فاصله چند کیلومتری از نوار ساحلی آبهای خزر غیرفعال است، اصولا امکان کشف یک میدان گازی جدید برای ایران در آبهای این دریاچه وجود ندارد.
الهام شبان، مدیر مرکز مطالعات نفت خزر در جمهوری آذربایجان، به ایراناینترنشنال گفت که این کشور پارسال روزانه ۵۸۰ هزار بشکه، قزاقستان ۳۵۰ هزار بشکه و ترکمنستان و روسیه نیز هر کدام بیش از ۱۰۰ هزار بشکه از میادین دریایی در خزر تولید نفت داشتند.
جمهوری آذربایجان همچنین حدود ۵۰ میلیارد متر مکعب تولید گاز از این دریا داشته که نیمی از آن راهی بازارهای خارجی، خصوصا اروپا شده است.
•
•
روسیه نیز حدود ۱.۵ میلیارد متر مکعب تولید گاز از دریای خزر دارد.
کشورهای عربی جنوب ایران نیز مشارکت فزایندهای در توسعه پروژههای دریایی سه کشور ترکزبان ساحلی خزر دارند. شرکت دراگون اویل امارات طی دو دهه گذشته ۱۰ میلیارد دلار در بخش دریایی ترکمنستان سرمایهگذاری کرده و قرارداد سرمایهگذاری خود را تا سال ۲۰۳۵ تمدید کرده است.
شرکت ملی نفت ابوظبی نیز سال ۲۰۲۳ حدود ۳۰ درصد از سهم میدان گازی آبشرون، دومین میدان بزرگ گازی دریای خزر در آبهای جمهوری آذربایجان را خریداری کرد و شریک شرکت توتال فرانسه در این پروژه شد.
در این میان، ماه گذشته شرکت ملی نفت قزاقستان، گازمونای گاز، رسما از شرکت ملی نفت ابوظبی برای سرمایهگذاری در میادین دریایی خود دعوت کرد.
این شرکت در میادین خشکی قزاقستان نیز فعال است.
آبهای جنوب ایران
برخلاف دریای خزر که ایران میدان مشترکی با همسایهها ندارد، همه همسایههای جنوبی، میادین مشترک دریایی با ایران دارند و نه تنها چندین برابر ایران تولید نفت و گاز انجام میدهند، بلکه پروژههای خود را با سرعت جلو میبرند.
همزمان عربستان سعودی از کشف ۱۴ میدان نفت و گاز جدید خبر داد و امارات نیز خبر قرارداد ۱.۶۳ میلیارد دلاری برای اکتشافات دریایی را منتشر کرد. این در حالی است که ایران بهخاطر کمبود منابع مالی، حوزه اکنتشاف میادین نفتی را مسکوت گذاشته است.
ایران تنها روزانه ۳۵ هزار بشکه نفت از میدان مشترک فروزان (مرجان) با عربستان سعودی دارد، در حالی که عربستان سعودی نه تنها ۱۸ برابر ایران تولید نفت از این میدان دارد بلکه قراردادهایی به ارزش ۱۲ میلیارد دلار با شرکتهای خارجی برای افزایش تولید روزانه نفت به ۸۰۰ هزار بشکه و گاز به ۷۰ میلیون متر مکعب از این میدان مشترک تا چهار سال آینده امضا کرده است.
دومین میدان مشترک ایران و عربستان سعودی فرزاد (حصبه) است که ایران تولیدی ندارد اما عربستان سعودی از سال ۲۰۱۳ تولید روزانه ۳۰ میلیون متر مکعب گاز از آن را آغاز کرده و شرکت آرامکو عربستان سعودی در تلاش برای افزایش این رقم به ۷۵ میلیون متر مکعب است.
عربستان سعودی و کویت همچنین دو میدان مشترک اسفندیار (لؤلؤ) و آرش (الدره) با ایران دارند که اولی را توسعه داده و برای توسعه میدان دومی نیز قرارداد امضا کردهاند.
ایران میگوید در این میادین سهم دارد اما دو کشور عربی این ادعا را رد کردهاند.
عربستان سعودی و کویت دو میدان مشترک دیگر با نامهای خفجی و وفره با ظرفیت تولید روزانه ۵۰۰ هزار بشکه را طی بیش از یک دهه گذشته توسعه دادهاند که البته این میادین با ایران مشترک نیست.
میادین سلمان و نصرت میان ایران و امارات مشترکاند که از اولی هر کدام ۵۰ هزار بشکه تولید نفت دارند اما امارات از میدان دومی ۲۰ برابر ایران و حدود ۶۵ هزار بشکه تولید نفت دارد.
ایران یک میدان مشترک با نام هنگام با عمان دارد که هر کدام روزانه ۱۰ هزار بشکه تولید نفت دارند.
اما مهمترین میدان دریایی ایران، پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی جهان است که با قطر مشترک است. قطر یک دههای زودتر از ایران تولید گاز از این میدان را آغاز کرد و تاکنون ۲.۵ برابر ایران از پارس جنوبی که در قطر گنبد شمالی گفته میشود، تولید گاز داشته است.
در حالی که بخش ایرانی این میدان از سال گذشته وارد نیمه دوم عمر خود شده و هر سال ۱۰ میلیارد متر مکعب از تولید آن کاسته خواهد شد، قطر با امضای ۲۹ میلیارد دلار قرارداد جدید با شرکتهای بینالمللی، در نظر دارد تا پایان دهه جاری تولید گاز از این میدان مشترک را ۶۵ درصد افزایش دهد.
به گزارش رویترز، تمرکز مقامات آمریکایی بر بررسی پرونده پناهجویی برخی از سفیدپوستان آفریقای جنوبی است که با اشاره به مشکلات ارضی، جرم و جنایت و آنچه «احساس تبعیض نژادی» میخوانند، به دنبال پناهندگی در ایالات متحده هستند.
بر اساس این گزارش که شامگاه پنجشنبه منتشر شد، این رویکرد پس از فرمان اجرایی دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا، در تاریخ ۷ فوریه آغاز شد که خواستار اسکان مجدد پناهجویان موسوم به آفریکانرها شده بود.
ترامپ در فرمان خود، آفریکانرها (عمدتا نوادگان مهاجران اولیه هلندی در آفریقای جنوبی) را «قربانیان تبعیض نژادی ناعادلانه» خوانده بود.
این در حالی است که همزمان، پناهجویان از کشورهای دیگر مانند افغانستان و کنگو علیرغم تایید قبلی با محدودیتهای شدید برای ورود یا ماندن در ایالات متحده روبرو هستند.
سازمان بینالمللی مهاجرت، نهاد وابسته به سازمان ملل که به افراد آواره کمک میکند، پیشتر درخواست دولت آمریکا برای کمک در اسکان آفریکانرها را رد کرده بود.
بر اساس گزارش رویترز، در مصاحبههایی که در پرتوریا برگزار شده، بسیاری از متقاضیان با برخورد مثبت و امیدوار کننده مقامات آمریکایی مواجه شدهاند.
در حالی که برخی از متقاضیان میگویند به دست سیاهپوستهای آفریقای جنوبی مورد آزار قرار گرفتهاند، آمار رسمی این کشور نشان میدهد که بیشتر قربانیان قتلها سیاهپوست هستند و آمار قتلهای مرتبط با کشاورزان سفیدپوست بسیار کم است. مقامات آفریقای جنوبی تاکید دارند که هیچ شواهدی مبنی بر هدف قرار گرفتن نژادی آفریکانها در جرائم وجود ندارد.
سازمان خدمات شهروندی و مهاجرت ایالات متحده نیز اعلام کرده که «تمام شواهد مربوطه» برای تعیین واجد شرایط بودن متقاضیان پناهندگی بررسی میشود.
در این گزارش اشاره شده که برخی از افسران پناهندگی آمریکا واکنش «منفی» به ادعاهای آفریکانرها نشان دادهاند، چرا که شواهد قبلی حاکی از عدم آزار سفیدپوستان آفریقای جنوبی است و خسارت اقتصادی به تنهایی دلیلی کافی برای پناهندگی محسوب نمیشود.
دولت آفریقای جنوبی نیز معتقد است که فرمان ترامپ گذشته دردناک کشور را نادیده میگیرد و تناقضآمیز است که وضعیت پناهندگی برای اقشار مرفهتر جامعه در نظر گرفته شود.
آفریکانرها که حدود ۶۰٪ از اقلیت سفیدپوست آفریقای جنوبی را تشکیل میدهند، خود ۷.۲٪ از جمعیت این کشور را شامل میشوند.
گزارشها حاکی از آن است که بسیاری از سفیدپوستهای آفریقای جنوبی به گروههای آنلاین پیوستهاند تا اطلاعاتی درباره روند درخواست پناهندگی و زندگی در آمریکا بهدست آورند.
رزگار بیگزاده بابامیری، زندانی سیاسی کُرد، محبوس در زندان ارومیه با نوشتن نامهای به شرح شکنجههای خود در بازداشتگاههای اداره اطلاعات در شهرهای بوکان و ارومیه پرداخت. او در این نامه تاکید کرده تنها «جرم» او کمک به همنوع در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی بوده است.
بابامیری در این نامه نوشته است که در ۱۳۰ روز بازداشت و بازجویی، تحت «شکنجههای تخصصی» شامل القای خفگی (با آب و کیسه روی سر)، اعدام صوری (دار زدن و تیرباران)، شوک الکتریکی به نقاط حساس بدن، و بیخوابی مستمر قرار گرفته است.
این زندانی سیاسی در ادامه نوشته ماموران با تهدید به کشتن او و ناپدید کردن پیکرش، به او تاکید میکردند دارای مصونیت قانونی هستند و به کسی پاسخگو نخواهند بود.
در ادامه نامه، او با اشاره به آسیبهای جسمی ناشی از شکنجه مانند ناشنوایی موقت گوش چپ، تاکید دارد تلاشهایش برای شکایت از بازجویان و بازپرس بینتیجه مانده است.
به نوشته این زندانی سیاسی، پروندهای در دادسرا تشکیل شده اما دادیار دادسرای نظامی به بهانه گذشت زمان آن را مختومه و از معرفی او به پزشکی قانونی جلوگیری کرده است، اقدامی که عملا به شکنجهگران او مصونیت داده است.
بر اساس این نامه، قاضی دادگاه انقلاب نیز در جریان رسیدگی به پرونده، در پاسخ به شکایت او و چند تن دیگر از متهمان پرونده درباره شکنجه، با تمسخر به آنان پاسخ داده است.
رزگار بیگزاده بابامیری، به خاطر حضور در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در شهر بوکان و تهیه دارو و امکانات درمانی برای مجروحان سرکوب اعتراضات پردامنه در این شهر، ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ بازداشت شد.
این کشاورز ۴۷ ساله، که پدر سه فرزند است که کوچکترین آنها زمان بازداشت پدرش، ۲ ساله بود، در روستایی نزدیک تیکانتپه بوکان زندگی میکند.
بر اساس کیفرخواست صادره از شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه، بیگزاده بابامیری در پروندهای که ۱۳ متهم دیگر هم دارد به اتهاماتی از جمله محاربه، بغی، اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی و استقلال کشور، تامین مالی تروریسم، تبلیغ علیه نظام، جاسوسی و همکاری با دول متخاصم متهم شده است. این اتهامها میتواند منجر به صدور حکم اعدام برای او شود.
ژینو بیگزاده بابامیری، دختر این زندانی سیاسی چندی پیش در گفتگو با ایران اینترنشنال با اشاره به اینکه بیش از ۶۰۰ روز از زندانیشدن پدرش گذشته است، گفت پدرش در یکی از ملاقاتها با خانواده به آنها گفته از طرف او تاکید کنند که بیگناه است.
بابامیری در این پیام گفته است: «من عضو یا هوادار هیچ حزب و گروهی نیستم، هیچ کار ضد انسانی، خشونتآمیز و مجرمانهای مرتکب نشدهام و تنها جرم من، کار انسان دوستانه تهیه و رساندن دارو برای مداوای مجروحان اعتراضات ۱۴۰۱ در بوکان بود. من مدافع حقوق بشر هستم».
سه متهم به قتل: رزگار بیگزاده را تا پیش از بازداشت نمیشناختیم
ژینو بیگزاده هم به نقل از پدرش و وکیل او میگوید، سه متهم دیگر در پرونده قتل هم در مراحل بازپرسی و در دادگاه کیفری به صراحت تاکید کردهاند رزگار بابامیری را تا پیش از بازداشت اصلا نمیشناختهاند و در مورد پرونده قتل هم هیچ ارتباطی بین آنها و رزگار بیگزاده نبوده است.
منبع مطلعی که با ایران اینترنشنال گفتگو کرد با اشاره به اینکه هیچ ادلهای یا شواهدی برای نقش داشتن رزگار بیگزاده در این قتل وجود ندارد و او حتی در بازجوییهای زیر شکنجه به این جرم اقرار نکرده و دادستانی هم نتوانسته بر اساس بازجوییها برای او اتهامی قانونی تعریف کند، گفت «مشخص نیست چرا وزارت اطلاعات اصرار دارد یک فعال حقوقبشر درگیر در خدمات درمانی به مجروحان یک حرکت اعتراضی را به یک قتل سیاسی منتسب کند، این شاید تلاش برای زهرچشم گرفتن از مردم شهری باشد که حضوری استثنایی در جریان خیزش زن، زندگی آزادی داشتند.»
ژینو بیگزاده هم میگوید پدرش به خاطر بشردوستی قربانی بیعدالتی شده است: «پدرم فعال سیاسی نبود و هنوز هم نیست. اداره اطلاعات بوکان پیشتر هم در سال ۱۳۹۳ پدرم را به دلیل انتشار اشعاری از او در وبسایتهای ادبی، چند روزی بازداشت کرد و او را خیلی کتک زده و شکنجه کردند. آنچه او سروده بود، انسانی بود، اما از نظر حکومت رفتار و نگاه انسانی جرم است».
بر اساس تحقیقات پژوهشگران امنیت سایبری و اسنادی که رویترز آنها را مشاهده کرده است، جاسوسان سایبری کرهشمالی با نقض تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا، دو شرکت در ایالات متحده تاسیس کردهاند تا توسعهدهندگان فعال در صنعت رمزارز را با بدافزار آلوده کنند.
این دو شرکت با نامهای بلاکنواس و سافتگلاید با استفاده از هویتها و آدرسهای جعلی در ایالتهای نیومکزیکو و نیویورک ثبت شدهاند.
بر اساس این گزارش، یک شرکت سوم هم به نام آژانس آنجلوپر هم به این کارزار مرتبط است، اما به نظر نمیرسد در ایالات متحده ثبت شده باشد.
کِیسی بِست، مدیر اطلاعات تهدید در شرکت امنیت سایبری سایلنت پوش به رویترز گفت: «این یکی از معدود نمونههایی است که هکرهای کره شمالی موفق شدهاند شرکتهای حقوقی در آمریکا تاسیس کنند تا از طریق آنها به عنوان پوشش، متقاضیان شغل را هدف قرار دهند.»
بست همچنین افزود: «این حملات با استفاده از شخصیتهای جعلی که پیشنهاد مصاحبه شغلی میدهند، صورت میگیرند. سپس بدافزارهای پیچیدهای را بر روی سیستم قربانیان نصب میکنند تا کیفپولهای رمزارز آنها را هک کرده و رمزها و اطلاعات ورودشان را برای حملات بعدی به شرکتهای قانونی سرقت کنند.»
بر اساس اعلام شرکت سایلنت پوش، این هکرها عضو یک زیرگروه از گروه لازاروس هستند، تیمی نخبه از هکرهای کره شمالی که زیر نظر سازمان اصلی اطلاعات خارجی پیونگیانگ فعالیت میکند.
افبیآی، دامنه اینترنتی یکی از این شرکتها به نام بلاکنواس، به عنوان بخشی از «اقدامات قانونی علیه عوامل سایبری کره شمالی» توقیف شده، زیرا بر اساس اطلاعیه افبی آی، این دامنه برای انتشار آگهیهای جعلی شغلی و توزیع بدافزار مورد استفاده قرار گرفته است.
پیش از این توقیف، مقامات افبیآی به رویترز گفتند که این نهاد همچنان «بر اعمال ریسک و پیامدها نهفقط بر عوامل کره شمالی، بلکه بر هرکسی که تسهیلکننده این عملیاتها باشد تمرکز دارد.»
محققان سایلنت پوش تائید کردهاند که بهویژه از طریق بلاکنواس که فعالترین شرکت جعلی از میان سه مورد شناختهشده بوده است، چندین نفر قربانی این کارزار سایبری شدهاند.
تحریمها
رویترز اسناد ثبت شرکتهای بلاکنواس در نیومکزیکو و سافتگلاید در نیویورک را بررسی کرده است و دریافته که افراد ذکر شده در این اسناد، قابل شناسایی نبودند.
آدرس ثبتشده برای بلاکنواس در وارنویل، جایی در کارولینای جنوبی است، که در نقشه گوگل بهنظر میرسد قطعه زمینی خالی باشد. ظاهرا یک دفتر مالیاتی کوچک در بوفالو در ایالت نیویورک ثبت شده است.
این اقدامات نشاندهنده تکامل تلاشهای گسترده کره شمالی برای هدف قرار دادن صنعت رمزارز بهمنظور کسب درآمد برای دولت پیونگیانگ است.
ایالات متحده، کره جنوبی و سازمان ملل میگویند کره شمالی علاوه بر سرقت ارز خارجی از طریق حملات سایبری، هزاران نیروی متخصص فناوری اطلاعات را به خارج از کشور اعزام کرده تا میلیونها دلار برای برنامه موشکی هستهای پیونگیانگ تامین مالی کنند.
وجود شرکتی تحت کنترل کره شمالی، وابسته به دولت این کشور و ثبتشده در خاک آمریکا، نقض تحریمهای دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا بهشمار میرود.
این اقدام همچنین ناقض تحریمهای سازمان ملل است که هرگونه فعالیت تجاری با هدف حمایت از دولت یا ارتش کره شمالی را ممنوع کرده است.
یکی از مقامات مسئول در ایالت نیویورک به رویترز گفت درباره شرکتهای ثبتشده در این ایالت اظهار نظر نمیکند. یک مقام ایالت نیومکزیکو هم در ایمیلی اعلام کرد ثبتنام این شرکت مطابق با قانون ایالتی و از طریق یک نماینده قانونی انجام شده است و دفتر ما هیچ راهی برای اطلاع از ارتباط این شرکت با کره شمالی نداشت.»
هکرها تلاش کردند تا متقاضیان شغلی جعلی را با دستکم سه نوع بدافزار شناختهشده که قبلا به عملیاتهای سایبری کره شمالی نسبت داده شده، آلوده کنند.
بدافزارهایی که شرکن سایلنت پوش شناسایی کرده میتوانند اطلاعات سرقت کنند، دسترسی به شبکهها را فراهم کرده و اشکال دیگر بدافزار را بارگذاری کنند.
به گزارش خبرگزاری شینهوا، نمایندگان جمهوری اسلامی، چین و روسیه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی پنجشنبه چهارم اردیبهشت بهصورت مشترک با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دیدار کردند.
بر اساس این گزارش، در نشست نمایندگان سه کشور با گروسی، گفتوگوهای عمیقی درباره چگونگی ایفای نقش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روند حلوفصل سیاسی و دیپلماتیک پرونده هستهای جمهوری اسلامی صورت گرفت.
به گزارش شینهوا، نماینده چین در آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت این کشور از تعهد جمهوری اسلامی به عدم تولید سلاح هستهای قدردانی میکند.
بر اساس این گزارش، چین، حق تهران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را محترم میشمارد و از گفتوگوی ایران با همه طرفها، از جمله آمریکا، حمایت میکند.
این گزارش افزود چین آمادگی دارد ارتباط و همکاری خود با روسیه، جمهوری اسلامی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را در ارتباط با پرونده هستهای تهران تقویت کند.
پیشتر هم میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین، درباره این دیدار مشترک خبررسانی کرده بود.
به گفته اولیانوف، محور اصلی این دیدار بررسی ابعاد مختلف برنامه اتمی جمهوری اسلامی بوده است.
او در پیامی در حساب ایکس نوشت که نمایندگان سه کشور یادداشتی مشترک درباره جنبههای مختلف فعالیتهای هستهای جمهوریاسلامی به گروسی ارائه کردند.
حمایت گروسی از مذاکرات هستهای
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چهارشنبه سوم اردیبهشت در واشینگتن به خبرنگاران گفت با استیو ویتکاف، نماینده ترامپ در مذاکرات هستهای با تهران، در ارتباط است و از تلاشهای او حمایت میکند.
گروسی گفت برای ویتکاف احترام زیادی قائل است و مدتی است با او در تماس است.
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی تیم ویتکاف را «گروهی از حرفهایهای بسیار متعهد» توصیف کرد.
گروسی گفت که معتقد است تهران «بهطور جدی» در مذاکرات با آمریکا مشارکت دارد، اما خاطرنشان کرد که جمهوری اسلامی هنوز درباره آثار اورانیوم یافتشده در سایتهای اعلامنشده خود، توضیحی که «از نظر فنی قابل قبول» باشد، ارائه نکرده است.
گروسی سهشنبه دوم اردیبهشت در گفتوگویی با اندیشکده «شورای روابط خارجی»، با اشاره به بازرسیهای آژانس از سایتهای هستهای ایران گفت: «بهروشنی میتوان گفت که میزان دید و نظارت ما در حدی که ضروری میدانیم، کافی نیست.»
او تاکید کرد که جمهوری اسلامی باید متقاعد شود به محدودیتهایی که از نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی ضروری است، تن بدهد تا جامعه جهانی اطمینان یابد که اوضاع کموبیش تحت کنترل است.
رویترز به نقل از شش منبع آگاه گزارش داد ایالات متحده آماده است در جریان سفر دونالد ترامپ، رییسجمهور این کشور به عربستان سعودی در ماه مه، فروش یک بسته تسلیحاتی به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار را به مقامات این کشور پیشنهاد دهد.
این بسته پیشنهادی پس از آن ارائه میشود که تلاشهای دولت جو بایدن، رییسجمهور پیشین، برای نهایی کردن یک توافقنامه دفاعی با عربستان سعودی به نتیجهای نرسید. توافقی که بخشی از یک معامله گستردهتر بود و هدف آن عادیسازی روابط این کشور با اسرائیل بود.
پیشنهاد دولت بایدن شامل دسترسی عربستان به سلاحهای پیشرفتهتر آمریکایی در ازای توقف خرید تسلیحات چینی و محدود کردن سرمایهگذاریهای چین در عربستان بود.
رویترز نوشته نتوانسته تایید کند که آیا در پیشنهاد دولت ترامپ نیز چنین شروطی گنجانده شده است یا نه.
ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوریاش فروش تسلیحات به عربستان را به عنوان راهی برای ایجاد اشتغال در آمریکا ستوده بود.
از لاکهید مارتین تا بوئینگ به گفته دو منبع به رویترز، شرکت لاکهید مارتین ممکن است مجموعهای از سامانههای پیشرفته تسلیحاتی از جمله هواپیماهای ترابری سی-۱۳۰ را تامین کند. یکی از منابع هم به رویترز گفته است که این شرکت همچنین موشکها و رادارهایی را برای فروش عرضه خواهد کرد.
شرکت آرتیاکس، که پیشتر به نام ریتئون تکنولوژی شناخته میشد، نیز جایگاه قابلتوجهی در این بسته تسلیحاتی خواهد داشت.
به گفته چهار منبع، این بسته همچنین شامل محصولات دیگر پیمانکاران بزرگ دفاعی آمریکا مانند بوئینگ، نورثروپ گرومن و جنرال اتمیکس خواهد بود.
رویترز نوشته نمیداند چه تعداد از قراردادهای پیشنهادی در این بسته تسلیحاتی، قراردادهای جدید هستند.
دو منبع به رویترز گفتند بسیاری از آنها از مدتها پیش در دست بررسی بودهاند و برای مثال، عربستان نخستین بار در سال ۲۰۱۸ درخواست اطلاعات درباره پهپادهای جنرال اتمیکس و احتمال خرید آنها را مطرح کرده بود.
یکی از منابع هم تائید کرد در ۱۲ ماه گذشته، معاملهای برای خرید پهپادهای امکیو-۹بی سیگاردین و دیگر هواگردها به ارزش ۲۰ میلیارد دلار به مرحله نهایی نزدیک شده است.
به گفته سه منبع، احتمال دارد در این سفر درباره فروش جنگندههای اف-۳۵ ساخت لاکهید مارتین هم که عربستان از سالها پیش علاقهمند به خرید آن بوده، صحبتهایی مطرح شود اما احتمال امضای چنین قراردادی در جریان این سفر بسیار پائین است.
ایالات متحده متعهد است، به متحد نزدیک خود، اسرائیل، تسلیحات پیشرفتهتری از آنچه به کشورهای عربی میفروشد ارائه کند، تا برتری نظامی کیفی اسرائیل در منطقه حفظ شود.
اسرائیل از ۹ سال پیش مالک جنگندههای اف-۳۵ است و چند اسکادران از آنها را ایجاد کرده است.
حضور مدیران شرکتهای دفاعی در هیات همراه ترامپ
به گفته سه منبع، به خاطر همین بسته تسلیحاتی، چند تن از مدیران شرکتهای دفاعی در حال بررسی سفر به منطقه به عنوان بخشی از هیات همراه ترامپ هستند.
ایالات متحده مدتهاست که تأمینکننده اصلی تسلیحات برای عربستان سعودی است. در سال ۲۰۱۷، ترامپ پیشنهاد فروش حدود ۱۱۰ میلیارد دلار تسلیحات به پادشاهی عربستان را مطرح کرد.
اما تا سال ۲۰۱۸، تنها قراردادهایی به ارزش ۱۴.۵ میلیارد دلار اجرایی شده بود و کنگره در پی قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی، این معاملات را زیر سوال برد.
در سال ۲۰۲۱، در دوره دولت بایدن، کنگره برای اعمال فشار بر ریاض جهت پایان دادن به جنگ یمن که تلفات غیرنظامی زیادی به همراه داشت، فروش تسلیحات تهاجمی به عربستان سعودی را ممنوع کرد.
طبق قانون ایالات متحده، معاملات بزرگ بینالمللی تسلیحاتی این کشور، باید پیش از نهایی شدن از سوی اعضای کنگره بررسی شوند.
دولت بایدن از سال ۲۰۲۲، پس از حمله روسیه به اوکراین که تاثیر زیادی بر عرضه جهانی نفت گذاشت، موضع خود در قبال عربستان سعودی را نرمتر کرد.
سال ۲۰۲۴، زمانی که واشینگتن پس از حمله ۷ اکتبر حماس، همکاریهای خود با ریاض برای طراحی برنامهای جهت دوران پساجنگ غزه را افزایش داد، ممنوعیت فروش تسلیحات تهاجمی به عربستان سعودی هم برداشته شد.