ارتش اسراییل از شلیک موشکهایی از سوی جمهوری اسلامی به سوی اسراییل خبر داد و به دنبال آن هشدار حمله موشکی صادر کرد.
پس از آن آژیر خطر در چندین منطقه در سراسر اسراییل به صدا درآمد و ارتش این کشور موشکها را رهگیری کرد. حدود ده دقیقه پس از هشدار اولیه وضعیت عادی اعلام شد.
چند دقیقه پیش از اعلام ارتش اسراییل، رسانههای غیررسمی نزدیک به سپاه پاسداران در حالی که بیش از یک ساعت و نیم از آغاز آتشبس از سوی ایران گذشته بود، اعلام کردند که شلیک دور جدید موشکها به سوی اسراییل آغاز شده است.
این هشدار پس از آن صادر شد که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی از پایان عملیات نظامی علیه اسراییل خبر داد. عباس عراقچی پیشتر با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس گفته بود اگر اسراییل حملات خود به ایران را تا ساعت چهار صبح به وقت تهران متوقف کند، ایران نیز واکنش نظامی خود را متوقف خواهد کرد.
مهرزاد بروجردی، رییس دانشکده علوم انسانی در دانشگاه علوم و فنون میزوری به ایراناینترنشنال گفت اگرچه از آتشبس صحبت میشود، اما نباید آن را بهمعنای توقف فوری و کامل عملیات تلقی کرد. در بسیاری از درگیریهای مشابه، طرفین تلاش میکنند تا آخرین لحظه، اهداف حیاتی خود را نابود کنند.
به گفته او حتی در صورت اعلام رسمی آتشبس، این احتمال وجود دارد که ضرباتی نهایی، بهویژه علیه زیرساختهای کلیدی، وارد شود. به همین دلیل، هرگونه آتشبس بیشتر بهعنوان یک «پایان نرم» تعبیر میشود تا قطع قاطع درگیری.
بروجردی معتقد است اظهارات ترامپ درباره آتشبس نیز با تردید زیادی همراه است. پیشینهی گفتار او—از اغراقهای آشکار گرفته تا تغییرهای ناگهانی موضع—اعتمادپذیری سخنانش را بهشدت کاهش داده است. او روزی از تغییر رژیم در ایران سخن میگوید و فردایش از مصالحه و صلح. حتی در فضای سیاسی آمریکا، این تناقضات به سوژهی طنز تبدیل شدهاند. بنابراین، اگر امروز از آتشبس سخن میگوید، نمیتوان با قطعیت گفت که فردا بر همان موضع باقی خواهد ماند.
او گفت در همین زمینه، توییت اخیر عباس عراقچی نیز قابلتأمل است. او گفته اگر اسرائیل حملات خود را متوقف کند، جمهوری اسلامی نیز چنین خواهد کرد. این موضع، حتی اگر با زبان دیپلماتیک و تعارفآمیز بیان شده باشد، در عمل نشانهای از تمایل به آتشبس است. وقتی بالاترین مقام رسمی ایرانی که تا این لحظه موضعگیری کرده، چنین پیامی میفرستد، میتوان حدس زد که حکومت، با در نظر گرفتن موقعیت ضعیف نظامی فعلی، به سمت پذیرش آتشبس متمایل شده است.
هوشنگ حسنیاری، کارشناس مسائل نظامی، به ایران اینترنشنال گفت از آغاز جنگ تا این لحظه که بحث آتشبس مطرح شده، نمیتوان پیام آتشبس را بیچونوچرا پذیرفت. رفتار پرتناقض دونالد ترامپ در گذشته، از جمله تغییر ناگهانی مواضع و وعدههایی که نقض شدهاند، ما را وادار میکند که به هرگونه اعلام آتشبس با احتیاط نگاه کنیم. بهویژه اینکه گزارشها نشان میدهند حملات اسرائیل به اهداف نظامی و امنیتی در ایران همچنان ادامه دارد و نشانی از توقف فوری وجود ندارد.
به گفته او، اگر آمریکا آتشبس را پذیرفته باشد، به احتمال زیاد به این دلیل است که به اهداف راهبردیاش رسیده؛ اما در مورد اسرائیل، نمیتوان بهسادگی چنین نتیجهای گرفت.
حسنیاری گفت ترامپ در روزهای اخیر گفته بود کشوری که دارد جنگ را میبرد، چرا باید آتشبس کند؟ این جمله، که آشکارا موضعی ضد آتشبس بود، حالا در تضاد با پیامهای جدید اوست. چنین تناقضی میتواند نشاندهنده تاکتیکی موقت باشد تا فضای روانی میدان را تغییر دهد، نه تصمیمی راهبردی برای پایان دادن به عملیات.
به باور این تحلیلگر، از سوی دیگر، برای اسرائیل، مسئلهی برنامه موشکی جمهوری اسلامی همچنان اولویت حیاتی دارد—حتی مهمتر از تأسیسات هستهای. موشکهای نقطهزن، برد بلند و زیرساختهای پرتابی آنها تهدیدی مستقیم و روزانه برای امنیت اسرائیل بهشمار میروند.
حسنیار ی معتقد است به همین دلیل، به نظر میرسد اسرائیل در میانه راه، هدف بزرگتری را به مأموریت خود افزوده: تضعیف ساختاری رژیم، بهویژه بازوهای نظامی سرکوبگر. از زدن قرارگاههای سپاه، پایگاههای بسیج و تخریب زیرساختهای امنیتی در تهران، البرز، خوزستان و دیگر استانها گرفته تا حمله به مراکزی چون زندانها و مراکز ارتباطی نظام، همهچیز حکایت از روندی دارد که پایان آن نه آتشبس، بلکه فروپاشی تدریجی ساختار سرکوب است.
به باور او، در این چشمانداز، هرگونه پیام صلح، صرفاً ابزاری برای خرید زمان یا ارزیابی میزان بازدارندگی دشمن تلقی میشود.
به نظر این تحلیلگر، اگر اسرائیل واقعا به آتشبس رضایت دهد، باید پرسید در ازای چه؟ نه جمهوری اسلامی در موضع دیکتهی شروط است، نه توان بازدارندگیاش را حفظ کرده. حمله به پایگاه آمریکا در قطر هم، مانند بسیاری از واکنشهای نمادین پیشین، عملاً بیاثر بود—و بیش از آنکه تهدیدی عملی باشد، تلاشی برای حفظ ظاهر در برابر بدنه داخلی تلقی شد.
حسنیاری معتقد است در نهایت، بهنظر میرسد آتشبس، اگر اتفاق افتاده باشد، تصمیمی از موضع قدرت برای مدیریت صحنه و نه عقبنشینی است. حال باید دید اسرائیل پس از حملات اخیر به مناطق حساس تهران، چه رویکردی اتخاذ میکند: ادامه تخریب سپاه و بسیج، یا ورود به فاز کنترلشدهی پایان عملیات؟
بیژن کیان، کارشناس امنیت ملی به ایراناینترنشنال گفت هیچگونه چرخشی در موضع ترامپ دیده نمیشود. آنچه او مطرح میکند، بیشتر یک پوشش دیپلماتیک با عنوان آتشبس است تا یک تغییر واقعی در رویکرد آمریکا.
او تاکید کرد شروطی که ایالات متحده تعیین کرده، بههیچوجه آتشبس نیست. این شروط در واقع یک تسلیم کامل و بیقید و شرط برای جمهوری اسلامی است، آنهم در برابر مردم ایران، نه فقط در برابر آمریکا.
به گفته کیان، جمهوری اسلامی تلاش میکند اندک آبرو و اعتباری که برای خود باقی مانده را حفظ کند و به همین دلیل، این تسلیم را با عنوان توافق یا آتشبس معرفی میکند تا چهرهاش را نجات دهد.
او در پایان گفت در صحبتهای ترامپ هیچ نشانهای از تمایل به آتشبس واقعی دیده نمیشود. اگر جمهوری اسلامی از حمایت مردمی برخوردار بود، هرگز اوضاع به چنین نقطهای نمیرسید.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس بهطور تلویحی از پایان عملیات نظامی جمهوری اسلامی علیه اسراییل در ساعت چهار صبح روز سهشنبه ۳ تیر ۱۴۰۳ خبر داد.
او نوشت: «عملیات نظامی نیروهای مسلح قدرتمند ما برای تنبیه اسراییل به خاطر تجاوزش تا آخرین لحظه، ساعت ۴ بامداد، ادامه یافت.»
در بخش دیگری از این پست آمده است: «من به همراه همه ایرانیان، از نیروهای مسلح شجاع خود که تا آخرین قطره خون خود آماده دفاع از کشور عزیزمان هستند و تا آخرین لحظه به هرگونه حمله دشمن پاسخ دادند، تشکر میکنم.»
محمد قائدی، کارشناس روابط بینالملل به ایران اینترنشنال گفت در شرایطی که جمهوری اسلامی زیر ضربات شدید نظامی قرار گرفته، مقامات آن همچنان تلاش میکنند با تکرار واژههایی مانند «ملت» و «مردم»، مشروعیت ازدسترفته را بازسازی کنند. رهبر جمهوری اسلامی در پیام اخیر خود، یازدهبار از «ملت ایران» نام برد. این تکرار، در حالیست که شکاف میان حاکمیت و جامعه بهوضوح عمیقتر از هر زمان دیگریست.
او معتقد است اگر سیاست مبتنی بر سرکوب و حذف، که سه دهه ستون فقرات نظام بوده، واقعاً رو به پایان باشد، پیامد آن چیزی جز شکست نمادین و هویتی جمهوری اسلامی نخواهد بود. پذیرش آتشبس از سوی حکومت—اگر واقعاً رخ داده باشد—نشان میدهد اسرائیل در زمان مطلوب وارد شد، ضربههای استراتژیک زد، و در نقطهای که خود تعیین کرده، میدان را ترک کرد.
به گفته قائدی، در همین حال، محسن رضایی با لحنی که بیشتر تدافعی بهنظر میرسد، مدعی شده جمهوری اسلامی بهدنبال جنگی فرسایشیست. اما واقعیت این است که حکومت نه توان ورود به چنین نبردی را دارد، نه ابتکار عملی برای تغییر موازنه در میدان.
او بر این باور است در نقطهی مقابل، نتانیاهو در اسرائیل در موقعیت سیاسی مطلوبی قرار گرفته، و بحث انتخابات زودرس هم تنها تقویتکنندهی جایگاه اوست و همین یعنی وخیمتر شدن وضعیت تهران. با توجه به سابقه و ذهنیت رهبر جمهوری اسلامی، بعید است این وضعیت برای مدت زیادی قابلتحمل باشد؛ بازگشت به تقابل، محتملترین مسیر پیشرو است.
قائدی گفت در این فضا، پرسش کلیدی باقی میماند: آیا تغییر لحن جمهوری اسلامی نسبت به مردم—از موضع سرکوب به ادعای همراهی—را باید جدی گرفت؟ سابقه نشان میدهد که این نرمیها تاکتیکیاند، نه استراتژیک. وعدههایی مانند کاهش اعدامها، در حالی مطرح میشوند که ساختار امنیتی آمادهی برخورد شدیدتر است. در این میان، مردم ایران نیز با دو بیتفاوتی همزمان مواجهاند: یکی از سوی حکومت خودشان، و دیگری از سوی آمریکا، که اولویت را نه بر حقوق بشر، بلکه بر ثبات منطقه و قیمت نفت گذاشته است. ترامپ در آخرین اظهاراتش گفت که اگر رهبران ایران راه صلح را نپذیرند، باید توسط مردم سرنگون شوند؛ پیامی تلویحی که در دل خود تهدید نظامی و تحریک داخلی را توأمان دارد.





