در روزهایی که دلار در آستانه ۱۰۰ هزار تومان قرار گرفته، سدها خالی از آب، شهرها با آلودگی شدید هوا و قطعی برق دستوپنجه نرم میکنند، و مردم با جیبهای خالی و بازارهای راکد شب عید را سپری میکنند، ایران در وضعیتی بحرانی قرار دارد.
در کنار این بحران اقتصادی، کشور در آستانه ورود به جنگی گسترده در خاورمیانه است که میتواند ایران را بیش از پیش به سوی ویرانی نزدیک کند.
شواهد نشان میدهد که علی خامنهای کشور را به سوی یک درگیری بزرگ سوق میدهد. اما آیا در لحظات پایانی حاضر به عقبنشینی و پذیرش مطالبات دولت ترامپ خواهد شد و از رویای ساخت سلاح هستهای دست خواهد کشید؟ یا اینکه ایران و منطقه را به جنگی سوق میدهد که دامنه ویرانی آن غیرقابل پیشبینی است؟
در حالی که تنشها میان جمهوری اسلامی و آمریکا در یمن به اوج خود رسیده، دونالد ترامپ اعلام کرده که از این پس هرگونه حمله از سوی حوثیها را معادل حمله جمهوری اسلامی تلقی خواهد کرد.
این موضعگیری، پیامدهای سنگینی برای ایران به دنبال خواهد داشت، با این حال، حوثیها تاکید کردهاند که به حملات خود ادامه خواهند داد و روز سه شنبه و بعد از تهدید ترامپ یک موشک بالستیک به سوی اسرائیل شلیک کردند.
در تهران اما، نشانهای از آمادگی جمهوری اسلامی برای توافق با دولت آمریکا دیده نمیشود.
مقامات ایالات متحده تصریح کردهاند که هرگونه توافق مستلزم توقف کامل برنامه هستهای و پایان حمایت ایران از گروههای نیابتی در منطقه است. با این حال، اظهارات مقامات جمهوری اسلامی نشاندهنده آمادگی آنان برای تقابل، نه توافق، است.
وبسایت نورنیوز، رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی، اخیرا تهدید کرده که ایران ممکن است از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود و سیاست هستهای خود را تغییر دهد.
در سطح بینالمللی، خروج از این پیمان بهعنوان اقدامی در جهت ساخت سلاح هستهای تلقی میشود.
در همین راستا، برخی چهرههای حکومتی بهصراحت از لزوم دستیابی به سلاح هستهای سخن میگویند. از جمله نظامالدین موسوی، مدیر سابق خبرگزاری فارس، اخیرا اظهار داشته که شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم به دلیل نداشتن سلاح هستهای بوده است، در حالی که آمریکا چنین سلاحی را در اختیار داشت.
این اظهارات، نشاندهنده این است که بخشهایی از سپاه پاسداران به این نتیجه رسیدهاند که جنگ با آمریکا حتمی است و برای پیروزی در این جنگ، ایران نیازمند تسلیحات هستهای است.
پیش از این نیز، مقامات مختلف جمهوری اسلامی از جمله علیاکبر صالحی، رییس سابق سازمان انرژی اتمی و کمال خرازی، وزیر امور خارجه پیشین، تلویحا توانایی ایران برای ساخت سلاح هستهای را مطرح کرده بودند.
حتی علی خامنهای در اظهارات اخیر خود اشاره کرده که ایران در صورت لزوم، توانایی ساخت بمب اتمی را دارد.
این افزایش لفاظیهای مقامات جمهوری اسلامی در مورد سلاح هستهای، همزمان نقش تهدیدآمیز دارد تا آمریکا را از تشدید فشارها بازدارد و هم بازتابی از باورهای رهبری ایران است که معتقد است در شرایط ضعف نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، تنها عامل بازدارنده در برابر آمریکا و اسرائیل، نه موشک و پهپاد، بلکه سلاح هستهای خواهد بود.
در حالی که مقامات جمهوری اسلامی بر ادامه تنشها تاکید دارند، برخی کارشناسان مانند مسعود روغنی زنجانی، رییس پیشین سازمان برنامه و بودجه، پیشبینی کردهاند که در صورت تداوم شرایط کنونی، نرخ دلار ممکن است به ۲۰۰ هزار تومان برسد.
افزایش نرخ ارز تاثیر مستقیم بر قیمت کالاهای اساسی دارد، بهطوری که امروز سکه طلا تنها در یک روز ۱۰ درصد افزایش قیمت داشته و به ۹۷ میلیون تومان رسیده است.
این تحولات نشان میدهد که سیاستهای تنشزا و ماجراجویانه جمهوری اسلامی، بدون در نظر گرفتن تبعات آن برای مردم، همچنان ادامه دارد.
در حالی که کارشناسان اقتصادی هشدار میدهند که این روند منجر به فروپاشی اقتصاد ایران خواهد شد، مقامات جمهوری اسلامی همچنان بر مسیر تقابل با آمریکا و غرب تأکید میکنند.
در شرایطی که آمریکا حملات حوثیها را بهطور مستقیم به ایران منتسب کرده، این سوال مطرح میشود که آیا تنشها محدود به درگیریهای مقطعی در یمن خواهد ماند یا اینکه به جنگی گسترده میان ایران و آمریکا منجر خواهد شد؟
به نظر میرسد که مقامات جمهوری اسلامی، با تاکید بر برنامه هستهای خود و تهدیدات پیاپی، در حال آمادهسازی شرایط جنگی هستند اما عدم توجه آنها به تبعات اقتصادی و اجتماعی این سیاستها برای مردم، نشان میدهد که تصمیمگیریهای کلان کشور بدون در نظر گرفتن منافع عمومی اتخاذ میشود.
امروز وضعیت ایران به نقطهای رسیده که هر سخنرانی خامنهای علیه آمریکا، نرخ ارز را هزاران تومان افزایش میدهد و هر اظهار نظر ترامپ علیه جمهوری اسلامی، مجددا اقتصاد ایران را متلاطمتر میکند.
اکنون، پرسش اصلی این است که آیا جمهوری اسلامی در نهایت حاضر به عقبنشینی خواهد شد، یا اینکه کشور را به سوی بحرانی سوق خواهد داد که پیامدهای آن فراتر از مرزهای ایران خواهد بود؟ سایه جنگ بزرگ خاورمیانه بر سر ایران افتاده و خطر جنگ بیش از هر موقع دیگر به ایران نزدیک شده است. جنگی که جنگ ایرانیان نیست و جنگ خامنهای با آمریکا و اسرائیل است .
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، هشدار داد که از این پس هرگونه شلیک از سوی حوثیهای یمن مستقیما بهعنوان اقدامی منتسب به جمهوری اسلامی ایران تلقی خواهد شد و عواقب جدی برای تهران در پی خواهد داشت.
مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده نیز اعلام کرد حملات سنگین آمریکا علیه حوثیها پیامی روشن برای جمهوری اسلامی است. مایک والتز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید هم هشدار داد در صورت ادامه حمایت جمهوری اسلامی از حوثیها، اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تجهیزات نظامی آنها در یمن هدف قرار خواهند گرفت.
با توجه به تحولات اخیر، این پرسش مطرح میشود که در صورت اقدام نظامی آمریکا علیه فرماندهان سپاه پاسداران در یمن و منطقه، کدام یک از آنان در معرض خطر بیشتری قرار دارند و دلایل این مساله چیست؟
اظهارات اخیر ترامپ نشان میدهد جمهوری اسلامی و ایالات متحده ممکن است به سمت درگیری مستقیم در یمن پیش بروند.
ترامپ مصمم است از مخفی شدن سپاه پاسداران پشت حوثیها جلوگیری کند و مانع از حملات آنان به ناوهای آمریکایی با استفاده از موشکهای ضد کشتی و پهپادهای تهاجمی یا هدف قرار گرفتن هواپیماهای آمریکایی شود.
در ۱۸ ماهی که از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل میگذرد، حوثیهای یمن بهطور مستمر کشتیهای عبوری از دریای سرخ را هدف قرار داده و با موشک و پهپاد به اسرائیل حمله کردهاند.
پس از برقراری آتشبس در غزه در دو ماه پیش، حملات این گروه علیه اسرائیل متوقف شد اما با به بنبست رسیدن مذاکرات مجدد میان حماس و اسرائیل و افزایش تهدیدات متقابل، حوثیها اعلام کردند حملات به کشتیهای عبوری از دریای سرخ را از سر خواهند گرفت.
در واکنش به این موضع و اقدامات، آمریکا بمباران شدید مواضع حوثیها را آغاز کرد.
بر این اساس، ایالات متحده نهتنها به حملات خود علیه حوثیها ادامه میدهد بلکه تهدید کرده است در صورت ادامه حمایت جمهوری اسلامی از این گروه، فرماندهان سپاه پاسداران و تجهیزات نظامی متعلق به این نهاد در یمن را نیز هدف قرار خواهد داد.
اما فرماندهان، تجهیزات و تاسیسات سپاه پاسداران که ممکن است هدف حملات آمریکا در یمن قرار گیرند، چه کسانی هستند و در کدام مناطق مستقر شدهاند؟
عبدالرضا شهلایی
طبق اطلاعات ارائهشده از سوی مقامات آمریکایی، عبدالرضا شهلایی در راس شبکه فرماندهی سپاه پاسداران در یمن قرار دارد.
او یکی از مرموزترین فرماندهان سپاه پاسداران است و دولت آمریکا برای اطلاعاتی که منجر به بازداشت او شود، جایزهای ۱۵ میلیون دلاری تعیین کرده است.
این جایزه برای هیچیک از فرماندهان دیگر سپاه پاسداران تعیین نشده که نشاندهنده اهمیت ویژه هدف قرار دادن شهلایی برای واشینگتن است.
جمهوری اسلامی تاکنون وجود چنین فردی را نه تایید و نه تکذیب کرده است.
تاکنون تصویری از شهلایی در رسانههای جمهوری اسلامی منتشر نشده اما ایالات متحده تاکید میکند چنین فردی وجود دارد و طی دو دهه گذشته، در طراحی عملیاتهای ضدآمریکایی در سراسر خاورمیانه، بهویژه در یمن، نقش داشته است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، همزمان با حمله پهپادی آمریکا به خودروی حامل قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران و ابومهدی المهندس، فرمانده حشد شعبی عراق، در بغداد، ترامپ دستور حمله به شهلایی را نیز صادر کرده بود.
در آن شب، خودروی حامل شهلایی در یمن هدف حمله قرار گرفت اما او از این حمله جان سالم به در برد.
پس از انتصاب حسن ایرلو بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی در یمن که بعدها به دلیل بیماری درگذشت، برخی گمانهزنیها مطرح شد که ایرلو همان عبدالرضا شهلایی بوده اما مقامات آمریکایی این ادعا را رد و تاکید کردند شهلایی همچنان زنده است.
با توجه به این پیشینه، به نظر میرسد شهلایی نخستین و مهمترین فرمانده سپاه پاسداران باشد که ایالات متحده قصد دارد او را در یمن هدف قرار دهد.
هنوز اطلاعاتی درباره سایر فرماندهان تحت امر او در یمن منتشر نشده است زیرا هویت آنها معمولا تا زمان کشته شدن و بازگشت اجسادشان به تهران فاش نمیشود. با این حال، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل احتمالا از این اسامی آگاهی دارند.
یکی از دلایلی که احتمال هدف قرار گرفتن فرماندهان سپاه پاسداران در یمن از سوی آمریکا و اسرائیل را در هفتهها و ماههای آینده افزایش میدهد، تجربه موفق پیشین آنها در مقابله با گروههایی مانند داعش، حشد شعبی، حماس و حزبالله است.
بهطور مشخص، کشتن سلیمانی و مهندس تاثیرات قابل توجهی بر تضعیف سپاه قدس در خاورمیانه گذاشت. این ضعف در شکستهای اخیر نیروی قدس سپاه پاسداران در غزه و لبنان و همچنین تضعیف موقعیت بشار اسد در سوریه قابل مشاهده است.
علاوه بر این، حذف مهندس توانایی حشد شعبی در عراق را بهطور قابل توجهی کاهش داد.
اسرائیل نیز در ماههای اخیر چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران را در سوریه و لبنان کشته است.
بهعنوان نمونه، در دی ماه ۱۴۰۲، اسرائیل رضی موسوی را که مسئول کل تدارکات و لجستیک سپاه پاسداران در سوریه و عراق بود، هدف قرار داد. این اقدام، اختلالی جدی در تامین تجهیزات حزبالله و قاچاق سلاح به اردن و کرانه باختری ایجاد کرد.
سه ماه بعد، اسرائیل محمدرضا زاهدی را که فرمانده کل نیروهای سپاه پاسداران در سوریه و لبنان بود، در دمشق هدف قرار داد. این عملیات موجبات فروپاشی شبکه فرماندهی سپاه پاسداران در سوریه و لبنان را فراهم آورد.
زاهدی عالیرتبهترین فرمانده سپاه پاسداران بود که طی ۴۶ سال گذشته در سوریه کشته شد. او در مقاطع زمانی مختلف بهعنوان فرمانده ارشد سپاه پاسداران در سوریه و لبنان فعالیت داشت. زاهدی همچنین سابقه فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران را در کارنامه خود داشت و اسرائیلیها از نقش او در هدایت حزبالله لبنان و دفاع از اسد آگاه بودند.
یکی دیگر از فرماندهانی که در این حمله همراه زاهدی کشته شد، محمد حاجرحیمی، معاون نیروی قدس، بود. او از فرماندهان باسابقه نیروی قدس محسوب میشد و فرماندهی یگان ویژه «امام علی» را بر عهده داشت.
این یگان، نیروی ویژه سپاه قدس برای انجام عملیات سریع در مناطقی مانند دمشق و بیروت بود. حاجرحیمی همچنین سالها فرماندهی پادگان حمزه، مهمترین مرکز آموزشی نیروی قدس سپاه پاسداران را بر عهده داشت و کشته شدن او ضربه مهمی به سپاه پاسداران وارد کرد.
هدف قرار دادن تیم فرماندهی زاهدی، رضی موسوی، حاجرحیمی و چند فرمانده دیگر از سوی اسرائیل، کل ساختار فرماندهی سپاه پاسداران در سوریه را متزلزل کرد و چند ماه پس از این تحولات، تاثیر آن در ناتوانی سپاه پاسداران در جلوگیری از سقوط اسد نمایان شد.
اسرائیل کمی بعد تجربه مشابهی را در لبنان از طریق کشتن عباس نیلفروشان کسب کرد. نیلفروشان که بهجای زاهدی به سوریه اعزام شده بود، تنها شش ماه در این سمت فعالیت داشت و همراه با حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، با بمبهای سنگرشکن اسرائیل کشته شد.
این اقدام، سپاه پاسداران و حزبالله را بهطور همزمان در لبنان تضعیف کرد و تاثیر آن در تغییر فضای سیاسی لبنان و سوریه به زیان جمهوری اسلامی بسیار چشمگیر بود.
در حال حاضر، با توجه به تهدیدات ترامپ و والتز، به نظر میرسد ایالات متحده نیز خود را برای هدف قرار دادن فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در یمن و سایر مناطق خاورمیانه آماده میکند.
در صورت تشدید درگیریها میان ایران و آمریکا بر سر یمن، احتمال دارد فرماندهان ارشد سپاه قدس که مسئول هدایت گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه، از جمله حوثیها هستند نیز مورد حمله قرار گیرند.
اسماعیل قاآنی
در راس این افراد، اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران قرار دارد که مسئولیت کلیه گروههای نیابتی جمهوری اسلامی، از جمله حوثیها را بر عهده دارد و بارها تهدیداتی علیه آمریکا و اسرائیل مطرح کرده است.
بسیاری از مردم ایران این تهدیدات را بیاساس میدانند چرا که در عمل، این آمریکا و اسرائیل هستند که فرماندهان سپاه پاسداران را هدف قرار دادهاند و بهرغم گذشت چندین ماه از حمله اسرائیل، این نیرو هنوز قادر به اجرای عملیات موسوم به «وعده صادق-۳» که وعده آن را داده بود، نشده است.
محمدرضا فلاحزاده
یکی دیگر از فرماندهانی که آمریکاییها او را مسئول حملات گذشته به پایگاههای خود در سوریه میدانند، محمدرضا فلاحزاده است. او که در حال حاضر جانشین فرمانده نیروی قدس محسوب میشود، در سالهای گذشته یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در سوریه بوده است.
فلاحزاده پس از نبرد ویرانگر حلب در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ که در آن سپاه پاسداران و نیروی هوایی روسیه این شهر را تقریبا بهطور کامل ویران کردند تا اسد را در قدرت نگه دارند، به شهرت رسید.
نقش کلیدی فلاحزاده در این نبرد موجب شد که پس از آن، از سوی علی خامنهای ارتقا یابد.
جواد غفاری
در کنار فلاحزاده، یکی دیگر از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران که مسئول حملات به پایگاههای آمریکا در سوریه بوده، جواد غفاری است.
غفاری بهعنوان نفر دوم سپاه پاسداران در سوریه و تحت امر سلیمانی به شمار میرفت و زمستان گذشته نیز برای جلوگیری از سقوط اسد به سوریه اعزام شد اما این تلاشها بیثمر ماند و در نهایت اسد سقوط کرد.
غفاری هم یکی از فرماندهانی است که همواره در فهرست اهداف آمریکا قرار داشته و ممکن است برای انتقام از حملات صورتگرفته به پایگاههای آمریکایی در سوریه، هدف قرار گیرد.
نکته مهم دیگری که در تحولات اخیر به چشم میخورد، این است که در حالی که حوثیها تحت حملات شدید آمریکا قرار دارند، سایر گروههای نیابتی جمهوری اسلامی جرات نکردهاند بهطور علنی به حمایت از آنها برخیزند.
در گذشته، زمانی که اسرائیل به حماس حمله کرد، حزبالله لبنان و حشد شعبی عراق بلافاصله به کمک حماس شتافتند و حملات موشکی و پهپادی به سوی اسرائیل انجام دادند اما اکنون که حوثیها تحت حملات آمریکا هستند، حماس، حزبالله و حشد شعبی از انجام اقدامات مشابه خودداری کردهاند.
این تغییر رفتار نشاندهنده ترس این گروهها از ایالات متحده و سیاستهای دولت ترامپ است. در همین راستا، دولت عراق نیز بهشدت در حال کنترل حشد شعبی است تا از حملات این گروه به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه جلوگیری کند.
عبدالرضا مسگریان
مقامات عراقی بیم آن دارند که ورود حشد شعبی به درگیریها ممکن است موجب بمباران شدید عراق از سوی آمریکا و اسرائیل شود و در صورت وقوع چنین حملاتی، احتمال آن وجود دارد که آمریکا سپاه پاسداران را مسئول آن بداند و عبدالرضا مسگریان، فرمانده قرارگاه برونمرزی رمضان سپاه پاسداران که مسئول پرونده عراق در نیروی قدس است، هدف قرار گیرد.
مسگریان که از نظر آمریکاییها در حملات گذشته به پایگاهها و نیروهای آمریکا در عراق نقش داشته، یکی از گزینههای بالقوه برای حملات آمریکا محسوب میشود.
ایرج مسجدی
علاوه بر او، ایرج مسجدی، نفر سوم سلسله مراتب فرماندهی نیروی قدس در شرایط کنونی نیز ممکن است در فهرست اهداف آمریکا و اسرائیل باشد.
مسجدی که بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱ سفیر جمهوری اسلامی در عراق بود، در دوران جنگ ایران و عراق بهعنوان رییس ستاد قرارگاه رمضان، مسئول ارتباط سپاه پاسداران با کردهای عراقی مخالف صدام حسین، یعنی بارزانیها و طالبانیها بود.
با اینکه او در عراق سمت دیپلماتیک داشت، آمریکاییها همواره بر این باور بودهاند که وی در هماهنگی حملات گروههای نیابتی به پایگاههای ایالات متحده نقش اساسی ایفا کرده است.
با توجه به تشدید تنشها میان تهران و واشینگتن، احتمال هدف قرار گرفتن فرماندهان ارشد و میدانی نیروی هوافضای سپاه پاسداران نیز وجود دارد. دلیل اصلی این امر، حملات موشکی اخیر به ناوهای آمریکایی در دریای سرخ، بهویژه ناو هواپیمابر هری ترومن است که تحت نظارت نیروی هوافضای سپاه انجام شده است.
به همین دلیل، علاوه بر فرماندهان میدانی نیروی قدس که در یمن مستقر هستند، فرماندهان نیروی هوافضای سپاه پاسداران نیز ممکن است در فهرست اهداف آمریکا قرار گیرند، چرا که این حملات موشکی و پهپادی به احتمال زیاد با هدایت آنها صورت گرفته است.
هشدار اخیر ترامپ به جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران نیز ریشه در همین واقعیت دارد. او اعلام کرده است در صورت وقوع حملهای علیه نیروها، ناوها و هواپیماهای آمریکایی، واشینگتن این اقدام را نه از جانب نیروهای یمنی، بلکه از سوی سپاه پاسداران تلقی خواهد کرد.
این موضعگیری میتواند بهمعنای آمادگی آمریکا برای هدف قرار دادن فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در یمن باشد.
با توجه به این شرایط، انتظار میرود در هفتهها و ماههای آینده، گزارشهایی از کشته شدن فرماندهان میدانی نیروی قدس و نیروی هوافضای سپاه پاسداران در یمن منتشر شود.
امیرعلی حاجیزاده
در صدر این فهرست، نام امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران قرار دارد.
او در هفتهها و ماههای اخیر، بهطور مداوم تهدیداتی علیه ایالات متحده و اسرائیل مطرح کرده و از امکان حمله به اسرائیل با ۵۰۰ هزار موشک و پهپاد سخن گفته است.
از دیدگاه آمریکا، او مسئول حمله موشکی به پایگاه عینالاسد و همچنین کلیه حملات موشکی و پهپادی علیه پایگاههای آمریکایی در منطقه و اسرائیل بوده است.
مجید موسوی
علاوه بر حاجیزاده، مجید موسوی، نفر دوم در سلسله مراتب فرماندهی نیروی هوافضای سپاه پاسداران، یکی دیگر از افرادی است که احتمال هدف قرار گرفتن او از سوی آمریکا و اسرائیل وجود دارد.
او مسئول تجهیز حزبالله لبنان و نیروهای یمنی به موشکهای بالستیک و پهپادهای پیشرفته بوده و بر پنج بخش اصلی نیروی هوافضای سپاه پاسداران شامل موشکی، پهپادی، پدافندی، هوایی و فضایی، اشراف دارد.
با وجود نقش کلیدی او در این ساختار، نام وی کمتر در رسانهها مطرح شده است.
فریدون محمدی سقایی
در کنار این دو فرمانده، نام فریدون محمدی سقایی نیز به چشم میخورد. او نفر سوم در سلسلهمراتب فرماندهی نیروی هوافضای سپاه پاسداران است. با توجه به جایگاه او در ساختار نیروی هوافضای سپاه پاسداران بهعنوان معاون هماهنگکننده، امکان قرار گرفتن وی در فهرست اهداف احتمالی آمریکا وجود دارد.
با در نظر گرفتن این مجموعه از عوامل، احتمال آنکه ایالات متحده در واکنش به حملات اخیر اقدام به حذف فیزیکی برخی از فرماندهان ارشد نیروی هوافضای سپاه پاسداران کند، سناریویی دور از ذهن نیست.
چرا هر بار که ساسی مانکن آهنگی منتشر میکند، کل ساختار آموزش و پرورش جمهوری اسلامی به لرزه درمیآید؟ چرا دانشآموزان ایرانی ساسی را بیشتر از مربیان پرورشی خود دوست دارند؟ چرا ساسی مانکن تبدیل به کابوس تمامنشدنی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی شده است؟
پس از انتشار آهنگ جدید ساسی مانکن با نام «مارمولک»، استقبال گستردهای از سوی دانشآموزان در ایران مشاهده شد که بار دیگر ساختار آموزشی جمهوری اسلامی را به چالش کشید. انتشار آهنگ «جنتلمن» او نیز با استقبال دانشآموزان و خشم مقامات حکومت روبهرو شده بود .
غلامعلی حداد عادل، مشاور عالی علی خامنهای، که پیشتر معاون آموزش و پرورش بوده و مدرسهای غیرانتفاعی در خیابان فرشته تهران دارد، به آهنگ ساسی مانکن واکنش نشان داد و گفت اگر معاونت پرورشی مدارس را منحل نمیکردند، وضعیت فعلی مدارس چنین نمیشد.
اظهارات حداد عادل در واکنش به ویدیوی آهنگ ساسی مانکن مطرح شده است، جایی که این خواننده ایرانی بخشی از ترانه خود را در فضایی شبیه به یک مدرسه دخترانه، با سبک و مدل مدارس جمهوری اسلامی، اجرا میکند.
در این بخش، ساسی مانکن فحشی نثار معلمان دینی و مربیان پرورشی مدارس میکند.
پس از حداد عادل، تحلیلگران سیاسی داخلی، از جمله احمد زیدآبادی، نیز وارد این بحث شدند.
زیدآبادی در یادداشتی به نام «ساسی و مربیان تربیتی» تصریح کرد بسیاری از مربیان تربیتی مدارس با نگاههای خرافی و سطحی خود، دانشآموزان را از دین دور کرده و موجب گرایش آنها به آثار ساسی مانکن و امیر تتلو شدهاند.
او افزود مربیان تربیتی مدارس بهجای آموزش و پرورش صحیح، ذهن دانشآموزان را با خرافات و ترسهای بیاساس پر کردهاند.
واقعیت این است که مربیان تربیتی در مدارس ایران پس از انقلاب اسلامی بهعنوان نمادهایی از سرکوب و شکنجه شناخته میشوند و بسیاری از دانشآموزان آنها را افرادی عبوس و زورگو میدانند که در پی تحمیل ایدئولوژی رژیم هستند.
خاطرات دانشآموزان از این مربیان معمولا با ترس و تهدید به آتش جهنم و اعمال خشونتآمیز همراه است.
علاقه دانشآموزان به آهنگهای ساسی مانکن و نفرت آنها از مربیان تربیتی بهدلیل ناسازگاری جمهوری اسلامی با طبیعت انسانی است. جمهوری اسلامی با موسیقی، رقص و شادی مخالف است، در حالی که اینها اجزایی اساسی و جداییناپذیر از ذات بشر هستند.
مخالفت حکومت با موسیقی و رقص، در واقع با هویت انسانها در تضاد است و این تناقض باعث شده که بسیاری از دانشآموزان خود را بیشتر به موسیقیهای مخالف حکومت نزدیک احساس کنند تا به افرادی مانند حداد عادل که سعی دارند آنها را تحت فشار قرار دهند.
جمهوری اسلامی نهتنها با موسیقی و رقص بلکه با بسیاری از خواستههای طبیعی بشر مخالف است.
وقتی موسیقی در مدارس جایی ندارد، خانوادهها خود برای آموزش آن به فرزندانشان تلاش میکنند و دانشآموزان در محافل خانوادگی یا دوستانه، رقص و موسیقی را فرامیگیرند. این واقعیت نشاندهنده شکست سیاستهای رژیم در برابر طبیعت انسانی است.
مشکل اصلی جمهوری اسلامی این است که خود را در مقابل خواستههای مردم قرار داده است. مردم موسیقی، رقص، آزادی پوشش و حقوق بشر را میخواهند، در حالی که حکومت با این خواستهها مخالفت میکند.
موسیقی و هنرمندانی که حکومت با آنها مخالفت میکند، مانند شروین حاجیپور، مهدی یراحی و توماج صالحی، به نمادهای مقاومت در برابر رژیم تبدیل شدهاند.
هرچه حکومت برای محدود کردن هنر و موسیقی تلاش کند، مردم همچنان در برابر این سرکوب مقاومت خواهند کرد. شکست جمهوری اسلامی در نهایت در دل مردم اتفاق افتاده است و آنچه که امروز در خیابانها مشاهده میکنیم، نماد بیرونی این شکست است.
دخترانی که دیگر حجاب تحمیلی رژیم را نمیپذیرند و موسیقیهایی که مردم به آن گوش میدهند، نشاندهنده این است که نظام جمهوری اسلامی در مقابل خواستههای مردم شکست خورده است و فقط پوسته نظام باقی مانده تا کاملا فروبپاشد.
شکریا برادوست، پژوهشگر امنیت بینالملل و سیاست خارجی درباره احتمال فاصله گرفتن جمهوری اسلامی از گروههای نیابتی خود در منطقه، درپی فشارهای آمریکا، به ایران اینترنشنال گفت: «برنامه سپاه پاسداران در آینده این است که سرمایههای ایران را برای گروههای تروریستی الشباب و القاعده در آفریقا خرج کند.»
او افزود که این هزینه به جای توسعه اقتصادی در داخل کشور صورت میگیرد.
محسن سازگارا، عضو شورای مدیریت گذار درباره حمله آمریکا به حوثیهای یمن گفت که این حمله با حملات گذشته آمریکا به حوثیها متفاوت است.
او به ایران اینترنشنال گفت: «تفاوت حملات اخیر نسبت به حملات مشابه در دوره بایدن این است که علاوه برحمله نظامی، ترامپ به جمهوری اسلامی هشدار داد که مصمم است در صورت ادامه تهدیدهای حوثیها، علیه جمهوری اسلامی اقدامات شدیدی اعمال کند».