دست کوتاه زنان در سیاست

زنان در تمامی سطوح تصمیم گیری در سراسر جهان کمتر حضور دارند؛ این یعنی دست کوتاه زنان از سیاست.
ایراناینترنشنال

زنان در تمامی سطوح تصمیم گیری در سراسر جهان کمتر حضور دارند؛ این یعنی دست کوتاه زنان از سیاست.
آمارهای جهانی حاکی از آن است که حضور زنان در مناصب سیاسی کلیدی در پستهایی چون ریاست جمهوری، نخست وزیری، وزارت و نمایندگی مجلس در مقابل مردان ناچیز است.
شاید درست ترش این باشد بگوییم؛ دنیای سیاست دنیایی مردانه است و برای همین هم است که گزارش سازمان ملل نشان می دهد، ۱۳۰ سال طول می کشد تا برابری جنسیتی در بالاترین مناصب قدرت حاصل شود.
برآورد سازمان ملل متحد همچنین نشان میدهد حضور زنان در مناصب سیاسی در جهان ۲۳ درصد است و این نرخ در بیش از ۱۶۰ کشور کمتر از ۳۰ درصد است.
امارهای جهانی چه میگوید؟
فقط ۲۶ زن در ۲۴ کشور و ایالت رییس اند و تنها ۲۱ درصد وزیران دولتها زن هستند.
اسپانیا، نیکاراگوئه، سوئد، آلبانی، کلمبیا، کستاریکا، رواندا، کانادا و فرانسه تنها کشورهایی هستند که حضور زنان در پست وزارت مساوی یا بیشتر از مردان است.
همچنین با نگاهی به آمارها می توان دید که فقط در ۱۴ کشور، ۵۰ درصد اعضای کابینه را زنان تشکیل میدهند. بنابراین ۵۵ سال طول میکشد تا برابری جنسیتی در مناصب وزارتی در کشورها به دست آید.
همین میزان اندک صندلی های وزارت هم که به زنان رسیده، عموما مربوط به وزارتخانههای خانواده، کودکان، منابع طبیعی و محیط زیست است .
در نمایندگی مجلس هم وضعشان چندان تعریفی ندارد، تنها ۲۵ درصد کل نمایندگان مجالس ملی کشورها زن هستند.
یکی از عوامل دور نگه داشته شدن زنان در سیاست این است که هیچ سهمیه قانونی برای ارتقای مشارکت زنان وجود ندارد و شاید برای همین است که حضور برابر زنان با مردان در سیاست دور از دسترس به نظر می رسد
غیبت زنان ایران در سیاست

ایران هم یک یاز همان کشورهایی است که زنان در سطوح بالای تصمیم گیری غایب نگه داشته شدهاند.
بر اساس اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ، رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی باشد.
همین واژه رجال هم محل اختلاف است که رجل یعنی مرد و زن نمی تواند رییس جمهور شود.
در حیات ۴۳ ساله جمهوری اسلامی ، فقط یک زن بر صندلی وزارت تکیه زده

مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت در سال ۸۸ و در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد.
اگرچه بعضی دولت ها معاونان زن را به کابینه هایشان راه داده اند که به زور تعداشان به انگشتان یک دست می رسد
علاوه بر ایران ، آذربایجان، برزیل، برونئی، عراق، لتونی، سنت وینسنت و گرنادینها، پاپوآ گینه نو، عربستان سعودی، تایلند و وانواتو هیچ زنی در پست وزارت قرار ندارد.
با نگاهی به نمایندگان زن مجلس در کل ادوار هم می توان دید ، بیشترین تعداد نماینده زن با ۱۷ نفر در مجلس قبلی بوده اند یعنی فقط ۵ درصد.
در این دوره مجلس هم ۱۶ زن به آن راه یافته اند که یک نفرشان بر اثر کرونا جان باخت.
در حوزه مدیریت شهری هم حضور زنان بسیار ناچیز است ؛ فقط نیم درصد.
در گزارشی که روزنامه همشهری منتشر کرده نشان می دهد : در هزار و ۴۲۴ شهر ایران فقط ۶ شهر، شهردار زن دارد
و عموما اصلا زنان جایی در استانداری ها ندارند.
با همه این اوصاف اما همین حضور انگشت شمار زنان در ساحت سیاسی جمهوری اسلامی که از فیلتر حکومت هم رد شده اند همواره محل انتقاد فعالان حقوق زنان بوده چرا که همین زنان سیاست بیشتر پابه پای مردان سیاست بودهاند تا درکنار زنان جامعه.
رقابت نابرابر
رقابت سیاسی در همه کشورها از مهمترین رقابت هاست و حضور غالب مردان در این عرصه باعث شده، منافع زنان خواسته یا ناخواسته مورد توجه قرار نگیرد.
به هر روی موانع فرهنگی ، قانونی، اجتماعی باعث شده زنان از مشارکت سیاسی دور بمانند و اراده حکومت ایران هم بر این است که که این شکاف جنسیتی بزرگ همچنان بزرگ بماند .

رسیدن به یک اقتصاد قدرتمند با حضور فعال و برابر زنان و مردان امکان پذیر است، امری که در عمل به این سادگی ها امکان پذیر نبوده است.
چالش هایی مانند سقف شیشه ای، نبود توازن درآمدی بین جنسیت ها، آزار و اذیت در محیط کار، برقراری توازن بین کار و زندگی شخصی و فعالیت زنان در اقتصاد غیر رسمی بر سر راه زنان وجود دارد.
با نگاه به فهرستی از مدیر عامل های اجرایی ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکا که در بازار بورس فعال هستند، میتوان دید حتی در بزرگترین اقتصاد جهان که نسبتا از قوانین مناسبی در حمایت از زنان برخوردار است، در بین مدیرعامل های اجرایی این ۵۰۰ شرکت تنها شش درصد زن وجود دارند. این نشانهای بارز از سقف شیشهای است، یعنی وقتی زنان از نظر تئوری میتوانند در شغلشان پیشرفت کنند، ولی در عمل خیر.
سقف شیشهای یک چالش جهانی است، ولی در ایران چالش های بزرگتری وجود دارند. بر اساس نتیجه طرح آمارگیری نیروی کار سال ۱۳۹۹ نرخ مشارکت اقتصادی نیروی کار بالای ۱۵ سال در میان زنان ایران حدود ۱۴ درصد اعلام شده که در مقایسه با نرخ مشارکت اقتصادی مردان یعنی نزدیک به ۷۰ درصد، بسیار پایینتر است.
به عبارت دیگر از هر ۱۰۰ زن در سن کار که بالای ۱۵ سال دارند، تنها ۱۴ زن شاغل یا به دنبال کار هستند. بنا به آمار بانک جهانی سهم زنان در مشارکت اقتصادی در دنیا در سال ۲۰۱۹ حدود ۴۷ درصد بوده است.
این تفاوتی قابل توجه است که نشان میدهد تعداد زیادی از زنان در ایران خانه نشین شدهاند.
از سوی دیگر موضوع قرار گرفتن زنان در بخشی خاکستری از اقتصاد به نام اقتصاد غیر رسمی مطرح می شود. صندوق بین المللی پول اقتصاد غیر رسمی را اینگونه تعریف میکند:
«اقتصاد غیررسمی، متشکل از فعالیتهایی است که ارزش بازار دارند و در صورت ثبت به درآمد مالیاتی و تولید ناخالص داخلی میافزایند».
این شامل افرادی مانند دست فروشان یا کسانی که کارهای خدماتی انجام می دهند میشود.
علی ربیعی، وزیر کار وقت سال ۹۵ اعلام کرده بود حدود شش و نیم میلیون نفر در ایران مشاغل غیر رسمی دارند و بیشتر آنها زنان هستند. فعالیتهای این زنان ثبت نشده و آمارگیری از آن بسیار مشکل است، و به دلیل اینکه قوانین کار از آن ها حمایت نمیکند، نمیتوانند از خانه کار کنند یا مرخصی با حقوق بگیرند و از همهگیری کرونا آسیب زیادی دیدهاند.
این در حالی است که بانک جهانی در گزارشی با عنوان زنان، کسب و کار و قانون که سال ۹۷ منتشر کرده حق و حقوق شغلی برای زنان ایرانی کمتر از یکسوم حقوق مردان دانسته است. ایران در بین ۱۸۷ کشور جهان رتبه ۱۸۴ را به خود اختصاص میدهد...
یعنی حتی آن دسته از زنانی که مشاغلشان ثبت شده، با در نظر گرفتن مولفه هایی از جمله حق مالکیت، امنیت شغلی، سیاست های دولت مرتبط با مزایای بازنشستگی، و قوانین مرتبط با درآمد، نسبت به زنان در اکثر کشور های جهان در وضع خوبی قرار ندارند.

در افغانستان، کشور همسایه ایران، پس از به قدرت رسیدن طالبان، مشارکت زنان در اقتصاد با چالش های عمده ای مواجه است. برنامه عمران سازمان ملل اواخر سال میلادی گذشته تخمین زد تصمیم آن ها مبنی بر اعمال محدودیت بر کار کردن زنان تا یک میلیارد دلار، یعنی پنج درصد تولید ناخالص داخلی افغانستان، به این کشور ضرر می زند.

بنا به گزارش این سازمان در کشوری که حدود ۲۰ درصد نیروی کار را زنان تشکیل میدهند، خانه نشین کردن زنان نیم میلیارد دلار از مصرف خانوارها را میکاهد. پس از روی کار آمدن طالبان و با قطع شدن کمکهای مالی بین المللی که ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی و ۸۰ درصد بودجه این کشور را تشکیل میدهد، جلوگیری از کار کردن زنان تولید ناخالص داخلی این کشور را در مدت یک سال تا ۲۰ درصد کوچکتر میکند.

بهگزارش سازمان عفو بینالملل، «نقض فاجعهبار حقوقبشر» در سراسر جهان طی یک سال گذشته، حمایت از زنان در سراسر جهان را کاهش و تهدید علیه آنها را افزایش داده است.
بهمناسب ۸ مارس و روز جهانی زن، این سازمان خواستار اقدامات جسورانه برای معکوس کردن چنین روندی در مساله حفظ حقوق زنان و دختران شده است.
انیس کالامار، دبیرکل سازمان عفو بینالملل، گفت که وقایع سال ۲۰۲۱ و اوایل ۲۰۲۲ حقوق و شان میلیونها زن و دختر در سراسر جهان را لگدمال کرده است.
کالامار شماری از این رویدادها را کوویدـ۱۹، به عقب رانده شدن آشکار حقوق زنان در افغانستان، خشونت جنسی گسترده ناشی از درگیریها در اتیوپی، حمله به دسترسی زنان به سقط جنین در آمریکا و خروج ترکیه از «کنوانسیون استانبول برای جلوگیری از خشونت علیه زنان» نام برد. کالامار تاکید کرد که هر کدام از این موارد به تنهایی زایل کردن حقوق زنان است چه رسد به جمع شدن تمامی آنها در کنار یکدیگر.
بهگزارش عفو بینالملل، همهگیری کوویدـ۱۹ طی دو سال گذشته نیز بر وضعیت زنان تاثیرگذار بوده است.
طبق این گزارش، خشونت خانگی افزایش یافته، نبود امنیت شغلی برای زنان بدتر شده ، دسترسی به خدمات سلامت جنسی و باروری کم شده و ثبتنام دختران در مدارس در بسیاری نقاط جهان بهمیزان قابلتوجهی روندی نزولی یافته است.
اوکراین؛ جهنم تازه برای دختران و زنان
۸ مارس ۲۰۲۲ با حمله روسیه به اوکراین و غلتیدن جهان در ورطه بحرانی دیگر، همراه شده است. تصاویر زنانی که در پناهگاه نوزادشان را به دنیا میآورند، زنانی که کودک در بغل، از بمباران میگریزند، مادران داغدار و کودکان تازهیتیمشده، گویای آنچه این جنگ و بحران انسانی دامنگیر زنان و کودکان کرده، نیست. زنان و دختران درگیر جنگ در اوکراین، حالا به فهرست میلیونها زن و دختر رنجکشیده از سوریه تا یمن و از افغانستان و دیگر مناطق، اضافه شدهاند.

افغانستان؛ سال هر چه به عقبتر رانده شدن زنان
از زمان به قدرت رسیدن دوباره طالبان در اوت ۲۰۲۱، محدودیتهای بسیاری بر حقوق زنان و دختران در افغانستان اعمال شده است. به زنان گفته شده که نمیتوانند سر کارشان بازگردند و یا بهتنهایی جایی بروند، مگر آنکه مردی همراهشان باشد. دختران بالای ۱۲ سال از حق تحصیل محروم شدهاند. وکیلان، قاضیان، کارکنان پناهنگاهها و دیگرانی که سالها کار کرده بودند تا نظامهای گوناگون این کشور بهتر بچرخد حالا خود از سوی همین نظامها در خطرند.
کالامار گفت: «دولتها در سراسر جهان باید حق زنان و دختران را در مرکز سیاست خارجهشان درباره افغانستان قرار دهند.» او افزود: «مثلاباید برای دسترسی برابر زنان و دختران به آموزش، شغل و خدمات ضروری، بدون هیچ تبعیضی، اصرار بورزند.»
اتیوپی؛ خشونت جنسیتی
بهگزارش سازمان عفو بینالملل، ارتکاب خشونت جنسی گسترده در تیگره بهدست نیروهای اتیوپی و اریتره و در امهره بهدست نیروهای تیگره، نیز از مصادیق بارز خشونت علیه زنان در سال ۲۰۲۱ بوده و چنین حملاتی جنایات جنگی محسوب میشود. بنا بر اطلاعات این سازمان، گزارشهایی از تجاوز گروهی در برابر اعضای خانواده، ناقصسازی اندام جنسی بههمراه دشنامهای قومیتی و تهدید وجود داشته است.
ترکیه؛ خروج از کنوانسیون استانبول
ترکیه روز یک ژوئیه ۲۰۲۱، از کنوانسیون استانبول برای مقابله با خشونت علیه زنان خارج شد که این خود یک گام بزرگ به عقب، برای حقوق زنان و دختران در ترکیه و همچنین بهنوعی بدآموزی برای مدافعان حذف چنین حقوقی برای زنان در چندین کشور «منطقه» است.

آمریکا؛ حمله همهجانبه به حق سقط جنین
حقوق جنسی و باروری زنان نیز در سال ۲۰۲۱ آماج حمله بوده است. در آمریکا، حملهای کاری به حق سقط جنین صورت گرفته است و در سال ۲۰۲۱، ایالات این کشور، از هر سال دیگری، محدودیتهای سقط جنین بیشتری وضع کردهاند.
ایندست اقدامات در شرایط همهگیری کوویدـ۱۹، که خود موجب شیبی صعودی در حوادث مرتبط با خشونت جنسیتی و حملات بیشتر به حقوق جنسی و باروری در سراسر جهان شده است، بدتر است.
برخی دستاوردهای مدافعان حقوق زنان در سال ۲۰۲۱
با وجود تمامی به عقب رانده شدنها، تلاش برخی مدافعان حقوق زنان ثمر داده است. دفاع از حقوقبشر، به راه انداختن کارزارها و گرد هم آوردن نیروها باعث پیروزیهایی در زمینه حق سقط جنین در کلمبیا، مکزیک و سان مورینو شده است؛ و اگرچه ترکیه از کنوانسیون استانبول خارج شد، مولداوی و لیختناشتاین پیوستن به این کنوانسیون را به تصویب رساندند.
در اسلوونی، مدافعان حقوق زنان برای اصلاح حکم تجاوز و همردیف قرار دادن آن با استاندارد جهانی، موفق شدند؛ در دانمارک، مالت، کروواسی، یونان، ایسلند و سوئد نیز تغییرات مثبتی در این زمینه صورت گرفته بود. هلند، اسپانیا و سوییس هم بهدنبال ایجاد تحولاتی در این زمینهاند.
مدافعان حقوق زنان و حقوقبشر، با وجود خطراتی که متوجه آنان و خانوادههایشان بوده و با احتمال خطر زندانی شدن و آسیب جسمی، در خط مقدم مقاومت در بسیاری از کشورها همچون اوکراین، لهستان، بلاروس، روسیه، آمریکا و افغانستان بودهاند. این افراد به حمایتی جهانی نیازمندند.
کالامار گفت: «دولتها خوب میدانند که برای حفظ حقوق زنان و دختران باید چه بکنند...قوانین ارتجاعی باید لغو شود و خدمات ضروری باید ارائه شود. زنان و دختران باید دسترسی برابر به آموزش و اشتغال داشته باشند. خشونتهای جنسیتی باید محکوم شود و حمایت در برابر آنها تقویت شود و نه تضعیف. هدف قرار دادن مدافعان حقوق زنان باید متوقف شود. هیچ جامعه نمیتواند و نباید چنین نزول شان بیش از نیمی از جمعیتش را برتابد. هیچ عذر قصوری برای حکومت همراه با عدل و انصاف برای زنان و دختران، پذیرفته نیست.»

کلیشههای جنسیتی در حال تغییر است، امروزه دیگر فقط این مردان نیستند که آغازگر رابطه جنسیاند. زنان هم سکس را آغاز میکنند و در طول رابطه، آن را پیش میبرند.
اما همه این تغییرات مدیون انقلاب جنسی است. انقلابی که در اروپا و آمریکا از دهه ۶۰ میلادی به جریان افتاد و لذت جنسی را امری مستقل و از مساله تولید مثل جدا کرد .
انقلاب جنسی که در غرب شروع شد، بیش از هر چیزی وضعیت جنسی و سکس زنان را تغییر داد. ارگاسم زنان . خودارضایی. همجنس گرایی از تابو خارج شد. البته اگر به عامل اصلی وقوع این انقلاب دقیقتر نگاع کنیم ،
وارد شدن قرص ضدبارداری به بازار از عوامل اصلی بروز این انقلاب بود. این قرص به زنان آزادی عملی بیسابقهای در مناسبات جنسیاشان داد و باعث دگرگونی جامعه، تغییرکلی وضعیت زنان و در نهایت منجر به انقلابی در رابطه جنسی مرد و زن شد، بر همین اساس هم است که تخمین زده شده بیش از صد میلیون زن در سراسر جهان از قرصهای پیشگیری از بارداری استفاده میکنند
اما در حالی که نزدیک به ۲۰۰ سال از ابداع عمل وازاکتومی مردان میگذرد، اما این عمل تحت تاثیر سیاست حاکمان یا فرهنگ مردسالارانه دهها برابر کمتر از زنان انجام میشود و همچنان زنان مسئولیت باردار نشدن را برعهده دارند
پیشروی زنان با آموزش
در سالهای دهه ۸۰ میلادی با گسترش بیماری ایدز ، انقلاب جنسی غرب زیر سوال رفت و بعد از آن بود که پای آموزش مسائل جنسی و سکس به میان آمد.
البته آموزش سکس امن و آموزش مربوط به جنسیت، نیم قرن پیش ابتدا در مدارس سوئد شروع شد و بعد از آن بود که در کشورهای دیگر ادامهاش دادند

همین هم باعث شد حقوق جنسی در بیشتر جوامع به رسمیت شناخته شود و گرایشهای جنسی مختلف امکان ابراز وجود پیدا کنند.
سازمان بهداشت جهانی به تازگی اعلام کرده در برنامه آموزش و سلامت جنسی از پرداختن به تمنای جنسی غفلت میشود دقیقا این جنبه ها هستند که میتوانند سلامت جنسی را بهبود بخشند
هر چه از تاریخ می گذرد زنان برای احقاق حقوق جنسیشان/ کارزار راه میاندازند و بعضی از آنها را به قانون تبدیل میکنند.
حالا دیگر زنان بیشتر از رضایت جنسی و ارگاسم حرف میزنند . در بسیاری از کشورها برای داشتن حق جنین به خیابان میآیند .
کمپین جهانی . نه یعنی نه از همین کارزار هاست که یک نه بزرگ زنان به نداشتن تمایل به رابطه جنسی است.
جنبش «می تو» یا من هم حاصل همین آگاهیست.

انقلاب جنسی در خاورمیانه ؟
با همه این پیشرفتهای جهانی اما زنان همچنان در برخی کشورهای اسلامی در کشورهای فقیر و حکومت های استبدادی از آموزش و سلامت جنسی محرومند.
در حال حاضر، جنسیت ، تمایلات جنسی و صحبت از رضایت جنسی در بخش بزرگی از خاورمیانه تابو است
بسیاری میگویند حالا دیگر وقت انقلاب جنسی در خاورمیانه است . حالا باید این انقلاب در کشورهای اسلامی و عربی رخ دهد.
تونس اعلام کرده اولین کشور این منطقه است که میخواهد آموزش جنسی در مدارس را آغاز کند.
ضرورت آموزش جنسی و مسائل مربوط به جنسیت در کشورهایی که آن را در مدارس اجرا میکنند نشان داده تا چه میزان دختران و زنان از وضعیت بهتری هم در سلامت هم در حقوق جنسی اشان برخوردارند
مطالعات نشان میدهد: نبود آموزش جنسی کودکان و نوجوانان باعث سوء استفاده جنسی از آنان می شود و امارها میگوید بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ از نزدیک به ۱۹ میلیون کودک زیر ۱۲ سال سوء استفاده جنسی شده که ۸۰ درصد دختر هستد.
همچنین مطالعات جهانی نشان می دهد، با نبود آموزش، زنان بیشتر در معرض بیماری های مقاربتی و ایدز قرار دارند و
انتقال این بیماری ها از مردان به زنان رخ می دهد تا زنان به مردان.
همچنین در هر ۱۰ دقیقه، هفت هزار زن در جهان به یکی از بیماری های آمیزشی مبتلا می شوند و در حال حاضر ۲۹۰ میلیون زن به ویروس اچ پی وی مبتلایند که یک یاز عوامل سرطان دهانه رحم است.
همچنین سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون بارداری ناخواسته رخ می دهد که بیش از ۶۰ درصد به سقط جنین میانجامد
و همه این آمار و ارقام یعنی اثبات وجود این تفکر سنتی که رابطه جنسی یک کار مردانه است و نبود آموزش جنسی سالم آنهم برای همه باعث شده است.
بیماری های آمیزشی زنان را تهدید کند تبعیض جنسیتی، همجنسگرا هراسی، سوء استفاده جنسی از کودکان و قلدری انلاین همچنان ادامه داشته باشد.

نقش زنان در نهاد خانواده با توجه به تغییر بافت و ساختار خانواده با گذشت زمان تغییر کرده است. اگر چه که تغییر نقش کلیشه و سنتی در جوامع مدرن ریتم سریع تری دارد اما هنوز در مسیر دگردیسی است و هویت جدید یکپارچه و منسجمی را ثبت نکرده است.
خانواده از شکل غالب قبیله و زندگی گروهی و فامیلی با مدیریت زن سالارانه و یا مردسالارانه به شکل خانوادههای هسته ای زن و مرد، خانواده های تراجنسیتی،تک سرپرست یا با چند فرزند، بدون فرزند و یا در کنار فرزند خوانده تغییر کرده است.
همچنین نوع دیگر از خانواده شامل زندگی فرزندان با پدر بزرگ و مادر بزرگ است. طلاق، افزایش آمار مرگ و میر به دلیل بیماری ها و جنگ دلایل اصلی این شکل از خانواده هستند.
همچنین برای تشکیل خانواده در برخی جوامع عمدتا رو به توسعه الزام ازدواج یا دادن تعهدهایی که منشا آن کتاب قانون است کم رنگ شده است.همباشی یا ازدواج سفید شکل دیگری از زندگی خانوادگی است.
پایگاه داده باز ایران در یک نظرسنجی آنلاین در آبان ۱۴۰۰ درباره همباشی زوج ها،اعلام کرد بیش از نیمی از مجموع ۳۹۷۱ شرکت کننده در این نظرسنجی ازدواج سفید را تجربه کرده بودند یا با ازدواج سفید آشنا بودند.
در واقع زنان اصلی ترین بازیگران تغییر نگرش و بافت سنتی خانواده در گذر زمان بودند.
افزایش آگاهی و حق انتخاب زنان بر بدن خود، حق انتخاب آگاهانه همسر و تشکیل خانواده، استقلال مالی با افزایش حضور زنان در جامعه،بالا رفتن درک و دانش عمومی، تبدیل اقتصاد سنتی به اقتصاد مدرن.
به روز شدن قوانین با نیاز جامعه
در زندگی آمیخته با تکنولوژی و فن آوری امروز دیدن تصاویر مردان را در ساعتهای اداری و کاری روزانه در خیابان و خانه در کنار فرزندان از حالت شوکآور نیست همانطور که کار در خانه منوط به زنان یا یک شریک عاطفی و جنسی نمی شود.در بریتانیا خانواده ها می توانند آموزش برخی از مقاطع تحصیلی فرزندان را کاملا در خانه انجام دهند.
در تقسیم وظایف یک زندگی مشترک به غیر از آشپزی و امور مربوط به داخل خانه تعمیر ماشین یا انجام امور فنی هم هست. همچنین به ویژه پس از پاندمی شرکتهای بزرگ بین المللی شرایطی را برای زنان خانه دار فراهم کردند که همزمان با انجام امور روزانه و بدون ترک خانه بتوانند فعال باشند و اشتغال دیگری را هم تجربه کنند.
تغییر بافت خانواده باعث به وجود آمدن مشاغل جدید هم شده است: پرستار کودک، معلم در خانه .
زنان بهطور میانگین در طی شبانه روز ۳۳ درصد بیشتر از مردان اوقات خود را در خانه میگذرانند.
سهم زنان خانه دار در جوامع صنعتی بین ۲۵ تا ۴۰ درصد در تولید ناخالص ملی است. از این رو دولت ها در ردیف بودجه سالانه خود کمک هزینه مسکن، خانوار و بیمه برای فرزند آوری را در نظر گرفتند.

در ایران اگر چه از سال۱۳۹۲ مردان هم مشمول مرخصی زایمان شدند و این رویکرد به نوعی حمایت از تقسیم وظایف بین سرپرستان خانواده را نشان می داد اما سیاستهای جمعیتی چهار دهه نشان میدهد تشویق به در خانه ماندن زنان یا فرزندآوری در راستای حذف زنان از جامعه با کمترین هزینه است.
پرداخت حقوق به زنان خانه دار در ایران در حد یک قانون بر روی کاغذ هم نیست.
آمارهای اطلس وضعیت زنان و خانواده که بر مبنای سرشماری سال ۹۵ تهیه شده است، در خصوص وضعیت زنان خانهدار کشور نشان میدهد که به طور میانگین حدود ۶۲.۱ درصد از زنان جمعیت در سن کار، خانهدار هستند. همچنین ۵۹.۷ درصد زنان جمعیت در سن کار در نقاط شهری کشور و ۶۸.۳ درصد زنان نقاط روستایی کشور، خانهدار هستند.
همچنین از کل جمعیت زنان ۱۵ تا ۲۹ ساله استان های ایران نشان میدهد که نیمی از جمعیت زمان خانه دار هستند در مقابل دولت بیمه خانه داری حدود ۳۴۰ هزار زن از هجده تا ۵۰ ساله را تامین میکند.
بدون شک این آمار با توجه به همه گیری کرونا و افزایش جمعیت بیکار دستخوش تغییرات اساسی شده است.
زنان خانه دار در ایران در فهرست جمعیت فعال و بیکار شمرده میشوند از این روز طیف گستردهای از این زنان خانه داری شغلی پر زحمت، با مشقت و بدون دستمزد میدانند.
زنان خانه دار در افغانستان

وضعیت زنان خانه دار در افغانستان هم با توجه به روی کار آمدن دوباره طالبان نامساعد است. کار در خانه برای زنان اجباری است و نگهداری و مراقبت از کودکان و سالمندان اصلی ترین وظیفه برای زن است.
بافت خانواده به ویژه در روستاها مردسالارانه و سنتی است.بر اساس یک تحقیق سازمان ملل در سال۲۰۱۹ تنها ۱۵ درصد از مردان حق کار برای زنان را آن هم بعد از ازدواج مجاز دانسته بودند. دو سوم مردان از این که به زنان حقوق بیش از حد و اندازه هم داده شده، شاکی شده بودند.
نقش کارزارهای مدنی و رسانههای اجتماعی در جوامعی چون ایران و افغانستان برای شکستن چارچوبهای ناصحیح کهنه در سایه زمامداری حاکمیت رهبران ایدئولوژیک و تمامیتخواه را نمی توان نادیده گرفت.
به عنوان نمونه هشتگ #کلیشه_برعکس کارزاری را در رسانههای اجتماعی فعال کرد که افکار عموم جامعه را متوجه رفتارها، باورها و حتی کلماتی کرد که برچسبهای جنسیتی دارند. باورهایی که چنان عمیق در تار و پود جامعه تنیده شدند که بدون آگاهی رسانی نمی توان آنها را تغییر داد.

بدن من متعلق به من است؛ چند زن در جهان میتوانند بگویند این جمله در موردشان صدق میکند؟
گزارش سال گذشته سازمان ملل متحد نشان میدهد میلیونها زن در جهان از حق مالکیت بر بدن خود محرومند چون بدن زنان همواره توسط حکومت ها، عرف جامعه و اعضای خانوادهشان کنترل میشود.
اما بیایید مصادیق حق بر بدن را مروری بکنیم؛ زنان اگر مالک بدن خود باشند باید آزاد باشند که به رابطه جنسی نه بگویند و خودشان به میل خودشان برای این رابطه تصمیم بگیرند.
حق انتخاب همسر هم از مصادیق حق بر بدن است و به همین منظور هم میگوییم ازدواج اجباری نقض این حق است.
زنان همچنین حق دارند خودشان تصمیم بگیرند که فرزند دار شوند یا نشوند. بر همین اساس دسترسی به ابزار پیشگیری از بارداری از حقوق آن است، حقوقی که در حیات ۴۳ ساله جمهوری اسلامی همیشه نقض شده و حالا با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی و دستور مستقیم علی خامنهای مبنی بر فرزندآوری و جوانی جمعیت، بیش از گذشته نقض میشود.
در نتیجه، حجاب اجباری، ازدواج و رابطهی جنسی اجباری، کودک همسری و ناقصسازی اندام جنسی دختران تنها چند نمونه از مصداقهای نقض حق بر بدن است.

حق انتخاب پوشش
اما بیشترین حقی که از زنان ایران نقض می شود حق انتخاب پوشش است که زنان ایران برای بازپس گیری این حق سال هاست که مبارزه میکنند.
روحالله خمینی سودای تاسیس وزارتخانه امر به معروف و نهی از منکر را داشت. کاری که طالبان بعد از به روی کار آمدن دوباره در افغانستان آن را اجرایی کرد و وزارت زنان را به وزارت امر به معروف و نهی از منکر تبدیل کرد.

روح الله خمینی در ۱۶ اسفند ۵۷، ورود زنان بیحجاب را به ادارههای دولتی ممنوع کرد
فرمانی که به تظاهرات ۶ روزه زنان منجر شد.
در نهایت، در مرداد ۱۳۶۲، با تصویب قانونی در مجلس، برای زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، مجازات تعیین شد.
از ابتدای سر کار آمدن جمهوری اسلامی تا به امروز، سیاستهای متعددی برای برقراری حجاب اجباری اجرا شده از آزارهای کلامی و گاهی فیزیکی تندروهای مذهبی در اوایل انقلاب گرفته تا برخوردهای خشونتآمیز و افسارگسیخته کمیته یا گشتهای جندالله و بازداشتهای مینیبوسی.
بعد از تغییر شکل گشت های کمیته در دهه ۶۰، گشتهای ارشاد ادامه راه بازداشت زنان شد.
اسیدپاشیهای اصفهان در سال ۹۳ ، صورت را از تعدادی از زنان و آرامش و امنیت را از تمام جامعه گرفت.
و طرح گزارش پلاک خودروها در صورت مشاهده کشف حجاب طرحی شد برای گزارش مردم علیه مردم.

اما با وجود تلاشهای شبانهروزی نهادهای قدرت و آتشبهاختیارها، زنان برای پس گرفتن حقوق خود از پای ننشستهاند
چهار دهه مبارزه زنان ایرانی
جنبشهای زنان از تظاهرات علیه حجاب اجباری در اولین هشتم مارس پس از ورود خمینی به ایران آغاز شد و با کارزارهای مختلفی ادامه یافت؛
کمپین یک میلیون امضا که در سال ۸۵ کلید خورد به منظور رفع تبعیض جنسیتی علیه زنان بود که به کابوس حاکمان جمهوری اسلامی تبدیل شد و شروع به دستگیری و ارعاب فعالان حقوق زنان کردند.
اما سال ها بعد چهارشنبه های سفید راه افتاد که زنان روسری هایشان را از روی سرشان برداشتند و نوعی از نافرمانی مدنی را شکل دادند و بعد زنان خیابان انقلاب به سکوها رفتند.
در چهارشنبه ۶ دیماه ۹۶، ویدا موحد، بر سکویی در خیابان انقلاب ایستاد و روسریاش را بر چوب آویخت.
زنان دیگری در روزهای بعد به او پیوستند که سرنوشت همگی آنها بازداشت، زندان یا خروج اجباری از کشور بود، جنبشی که از خود سکوهای شیبدار را در خیابان انقلاب به یادگار گذاشت
اما در میان تمام اینها، شاید بارزترین نشانهی مبارزه زنان علیه حجاب اجباری، به رغم فشارهای مداوم، تبعیضها و تهدیدها این باشد که زنان ایران پس از ۴۳ سال همچنان به پوشش دلخواه حکومت تن ندادهاند.





