کانادا خبر اختصاصی ایراناینترنشنال را درباره رد ویزای اسحاق قالیباف تایید کرد
مارک میلر، وزیر مهاجرت کانادا با تایید خبر اختصاصی ایراناینترنشنال اعلام کرد درخواست اقامت دائم اسحاق قالیباف، فرزند رییس مجلس شورای اسلامی در کانادا در روز ۱۵ بهمن ماه رد شده است.
وزیر مهاجرت کانادا در پست خود در رسانه اجتماعی ایکس ضمن تایید این خبر نوشت: «رژیم ایران دست به اقدامات تروریستی و نقض سیستماتیک حقوق بشر زده است. ما در کنار مردم ایران هستیم.»
ایراناینترنشنال نخستین بار در گزارشی اختصاصی در روز ۲۴ بهمن ماه از تلاش پرهزینه اسحاق قالیباف برای دریافت ویزای مهاجرتی کانادا خبر داد و روز اول اسفند در گزارشی تکمیلی تمام اسناد مربوط به تلاشهای او برای رسیدن به خاک کانادا و اقامت در این کشور را منتشر کرد.
دولت کانادا در پاسخ به ایراناینترنشنال اعلام کرد با توجه به مساله حریم خصوصی، درباره پرونده افراد اظهار نظر نمیکند اما اطلاعات ارائه شده از سه منبع آگاه از جمله یک منبع ارشد در دولت کانادا به ایراناینترنشنال تایید میکرد که اداره مهاجرت این کشور به دلیل نگرانیهای امنیتی به درخواست ویزای اسحاق قالیباف پاسخ منفی قطعی داده است.
ایراناینترنشنال بر اساس قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، توانست به اسناد و مدارک این پرونده قضایی که بیش از ۱۵۰ برگه است دسترسی پیدا کند.
این اسناد نشان میدهند اسحاق قالیباف مدارک مربوط به دریافت اقامت دائم کانادا را اواخر سال ۱۳۹۷ در وبسایت اداره مهاجرت این کشور بارگذاری کرده است.
این مدارک نشان میدهند او پیشتر و در سال ۱۳۹۲ نیز برای دریافت ویزای دانشجویی کانادا با هدف خواندن انگلیسی در کالج آلگونکوین اقدام کرده اما درخواست او پذیرفته نشده است.
روند بررسی پرونده اسحاق قالیباف در پنج سال اخیر نشان میدهد او علاقه و عجله بسیاری داشته تا هرچه سریعتر وارد خاک کانادا شود.
او بعد از حدود یکسال و نیم از ثبت درخواستش، متوجه میشود پروندهاش به منظور بررسی امنیتی برای مراجع ذیصلاح کانادا ارسال شده است.
وابستگان خانواده قالیباف چندین بار به پییر پولیویر، یکی از نمایندگان پارلمانی کانادا برای پادرمیانی در این زمینه مراجعه کردند.
پولیویر، رهبر حزب محافظهکار و رقیب اصلی جاستین ترودو برای تصدی جایگاه نخستوزیری کاناداست که در ماههای گذشته بارها بر تحریم سپاه پاسداران .
دفتر پولیویر در پاسخ به پرسش ایراناینترنشنال درباره این پیگیریها گفت که او هیچ توصیهنامهای برای حمایت از دادن روادید به فرزند محمدباقر قالیباف ارائه نکرده و تنها در برابر درخواستی که با واسطه و از طرف پسر قالیباف به عنوان متقاضی مهاجرت دریافت کرده، «مانند صدها پرونده و در یک کار عادی و معمول» وضعیت درخواست پسر قالیباف را جویا شده که «مطلقا هیچ تاثیری بر نتیجه پرونده ندارد».
مدارک مهاجرتی نشان میدهند اسحاق قالیباف همزمان با اولین تلاشهایشان برای رسیدن به کانادا با گرفتن پذیرش دانشگاه ملبورن برای تحصیل در رشته مهندسی عمران روز ۱۹ اسفند ۱۳۹۲ با ویزای تحصیلی راهی استرالیا شد.
بنا بر اظهارنامه اسحاق برای اداره مهاجرت کانادا، او از مرداد ۱۳۹۷ به ایران بازگشته و دیگر ساکن استرالیا نیست اما طبق همان اظهارنامه و مدارک بانکی پیوست آن، او حوالی مرداد ۹۷ (اوت ۲۰۱۸) در ملبورن دو واحد آپارتمان خریده است که شرکت وایپیای، مسئول اجاره دادن آنها است.
با افشاگری ایراناینترنشنال از تلاش اسحاق قالیباف برای دریافت اقامت کانادا، فشار افکار عمومی بر این پرونده افزوده شد. از جمله این فشارها، کارزاری بود که شماری از ایرانیان برای جمع کردن امضا به منظور بازداشتن دولت کانادا از دادن اقامت به او راه انداختند.
وبسایت حسن روحانی از ارسال سومین نامه او به شورای نگهبان برای اعلام دلایل رد صلاحیتش در انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری خبر داد.
بر اساس گزارش این وبسایت، نامه جدید رییس پیشین دولت جمهوری اسلامی در حالی روز دوم اسفند به شورای نگهبان ارسال شد که دو درخواست قبلی او برای پاسخگویی این شورا بیپاسخ مانده بود.
او شامگاه چهارم بهمن و پس از اعلام رد صلاحیتش، با انتشار بیانیهای در وبسایت رسمی خود از فقهای شورای نگهبان خواست تا دلایل این موضوع را صراحتا اعلام کنند.
در بخشی از این بیانیه آمده بود: «آنان که با انگیزههای سیاسی دست به رد صلاحیت اینجانب زده و هزاران نفر از داوطلبان مجلس شورای اسلامی را نیز به دلایل عمدتا سیاسی رد صلاحیت کردند، نه مالک انقلاب و کشورند و نه صلاحیت تعیین مصالح کشور و سلب صلاحیت از خدمتگزاران صدیق و دلسوز کشور را دارند.»
روحانی گفته بود که اکنون شاهدی روشن و غیرقابل انکار بر رویکرد «حذفگرایانه و ضد قانون اساسی جریان اقلیت تمامیتخواه حاکم» پیشروی مردم قرار گرفته است.
او با اشاره به سوابق خود در ارکان اصلی جمهوری اسلامی، از شورای نگهبان خواست تا دلایل رد صلاحیتش را صراحتا اعلام کند.
حسن روحانی دو دوره رییسجمهوری ایران بود.
او همچنین ۱۶ سال دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبر جمهوری اسلامی در این شورا، پنج دوره نماینده مجلس و سه دوره نماینده مجلس خبرگان رهبری بود.
رییس پیشین دولت در بخشی دیگر از اطلاعیه خود خواهان «رای اعتراضی» مردم در انتخابات پیش رو شد اما درباره چگونگی این اعتراض توضیحی نداد.
روحانی روز سوم اسفند در وبسایت خود به اظهارات هادی طحان نظیف، سخنگوی شورای نگهبان و علیرضا اعرافی، عضو فقهای شورای نگهبان درباره پاسخگویی به نامههایش اشاره کرد.
طحان نظیف گفته بود اولویت، بررسی صلاحیت کسانی است که شکایت داشتند و شورای نگهبان با اینکه رسیدگی به خواسته افرادی که شکایتی ثبت نکردهاند را هم حق قانونیشان میداند اما هنوز وارد این مرحله نشده است.
اعرافی نیز روز دوم اسفند بهطور مشخص درباره نامههای روحانی گفت: «گفته شده سریعتر پاسخ داده شود و من هم این را قبول دارم که پاسخ باید سریع داده شود. جوابشان را میدهند.»
علاوه بر حسن روحانی، صلاحیت شماری دیگر از چهرههای امنیتی و حکومتی جمهوری اسلامی نیز در انتخابات مجلس خبرگان رهبری رد شده است.
مصطفی پورمحمدی، وزیر اسبق دادگستری، حیدر مصلحی، وزیر پیشین اطلاعات و مهدی طائب، رییس قرارگاه عمار از جمله این چهرهها به شمار میروند.
انتخابات مجلس خبرگان رهبری قرار است همزمان با انتخابات مجلس شورای اسلامی در روز ۱۱ اسفند برگزار شود.
وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد یک مرد ژاپنی که از رهبران سازمان تبهکار مشهور به یاکوزا است، به تلاش برای فروش مواد هستهای با غلظت مورد نیاز برای استفاده در تسلیحات اتمی به ایران متهم شده است.
وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد یک مرد ژاپنی که از رهبران سازمان تبهکار مشهور به یاکوزا است، به تلاش برای فروش مواد هستهای با غلظت مورد نیاز برای استفاده در تسلیحات اتمی به ایران متهم شده است.
یاکوزا، یکی از معروفترین گروههای تبهکاری ژاپن و از اعضای سندیکای فراملی جنایات سازمانیافته است.
براساس بیانیه روز چهارشنبه وزارت دادگستری آمریکا، تاکشی ابیساوا، ۶۰ ساله که هم اکنون در زندانی در بروکلین نیویورک زندانی است، در یک کیفرخواست جدید متهم شده است که قصد فروش اورانیوم و پلوتونیوم به ایران را داشته است.
او و همدستش سامفوب سینگاسیری، شهروند ۶۱ ساله تایلندی، که در سال ۲۰۲۲ نیز به قاچاق بینالمللی مواد مخدر و جرایم مرتبط با اسلحه متهم شده بودند، قرار است روز پنجشنبه در دادگاه فدرال نیویورک در برابر قاضی حاضر شوند و به پرسشها درباره اتهامهای تازه پاسخ دهند.
به گفته مقامهای آمریکایی، تاکشی ابیساوا یکی از رهبران ارشد یاکوزا است و در آمریکا، تایلند، سریلانکا و میانمار فعالیت میکرده است.
براساس بیانیه وزارت دادگستری آمریکا، ابیساوا و افراد زیردستش در تایلند، نمونههایی کوچک از موادی هستهای را به یک مامور مخفی اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا نشان دادند و قصد فروش آن را داشتند.
طبق این بیانیه، این مامور مخفی، خود را به عنوان یک قاچاقچی مواد هستهای و اسلحه معرفی کرده بود که با یک مقام نظامی بلندپایه ایرانی ارتباط دارد.
یک آزمایشگاه در آمریکا تایید کرده که نمونههای ارائه شده از سوی تاکشی ابیساوا که از میانمار آمده بود، حاوی اورانیوم و پلوتونیومی است که در ساخت سلاح کاربرد دارد.
جمهوری اسلامی تلاش برای ساخت سلاح اتمی را تکذیب میکند و هنوز به اتهامات مطرح شده در کیفرخواست کاکشی ابیساوا واکنشی نشان نداده است.
در بیانیه وزارت دادگستری آمریکا، همچنین گفته شده است که ابیساوا، قصد داشته برای یک گروه شورشی در میانمار، تسلیحات نظامی از جمله موشک زمین به هوا، راکت، مسلسل و دیگر تجهیزات نظامی تهیه کند.
موشک زمین به هوا، مسلسل و اسلحه دقیق برای تک تیراندازها، راکت و همچنین تجهیزات و البسه نظامی، از جمله اقلامی بوده که آقای آبیساوا میخواسته برای این گروه شورشی در میانمار تهیه کند.
مقامهای آمریکایی روز چهارشنبه اعلام کردند مردی که به مشارکت در طرح ترور مسیح علینژاد، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر ایرانی- آمریکایی و منتقد سرسخت سرکوب زنان از سوی حکومت ایران متهم است، به ایالات متحده مسترد شده است.
بر اساس بیانیه وزارت دادگستری چک، این مرد، که پولاد عمروف نام دارد و ۳۹ ساله است، صبح چهارشنبه در فرودگاه واسلاو هاول در پراگ به نمایندگان دولت آمریکا تحویل داده شد. او در ژانویه ۲۰۲۳ در جمهوری چک دستگیر شد.
او شهروند گرجستان و ساکن جمهوری چک و اسلوونی است.
یک کیفرخواست فدرال که سال گذشته در نیویورک منتشر شد، میگوید که آقای عمروف و سه نفر از توطئهگران، بخشی از یک سازمان تبهکار در اروپای شرقی هستند که اعضایش خود آن را دزدان قانون مینامند.
به گفته دادستانهای فدرال در منهتن، این سازمان با جمهوری اسلامی ارتباط دارد و در سال ۲۰۲۲ به آن ماموریت داده شد مسیح علینژاد را در نیویورک به قتل برساند.
در این کیفرخواست از پولاد عمروف به عنوان رهبر این سازمان تبهکار نام برده شده است.
عمروف در ژوئیه ۲۰۲۲، اندکی قبل از لو رفتن خالد مهدیاف، یک مرد آذربایجانی ساکن یونکرز، نیویورک، در پیامی به یکی از همدستان خود گفت: «این مسئله امروز تمام میشود، برادر.»
او نوشت:«به آنها گفتم که برای من یک هدیه تولد درست کنند.»
خالد مهدیاف، با یک سلاح خودکار کلاشنیکف AK-47 در خارج از منزل مسیح علینژاد دستگیر شد.
در کیفرخواست گفته شده است که در آن زمان، خالد مهدیاف، به دستور پولاد عمروف و فرد دیگری به نام رفعت امیروف، در حال آماده شدن برای اجرای حمله به خانم علینژاد بود.
مسیح علینژاد صبح چهارشنبه درپیامی در شبکه اجتماعی ایکس، از سازمانهای مجری قانون آمریکا «بهخاطر هوشیاری» آنها تشکر کرد.
او نوشت:«از اینکه به من زندگی دوباره داده شد و از ذلت جمهوری اسلامی خوشحالم.»
او افزود: «کشوری که مرا پذیرفته، یک بار دیگر مرا از دست رژیم جنایتکار کشورم ایران نجات داد. من مشتاقانه منتظر شهادت آنها در دادگاه هستم.»
این سه فرد اکنون قرار است در دادگاه منطقه فدرال منهتن محاکمه شوند. رفعت امیروف و مهدیاف خود را بیگناه دانستهاند. فرد چهارمی به نام ، زیلات ممدوف نیز به دست داشتن در این توطئه متهم شده است. دادستانها در ماه مه گذشته گفتند که او نیز در جمهوری چک بازداشت شده است.
کریستوفر ری، رئیس افبیآی، روز چهارشنبه در پراگ با مقامهای چک دیدار کرد. او سپس در بیانیهای با تشکر از مقامهای جمهوری چک، گفت:« امروز با استرداد عمروف، ما گام مهمی به جلو برداشتهایم تا بازیگران ایرانی را به خاطر توطئه وقیحانهشان برای ترور یک شهروند آمریکایی در خاک آمریکا پاسخگو کنیم.»
استرداد پولاد عمروف تقریباً سه سال پس از آن صورت میگیرد که افبیآی و دادستانهای ناحیه جنوبی نیویورک گفتند که نقشه ربودن مسیح علینژاد و بردن او به ایران برای اعدام احتمالی را خنثی کردهاند.
مقامهای آمریکایی علیرضا شاهواروقی فراهانی، محمود خاضعین، کیا صادقی و امید نوری، چهار ایرانی را به دست داشتن در یک طرح آدمربایی متهم کردهاند.
افبیآی، علیرضا شاهواروقی فراهانی را یک مقام اطلاعاتی و سه نفر دیگر را از اعضای یک شبکه امنیتی جمهوری اسلامی معرفی و تاکید کرده که هر چهار نفر همچنان فراری هستند.
در آخرین روزها تا برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، سردترین فضا و بیشترین تردید درباره جایگاه و اثربخشی دو نهاد مجلس و انتخابات، جامعه را فرا گرفته است.
در یک سو، اکثریتی از شهروندان پس از سرمایهگذاریهای پیدرپی از امید و عمر خود در راه اصلاح و تغییر، از ناکارآمد و نامشروع بودن حکومت اطمینان یافتهاند. آنها در سطحی فراگیر، رای دادن را تنها مشروعیتزایی برای حاکمان و مجلس را نهادی «بیاثر» زیر دست اصحاب قدرت میدانند.
در سوی دیگر، حکومتی که پس از انقلاب، «بله ۹۸ درصدی» به خود را نتیجه رفراندوم سال ۵۸ اعلام کرده و سالها آن را دلیل مردمی بودنش میخواند، اکنون در دهه پنجم عمر خود با «نه ۷۷ درصدی» شهروندان به شرکت در انتخابات مواجه شده است.
نه فقط نتایج نظرسنجی موسسه مستقل «گمان» که حتی نظرسنجی صداوسیمای حکومت نیز موید آن است که حدود نیمی از جامعه حتی دغدغهای برای به خاطر سپردن روز برگزاری انتخابات نداشته و ندارد.
مقامهای حکومت خطر نمایش رسمی سقوط مشروعیت خود در آمار و ارقام انتخابات را لمس کردهاند. بسیاری از نمایندگان خامنهای در استانها و نهادها و همچنین امامان جمعه تریبونهای رسمی را با ادبیاتی که نشان از منت گذاشتن بر سر مردم است و البته در دل خود خواهش شرکت در انتخابات دارد، از یک سو نظام را «نعمت» میخوانند و از سوی دیگر از شهروندان میخواهند پای صندوق بیایند.
در این بین اقلیتی از نیروهای منتقد متعهد به حفظ نظام در جبهه اصلاحطلب، مشارکت را با عنوان تلاش برای «روزنهگشایی» تجویز کردهاند؛ قرائتی که واکنشهای منفی بسیاری در رسانههای اجتماعی داشته است.
تردید فراگیر و بدبینی عمیق کنونی نسبت به مجلس و انتخابات، حاصل تجربه جمعی اغلب ایرانیان از چهار دهه اقتدارگرایی جمهوری اسلامی و به خصوص سرکوب خیزش انقلابی اخیر است (نگاه کنید به گزارش تحلیلی احسان مهرابی، ایران اینترنشنال).
این وضعیت را از دریچه تحلیل مطالعات علوم سیاسی با تمرکز بر دو موضوع میتوان مورد توجه قرار داد:
۱) نهاد انتخابات در نظام اقتدارگرا
۲) کارکرد مجلس در ساختار حکومت.
نهاد انتخابات، ساز و کار مهندسی شده
عیانترین تلاشی که رهبران جبهه اصلاحطلب برای جلب نظر افکار عمومی نسبت به انتخابات انجام میدهند، تمسک به تعریف حداقلی و سادهگرایانه از مفهوم «دموکراسی» به معنای حکومت اکثریت از طریق انتخابات است.
آخرین مورد از این تلاش در سخنان اخیر محمد خاتمی نمود داشت؛ جایی که گفت: «انتخابات راه رسیدن به یک نظام مردمی مردمسالاری است.»
اما این تقلیل نتیجه غفلت از سایر ساز و کارهای ضروری دموکراسی است؛ مواردی از جمله تضمین حقوق مدنی و سیاسی، تامین منافع اقلیتها و نیز داشتن جامعه مدنی قوی.
بدون این ملزومات و چهار شرط اصلی در روند برگزاری، انتخابات تنها به ماشین جمعآوری آرا و ویترینی برای دموکراتیکنمایی نظامهای اقتدارگرا تبدیل میشود.
شرط اول اینکه باید آزاد باشد. یعنی هر جریان و فردی با هر ایدئولوژی، وابستگی حزبی و سویه سیاسی امکان شرکت در آن را داشته باشد.
شرط دوم اینکه باید رقابتی باشد. یعنی تنوع نگاه و ایدئولوژی در میان شرکتکنندگان و نامزدها به صورت معنادار دیده شود.
شرط سوم، جامعیت و فراگیری یعنی وجود نمایندگانی از همه جریانهای سیاسی و شکافهای اجتماعی جامعه در آن است.
منصفانه بودن نیز شرط دیگر انتخابات به معنای دسترسی آزاد و عادلانه رقیبان و رایدهندگان به منابع عمومی و گردش آزاد اطلاعات در جریان رقابت است.
در ساختار حکومتی ایران که تلفیقی از نهادهای اقتدارگرا با قدرت غالب و نهادهای انتخابی به صورت مهندسی شده توصیف میشود، چینش نهادهای غیرانتخابی به خصوص شورای نگهبان از ابتدا معنای انتخابات را از آن گرفته است.
با دستکاری کمیت و کیفیت قوانین مربوط به این چهار شرط است که رهبر و دهها نهاد امنیتی، مذهبی و نظامی زیرمجموعهاش دست به «مهندسی سیاسی» میزنند.
شورای نگهبان به عنوان نماد مهندسی انتخابات در ساختار جمهوری اسلامی شناخته میشود
در این مهندسی، «رد صلاحیت» تنها بخشی از بازی سیاسی به شمار میرود. جلوگیری از ثبتنام، محدودسازی دسترسی رقبا به منابع، حمایت امنیتی و اطلاعاتی از نامزدهای وفادار و مدیریت گردش اطلاعات، تکنیکهای دیگر این مهندسی هستند.
به عنوان مثال برای نشان دادن مهندسی در انتخابات پیش رو، میتوان به «بازی با اعداد» برای فریب افکار عمومی اشاره کرد.
از یک سو، مقامهای وزارت کشور و شورای نگهبان بارها روی تایید صلاحیت تعداد بالای ۱۲ هزار نفر نامزد مانور رسانهای میدهند اما نمیگویند این هزاران فرد که هستند، چه جایگاهی دارند یا چه کیفیت و پشتوانه سیاسیای به صحنه رقابت میآورند.
نه تنها در آستانه این انتخابات، بلکه در ادوار قبلی نیز رهبر، مقامهای ارشد و رسانههای حکومت بارها منت آن را برای جامعه بینالملل و مردم داخل کشور گذاشتهاند که به صورت متوسط «سالی یک انتخابات» برگزار کردهاند.
انتخابات بدون چهار شرط اصلی، کارت بازی حاکمان برای حفظ پرستیژ دموکراتیک در داخل و خارج کشور است.
در آستانه همین نوع از انتخابات است که به دلیل نیاز حاکمان به تجدید مشروعیت عمومی در تریبونها به مردم ارجاع میدهند. در ایران نیز این تنها زمانی است که علی خامنهای در کلامش حاضر شده برای چند روز حقی از مخالفان خود را به رسمیت بشناسد و بگوید: «حتی کسانی که نظام را قبول ندارند، در انتخابات شرکت کنند.»
آیا این انتخاباتها فرصت هستند؟
سوال دوم اینجاست که آیا این دست انتخاباتها با همین شرایط میتوانند منجر به تغییری ملموس شوند؟
برخی محققان علوم سیاسی، بر اساس مطالعه رژیمهای اقتدارگرا معتقدند شرکت نکردن در انتخابات و تحریم آن، منجر به فشار بر حاکمان و عقبنشینی آنان نمیشود و حتی همین انتخابات محدود میتواند چالشی برای حاکمان و فرصتی برای بسیج عمومی مخالفان باشد.
از سوی دیگر مطالعاتی وجود دارند که ثابت میکنند انتخابات نه فرصتی برای تغییر رویه حکومت، بلکه در بلندمدت ضامن بقای آن و ادامه نظم کنونی است. همان چیزی که در این سالهای اخیر فریاد آن در اعتراضات و اعتصابات شهروندان شنیده میشود: «ما دیگه رای نمیدیم، از بس دروغ شنیدیم .»
جیسون برونلی و جنیفر گاندی از جمله محققانی هستند که اشاره میکنند رژیمهای اقتدارگرای دارای انتخابات و احزاب و پارلمان، دوام و بقای بیشتری از سایر رژیمهای اقتدارگرا مییابند. از همین رو، برگزاری انتخابات حتی با شکل دستکاری شده، از سقوط زودهنگام حکومت جلوگیری میکند.
چنانچه در بخش بعدی اشاره میشود، از این منظر، چرخش قدرت حاصل از این نوع انتخابات فراتر از فرصتهای محدود و ناملموس، نوعی سرگرم کردن شهروندان با «بازی بزرگان» و مهرههای آنهاست و نه مکانیسمی برای حضور جامعه در قانونگذاری و تصمیمگیری.
همینجاست که محققان دیگری به فشارهای بینالمللی یا اعتراضات مردمی به عنوان عواملی موثرتر از انتخابات در پیشبرد منافع شهروندان اشاره میکنند.
نگاهی به تجربه ایرانی جمهوری اسلامی نیز همین را اثبات میکند:
۱) راهیابی زنان به استادیومهای ورزشی که با دو دهه حضور اصلاحطلبان و میانهروها در قدرت محقق نشد و نهایتا با فشار و «زبان زور» فیفا میسر شد
۲) شکستن سد حجاب اجباری که نه از سوی اصلاحطلبان و نه حاکمیت به رسمیت شناخته شد و نهایتا خیزش انقلابی سال ۱۴۰۱ به دنبال کشته شدن مهسا ژینا امینی و مقاومت مدنی، روزنهای واقعی برای تحقق آن باز کرد.
زنان و دختران جوان، حضور بدون حجاب اجباری در اماکن عمومی را با مقاومت مدنی محقق کردند
مجلس؛ گردونه توزیع ثروت و امتیاز
جدا از انتخابات، باید به کارکرد و جایگاه مجلس در جمهوری اسلامی نگاهی منتقدانهتر از شعار حکومتی «در راس امور» داشت.
لاست اوکار، محققی است که تاکید میکند پارلمان در رژیمهای اقتدارگرا، ساز و کار مشارکت عمومی در سیاستگذاری و قانونگذاری نیست بلکه ابزار صاحبان قدرت برای مدیریت روند توزیع ثروت و منابع عمومی و همچنین دستکاری قوانینی است که حد و مرز مشارکت جامعه را تعیین میکنند.
هر چند بخش بزرگی از توزیع منابع اقتصادی در رژیمهای غیردموکراتیک مثل ایران اساسا در دست نهادهای غالب از جمله رهبر و نیروهای نظامی است اما پارلمان نیز بخشی از فرصت توزیع دلخواه و مشروع ثروت عمومی را فراهم میکند.
نامزدهای انتخابات که عموما شخصیتهای معتمد و تایید شده نظام هستند، برای دستیابی به امتیازات و منابع رقابت میکنند و چه بسا همین رقابت حتی شکل جدی و باورپذیر به عنوان «انتخابات واقعی» برای عموم به خود میگیرد.
شماری از نمایندگان بارها بر زد و بند و رشوه در پشتپرده تصمیمگیریها تاکید کردهاند
عراق، سوریه و حتی کشورهای دیگر در تاریخ معاصر خود منطقه شاهد این دست رقابتها میان مهرههای صدام حسین و بشار اسد بودهاند که معتمدان این دیکتاتورها برای کرسیهای پارلمان، جنگی بسیار جدی در انتخابات داشتهاند.
در جمهوری اسلامی هم طی چهار دهه، مراجع دینی و طلاب، درجهداران سپاه پاسداران و ارتش، مدیران و مقامهای دولت و نیروهای وزارت اطلاعات، اقشاری بوده و هستند که نهادهای انتخابی را مصادره کرده و با دستکاری قوانین در طول زمان و با رانت اطلاعاتی و اقتصادی و حمایت سیاسی از بالا، توانستهاند نهاد دولت و مجلس را تحت تسلط خود در آورند.
امروز نیز رقابت اصلی میان نیروها و چهرههای همین چهار اقلیت مسلط به ثروت و قدرت و اسلحه شکل میگیرد. در این گردونه ثروتاندوزی، هر کسی هم که روزی کارکرد «تعهد و خدمت به نظام» را از دست دهد یا صدایش بلند شود از «سفره نظام» کنار گذاشته میشود؛ میخواهد محمود احمدینژاد، رییسجمهوری باشد که از محبوب به مغضوب رهبر تبدیل شد یا جلال رشیدی کوچی، عضو مجلس که با عنوان مبارزه با «مافیای خودرو» در چشم شورای نگهبان بیصلاحیت شد.
در همین زد و بندهای توزیع ثروت است که برخی نمایندگان ادوار مجلس زبان گشوده و پس از رد صلاحیت خود میگویند گردش نمایندگی و رشوهگیری در آن فراتر از میلیاردها تومان است.
در این ساز و کار، مهرههای نظام سیاسی با رای مردم به مجلس میروند تا از یک سو منابع قدرت را میان خود بازتقسیم کنند و از سوی دیگر آزادیهای مردم را با رای و مشروعیتی که از خود آنها گرفتهاند، محدودتر از پیش کنند.
مصوبات مجلس فعلی برای فضای مجازی و قانون انتخابات فقط دو نمونه از همین محدودسازیها به شمار میروند.
نتیجه بلندمدت چنین وضعیتی این است که احزاب ضعیفتر و رایدهندگان بدبینتر میشوند. همچنین مطالبه دموکراسیخواهی از کانال نهادهای رسمی کاهش یافته و همچنین نیروهایی که قصد فشار برای آن را دارند یا گوشهنشین و یا سرکوب میشوند.
آنطور که استفان هایدمن، محقق علوم سیاسی از تجربه کشورهای خاورمیانه نشان میدهد، نهادهای اصالتا دموکراتیک از جمله انتخابات، مجلس و جامعه مدنی در نظامهای اقتدارگرا در اسارت حاکمان هستند و اقتدارگرا را نه اصلاح بلکه «ارتقا» داده و تقویت میکنند.
بر اساس اسناد فاش شده از هک قوه قضاییه به وسیله گروه عدالت علی، معاون دادسرای ناحیه ۳۳ تهران در نامهای به دادستان تهران گزارشی از ۲۹ پرونده سیاسی داده که از جمله آنها تشکیل پرونده برای مسیح علینژاد و نیز تشکیل پرونده جاسوسی برای وزیر جهاد کشاورزی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی است.
بر اساس نامه منتشر شده از سوی عدالت علی، محمد نصیری پور، معاون دادسرای ناحیه ۳۳ تهران (شهید مقدس) مستقر در زندان اوین، گزارشی از ۲۹ پرونده به دادستان تهران ارسال کرده است. تاریخ ارسال گزارش در سربرگ نامه قید نشده اما تاریخهایی که در متن گزارش آمده نشان میدهد زمان ارسال آن بعد از اسفند سال ۱۴۰۰ بوده است.
در این گزارش اعلام شده پروندهای برای غلامرضا فروزش، وزیر جهاد سازندگی در دولت هاشمی رفسنجانی به اتهام جاسوسی تشکیل شده اما بر اساس گزارش معاونت جاسوسی وزارت اطلاعات او به دلیل «شرایط کشور» بازداشت نشده است.
در نهایت فروزش به دلیل کشف سلاح در خانهاش احضار شده اما با وثیقه آزاد شده و درباره مجوز نگهداری سلاح توسط او استعلام شده است.
در این گزارش اعلام شده فروزش از سال ۱۳۸۴ اقدام به اخذ اقامت دائم از بریتانیا کرده: «با توجه به رفتار سرویسهای جاسوسی بیگانه در جلب همکاری افراد دارای دسترسی در قبال ویزا و اقامت، مظنونیت او در موضوع ارتباط با سرویس انگلیس ارزیابی شده است.»
معاون دادسرای ناحیه ۳۳ تهران در این نامه بدون اشاره به جزییات به وجود یک پرونده درباره مسیح علینژاد اشاره کرده و افزوده که او از «مبارزین جدی» علیه نظام جمهوری اسلامی است که «در بین معاندین از اقبال خوبی برخوردار است».
در این نامه تاکید شده که او «با شکستن قبح حجاب از موثرترین عوامل معاند نظام و شاید جدیترین اپوزیسیون فرهنگی است».
در این نامه اشاره شده که پرونده مربوط به حشمتالله طبرزدی، فعال سیاسی، در جریان است اما قرار شده احضار نشود.
در این نامه به پرونده جمشید شارمهد و حبیب فرجالله اسیود اشاره و ضمن برشمردن اتهامهای مختلف برای آنان آمده که پرونده ایشان به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
اسیود در آبان سال ۱۳۹۹ از سوی سرویس امنیتی جمهوری اسلامی در استانبول ترکیه ربوده و به ایران انتقال داده شد. در کیفرخواست علیه او موارد اتهامی متعددی از جمله بمبگذاری در اماکن مختلف استان خوزستان وجود داشت. او روز ۱۶ اردیبهشت امسال اعدام شد.
معاون دادسرای ناحیه ۳۳ تهران در این نامه درخواست کرده که به دلیل اظهار نظرهای مختلف مصطفی تاجزاده نسبت به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه او رسیدگی شود.
او در این نامه همچنین خبر داده که سازمان اطلاعات سپاه پروندهای درباره پروژه «آبریما» بین معاونت ریاست جمهوری و وزارت محیط زیست آلمان تشکیل داده و معتقد است «اطلاعات حوزه انرژی و پالایشگاهی کشور در اختیار بیگانگان قرار گرفته است».
تشکیل پرونده برای سه مقام وزارت بهداشت به اتهام کارشکنی در تولید واکسن داخلی
این نامه از پیگرد قضایی چند مقام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به اتهام «کارشکنی در مراحل مختلف تولید واکسن داخلی» نیز خبر داده است.
در این پرونده سعیده فخریزاده، رییس اداره بیولوژیک وزارت بهداشت، علیرضا حسینی، رییس بخش کارآزمایی بالینی وزارت بهداشت و بهمن عابدی، کارمند سابق موسسه رازی تحت تعقیب قرار گرفتهاند.
در این نامه همچنین اعلام شده درباره موضوع هک سیستم و دوربینهای مداربسته زندان اوین تحقیقات «گسترده» از سوی حفاظت اطلاعات قوه قضاییه انجام و قرار شده است نسبت به جمعبندی آن اقدام شود.
در این نامه هیچ اشارهای به جزییات این تحقیقات نشده است.
مهاجرت مختصص یارانه دفتر خامنهای
در این نامه همچنین خبر داده شده که محمود زمانی، مدیر کل بنیاد شهید در دوره تصدی مهدی کروبی و فعال در صنعت نفت، به جاسوسی متهم شده است.
در این گزارش اعلام شده امیرحسین خنکدار، متخصص یارانه با سابقه کار در مراکز حساسی مانند وزارت اطلاعات، ستاد کل نیروهای مسلح، سازمان انرژی اتمی و دفتر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۹۶ به آلمان مهاجرت کرده و در این کشور «مورد مراجعه سرویس (امنیتی) بیگانه» قرار گرفته است.
در این نامه از احضار هشت نفر به اتهام ارتباط با موسسه گرین هاوس و بازرسی محل کار و سکونت آنان خبر داده شده است.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران سال ۱۴۰۱ همکاری با یک موسسه بینالمللی حمایت از مستندسازان به نام «کلوز آپ» را ممنوع کرده و افزوده بود که این موسسه پیش از این با عنوان «گرین هاوس» فعالیت میکرده اما «به دلیل افشای ماهیت حامیان پشت پرده و برای جلوگیری از ایجاد حساسیت در کشورهای مسلمان، موقعیت ثبتی خود را از تلآویو به بروکسل منتقل کرده است».
معاون دادسرای ناحیه ۳۳ تهران در این نامه از بازداشت یک عکاس به نام علی کاوه و احضار جاوید تفضیلی، حسن علی خادمی، محمد هارونی و نگین کیانی به اتهام «تشکیل شبکه عکاسان داخلی» و شرکت در یک پروژه که هزینه آن از سوی موسسه آمریکایی «آی آردی» پرداخت شده، خبر داد.
در این نامه خبر داده شده که شارمین میمندی نژاد، مدیر عامل جمعیت امام علی، ممنوع الخروج است.
معاون دادسرا در این نامه نوشته شده که او «در ازای کمکهای خیرخواهانه افراد را منحرف و اعتقادات ضد دینی و حکومتی خود را ترویج میکرد».
این نامه اشاره کرده است با گزارش ستاد امر به معروف و نهی از منکر، پرونده جدیدی علیه فائزه هاشمی تشکیل شده است.
در این نامه آمده است پرونده سایتهای شرطبندی و میلاد حاتمی از «ابعاد پیچیده» برخوردار است و به نام پویا مختاری، سعدالله امیر شقاقی، داوود غفاری (هزینه) و دنیا جهانبخت اشاره شده است.
در این نامه به پرونده دادخواهان سلامت نیز اشاره شده و آمده است که آنان با قصد شکایت از خامنهای و حسن روحانی، رییسجمهوری وقت درباره عدم ورود واکسن کرونا، قصد «شکستن ابهت رهبری» را داشتند.
معاون دادسرا به پرونده «حزب نوین کمونیست ایران» نیز اشاره کرده و مهران رئوف متهم شده است «با الگوبرداری از حزب کمونیست و سوسیال دموکرات چین» اقدام به برپایی این حزب کرده است.
در این نامه به محمد اسماعیل صلاحی، ملقب به محبوب علیشاه (ثانی)، از دراویش مطرح گنابادی اشاره و افزوده شده که نظر وزارت اطلاعات مبنی بر عدم دستگیری او به علت تبدیل نشدن به سوژه خبری واصل شده است.
این نامه همچنین خبر داده که عبدالقادر نصرتی، به اتهام عضویت و همکاری با جیشالعدل به افساد فی الارض متهم شده است.
در پی هک سرورهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی، گروه هکری عدالت علی سندی نیز از یک جلسه شورای امنیت کشور با مهر «خیلی محرمانه» منتشر کرد که در پی کشته شدن مهسا ژینا امینی برگزار شده و در آن، دستورهایی برای انجام اقدامات پلیسی و امنیتی به منظور جلوگیری از بروز و گسترش اعتراضات صادر شده است.
بر اساس صورتجلسهای که مهدی امیری اصفهانی، معاون سیاسی-امنیتی دادستان کل کشور برای علی صالحی، دادستان عمومی و انقلاب تهران ارسال کرده است، در جلسه شورای امنیت کشور در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، شماری از مقامهای انتظامی، امنیتی و قضایی عضو شورای امنیت کشور پیامدهای کشته شدن مهسا ژینا امینی را بررسی کرده و خواستار انجام اقداماتی برای پیشگیری از بروز اعتراضات شدهاند.
گروه هکری عدالت علی روز سهشنبه اول اسفند ماه اعلام کرد سرورهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی را هک کرده و به میلیونها پرونده و تعدادی سند محرمانه دست یافته است.
حملههای هکری به نهادها و سازمانهای حکومت جمهوری اسلامی در سالهای اخیر افزایش قابل توجهی یافته و گروههای مختلفی به این حملات دست میزنند.
همزمان، سندی که این گروه در اختیار ایراناینترنشنال قرار داده است افشا میکند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پس از اعتراضات آبان ۹۸ برای مقابله با بازتاب این اعتراضها در شبکه ایراناینترنشنال، اقدامهای ایذایی متعددی را علیه کارکنان و خانوادههای آنان در دستور کار قرار داد.