ملکه دانمارک پس از ۵۲ سال از قدرت کنارهگیری میکند

مارگرته دوم، ملکه ۸۳ دانمارک، اعلام کرد پس از ۵۲ سال نشستن بر تخت، در دو هفته آینده از سلطنت کنارهگیری خواهد کرد و پسر ارشدش فردریک جایگزین او خواهد شد.

مارگرته دوم، ملکه ۸۳ دانمارک، اعلام کرد پس از ۵۲ سال نشستن بر تخت، در دو هفته آینده از سلطنت کنارهگیری خواهد کرد و پسر ارشدش فردریک جایگزین او خواهد شد.
او پیش از این گفته بود که میخواهد تا زمان مرگش بر تخت سلطنت بماند. هیچ پادشاهی در دانمارک از سال ۱۵۲۳ میلادی به بعد از قدرت کنارهگیری نکرده و رسانههای دانمارک این تصمیم او را رخدادی تاریخی توصیف کردند.
پس از مرگ ملکه الیزابت دوم، او طولانیترین دوره پادشاه جهان را دارد. مارگرته همچنین دخترعموی ملکه الیزابت است و هر دو نتیجههای ملکه ویکتوریا بودند.
مارگرته دوم در ۱۴ ژانویه و در سالگرد پنجاه و دومین سال سلطنتش، به صورت رسمی کنارهگیری خواهد کرد.
مارگارته دوم پس از مرگ پدرش فردریک نهم، تاج و تخت را به دست گرفت. اوپیش از آن با کنت فرانسوی، هانری دو لابورد دو مونپزات ازدواج کرده بود و دو پسر داشت.
ملکه دانمارک در سخنرانی خود با اشاره به عمل جراحیاش گفت که اگرچه این عمل به خوبی انجام شد، اما «دیگر نمیتوان به اندازه گذشته خدمت کرد.»
مارگارته دوم به پوشیدن لباسهای رنگارنگ مشهور است. او یکی از محبوبترین چهرهها در دانمارک است. این ملکه اغلب تقریبا بدون اسکورت در خیابانهای کپنهاگ قدم میزد و تحسین دانمارکیها را به خاطر رفتار گرم و استعدادش به عنوان یک زبانشناس و طراح برانگیخت.
مارگارته دوم اسکیبازی قهار بوده است و وقتی شاهزاده بود عضو یک واحد نیروی هوایی زنان دانمارک بود و در دورههای جودو و تستهای استقامت در برف شرکت میکرد.
او در سال ۲۰۱۱ میلادی در سن ۷۰ سالگی با پوشیدن لباس نظامی، از سربازان دانمارکی در جنوب افغانستان دیدن کرد.
فردریک پسر مارگارته دوم که قرار است جانشین مادرش شود، چهرهای ورزشکار است که پیش از این در نیروی دریایی ارتش آموزش دیده و در ماراتن نیز دویده است. او چهار فرزند دارد.

حدود دو سال از تجاوز نظامی روسیه به خاک اوکراین میگذرد و در این مدت، ولودیمیر زلنسکی با مقاومت در مقابل ولادیمیر پوتین، همتای روس خود، تبدیل به کابوسی برای رییسجمهوری روسیه شده است. به تازگی نیز مجله تایمز او را به عنوان مرد برگزیده سال خود معرفی کرد.
ارتش روسیه در اولین ساعات روز هشتم دی در بزرگترین حمله هوایی خود، کییف و پنج شهر دیگر اوکراین را هدف قرار داد که در جریان این حمله دستکم ۳۰ نفر کشته و ۱۶۰ تن مجروح شدند.
همزمان نشریه تایمز گزارشی را به زلنسکی و مقاومت او در برابر تجاوز روسیه به خاک کشورش اختصاص داد و او را مرد برگزیده سال تایمز اعلام کرد.
تایمز در این گزارش نوشت قدرت کلام زلنسکی، او را به یک رهبر جنگی قدرتمند تبدیل کرده است.
زلنسکی تقریبا دو سال پیش و زمانی که غرب به او پیشنهاد خروج از کییف داد، اعلام کرد: «من به مهمات نیاز دارم نه سواری.»
فراتر از جسارت
تصمیم زلنسکی برای مقاومت، نشاندهنده چیزی فراتر از جسارت او بود. این تصمیم، یک ارزیابی هوشمندانه از وجود بحرانی بود که به وسیله نیروی مهاجم پوتین به راه افتاد.
اگر زلنسکی به سوی تبعید فرار میکرد، احتمالا اوکراینِ بدون رهبر، مچاله میشد اما در صورت حمایت نظامی و فوری غرب، دستکم این شانس وجود داشت که اوکراینیها رهبر روسیه را تنبیه و ناامید کنند.
امتناع زلنسکی از ترک اوکراین، شیوه جدیدی را برای مقابله با چالشهای ژئوپلیتیکی رژیمهای خودکامه شکل داد. او روی موضع خود ایستاد و به همین دلیل از سوی تایمز به عنوان مرد سال ۲۰۲۳ معرفی شد.
از زمان آغاز جنگ تاکنون از هر دو طرف دهها هزار سرباز کشته شدهاند.
مدتهاست که اوکراینیها بهعنوان بخشی از استراتژی فراگیرتر غرب، نه تنها برای استقلال کشور خود بلکه برای «دور نگه داشتن پوتین غارتگر از حیاط خلوت اروپا» میجنگند.
هدف مشترک ناتو و اوکراین
ناتو هدف مشترکی با اوکراین در برابر روسیه دارد. مقاومت و مبارزه زلنسکی، اروپاییها را تشویق کرد تا باور کنند دلایل ارزشمندی برای مبارزه با پوتین وجود دارد.
پس از خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان این نگرانی وجود داشت که غرب از مبارزه در کنار اوکراین عقبنشینی کند. با این حال پیشرفت چشمگیر زلنسکی از یک طنزپرداز تیزبین تلویزیونی به رهبر جنگ، بسیاری را در ناباوری فرو برد.
پوتین مطمئن بود میتواند همتای ظاهرا سادهلوح خود را که از یک خانواده یهودی روسیزبان است، گول بزند.
زلنسکی در ابتدای جنگ با خودداری از قبول یافتههای سیآیای مبنی بر حضور نیروهای روسیه در مرزهای اوکراین به قصد تجاوز به خاک این کشور، مرتکب اشتباه شد. همچنین او روی رهبران غربی حساب میکرد که از طرف اوکراین در دیدار با پوتین میانجیگری کنند.
او حتی برای مدتی تصور میکرد میانجیگری الکساندر لوکاشنکو، دیکتاتور بلاروس، میتواند موجب توافق صلح با مسکو شود.
به همین دلایل در ابتدا مهارتهای زلنسکی را دستکم گرفتند که البته به نفع او شد. در ادامه، تاکتیکهای زیرکانه ارتش اوکراین، حمله روسیه به کییف را خنثی کرد.
او سیاستمداران غربی را متقاعد کرد اوکراینیها آنقدر سرسخت هستند تا بتوانند سنگری را که با سلاحهای ناتو پشتیبانی میشود، حفظ کنند.
قاطعیت کلام
این قاطعیت کلام زلنسکی بود که بر تردید تصمیمگیرندگان آمریکایی و اروپایی غلبه کرد.
زلنسکی قول داد از سلاحهای غربی برای ضربه زدن به خاک روسیه استفاده نکند تا به محرکی برای جنگ جهانی سوم تبدیل نشوند.
او لحن صریح خود را در سخنرانیهای منظمی که با مردم اوکراین داشت، بهدست آورد.
زلنسکی در یک سال گذشته به یکی از مدعیان اصلی دریافت تسلیحات و یک فرد ریسکپذیر برای استفاده از نیروهای ویژه برای غرق کردن کشتیهای روسیه تبدیل شد.
با این حال اکنون بخشی از جادوی اولیه او در حال ناپدید شدن است و اختلافاتی با فرماندهان وجود دارد.
زلنسکی از پذیرفتن این فرضیه نظامی که جنگ به بنبست رسیده خودداری میکند. او در تلاش است تا اوکراینیها را متقاعد کند شرایط خیلی هم بد نیست.
رییسجمهوری اوکراین به مردم اطمینان میدهد آمریکا و اتحادیه اروپا در تلاشند تا پول نقد و محمولههای تسلیحاتی مورد نیاز را برای جلوگیری از افزایش قدرت پوتین تامین کنند.
در مقابل، رهبر کرملین در کنفرانس خبری پایان سال به خود بالید که روسیه اکنون بیش از ۶۰۰ هزار سرباز در اوکراین دارد.
حضور نظامی روسیه از یک نیروی مهاجم، به یک ارتش اشغالگر بالقوه تبدیل شده است.
بمباران وحشیانه اخیر شهرهای اوکراین به دست روسیه نشاندهنده اتفاق بزرگتری است که میتواند در راه باشد.
اگر به روسیه اجازه داده شود در سال ۲۰۲۴ بر اوکراینیها غلبه کند، زلنسکی از رهبر جنگ تبدیل به رهبر نمادین نیروی مقاومت پارتیزانی یا شخصی خواهد شد که ناگزیر به قبول مذاکره صلح است؛ اما در توافقی که احتمالا اوکراین را مجبور به تسلیم سرزمین خود خواهد کرد.
چنین نتایجی، اشتهای پوتین را برای تسخیر بیشتر تحریک خواهد کرد اما هزینه کمک به کییف برای جلوگیری از این سناریوها بسیار کمتر از هزینه دفاعی برای جلوگیری از ماجراجویی جدید کرملین خواهد بود.

پیروز، توله یوز محبوب ایران بود که ۱۰ ماه بیشتر عمر نکرد اما به چهرهای مشهور و نماد یوزپلنگ آسیایی بین ایرانیان تبدیل شد. «تکثیر در اسارت»، ساخته مهدی ایمانی شهمیری، مستندی است که داستان زندگی پیروز را روایت میکند؛ از تولد تا اشتباهات متعددی که در نهایت منجر به مرگ او شد.
پیروز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ همراه با دو توله دیگر در پارک ملی توران به دنیا آمد.
با تلف شدن دو توله دیگر، او تا ۹ اسفند همان سال و زمان مرگش، تنها فرزند باقی مانده «ایران و فیروز» بود.
مستند «تکثیر در اسارت» در هفدهمین جشنواره «سینما حقیقت» به نمایش درآمد و جراحی سزارین ایران، ماده یوز محصور در توران را برای تولد تولههایش نمایش داد.
این مستند تصاویری دارد که میتوان از روی آنها علت مرگ فوری دو توله یوز و مرگ زودهنگام و متاخر پیروز را ارزیابی کرد.
نویسندهای که نامش برای حفظ امنیت او منتشر نشده است در یادداشتی به تحلیل مستند و سیر اشتباهاتی پرداخته است که از سوی تصمیمگیرندگان سازمان حفاظت محیط زیست در مورد تولد تا مرگ پیروز رخ دادند.
سزارین بیدلیل یوزِ مادر
شرایط و نحوه انجام جراحی در این فیلم آنقدر غیر اصولی است که حتی با نمونههای مشابه دامهای مزرعه و صرفا دارای ارزش اقتصادی مثل گاو، گوسفند و بز هم برابری نمیکند؛ در حالی که «ایران» قطعا مهمترین گربهسان در اسارتِ کشور و شاید دنیا باشد و انتظار میرفت بهترین امکانات موجود یا دستکم استانداردهای معمول کشور در موردش رعایت شود.
یکی از توجیهاتی که از ابتدا برای اینچنین شرایط غیراصولیای ذکر میشد این بود که سزارین در شرایط صحرایی و اورژانسی انجام شده است. با این حال دامپزشکان با جراحی حیات وحش و حیوانات اهلی در شرایط صحرایی و اورژانسی بیگانه نیستند و تحت هیچ شرایطی اصول اساسی جراحی را فراموش نمیکنند.
از سوی دیگر مدت زمان بارداری یوزپلنگ حدود ۹۰ تا ۹۸ روز است و طبیعتا نیاز به انجام سزارین در صورت وقوع سختزایی در طول مدت این ۹۰ و اندی روز از سوی تیم درمان مد نظر قرار گرفته است. بنابراین در طول این مدت بایستی بخشی از مواد و امکانات مورد نیاز یا همه آن تهیه و تجهیز میشد.
ضمن اینکه در مستند پخش شده، هیچ علامتی مبنی بر سختزایی یا حتی شروع پروسه زایمان ماده یوز نشان داده نمیشود که لزوم جراحی اورژانسی را نشان دهد.
ایران در طول مدت بارداری هیچگاه معاینه یا سونوگرافی نشد اما چندین روز قبل از زایمان، مسوولان سازمان محیط زیست ایران روز و ساعت دقیق وضع حمل او را اعلام کردند؛ در حالی که تشخیص دقیق روز و ساعت زایمان یک پستاندار که مدت زمان آبستنی متغیر و بین ۹۰ تا ۹۸ روز دارد غیرممکن است.
این مهم، تردید بیشتری در مورد «از پیش برنامهریزی شده بودن سزارین» ایجاد میکند.
از ابتدای طرح انتقال یوزپلنگها از پارک پردیسان به پارک ملی توران نگرانیها درباره دور بودن آنان از امکانات و خدمات دامپزشکی خصوصا در شرایط اورژانسی مطرح شد.
نزدیکترین مرکز درمانی دامپزشکی و دانشکده دامپزشکی به پارک ملی توران حدود ۱۱۳ کیلومتر فاصله دارد، در حالی که زمان رسیدن به این مراکز در محل استقرار قبلی یوزها تنها ۱۰ الی ۲۰ دقیقه بود.
جراحی غیر اصولی
بررسی جزییات فیلم منتشر شده نکات تاسف برانگیزی را از پروسه زایمان سه توله یوز تلف شده نشان میدهد که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است.

الف) نبود اتاقی مناسب برای جراحی که دارای میز ویژه، نور مناسب و تهویه صحیح باشد
در مستند دیده میشود که جراحی روی میزی پلاستیکی و در فضایی شبیه به یک آغل یا انبار در حال انجام است.
ب) استفاده نکردن از امکانات پایهای و حداقلی برای بیهوشی و پایش آن
در مستند دیده میشود که حتی حداقلیترین امکانات مانیتورینگ بیهوشی هنگام جراحی وجود ندارد؛ مثل پالس اکسیمتر که از تمام داروخانههای سطح کشور قابل تهیه است.
از پوشش افراد حاضر در محل میتوان حدس زد دمای هوای محیط پایین است و در چنین شرایطی، قاعدتا باید از پد گرمایی (هیت پد) برای حفظ دمای بدن ایران استفاده میشد.
ج) به کار نبردن اصول جراحی آنتیسپتیک
از معرفی اصول جراحی آنتیسپتیک به وسیله جوزف لیستر در سال ۱۸۶۷ بیش از ۱۵۰ سال میگذرد اما در مورد «ایران»، این اصول رعایت نشدند.
دهههاست که در جهان و ایران، اصول جراحی آسپتیک به معنی استفاده از ابزار و وسایل و تجهیزات استریل برای جراحی در پزشکی و دامپزشکی مدنظر قرار میگیرد تا سلامت بیمار - انسان یا حیوان - بعد از انجام جراحی تضمین شود.
د) استفاده از تیغ بهجای دستگاه مو زن
در تمامی کتابهای اصول جراحی دامپزشکی، استفاده از تیغ شیو برای آمادهسازی موضع عمل به علت افزایش احتمال عفونت موضع جراحی نهی و توصیه میشود موهای ناحیه جراحی و اطراف آن به وسیله دستگاه مو زن (کلیپر) زدوده شود.
دستگاه کلیپر نیز مثل بقیه موارد به سادگی از یک فروشگاه لوازم خانگی یا حتی از یک آرایشگاه قابل تهیه است اما در جراحی ایران به کار گرفته نشد.
ز) نبود میز مناسب برای جراحی
در مستند دیده میشود که به دلیل نبود میز مناسب، از افراد حاضر در محل برای نگه داشتن دست و پای ایران استفاده میشود.
افزایش تعداد افراد حاضر در محیط جراحی باعث افزایش احتمال بروز عفونت میشود؛ به خصوص اینکه نه جراح و نه این افراد از ماسک و کلاه استفاده نکردهاند.
لباس مناسب اتاق عمل نیز تنها بر تن جراح است و سایر افراد حاضر در اتاق، با لباس کار عادی خود حضور دارند.

س) استفاده از دستکشهای غیر استریل
در مستند میبینیم دستکشهای مورد استفاده به وسیله جراح ظاهرا از داخل یک کیسه نایلونی خارج شده و بدون رعایت اصول پوشیدن دستکش استریل، پوشیده میشوند.
از ظاهر و شکل دستکشها مشخص است که غیر استریل و برای معاینه معمولیاند در حالی که میشد دستکش استریل را از یک درمانگاه با قیمتی ناچیز تهیه کرد.
ظاهرا خبری از ضد عفونی کردن دست قبل از دست کردن دستکش نیست.
علاوه بر این موارد، جراح از گان جراحی که لباس مخصوص استریل شده هنگام جراحی است، استفاده نمیکند.
ط) استفاده نکردن از «شان جراحی» surgical drapes
یکی از اصول اساسی جراحی، شانگذاری به معنای ایزوله کردن موضع جراحی از سایر قسمتهای بدن بیمار است. برای این کار بایستی از پارچههای یکبار یا چندبار مصرف استریل شده با ابعاد مناسب استفاده کرد؛ بهطوری که دور تا دور موضع جراحی پوشانده شود اما در مستند دیده میشود که جراح یا مسوول تدارکات سایت یوزها فراموش کردهاند علاوه بر ست جراحی، تیغ اسکالپل و آنژیوکتی که به همراه خود برای جراحی اورژانسی دارند، بقیه مواد لازم از جمله شان را هم برای مواقع اورژانسی و صحرایی بیاورند.
به نظر میرسد لوازم مورد نیاز جراحی در این عمل سزارین وجود ندارد در حالی که این ابزار، قیمتی پایین داشته و در دسترساند.
این موارد نشان میدهند «کمبود بودجه یا امکانات» مشکل اصلی نیست بلکه نبود دانش و آگاهی در مورد اصول ابتدایی جراحی منجر به ایجاد مشکل شده است.
در مستند دیده میشود که به جای شان، از چند عدد گاز، آن هم فقط در قسمت قُدامی و خلفی برش استفاده شده است که همین امر احتمال وقوع عفونت و چسبندگی در داخل محوطه شکمی را افزایش میدهد.

ص) بُرش اشتباه سزارین
بر اساس آنچه در مستند میبینیم، ظاهرا برش سزارین بر خلاف آنچه در مورد گربهسانان توصیه میشود، به جای بدنه روی شاخهای رحم واقع میشود.
ط) عملیات احیای ناقص
در مستند میبینیم که عملیات احیا به صورت ناقص و از سوی فرد جراح انجام میشود و هیچ فرد آموزش دیدهای برای احیای نوزادان در صحنه حاضر نیست.
به علاوه، حداقل امکانات مورد نیاز برای نوزادان مثل هیت پد، محفظه اکسیژن و ... نیز وجود ندارد. در حالی که انتظار میرفت برای این سه نوزاد یک دستگاه NICU پرتابل فراهم شود.
این دستگاه، دما و اکسیژن را برای نوزاد فراهم میکند و حتی با برق خودرو هم به کار میافتد.
ه) در مورد نوع بخیهها و آنتیبیوتیکهای بعد از جراحی اطلاعاتی در دست نیست
در مستند مشخص نیست که در انتهای جراحی از چه مواد بخیهای برای دوختن لایههای برش داده شده استفاده میشود.
از سوی دیگر اطلاعاتی درباره داروهای بعد از جراحی مثل آنتیبیوتیکها، ضددردها و ضدالتهابها به مخاطب مستند داده نشده است تا در نهایت بتوان تصویری واقعیتر از آینده ایران ترسیم کرد. گرچه شواهدی مانند نمایی از داروی کتامین در یکی از پلانهای مستند، نشان دهنده استفاده از آن برای تداوم بیهوشی است.
استفاده از چنین دارویی در سزارینهایِ طولانی مدت که آنتی دوت (داروی برگشت) هم ندارد، بر زندهمانی تولهها و ریکاوری خود مادر اثر منفی دارد و وارد بدن جنین هم میشود.
داروهایی همچون کتامین چون توانایی عبور از سپر خونی مغزی را دارند قطعا از جفت هم عبور میکنند و به جنینها میرسند. بنابراین در چنین جراحیهایی قاعدتا باید از داروهایی استفاده شود که بسیار کوتاهاثر باشند و متابولیسم آنها از آنزیمهای کبدی اثر نگیرند، چرا که نوزادان حیوانات، آنزیمهای کبدی محدودی دارند.
اگر ریکاوری مادر از بیهوشی سریع رخ میداد، امکان اینکه نوزادان را بپذیرد هم افزایش مییافت و میشد مدت بیشتری نیز صبر کرد.
به نظر میرسد مدت زمان بازگشت از بیهوشی مادر بسیار طولانی شده و حتی بعد از دو ساعت هم احتمالا ریکاوری کامل نبوده است. نوزادان هم که با توجه به پروتکل بیهوشی احتمالا دچار شلی عضلات شدهاند، نتوانستهاند درست از پستان مادر شیر بخورند.
موارد ذکر شده در سطور بالا نه یک ارزیابی سختگیرانه بر اساس استانداردهای کشورهای توسعه یافته، بلکه مواردی حداقلی هستند که در حال حاضر در بسیاری از مراکز دامپزشکی کشور و از سوی متخصصان جراحی به طور معمول و روتین انجام میشوند.
تصاویر و شواهدی که در مستند میبینیم، تلف شدن سه یوز را تبدیل به امری کاملا قابل انتظار میکند اما زنده ماندن ایران با آن شرایط جراحی، بسیار جای خوشوقتی دارد و البته باردار شدن مجدد او، چیزی شبیه معجزه خواهد بود.
فراهمآوری همه یا حداقل بخشی از امکانات مورد نیاز موجود در ایران نه نیاز به هزینه آنچنانی داشته و دارد و نه چندان مشکل و سخت به نظر میرسد.
چنین چشماندازی تنها به برنامهریزی، تصمیمگیری و اجرای آن به دور از منافع شخصی و بر اساس دانش و علم نیاز دارد.

زعفران گرانترین ادویه جهان است و ایران بزرگترین تامینکننده آن. بر اساس گزارشها، تغییرات شدید آب و هوایی تولید این محصول ارزشمند را در کشور به نصف کاهش داده است.
فایننشیال تایمز در گزارشی نوشت شهر تربت جام ایران به دارا بودن هکتارها مزرعه رنگارنگ زعفران مشهور است. شرایط این شهر امسال برای یک کشاورز محلی به نام رضا که کیسههای نارنجی و قرمز زعفران را به بازار شلوغ ادویه شهر میبرد، فاجعه بوده است: «خانواده من در این فصل فقط ۹۰۰ کیلو برداشت کردند که نسبت به هزار و ۵۰۰ کیلو برداشت سال گذشته، بسیار کمتر است.»
طلای سرخ صحرا
ایران بیشترین زعفران جهان را تولید میکند. این گیاه به دلیل توانایی رشد در آب و هوای خشک، عطر و طعم غنی و رنگ زندهاش به عنوان «طلای سرخ صحرا» شناخته میشود.
به گفته تولیدکنندگان و بازرگانان، تغییر الگوهای آب و هوا و کمبود آب تاثیر زیادی بر تولید زعفران در ایران گذاشته و منجر به کاهش قابل توجه بازدهی زمینهای کشاورزی شده است. این شرایط، قیمتِ گرانترین ادویه جهان را به بالاترین حد خود رسانده است.
کشاورزان منطقه خراسان که شامل تربت جام هم میشود، گفتهاند محصول امسال کمتر از نصف سال ۲۰۲۲ خواهد بود.
علی شریعتی مقدم، مدیر اجرایی «شرکت نوین زعفران» بهعنوان یکی از تولیدکنندهها و صادرکنندههای پیشرو در این صنعت، گفته است: «پیشبینی میشود کل تولید سال جاری از نزدیک به ۴۰۰ تن در سال گذشته، به حدود ۱۷۰ تن کاهش یابد.»
مجتبی پیام عسگری، مدیر بورس زعفران تربت جام نیز گفته است: «یخبندان زمستان و به دنبال آن خشکی بهار و تابستان که دمای هوا را به ۵۰ درجه سانتیگراد رساند، تاثیر مخربی بر منطقه شمال شرق ایران نزدیک به مرز افغانستان داشت؛ بهطوری که همه دو هزار حلقه چاه سطحی محلی به طور کامل خشک شدند.»
کارشناسان هشدار میدهند چنین تغییرات آب و هوایی شدیدی، رخداد زودگذر نیستند بلکه نتیجه تغییرات الگوهای آب و هوا در سراسر جهان هستند.
محمد درویش، کارشناس محیط زیست در ایران گفت: «ایران از میانگین جهانی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک [محل کشت زعفران] آسیبپذیرتر است.»
او افزود: «بارندگی در حال کاهش، دما و در نتیجه تبخیر در حال افزایش است.»
در نتیجه این تغییرات، قیمت زعفران ممتاز افزایش یافته و به هزار و ۴۰۰ دلار در هر کیلوگرم در داخل کشور رسیده است که دو برابر قیمت سال گذشته است.
به گفته تامینکنندگان، این مبلغ در خارج از کشور میتواند هزار و ۸۰۰ دلار باشد.
کاربردهای زعفران
استفاده از زعفران یکی از ویژگیهای بارز غذاهای کلاسیک ایرانی است و در انواع دستور پختها از جمله تهچین، خورشتهایی مانند قیمه و دسرهایی از جمله حلوا و شلهزرد استفاده میشود.
برخی میگویند زعفران خواص دارویی برای تقویت خلقوخو، کاهش سطح قند خون و بهبود بینایی، حافظه و سلامت قلب دارد.
فرمانروایان ایران باستان به منظور افزایش مهارتهای جنگآوری سربازان به آنها زعفران میدادند.
در حال حاضر دانشمندان در حال بررسی فواید زعفران در درمان سرطان و افسردگی هستند.
از این ادویه بهعنوان رنگساز در لوازم آرایشی و صنعت عطرسازی نیز استفاده میشود.
قیمت بالای زعفران تا حدودی به دلیل پرزحمت بودن برداشت محصول است بهطوری که برای تولید یک کیلوگرم زعفران به ۱۷۰ هزار گل نیاز است.
گلهای شکننده زعفران، کروکوس ساتیووس (crocus sativus)، در سپیدهدم ماههای اکتبر و نوامبر، قبل از اینکه سه کلاله زرشکی آن با دقت خشک شوند، با دست چیده میشوند.
ارزش زعفران ایران در دهههای اخیر با گسترش کشت و معرفی روشهای جدید فرآوری، افزایش یافته است.
بورس زعفران پس از اعمال استانداردهای کیفیت بینالمللی در سال ۲۰۱۷ راهاندازی شد و بازار آتی زعفران و صندوق سرمایهگذاری آن شروع به کار کردند.
فرهاد سحرخیز، رییس «زعفران سحرخیز» تقریبا یکسوم بازار زعفران ایران را در اختیار دارد و یکی از کسانی است که به راهاندازی این بورس کمک کرد.
به گفته او، شروع کار بورس زعفران باعث جذب تاجران و خریدارانی از بخش خانگی شد که بهطور سنتی در بازارهای طلا و ارز خارجی سرمایهگذاری میکردند.
اکنون بحران در این صنعت در حالی رخ میدهد که جمهوری اسلامی با تورم سرسامآور دست و پنجه نرم میکند و اثرات تحریمهای غرب که به دنبال جاهطلبیهای هستهایاش اعمال شده، اقتصاد را فلج کرده است.
گردانندگان صنعت ادویه از کاهش تقاضا برای زعفران در بازار داخلی که حدود یکچهارم تولید سالانه را تشکیل میدهد بیم دارند؛ زیرا مصرفکنندگان ایرانی در بحبوحه بحران هزینههای زندگی، با تورم بالای ۴۰ درصد دست و پنجه نرم میکنند.
احمد اکبری، یکی از دلالان شهر مشهد که قطب تجارت زعفران است، به فایننشال تایمز گفت: «تقاضای داخلی به شدت کاهش یافته است. ما شاهد کاهش ۵۰ درصدی در فروش هستیم. قدرت خرید مردم کاهش یافته و بسیاری توان خرید زعفران را با قیمت فعلی ندارند.»
غلامرضا میری، رییس اتحادیه صادر کنندگان زعفران خراسان رضوی هم گفت: «تحریمهای آمریکا بر سر برنامه هستهای ایران و متعاقبش محدود کردن دسترسی به سیستم مالی جهانی نیز به تجارت غیرقانونی زعفران دامن زده است.»
میری ادامه داد: «قاچاقچیان، زعفران ایران را با نرخ پایینتری به کشورهای دیگر میفروشند و سپس با تغییر نام تجاری، آن را بهعنوان محصول خود در بازار عرضه میکنند.»
افزایش قیمت زعفران بر صادرات آن از جمله به چین، بزرگترین خریدار زعفران ایران نیز تاثیرگذار بوده است.
خریداران چینی ۴۵ درصد از محصول زعفران ایران را خریداری میکنند. کشورهای عربی، اسپانیا و ایتالیا نیز از مصرفکنندگان بزرگ زعفران ایران هستند.
پیام عسگری از صرافی تربت جام گفت: «بسیاری از دلالان چینی از افزایش قیمت زعفران شوکه و از خرید منصرف شدهاند.»
او افزود: «اگر آنها مجددا تصمیم به خرید بگیرند باید هزینه بیشتری بپردازند چون محصول بسیار کم و انبارها خالی هستند.»
زعفران تنها درصد کمی از کل درآمد حاصل از تولیدات کشاورزی ایران را به خود اختصاص میدهد اما برای حدود ۱۰۰ هزار خانواده ساکن مناطق کویری مانند خراسان، تنها راه تامین مخارج زندگی است.
یکی از فروشندگان محلی گفت معاش خانوادهها به چند کیلو زعفرانی که میکارند وابسته است.
او تاکید کرد که دولت باید از آنان محافظت و حمایت کند.

ژاک دولور، از سیاستمداران سوسیالیست فرانسه که امید چپگراهای این کشور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۵ بود و نقش مهمی در نظم و نظام اتحادیه اروپا داشت، در ۹۸ سالگی درگذشت.
مارتین اوبری، دختر این سیاستمدار که اکنون شهردار سوسیالیست شهر لیل فرانسه است اعلام کرد پدرش، رییس پیشین کمیسیون اروپا، روز چهارشنبه ششم دی ماه در خانهاش در پاریس، در خواب درگذشت.
امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، در واکنش به خبر درگذشت دولور، او را «معمار تمامنشدنی اروپای ما» توصیف کرد.
روبرتا متسولا، رییس پارلمان اروپا نیز نوشت دولور معتقد به اتحادیه اروپایی بود که بر پایه «رقابتی محرک، همکاری تقویتکننده و همبستگیای که متحد میکند» بنا شده است.
اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، دولور را متفکری دانست که «معمار اتحادیه اروپا» شد.
شارل میشل، رییس شورای اروپا گفت: «یک فرانسوی بزرگ و یک اروپایی بزرگ .... او به عنوان یکی از سازندگان اروپای ما در تاریخ ثبت شد.»
اورسولا فون در لاین، رییس کمیسیون اروپا، درباره دولور گفت: «او متفکری بود که اروپای ما را قویتر کرد.»
در خارج از اتحادیه اروپا، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا گفت که دولور برای «یک اروپای متحد و آزاد» تلاش میکرد.
ژاک دولور، وزیر سابق اقتصاد در دوره ریاست جمهوری فرانسوا میتران، با امتناع از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۵، به انتظار چپگراها پاسخ نداد؛ هر چند که در نظرسنجیها محبوبیت زیادی داشت.
او در سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ در بروکسل، پایتخت اتحادیه اروپا، در راس کمیسیون این اتحادیه بود و به شکل دادن خطوط اصلی سیاستهای اتحادیه اروپا پرداخت.
دولور نقشی عمده در شکلگیری امکانات فراهم شده در این اتحادیه داشت: ایجاد بازار واحد، امضای قراردادهای شینگن، قانون واحد اروپایی، راهاندازی بورس دانشجویی در میان کشورهای اروپایی، اصلاح سیاست مشترک کشاورزی و فراهم کردن بستر ایجاد پول مشترک که منجر به ایجاد واحد پول یورو شد.
این سیاستمدار در ماه مارس سال ۲۰۲۰، از سران کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواست تا همبستگی بیشتری برای مقابله با شیوع ویروس کرونا داشته باشند.
در پایان سال ۱۹۹۴، انصراف او از نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری که پس از شش ماه تعلیق به صورت زنده در تلویزیون در حضور ۱۳ میلیون بیننده اعلام شد، فرانسویها را بهت زده کرد.
او در آن زمان گفت: «به ۷۰ سالگی میرسم، ۵۰ سال خستگیناپذیر کار کردهام و در این شرایط منطقیتر است که سبک زندگی متعادلتری بین تامل و عمل در پیش بگیرم.»
دولور در سال ۲۰۲۱ در مجله لوپوئن در این باره گفت که پشیمان نیست اما: «نمیگویم حق با من بود.»
او افزود: «من بیش از حد نگران استقلالم بودم و احساس میکردم متفاوت از اطرافیانم هستم. روش من برای انجام سیاست یکسان نبود.»
از آن زمان به بعد، کار سیاسی او متوقف شد و در اندیشکدهای که تاسیس کرد در دورانی که بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شد برای تقویت هر چه بیشتر اروپا تلاش کرد.
او که در دهه ۷۰ قرن بیستم به حزب سوسیالیست پیوست، خود را «یک سوسیال دموکرات» میدانست و در دوران میتران در مهار تورم در فرانسه نقش داشت.
درگذشت او در شرایطی رخ داد که برخی احزاب راستگرا در اروپا خواهان خروج کشورهایشان از اتحادیه اروپا هستند.

مطالعه جدید منتشر شده در مجله سکس ریسرچ نشان میدهد در صورت بروز اختلافات جنسی، زنان بیشتر از مردان به فکر پایان دادن به روابط خود هستند. این یافته که برگرفته از تجزیه و تحلیل دادههای هزاران شرکتکننده است، مفاهیم سنتی را در مورد تاثیر هماهنگی جنسی بر ثبات روابط به چالش میکشد.
بر این اساس افرادی که به دفعات، نداشتن رضایت جنسی را گزارش کردهاند بیشتر به پایان دادن رابطه تمایل دارند.
نشریه سایپست در گزارشی نوشت تمرکز این مطالعه در درجه اول بر ارتباط بین رضایت جنسی و ثبات رابطه است؛ موضوعی که ندرت به آن پرداخته شده است.
با وجود بررسی ارتباط تعارضات جنسی با کاهش رضایت از رابطه، این جنبه کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
دومینیکا پردوچ اسلادکا، پژوهشگر این مطالعه، محقق و دانشجوی دکترا در دپارتمان جامعهشناسی دانشگاه ماساریک جمهوری چک است.
او گفت: «بر اساس ایدئولوژیهای سنتی جنسیتی، ما انتظار داریم اختلافات جنسی، مردان را بیشتر از زنان برای گرفتن تصمیم پایان دادن به رابطه، تحت تاثیر قرار دهد.»
اسکادا افزود: «برخی از مطالعات قبلی نشان دادهاند مردان بیشتر از زنان کیفیت رابطه خود را بر اساس کیفیت زندگی جنسیشان قضاوت میکنند. به همین دلیل ما علاقهمند به مطالعه این مورد بودیم که آیا نتایج مطالعات قبلی آمریکاییها درباره ربط جنسیت با اختلافات جنسی و بیثباتی روابط، هنوز در قرن بیستویکم و در جوامعی غیر از آمریکا قابل اتکا هستند یا نه؟»
آنان در این پژوهش روی هفت کشور اروپایی تمرکز و از دادههای «برنامه جنسیت و نسل (GGP)» استفاده کردند که یک نظرسنجی طولی (در طول زمان) هماهنگ فرا ملی است.
مطالعه این پژوهشگران شامل شرکای جنسی متاهل و غیرمتاهل بوده است.
این مطالعه روی ۱۹ هزار و ۴۴۹ شرکتکننده در محدوده سنی ۱۸ تا ۷۹ سال از اتریش، بلغارستان، گرجستان، آلمان، فرانسه، لیتوانی و روسیه انجام شده است.
مرحله اول جمعآوری دادههای GGP بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹ در جوامع هدف آغاز شده و مرحله دوم جمعآوری داده بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ و به دنبال موج اول رخ داده است.
معیار کلیدی مطالعه
تمایل به جدایی، معیار کلیدی این مطالعه بوده است. این معیار با این پرسش از شرکتکنندگان ارزیابی شده که آیا آنها در سال گذشته به جدایی از شریک زندگی خود فکر کردهاند یا نه؟
علاوه بر این، میزان اختلافات جنسی نیز با این پرسش اندازهگیری شده است: «در ۱۲ ماه گذشته چند بار در مورد رابطه جنسی با یکدیگر مشاجره کردهاید؟»
افرادی که اختلاف و نارضایتی در رابطه جنسی را به دفعات گزارش کردهاند، به طور قابل توجهی بیشتر به فکر پایان دادن رابطه خود بودهاند. این تاثیر به ویژه در میان زنان مشهود بوده است.
زنانی که در زندگیشان نارضایتی از رابطه جنسی را بهطور مرتب تجربه میکنند در مقایسه با زنانی که چنین تجربهای ندارند ۱۳/۱ درصد بیشتر احتمال دارد که به جدایی فکر کنند.
در مقابل، مردانی که اختلافات جنسی را مکرر گزارش کردهاند، در مقایسه با مردانی که چنین مشکلی را تجربه نکردهاند، تنها پنج درصد افزایش تمایل به جدایی نشان دادهاند.
محققان دریافتهاند در هر سطحی از اختلافات جنسی، زنان بیشتر از مردان تمایل به جدایی داشتهاند.
اسلادکا به سایپست گفت: «در میان شرکایی که اغلب اختلافات جنسی را تجربه میکنند، احتمال فکر کردن به جدایی بیشتر است. این رابطه بهطور شگفتانگیزی در زنان قویتر از مردان است. حتی اگر زوجها در زمینههای دیگر مانند مسایل مالی، روابط خانوادگی یا تربیت فرزندان اختلافنظر نداشته باشند، اختلافات در زمینه جنسی میتواند منجر به جدایی شود.»
با این حال آنان متوجه شدهاند که تمایل به جدایی به دلیل بروز اختلافات در رابطه جنسی میتواند برگشتپذیر باشد.
افرادی که قبل از اولین مصاحبه به جدایی از شریک زندگی خود فکر میکردهاند اغلب در مصاحبه دوم که تقریبا سه سال بعد بوده، گزارشی از تمایل به جدایی نداشتهاند.
محققان انواع دیگر اختلافات در روابط و همچنین عواملی مانند سن، تحصیلات، نوع شراکت و کشور محل اقامت را کنترل کردهاند اما این مطالعه نیز مانند سایر تحقیقات، برخی از معیارها را مورد بررسی قرار داده است.
ماهیت پیچیده مفاهیمی مانند «تمایل به جدایی و اختلافات جنسی» چالشبرانگیز هستند و نمیتوانند بهطور کامل با موارد طرح شده در یک پرسشنامه به تصویر در بیایند.
در تحقیقات آینده میتوان با اندازهگیری دیدگاههای هر دو طرف در یک رابطه، بررسی نحوه مدیریت تعارضها و بررسی پویاییها در گروههای مختلف اجتماعی و جمعیتی، یافتهها را گسترش داد.
اسلادکا گفت: «مطالعه ما بر اختلاف نظرها در مورد کیفیت رابطه جنسی متمرکز بوده اما نتوانستیم معیارهایی را در مورد نحوه برخورد زوجها با تعارضاتشان لحاظ کنیم. روش ارتباط زوجین ممکن است در تاثیرات منفی اختلاف نظرها بر تداوم رابطه نقش داشته باشد.»
به گفته او، نتیجه بررسی اینکه اختلافات جنسی چگونه با بیثباتی رابطه در زوجهای همجنس مرتبط میشود، جالب توجه خواهد بود.





