در این راهبرد، تضعیف توان هسته ای، مهار نفوذ منطقه ای و محدودسازی شبکه های نیابتی تهران به اهداف علنی سیاست خارجی امریکا تبدیل شده است. این تغییر نشان می دهد که واشینگتن وارد مرحله تازه ای از تقابل مستقیم با جمهوری اسلامی شده است.
گزارش «راهبرد امنیت ملی امریکا» یکی از مهم ترین اسناد سیاست خارجی این کشور است که هر سال یا در مقاطع حساس راهبردی منتشر می شود تا تصویری از تهدیدها، اولویت ها و جهت گیریهای کلان ایالات متحده در عرصه جهانی ارائه دهد.
این سند تنها یک متن تشریفاتی نیست، بلکه نقشه راه هماهنگی میان ارتش امریکا، دستگاه اطلاعاتی، سیاست خارجی، اقتصاد، انرژی و فناوری به شمار می رود. به زبان ساده، این گزارش مشخص می کند آمریکا چه میخواهد، چه تهدیدهایی را جدی میداند و برای مقابله با آنها از چه ابزارهایی استفاده خواهد کرد.
راهبرد امنیت ملی امریکا در سال ۲۰۲۵ که با امضای مستقیم دونالد ترامپ منتشر شده، بازتاب بازگشت کامل دکترین «اول امریکا» به سیاست خارجی این کشور است. در این سند به روشنی گفته میشود که دوره جهانگرایی پرهزینه، مداخلات نامحدود و جنگهای فرسایشی پایان یافته و تمرکز دولت جدید بر منافع مستقیم ملی آمریکا قرار گرفته است. امنیت مرزها، بازسازی توان صنعتی، تسلط بر منابع انرژی، برتری در فناوری های نوین مانند هوش مصنوعی و تقویت بازدارندگی هستهای، ستون های اصلی این راهبرد معرفی شدهاند.
جمهوری اسلامی در مرکز فصل خاورمیانه
در فصل مربوط به خاورمیانه، جمهوری اسلامی بهطور شفاف بهعنوان مهمترین عامل بیثباتی منطقه معرفی شده است. این سند تاكید میكند كه جمهوری اسلامی پس از حملات اسرائیل در مهر ۱۴۰۲ و سپس عملیات مستقیم ایالات متحده در خرداد ۱۴۰۴ با عنوان «عملیات چكش نیمه شب»، بهطور جدی تضعیف شده و بخش قابل توجهی از توان هستهای آن آسیب دیده است.
این برای نخستین بار است كه در یک سند رسمی راهبرد امنیت ملی آمریكا، به عملیات مستقیم علیه زیرساخت های هسته ای جمهوری اسلامی با چنین صراحتی اشاره میشود.
در راهبرد جدید، مواجهه آمریكا با جمهوری اسلامی دیگر بر پایه مدیریت تنش یا مهار نرم تعریف نشده، بلكه بر مبنای مهار سخت، بازدارندگی نظامی و تضعیف ساختاری قدرت منطقهای تهران استوار شده است.
كاخ سفید به روشنی مینویسد كه جلوگیری از بازسازی توان هستهای جمهوری اسلامی، تضمین امنیت اسرائیل، باز نگه داشتن تنگه هرمز، جلوگیری از تبدیل خاورمیانه به پایگاه صدور تهدید علیه منافع آمریكا و مهار شبكههای نیابتی تهران از اهداف مستقیم این راهبرد است.
همزمان در این سند تاكید شده كه دوران جنگهای طولانی و ملتسازی در خاورمیانه پایان یافته، اما این به معنای كاهش حساسیت واشینگتن نسبت به تهدید جمهوری اسلامی نیست. بلكه آمریكا تلاش میكند با تركیبی از قدرت نظامی، فشار اقتصادی و ائتلافسازی منطقهای، بدون ورود به جنگ گسترده، رفتار تهران را برای این حکومت پرهزینه نگه دارد.
تفاوت بنیادین با راهبرد سال گذشته
مقایسه راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ با اسناد سالهای گذشته، به ویژه دوران دولت بایدن، یک تغییر بنیادین را نشان میدهد. در اسناد پیشین، جمهوری اسلامی هنوز در قالب یک پرونده هستهای قابل مذاكره تعریف میشد و راه بازگشت به توافق بهصورت نظری باز بود. زبان اسناد آن دوره مبتنی بر دیپلماسی مشروط، مدیریت بحران و مهار تدریجی بود.
اما در راهبرد دونالد ترامپ، جمهوری اسلامی دیگر یک مساله دیپلماتیک نیست، بلكه یک تهدید امنیتی فعال تعریف میشود. در این سند به جای تاكید بر مذاكره، از تخریب زیرساختها، افزایش بازدارندگی و محدودسازی نقش منطقهای جمهوری اسلامی سخن گفته میشود. این تغییر لحن، نشانه عبور رسمی واشینگتن از استراتژی گفتوگو به سمت استراتژی فشار امنیتی است.
نكته مهم دیگر این است كه در سند جدید، جمهوری اسلامی نه در سطح روسیه و چین بهعنوان قدرتهای بزرگ جهانی، بلكه در سطح یک تهدید منطقهای قابل مهار طبقهبندی شده است. این تنزل جایگاه، نشاندهنده تغییر نگاه راهبردی آمریكا به وزن ژئوپلیتیک تهران پس از عملیات اخیر است.
نگاه تحلیلگران كاخ سفید به وضعیت جمهوری اسلامی
برداشت غالب تیم امنیت ملی دولت ترامپ از وضعیت كنونی جمهوری اسلامی، تركیبی از تضعیف نظامی، فشار اقتصادی شدید، فرسایش نفوذ منطقهای و شكنندگی داخلی است.
در این سند، جمهوری اسلامی دیگر بازیگری در آستانه جهش هستهای تصویر نمیشود، بلكه نظامی تحت فشار معرفی میشود كه بخشی از ابزارهای ایجاد تنش منطقهای خود را از دست داده است.
با این حال، راهبرد امسال هشدار میدهد كه تضعیف جمهوری اسلامی به معنای كاهش خطر نیست، بلكه ممكن است این وضعیت، تهران را به سمت رفتارهای پرریسک و غیرقابل پیشبینی سوق دهد. به همین دلیل، دكترین «صلح از طریق قدرت» مبنای سیاست آمریكا قرار گرفته است.
در عین حال، سند تاكید میكند كه آمریكا بهدنبال اشغال یا تغییر نظام با جنگ مستقیم نیست، بلكه هدف اصلی، مهار مستمر جمهوری اسلامی و جلوگیری از بازسازی توان راهبردی آن در حوزه هستهای، موشكی و منطقهای است.
با توجه به این گزارش راهبردی میتوان به نقش خود مردم در ایران برای تغییر رژیم توجه داشت، چرا که هر نوع حمایت از تغییر از سوی قدرتها فقط با ورود مردم به کارزار میسر خواهد بود.