ارتش اسرائیل روز یکشنبه اعلام کرد که آتشبس در غزه پس از حملهای که دو سرباز اسرائیلی را کشت و موجی از حملات هوایی را در پی داشت از سر گرفته شده است؛ حملاتی که بنا به گفته فلسطینیان، ۲۶ نفر را کشت و جدیترین آزمون برای آتشبسی بود که به تازگی برقرار شده است.
یک منبع امنیتی اسرائیلی گفت که ورود کمکهای بشردوستانه به غزه قرار است روز دوشنبه از سر گرفته شود.
این تصمیم پس از آن است که ایالات متحده بر اسرائیل برای رعایت آتشبس فشار آورد.
پیشتر اسرائیل بهدنبال آنچه آن را «نقض آشکار آتشبس از سوی حماس» خواند، توقف ارسال کمکها را اعلام کرده بود.
جرد کوشنر، داماد و مشاور رییسجمهور ایالات متحده، که در آخرین دور مذاکرات میان حماس و اسرائیل حضور داشت در برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه سیبیاس گفت که باور دارد حماس واقعا به دنبال اجساد گروگانهای کشتهشده است و روند بازگرداندن آنها به اسرائیل را بهعمد به تاخیر نمیاندازد.
او درباره نقش آمریکا در مدیریت این بخش از اختلافها میان حماس و اسرائیل گفت: «تلاشهای بسیاری فشردهای از سوی آمریکا و میانجیها صورت گرفته تا اسرائیل تمام اطلاعاتی که درباره محل اجساد دارد به حماس منتقل کند و امکان بازگرداندن همه اجساد فراهم شود.»
کوشنر تاکید کرد که ایالات متحده در تلاش است «هر دو طرف را وادار کند تا بهجای مقصر دانستن یکدیگر، بهطور فعال در پی یافتن راهحل باشند.»
وقتی از او پرسیده شد آیا باور دارد که حماس با حسن نیت عمل میکند و واقعا در پی یافتن اجساد است، پاسخ مثبت داد.
او گفت: «تا جایی که ما بر اساس اطلاعات منتقلشده از سوی میانجیها دیدهایم، آنها تاکنون چنین کردهاند. این روند ممکن است هر لحظه دچار شکست شود، اما در حال حاضر ما شاهد تلاش آنها برای پایبندی به توافقاند.»
تا بامداد دوشنبه ۲۸ مهر، پیکر ۱۶ نفر از ۲۸ گروگان کشتهشدهای را که در زمان اجرای توافق آتشبس همچنان در غزه بودند، همچنان در باریکه غزه است.
گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، در بیانیهای اتهام نقض آتشبس را رد و اسرائیل را به «کارشکنی در روند توافق و نابودی آن» متهم کردند.
ترامپ یکشنبه شب هنگام بازگشت از فلوریدا به واشینگتندیسی بار دیگر تاکید کرد که آتشبس غزه همچنان برقرار است، اما با موضوع نقض آتشبس بهشدت برخورد خواهد شد.
ارتش اسرائیل شامگاه یکشنبه در بیانیهای اعلام کرد اجرای آتشبس در نوار غزه را پس از «حمله مرگبار» صبح یکشنبه به نیروهایش و حملات تلافیجویانه ارتش از سر گرفته است.
روزنامه اسرائیل هیوم در گزارشی با اشاره به درگیری های روز یکشنبه میان اسرائیل و حماس در نوار غزه، به نقل از یک منبع دیپلماتیک نوشت: «احتمال زیادی وجود دارد که جمهوری اسلامی حماس را برای نقض آتشبس تحریک کرده باشد».
رسانههای اسرائیلی اعلام کردند که این کشور پس از «نقض آتشبس» از سوی حماس ارسال کمکهای بشردوستانه به نوار غزه را تا اطلاع ثانوی متوقف کرده است.
مشروح تحولات مربوط به خاورمیانه در روزهای اخیر را اینجا بخوانید
رندی فاین، نماینده جمهوریخواه ایالت فلوریدا در مجلس نمایندگان ایالات متحده، در شبکه اجتماعی ایکس با اشاره به حماس نوشت: «آنها دیگر هیچ گروگان زندهای در اختیار ندارند.» و پست خود را با کلمه «شیشه.» به پایان برد.
شیشه اصطلاحی است که برای اشاره به بمبارانهای شدیدی مانند بمبباران هستهای به کار میرود، با آنچنان شدتی که در نتیجه آن زمین ذوب و به شیشه تبدیل شود.

جان اسنو، روزنامهنگار سرشناس بریتانیایی، سالها پیش در میزگردی در دانشگاه سوآس لندن درباره سفرهایش به تهران صحبت میکرد. او در پاسخ به این پرسش که کانال چهار بریتانیا چگونه میتواند به آسانی به مقامهای ایرانی دسترسی پیدا کند، مکثی کرد و گفت: «آنها سوت میزنند و ما میرویم.»
این جمله، لحظهای نادر از صداقت و استعارهای روشن از ضعفی عمیق در روزنامهنگاری غربی است. دهههاست که بسیاری از خبرنگاران غربی، «دسترسی به ایران» را با «فهمیدن ایران»، و دریافت «اجازه» از مقامهای ایرانی را با «اعتبار» اشتباه گرفتهاند.
اغلب گزارشهای رسانههای غربی، تقویتکننده این توهماند که گویا جناحی «میانهرو» یا «اصلاحطلب» درون نظام جمهوری اسلامی وجود دارد که آماده اتخاذ سیاستی دوستانهتر نسبت به غرب است؛ با این شرط که آمریکا و متحدانش اندکی نرمش نشان دهند.
پوشش خبری رسانههای غربی همچنین یک واقعیت اساسی را نادیده میگیرند: این حقیقت که در ایران یک نسل جوانِ جهانیتر و آشکارا سکولار وارد عرصه شده که دیگر نمیخواهد تحت حاکمیت دیکتاتوری مذهبی زندگی کند.
خبرنگاران خارجی برای گزارش از ایران باید تحت نظارت دولت جمهوری اسلامی فعالیت کنند.
هماهنگکنندهها و رابطهای محلی آنان اغلب ماموران مورد تایید حکومتاند. در واقع حکومت تعیین میکند خبرنگاران غربی، با کدام افراد و خانوادهها در ایران میتوانند صحبت کنند، به کدام خیابانها میتوانند بروند و چه داستانهایی را میتوانند روایت کنند.
هزینه نافرمانی، اخراج است. بیشتر خبرنگاران غربی ترجیح میدهند در ایران بمانند، بنابراین از مقرراتی که به آنان دیکته میشود اطاعت میکنند.
نتیجه، شکلی از روزنامهنگاری است که از دریچه نگاه جمهوری اسلامی گزارش میدهد؛ پوشش خبریاش روایت رسمی را منعکس میکند و تناقضهای سیستم را نادیده میگیرد.
وقتی جمهوری اسلامی اخیرا از رسانههای غربی دعوت کرد تا برای پوشش پیامدهای جنگ ۱۲ روزه به ایران سفر کنند، بسیاری از رسانههای بزرگ این دعوت را پذیرفتند.
با اینحال هیچکدام به آشکارترین واقعیت خیابانهای تهران اشاره نکردند: زنانی که بدون حجاب اجباری و با شجاعت در برابر قانون و تهدیدهای حکومت، در فضاهایی عمومی حاضر میشوند.
گزارشهای این رسانهها صرفا بر آمار کشتهشدگان غیرنظامی متمرکز بود، با شاهدان منتخب حکومت مصاحبه کردند و همان حرفها را با عباراتی کمابیش یکسان در گزارشهای خود منعکس کردند. به این ترتیب، دسترسی این روزنامهنگاران به ایران حفظ شد، اما حقایقِ جامعه ایران در گزارشهایشان غایب ماند.
از زمان انقلاب ۵۷ تاکنون، پوشش خبری غرب همواره یک دهه از واقعیتهای ایران عقب بوده است.
خبرنگاران خارجی در سالهای نخست انقلاب، ملت متحدی را به تصویر میکشیدند که پشت روحالله خمینی ایستاده است و در این روایت، لیبرالها، ملیگرایان و مذهبیهای مخالف او را نادیده میگرفتند.
آنها دو دهه بعد، ریاستجمهوری محمد خاتمی را نشانهای برای ظهور «اصلاحطلبان» درون نظام معرفی کردند؛ در حالیکه پیروزی او در سال ۷۶ در اصل، رای اعتراضی از پایین به بالا بود، نه پروژه تغییر از بالا به پایین.
روزنامهنگاران از آن زمان، همان سناریو تکراری «میانهروها» در برابر «تندروها» را بازتولید کردهاند و میکنند.
آنها هنوز هم هر انتخابات فرمایشی در جمهوری اسلامی را «نبردی سرنوشتساز برای آینده ایران» مینامند، در حالیکه همه نامزدها در چارچوب خطوط قرمزی عمل میکنند که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ترسیم کرده است.
در حالی برجام را بهعنوان پیروزی «اعتدال» در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی معرفی کردند که این توافق هستهای از سوی خودِ خامنهای طرحریزی و تایید شده بود.
در حالیکه خبرنگاران خارجی سرگرم گزارش دعواهای زرگری بین جناحهای جمهوری اسلامیاند، مردم ایران دگرگون شدهاند؛ نسلی جوان، جهانی و آشکارا سکولار، سلطه روحانیان بر زندگی خود را پس زده است.
شورش زنان ایران از خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ گرفته تا مقاومت مدنی روزانه آنان با حضور بدون حجاب اجباری در خیابانها، پایدارترین چالش علیه جمهوری اسلامی از زمان تاسیس آن است.
اما این داستانها به ندرت از سوی رسانههای غربی روایت میشوند.
اعتراضات در اوج خود توجه خبرنگاران غربی را به خود جلب میکنند؛ اما وقتی اعتراضات بهواسطه سرکوب خونین فروکش میکند، دوباره رسانههای غربی به گزارش داستان قدیمیِ «میانهروهای» موهوم بازمیگردند.
وقتی زنان خبرنگار غربی با حجاب اجباری از تهران روی آنتن ظاهر میشوند، آن را «احترام به فرهنگ محلی» مینامند. اما واقعیت این است که تحمیل و اجبار را با هیچ بهانه فرهنگی نمیتوان موجه جلوه داد.
میلیونها زن ایرانی برای سرپیچی از قانون حجاب، خطر زندانی شدن را به جان میخرند، در حالیکه خبرنگاران خارجی، در همدستی با جمهوری اسلامی، به اطاعت از حجاب اجباری ادامه میدهند.
البته استثناهایی هم وجود دارد. ایزابل یانگ، خبرنگار وایس نیوز، در مستند خود درباره ایران پس از مهسا امینی در سال ۲۰۲۳، صداقت را به دسترسی ترجیح داد و در نتیجه، در میانه کارش از ایران اخراج شد.
از معدود استثنائات که بگذریم، اغلب خبرنگاران غربی، محدودیتهای اعمال شده از سوی جمهوری اسلامی را میپذیرند. همان رسانههایی که به محدودیتهای اعمال شده از سوی دولت دونالد ترامپ در نشستهای خبری در کاخ سفید به شدت اعتراض میکنند، با فروتنی در برابر سانسور جمهوری اسلامی سر خم میکنند.
این چیزی بیش از یک خطای روزنامهنگاری است و شکستی استراتژیک نیز محسوب میشود.
سیاستگذاران غربی برای درک وضعیت داخل ایران، از جمله به گزارشهای روزنامهنگاران غربی متکی هستند. وقتی رسانهها وضعیت ایران را نادرست تفسیر میکنند، دولتهایی که از آنها تغذیه میکنند هم دچار خطا میشوند.
آمریکا و اروپا سالهاست روی «میانهروها» یا «اصلاحطلبانی» شرط بستهاند که وجود خارجی ندارند؛ با روسای جمهوری بیاختیار مذاکره کردهاند و از احتمال فروپاشی درونی جمهوری اسلامی غافل بودهاند.
در نهایت این ایرانیان هستند که هزینه این خطا را میپردازند.
جمله «آنها سوت میزنند، و ما میرویم» جان اسنو باید بر سر در هر اتاق خبری که تحولات ایران را پوشش میدهد حک شود.
این جمله، وارونگی اخلاقیِ روزنامهنگاریِ مبتنی بر دسترسی را به تصویر میکشد: هرچه رژیم بیشتر سوت بزند، رسانهها تندتر میدوند.
ایران امروز کشوری نیست که روزنامهنگاران غربی توصیفش میکنند.
ایران سرزمینی است که میلیونها نفر در آن روزانه در سکوت، شورش میکنند. زنانی که مقررات حجاب اجباری را نادیده میگیرند، رهبران یک انقلاب اخلاقیاند و دیکتاتوری جمهوری اسلامی به این دلیل زنده مانده است که مخالفانش را با گلوله سرکوب میکند. و این همه در حالی است که ناظران بیرونی، پژواکِ روایت مطلوب جمهوری اسلامی هستند.
گزینه پیشِروی روزنامهنگاران غربی روشن است: یا همچنان به اطاعت از سوت ادامه دهند، یا سرانجام به صدای مردم در خیابان گوش بسپارند.
جیدی ونس، معاون رییسجمهوری آمریکا، پیشنهاد داد که پیش از خلع سلاح حماس، نیروهای حافظ صلح بینالمللی با هدف تامین امنیت در غزه مستقر شوند. دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا نیز یکشنبه ۲۷ مهر در اظهارنظری دیگر درباره خلع سلاح حماس گفت که برای این کار «نه زمانبندی مشخصی وجود دارد، نه یک خط قرمز قطعی.»
ترامپ در بخشی از گفتوگویش با شبکه خبری فاکس که یکشنبه ۲۷ مهر پخش شد، با تاکید بر اینکه یک جدول زمانی سختگیرانه برای خلع سلاح حماس تعیین نکرده است، به این گروه هشدار داد که اگر به مفاد توافق آتشبس پایبند نباشد، با زور خلع سلاح خواهد شد.
معاون او نیز همین روز به خبرنگاران گفت: «پیش از آنکه بتوانیم اطمینان حاصل کنیم حماس بهطور کامل خلع سلاح شده است، لازم است برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیروهایی به غزه اعزام کنند تا نظم، قانون و امنیت بهطور عملی در این منطقه برقرار شود.»
او افزود: «ما هنوز زیرساخت امنیتی لازم را در اختیار نداریم؛ یعنی متحدان عرب ما در منطقه هنوز یک زیرساخت امنیتی قابل اتکا برای تایید خلع سلاح حماس ایجاد نکردهاند.»





