محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی گفت طبق آییننامه، رییسجمهوری میتواند با استفاده از وقت وزیران در پایان و به صورت یکجا از آنها دفاع کند و پس از آن رایگیری انجام میشود.
به گفته او، شمارش و اعلام نتیجه آرا پس از رایگیری برای همه وزرا خواهد بود.
قالیباف گفت «شیوه رایگیری با کارت خواهد بود» اما توضیح بیشتری درباره این فرایند نداد.
سخنان قالیباف در پاسخ به تذکر عباس گودرزی، نماینده بروجرد بود که خواستار «رایگیری تفکیک شده و به صورت جداگانه برای هر وزیر» شد.


وزارت دفاع روسیه، چهارشنبه ۳۱ مرداد اعلام کرد این کشور ۴۵ پهپاد اوکراین را که به سمت مسکو و دیگر نقاط این کشور حرکت میکردند، منهدم کرده است. ۱۱ پهپاد بر فراز مسکو، ۲۳ پهپاد بر فراز بریانسک، شش پهپاد بر فراز بلگورود، سه پهپاد بر فراز کالوگا و دو پهپاد بر فراز کورسک منهدم شدهاند.
به گفته سرگئی سوبیانین، شهردار مسکو، برخی از این پهپادها بر فراز شهر پودولسک سرنگون شدهاند. این شهر در منطقه مسکو، حدود ۳۸ کیلومتری جنوب کرملین واقع شده است.
سوبیانین این حمله را یکی از بزرگترین تلاشها برای نفوذ به مسکو با استفاده از پهپادها توصیف و اعلام کرد دفاع چند لایه مسکو باعث شد تمامی حملات پهپادی دشمن دفع شوند.
او تاکید کرد در پی این حملات هیچ گونه جراحت یا خسارتی گزارش نشده است.
فرودگاههای مسکو شامل ونوکووا، دوموددوو و ژوکوفسکی به مدت چهار ساعت پروازهای خود را محدود کردند اما از ساعت ۰۳:۳۰ به وقت گرینویچ به فعالیت عادی بازگشتند.
ارتش اوکراین اعلام کرد شب گذشته یک سامانه موشکی ضد هوایی اس-۳۰۰ مستقر در منطقه روستوف را هدف قرار داده است.
با شدت گرفتن جنگ در مناطق شرقی اوکراین و نفوذ نیروهای اوکراینی به منطقه کورسک در غرب روسیه، تنشها بین دو کشور افزایش یافته است.
در این میان اوکراین ماههاست به جنگ پهپادی خود علیه زیرساختهای حیاتی روسیه ادامه میدهد. کییف در حملههایش به پالایشگاهها و پایگاههای هوایی روسیه آسیب رسانده است اما حملات پهپادی به منطقه مسکو، با جمعیتی بیش از ۲۱ میلیون نفر، اتفاقی نادر بوده است.
برخی تحلیلگران این حمله را با حمله مشابهی در ماه می سال ۲۰۲۳ مقایسه کردهاند.
ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، روز سهشنبه گفت حمله اوکراین به منطقه کورسک روسیه نشان داد تهدیدهای کرملین برای تلافیجویی، «یک بلوف» است.
او از متحدان کییف خواست تا محدودیتهای اعمال شده بر اوکراین در استفاده از تسلیحات خارجی را کاهش دهند.
به گفته زلنسکی نیروهای اوکراینی اکنون کنترل ۹۲ شهرک و بیش از هزار و ۲۵۰ کیلومتر مربع از منطقه کورسک را در دست دارند.
همزمان با ادامه پیشروی نیروهای اوکراین در منطقه کورسک، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه روز شنبه ۲۷ مرداد اعلام کرد اوکراین در حمله به این بخش از خاک روسیه، از موشک آمریکایی هیمارس استفاده کرده است.
الکساندر سیرسکی، فرمانده ارتش اوکراین گفت که نیروهای این کشور روز جمعه بین یک تا سه کیلومتر در برخی مناطق در منطقه کورسک روسیه پیشروی کردند.
این جنگ که عمدتا به یک نبرد توپخانهای و پهپادی در مناطق شرقی اوکراین تبدیل شده، از روز ششم اوت (آگوست)، زمانی که اوکراین هزاران سرباز به منطقه کورسک در غرب روسیه اعزام کرد، شدت گرفت.
به نظر میرسد جنگ اوکراین وارد مرحله جدید و خطرناکتری شده است و هر دو طرف به دنبال ضربه زدن به قلب مناطق تحت کنترل یکدیگر هستند.
این مساله میتواند تنشهای بینالمللی را افزایش دهد و منطقه را به سوی بحرانهای جدید ببرد.

کاروان ورزش ایران در المپیک پاریس در مجموع دوازده مدال شامل سه طلا، شش نقره و سه برنز کسب کرد. وزارت ورزش برای مدالآوران ایران در پاریس پاداشهای ۱۰، ۴ و ۲ میلیاردی تعیین کرده بود. همچنین کمیته ملی المپیک هم پاداشهای ۸، ۴ و ۲ میلیارد تومانی مصوب کرد.
فدراسیون کشتی هم پاداشی جداگانه به شرح زیر مصوب کرده بود؛
مدال طلا: ۵ میلیارد تومان وجه نقد + ماهیانه ۱۰۰ میلیون تومان برای یک سال
مدال نقره: یک میلیارد تومان وجه نقد + ماهیانه ۳۰ میلیون تومان برای یک سال
مدال برنز: ۵۰۰ میلیون تومان وجه نقد + ماهیانه ۱۵ میلیون تومان برای یک سال
فدراسیون تکواندو فدراسیون تکواندو نیز برای قهرمان المپیک یک میلیارد تومان، برنده مدال نقره ۶۰۰ میلیون و صاحب مدال برنز ۵۰۰ میلیون تومان پاداش پرداخت میکند.
به این ترتیب سعید اسماعیلی و محمدهادی ساروی بهعنوان طلاییهای کشتی، هرکدام ۲۴.۲ میلیارد تومان پاداش میگیرند.
آرین سلیمی بهعنوان طلایی تکواندو، ۱۹ میلیارد تومان پاداش میگیرد.

حسن یزدانی، رحمان عموزاد، امیرحسین زارع و علیرضا مهمدی، نقرهایهای کشتی ایران در المپیک پاریس، هرکدام ۹.۳ میلیارد تومان پاداش دریافت میکنند.
ناهید کیانی و آرین سلیمی، دو تکواندوکار نقرهای ایران هم ۸.۶ میلیارد تومان دریافت خواهند کرد.

امیرعلی آذرپیرا و امین میرزازاده که در کشتی برنز گرفتند، ۴.۷ میلیارد تومان پاداش میگیرند و مبینا نعمتزاده هم ۴.۵ میلیارد تومان دریافت خواهد کرد.

جلسه صبحگاهی مجلس در روز چهارشنبه، ساعت ۱۲ ظهر به وقت ایران پایان یافت.
جلسه عصر امروز نیم ساعت زودتر از جلسات عصرگاهی روزهای پیشین و در ساعت ۱۳:۳۰ آغاز خواهد شد.
احمد دنیامالی، وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان، آخرین نفر از فهرست ۱۹ نفره وزرای کابینه دولت چهاردهم بود که در نوبت صبح مجلس نطق خود را ارائه کرد.
قرار است در نوبت عصر، مسعود پزشکیان به دفاع از کابینه پیشنهادی خود بپردازد و سپس رایگیری نمایندگان آغاز شود.

روحالله رحیمپور، تحلیلگر سیاسی، درباره روند جلسات بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی دولت چهاردهم به ایراناینترنشنال گفت: «در جریان رسیدگی به صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس، صفآرایی جریانهای سیاسی تندرو در برابر همدیگر بسیار روشن است، به این شکل که جریانهای تندروی اصولگرا روی چند گزینه تمرکز کردهاند و حملههای دامنهداری را علیه برخی از وزرای پیشنهادی اجرا کردند.»
به تاکید کرد که روزنامه کیهان نیز حملات طراحی شده را علیه برخی وزرای پیشنهادی انجام داد.
رحیمپور در ادامه گفت: «نمایندگان به طرز عجیبی در حال دروغگویی بودند و اتهامات عجیبی را علیه برخی وزرا مطرح کردند. البته این موضوع ضعفهای ساختاری در نظام جمهوری اسلامی را بیشتر آشکار میکند.»
احمد دنیامالی، وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان، «بالا رفتن سن ازدواج، کاهش میزان فرزندآوری زوجهای جوان و افزایش نگرانکننده طلاق نسبت به ازدواج» را از چالشها و مسائل جدی حوزه خود دانست.
دنیامالی، «تقویت سیاستهای تشویقی در جهت ازدواج جوانان و فرزندآوری» را از اولویتهای برنامه خود اعلام کرد.
او گفت باید تغییر نسلها و این نکته را پذیرفت که نمیتوان با «روشهای سنتی» در حوزه خانواده به دستاورد جدید رسید.
به گفته این وزیر پیشنهادی دولت مسعود پزشکیان، «مصوبه و سند» نمیتواند مشکل نوجوانان و جوانان را حل کند.
دنیامالی تاکید کرد: «باید برای نهادینه کردن هویت دینی و انقلابی جوانان تلاش کنیم.»
وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان همچنین گفت زنان ورزشکار با داشتن «حجاب اسلامی» در مسابقات جهانی، «نقشه پلید دشمن برای عفتزدایی از جامعه را خنثی کردند».
او تاکید کرد که همه باید در زمینه «تبدیل محیط ورزش به فضایی معنوی» تلاش کنند.


«سرزمینهای مرزی» میخواهد نوعی «مکس دیوانه» (مد مکس) باشد که از همان نوع فضا و حال و هوا حالا در یک داستان علمی-تخیلی در فضا سود میجوید اما در نهایت هم در گیشه شکست خورد و هم نزد منتقدان.
فیلم را به راحتی میتوان در رده فیلمهای تاثیر گرفته از سری فیلمهای جرج میلر دانست که به رغم تفاوت داستان، سعی دارد عینا از همان مولفههای آشنای آن آثار استفاده کند: حضور پررنگ دشت و صحرا و صخرهها و جهانی آخرالزمانی، تونالیته رنگی نزدیک به زرد در تصویر، آدمهای خشن قوی که گاه ماسک هم بر چهره دارند و درگیریهای فیزیکی بین آنها، موتورها و ماشینهای عجیب و غریب و لاستیکهای بزرگ، قهرمان زن که یک تنه از پس همه برمیآید و شخصیتهای تنهایی که در طول فیلم با هم همراه میشوند و مسیرهای طولانی را با یکدیگر طی میکنند تا به هدفی که دارند، برسند.
اما این فرمول موفق در مکس دیوانه اینجا در سرزمینهای مرزی (Borderlands) به جایی نمیرسد و تنها به جلوه فخر فروشانهای در تصویر تبدیل میشود که حالا قرار است جلوههایی از دیگر فیلمهای علمی-تخیلی هم قرض بگیرد، مثلا از «جنگ ستارگان» (جنگهای ستارهای) ساخته جرج لوکاس که هم داستان تسلط بر کهکشهانهای دور و اتفاقاتی خارج از کره زمین را از آن وام میگیرد و هم حضور یک روبات سخنگو که عینا از روی آن فیلم کپی شده و حتی یک جا به مانند آن، پیام مهم تصویری ضبط شدهای را به شخصیتها منتقل میکند.
به جز این، فیلم پر از صحنههای اکشن و زد و خورد است که حالا به جای کره زمین در یک سیاره دیگر به نام پاندورا رخ میدهد. کیت بلانشت در نقش لیلیت یک یاغی و آدمکُش حرفهای است که از سوی پرقدرتترین مرد کهکشانها استخدام میشود که دختر ربوده شدهاش به نام تینا را بیابد. لیلیت که خود در پاندورا به دنیا آمده به دنبال تینا به این سیاره میآید اما با اتفاقات بعدی میفهمیم که همه ماجراها برای پیدا کردن طاقی رویایی است که بزرگترین نوع هوش در کهکشانها در آنجا مخفی شده است.
از این جا فیلم به شکل معمول ژانر به مبارزه خیر و شر تبدیل میشود. دو گروه مختلف با انگیزههای متضاد با هم درگیر میشوند و فیلم میخواهد داستانی «انسانی» را در فضایی تخیلی شکل دهد. این میان دو قهرمان اصلی فیلم هر دو زن هستند: یکی لیلیت که حالا بلانشت در این فیلم ابرقهرمانی برای این نقش پرتحرک و نوجوانپسند، پیرتر از حد معمول به نظر میرسد و دیگری دختری در ابتدای نوجوانی که قرار است تماشاگران جوان و نوجوان فیلم را به خود جلب کند اما در عین حال خشونت برخی صحنههای فیلم (و خشونت خود این دختر) درجهای را به فیلم داده که تماشای آن را برای بچههای همسن و سال قهرمان فیلم، بدون حضور والدین آنان ناممکن میکند.
این ردای قهرمانی بین این دو شخصیت جابهجا میشود. دو شخصیتی که در رویارویی اول در برابر هم قرار میگیرند و یکی از آنها میتوانست جان خود را از دست بدهد اما فیلم در نهایت طبق فرمول معمول این ژانر، این دو نفر را به هم پیوند میزند و نوعی رابطه مادرانه را بین آنها شکل میدهد.
شخصیت تینا متفاوت از بچهای در این سن و سال به نظر میرسد و بعدتر میفهمیم که او زاده آزمایشگاه است. از طرفی لیلیت که مادرش را در کودکی از دست داده، حالا داستانهای کودکیاش را در همین سیاره به یاد میآورد و پیغام تصویری مادرش را پس از سالها میبیند. در نتیجه لیلیت و تینا به یک رابطه مادر/فرزندی میرسند که ارتباط آنها را از شکل ساده ارتباط دو قهرمان بیرون میآورد و به همین دلیل زمانی که در صحنه پایانی، فیلم میخواهد جای قهرمانهایش را عوض کند، تماشاگر دچار شوک نمیشود و میتواند آن را باور کند.
اما به جز این رابطه، باقی روابط و شخصیتها بسیار کلیشهای از کار در آمدهاند و همه شخصیتهای جنبی، بسیار تکبعدی و سطحی هستند و فیلم تلاشی برای معرفی دقیقتر آنها ندارد. از ابتدا تا انتها نقش و کارکرد شخصیتها و جبههای که به آن تعلق دارند، ثابت میماند و در واقع هیچ اتفاق تازهای در طول فیلم نمیافتد تا به صحنه آخر میرسیم که در آن قهرمان اصلی به شکل نامنتظرهای عوض میشود. صحنه نبرد آخر هم به سبک و سیاقی سادهانگارانه بر پا میشود و به پایان میرسد؛ بیآن که تماشاگر فرصت همذاتپنداری و درک بهتر شخصیتها را داشته باشد.
به همین دلیل است که این فیلم پرخرج ۱۱۵ میلیون دلاری (به اضافه ۳۰ میلیون دلار خرج تبلیغات) در اولین هفته نمایش با فروش غمانگیز ۱۶/۵ میلیون دلاری روبهرو شد. منتقدان هم کمترین استقبال ممکن را از فیلم داشتهاند و آن را در رده بدترینهای امسال قرار دادهاند. از این رو از همین حالا که هنوز چند ماهی به پایان سال باقی مانده، همه عنوان «بزرگترین شکست سال» را برای این فیلم در نظر گرفتهاند.






