غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، در گفتوگو با ایراناینترنشنال با بیان این که قوه قضاییه اعلام نکرده پدر او را اعدام کرده است، گفت مقامهای عالیرتبه آلمان به او اطلاع دادهاند جمهوری اسلامی به آنان گفته جمشید شارمهد مرده است. آنان هیچ توضیحی درباره علت مرگ ارائه نکردهاند.
شارمهد گفت که خانواده و وکیلانشان منتظر اثبات آنچه بر پدرش رفته، هستند و هنوز هیچ مدرک قانعکنندهای نه از آلمان، نه از آمریکا و نه از جمهوری اسلامی در مورد سرنوشت او دریافت نکردهاند.
این دختر دادخواه با بیان این که در اغلب گزارشهای رسانههای حکومتی در ایران ننوشتهاند پدرش اعدام شده، تاکید کرد: «اصلا معلوم نیست پیکر پدرم کجاست. آیا کسی پیکر او را دیده؟ ما سندی ندیدهام. دولتهای آلمان و آمریکا هم هیچ سند و مدرکی که نشان دهد پدرم زنده نیست ندیدهاند و دولت آلمان صرفا به این دلیل که حکومت تروریستی جمهوری اسلامی گفته است پدرم مُرد، حرف آنها را پذیرفته است.»
شارمهد به وبسایت ایراناینترنشنال گفت پس از انتشار گزارشهای خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، از دولتهای آمریکا و آلمان با او تماس گرفتهاند اما هیچ حرفی برای گفتن نداشتهاند چون برای نجات پدرش «تلاش موثری» انجام ندادهاند.
غزاله شارمهد اضافه کرد: «پدرم را چهار سال به روشهای مختلف شکنجه کردند، در انفرادی انداختند، تمام حق و حقوقش را گرفتند و داروهایش را قطع کردند. معلوم است که اینها اقدام برای کشتن است و مرگ طبیعی نیست.»
ربایش و صدور حکم اعدام
جمشید شارمهد، شهروند ۶۹ ساله متولد ایران با تابعیت آلمانی، دو دهه ساکن آمریکا بود (گرین کارت آمریکا داشت).
او ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ در جریان سفری از آلمان به هند، پس از یک توقف سه روزه در امارات متحده عربی، به دست ماموران جمهوری اسلامی در دبی ربوده و به ایران منتقل شد.
این زندانی سیاسی پس از تحمل بیش از ۹۰۰ روز حبس در سلول انفرادی از سوی ابوالقاسم صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران و به اتهام «افساد فیالارض» به اعدام محکوم شد.
خبرگزاری میزان، دوم اسفند ۱۴۰۲ به نقل از دادگستری استان تهران گزارش داد حکم اعدام شارمهد بر اساس اتهام «طراحی عملیات انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز» علیه این زندانی سیاسی صادر شده است. اتهامی که بارها از سوی خانواده این زندانی سیاسی، نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل رد شد و جمهوری اسلامی مدارک مستندی در این زمینه ارائه نکرد.
•
•
نماینده دادستان در جلسات دادگاه مستنداتی در توضیح اینکه اتهام ادعایی بر چه اساسی علیه شارمهد مطرح شده، ارائه نکرد و به غیر از آنچه اعترافات این زندانی سیاسی خوانده شد، سند و مدرک دیگری منتشر نشد.
غزاله شارمهد، همان زمان در گفتوگو با رادیو ایراناینترنشنال با اشاره به عادلانه نبودن روند دادرسی پرونده پدرش گفت: «مقامات جمهوری اسلامی خود در ابتدا اعلام کردند ماجرای حسینیه شیراز در پی انفجار در برخی وسایل در زمان برگزاری نمایشگاه جنگ ایران و عراق در این مکان رخ داد و حتی بابت این موضوع از مردم عذرخواهی کردند.»
شارمهد با بیان این که جمهوری اسلامی در ادامه این موضوع را به بمبگذاری ربط داد، افزود: «در این سالها چندین شهروند در ارتباط با این موضوع اعدام شدهاند اما باز سراغ دیگران رفتند و باز بحث بمبگذاری و محاکمه و مجازات دیگران را پیش کشیدند.»
حکم اعدام جمشید شارمهد در حالی که از رعایت حقوق اولیه شهروندی و داشتن وکیل انتخابی در فرایند دادرسی محروم بود و مدتها در سلول انفرادی و تحت شکنجه و بیخبری از خانواده به سر برد، طی سه ماه در دیوان عالی کشور تایید شد.
قتل فراقضایی
شارمهد از زمان بازداشت تا تاریخ هفتم آبان، به مدت چهار سال در سلولهای انفرادی یکی از خانههای امن نهادی امنیتی در تهران و بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو-الف سپاه پاسداران در زندان اوین به سر برد.
خبرگزاری میزان هفتم آبان در گزارشی درباره شارمهد نوشت: «با حکم دادگاه صالح محکوم و در تاریخ هفت آبان ۱۴۰۳ به سزای اعمالش رسید.»
اعدام، اجرای حکم یا به دار آویختهشدن، اصطلاحاتی هستند که خبرگزاری وابسته به قوه قضاییه، طی سالهای گذشته برای اعلام خبر قتل حکومتی زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران به کار برده است.
قوه قضاییه، نهم بهمن ۱۴۰۲ برای اعلام خبر قتل حکومتی محسن مظلوم، محمد فرامرزی، وفا آذربار و پژمان فتحی، چهار فعال سیاسی کُرد، از اصطلاح «حکم اعدام اجرا شد» استفاده کرد.
هشتم دی ماه ۱۴۰۲ نیز ترکیب «اعدام شدند» برای اعلام خبر قتل حکومتی وفا هناره، آرام عمری، رحمان پرهازو و نسیم نمازی در استان آذربایجان غربی به کار رفت.
۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، منابع رسمی قتل حکومتی و فراقضایی حبیب اسیود، زندانی سیاسی دوتابعیتی ایرانی-سوئدی را با عبارت «به دار آویخته شد» اطلاعرسانی کردند.
در مواردی از جمله اعدام علیرضا اکبری در ۲۴ دی ۱۴۰۱، اعدام روحالله زم در ۲۲ آذر ۱۳۹۹ و اعدام محمود موسوی مجد در ۳۰ تير ۱۳۹۹ نیز قوه قضاییه از اصطلاحات «به دار مجازات آویخته شد» و «اعدام شد»، استفاده کرد.
مقایسه این نحوه اطلاعرسانی با شیوه اعلام عاقبت جمشید شارمهد، ابهامها درباره چگونگی کشته شدن این زندانی سیاسی دوتابعیتی را افزایش داده است. موضوعی که غزاله شارمهد ساعاتی پس از انتشار خبر مرگ پدرش به آن اشاره و پرسشهایی را با انتقاد از دولتهای آلمان و آمریکا مطرح کرد.
او خواهان ارائه مدرک برای تایید خبر اعدام پدرش شد و در حساب ایکس خود نوشت: «هیچگونه بیانیه یا تسلیتی را که شامل بازگشت فوری پدرم (چه زنده و چه مرده) و مجازات شدید برای قاتلان رژیم اسلامی نباشد، نمیپذیریم.»
اکنون این سوال مطرح است که چرا خبرگزاری وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی برای اعلام خبر قتل حکومتی و فراقضایی شارمهد از اصلاح «به سزای اعمالش رسید» استفاده و از به کار بردن واژههای «اعدام» و «به دار آویخته شدن» درباره او پرهیز کرد؟
چرا این خبرگزاری حکومتی در گزارش دوم خود در روز هشتم آبان نیز از واژه «پایان» برای سرنوشت شارمهد استفاده کرد؟
ناپدیدسازی قهری
جمشید شارمهد اکنون به تازهترین نمونه از زندانیان سیاسی در ایران بدل شده است که قربانی ناپدیدسای قهری شدند.
وقتی فردی به دست نیروهای حکومتی یا وابسته به حکومت بازداشت یا ربوده شده و سرنوشت یا محل نگهداریاش معلوم نباشد و اطلاعاتی درباره او منتشر نشود، آن فرد «ناپدیدشده قهری» نامیده میشود.
شمار زیادی از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی از دهه ۶۰ خورشیدی تا به امروز، با شیوههای مختلف قربانی ناپدیدسای قهری شدهاند.
جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن به کنوانسیون بینالمللی حمایت از کسانی که با توسل به زور ناپدید شدهاند، نپیوسته است و همچنان برای حذف مخالفانش از شیوههای امنیتی استفاده میکند.
مدیر پروژه تاریخ شفاهی حقوق بشر ایران: قتل شارمهد انتقام حکومتی است
سعید دهقان، وکیل و مدیر پروژه تاریخ شفاهی حقوق بشر ایران در گفتوگو با وبسایت ایراناینترنشنال در پاسخ به این سوال که چرا قوه قضاییه بر خلاف نمونههای مشابه، درباره جمشید شارمهد ننوشت که او «اعدام شد» یا «به دار آویخته شد» و اعلام کرد که «او به سزای اعمالش رسید»، گفت: «این جزو معدود دفعاتی است که نظام قضایی جمهوری اسلامی در خبر منتشر شده در خبرگزاری میزان، واژه صادقانهتری درباره عملکرد خود به کار برده است.»
این وکیل دادگستری مقیم کانادا اضافه کرد: «این همان مساله انتقام را نشان میدهد. چه فرد جرمش سیاسی باشد، چه موضوع حجاب اجباری باشد یا نوشیدن مشروبات الکلی، یا فرد عضو جامعه الجیبیتیکیوپلاس باشد، جمهوری اسلامی از آنها انتقام میگیرد.»
دهقان با بیان این که «به سزای اعمالش رسید» برای یک حکومت ایدئولوژیک مثل بهشت و جهنم میماند، گفت این جمله در عین حال که صادقانهتر است یک اشکال فنی دارد: «باید مینوشتند او را به سزای اعمالش رساندیم. به سزای اعمالش رسید یک امر و مجازات اخروی است اما اگر قوه قضاییه بگوید کسی را به سزای عملش رسانده، یعنی عاملیت و فاعلیت دارد.»
او اضافه کرد که جمهوری اسلامی مجازات دنیوی را بدون در نظر گرفتن قواعد و مقرراتی که خودش طراحی کرده، تحمیل میکند و گوشش هم بدهکار استانداردهای بینالمللی نیست: «بنابراین، این یک نوع انتقام است. در قتلها فاعلیت وجود دارد و در واقع مرتکب قتل حکومتی میشوند. پس انتقام حکومتی نامیده میشود. این اتفاق برای شارمهد رخ داده و خبری را که خبرگزاری میزان منتشر کرده، باید از این زاویه تحلیل کرد.»
پاسخگو کردن جمهوری اسلامی
دهقان، پرونده شارمهد را مشابه پرونده روحالله زم و حبیب اسیود دانست که موضوعشان «ناپدیدسازی قهری» بوده است.
او گفت در این وضعیت، تا زمانی که ذات و فطرت جمهوری اسلامی این باشد، پاسخگو نخواهد بود.
این وکیل دادگستری اضافه کرد: «ما عملکرد آلمان و آمریکا که شارمهد تابعیت اولی و گرینکارت دومی را داشت، دیدیم. تا پیش از این فاجعه دیدیم عملکردشان چقدر ضعیف بوده و از آن بدتر الان هم که اقدامات سیاسی انجام میدهند، وقتی میخواهند تلافی کنند، انتقام را با بستن کنسولگریها از مردم میگیرند.»
او تاکید کرد در بحث ناپدیدسازی قهری یکی از راهها ثبت شکایت در کمیته ناپدیدسازی قهری سازمان ملل است: «ثبت شکایت از این طریق و پیگیری از شیوههای دیگر که منتهی به مستندسازی چنین جنایتهایی میشود، شاید در نهایت جمهوری اسلامی را مجبور به نرمش قهرمانانه کند.»
یک حقوقدان: ممکن است شارمهد در اثر شکنجه کشته شده باشد
معین خزائلی، حقوقدان مقیم سوئد، در گفتوگو با وبسایت ایراناینترنشنال تاکید کرد آنچه درباره شارمهد رخ داد، خارج از رویه معمول اعدامها صورت گرفته است.
او گفت: «رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی همواره از اعدام شد یا به دار آویخته شد استفاده میکنند. این که درباره شارمهد عبارت "به سزای اعمالش رسید" مورد استفاده قرار گرفته، این را به ذهن متبادر میکند که آنچه رخ داده، یک اعدام قضایی و قانونی متناسب با قوانین خود جمهوری اسلامی هم نبوده است.»
این حقوقدان با تاکید بر ربوده شدن شارمهد و محروم شدنش از حق دفاع در دادگاه گفت: «در موارد اعدام در ایران، رسانهها همواره در صبح هر روز گزارشهای اعدام را اعلام میکنند اما درباره شارمهد، رسانه قوه قضاییه عصر به وقت ایران خبری درباره او منتشر کرد؛ موضوعی که نشان میدهد دقیقا مشخص نیست در مورد شارمهد چه اتفاقی رخ داده است.»
خزائلی ربودن شارمهد را مصداق تلاش برای ناپدیدسازی قهری دانست.
او درباره احتمال اعدام شارمهد نیز گفت: «هیچ اطلاعی به خانواده داده نشده و هیچکس حتی وکیل اطلاعی نداشته است. به ناگهان خبری اعلام شده و در نتیجه، احتمال این که اتفاقی جز اعدام برای شارمهد افتاده باشد، وجود دارد.
به گفته این حقوقدان، ممکن است شارمهد در اثر شکنجه در زندان جان خود را از دست داده باشد یا حتی به دست مقامات و ماموران امنیتی در زندان کشته شده باشد: «اگرچه شواهد و مدارکی در دست نیست اما هم ربوده شدن و هم مرگ او، مصداق ناپدیدسازی قهری است.»
مهدکودک زندان زنان قرچک ورامین مدتهاست تعطیل شده و هیچ مربیای برای آموزش به کودکان ندارد. زنان زندانی میگویند این مهدکودک فقط در زمان بازدیدهای رسمی باز و سپس بسته میشود. هماکنون ۱۰ کودک در این زندان با مادرانشان حبس میکشند و شش کودک دیگر نیز بهزودی متولد خواهند شد.
دنیا برای ۱۰ بچه زندان زنان قرچک با نور آفتابی که هر روز صبح از میان بیابانهای زرد و قهوهای ورامین و از پشت دیوار هواخوری سرک میکشد، آغاز میشود.
کوچکترها، آنها که هنوز نمیتوانند راه بروند و رد نور را از روی سیمهای خاردار حیاط پشت پلکهایشان بیاورند، در بغل مادرانشان، مادران زندانیشان، جا خوش میکنند. چیزی نمیکشد که صدای بچهها حیاط را برمیدارد.
اینها بخشهایی از گزارش روز ۱۲ آبان روزنامه هممیهن درباره زندگی مادران زندانی و بچههایشان در زندان قرچک است.
هممیهن با اشاره به اینکه شش بچه دیگر در زندان قرچک به زودی به دنیا میآیند، به نقل از یکی از مادران زندانی نوشت: «بارداری در زندان خیلی سخت است. نصفشب هوس چیزی میکنی؛ نیست. یک خوردنی دست یک همبندی میبینی، خب نمیتوانی از او بگیری و بخوری. همه اینها سخت است. کسی که پول دارد برایش سخت نیست و میخرد از بوفه، ولی همه از لحاظ مالی تامین نیستند.»
غلامعلی محمدی، رییس سازمان زندانها، روز ششم آبان امسال خبر داد که ۳.۶ درصد از جمعیت کنونی زندانیان کشور را زنان تشکیل می دهند.
او اما اعلام نکرد چه تعداد از زنان زندانی همراه با کودکانشان دوران حبس خود را میگذرانند.
هممیهن با اشاره به اینکه هفت دختربچه و سه پسربچه که همراه با مادرانشان در زندان قرچک حبس میکشند، جز بند و حیاط و چند دفتر نقاشی وسیلهای برای بازی ندارند، افزود: «مادرانی که دستشان به دهنشان برسد، گاهی برایشان اسبابی برای بازی جور میکنند و آنها که ندارند، هیچ.»
شهیندخت مولاوردی، معاون وقت امور زنان و خانواده رییسجمهوری، در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد که قرار است مهدکودک زندان زنان قرچک افتتاح شود.
در این مهدکودکی که اکنون به گفته زنان زندانی، تنها در زمان بازدیدهای رسمی باز میشود، مربی خاصی وجود ندارد و آموزشی هم به بچهها ارائه نمیشود.
حانیه یوسفیان، مستندسازی که دو سال پیش مستندی درباره مهدکودک زندان زنان قرچک ساخت، به هممیهن گفت شرایط برای بچهها در زندانها، شرایط خوبی نیست و تنها نکته خوب برای بچهها این است که کنار مادرانشان هستند.
بر اساس قانون، کودکان تا دوسالگی باید در زندان همراه مادرانشان باشند اما گاه یا بهدلیل اینکه زنان زندانی خانوادهای برای نگهداری از بچههایشان ندارند یا آنها راضی به این کار نیستند، کودکان را به صلاحدید مسئولان زندان تا شش سالگی کنار خودشان نگاه میدارند.
صغری خدادادی، مدیر زندان قرچک، در اردیبهشت ۱۴۰۰ گفت رییس زندان میتواند در خصوص ماندن فرزندان زندانیان در زندان تا زمان رسیدن به سن تحصیل در مدرسه تصمیمگیری کند: «طبق نظر بنده، کودک میتواند تا هفت سالگی در زندان بماند.»
پس از آن، آییننامه اجرایی جدید سازمان زندانها به شورای طبقهبندی اختیار داد که کودکان را تا شش سالگی در کنار مادران خود در زندان نگه دارند؛ موضوعی که به نوشته هممیهن، از نظر تعدادی از فعالان اجتماعی، خوب و از نظر بعضی، نادرست است.
شهرزاد همتی، روزنامهنگار و فعال اجتماعی، در این باره به هممیهن گفت: «مادران میگویند اگر خیلی غر بزنم بچه را میبرند بهزیستی. خیلیوقتها شبها این مادران زنگ میزنند و میگویند قرار است فردا بیایند و بچه را ببرند.»
همتی با بیان اینکه بیشتر این زنان قربانی جرم مردان خانوادهشان هستند، افزود آنها در زندان بهزور مجبور میشوند بچههایشان را به بهزیستی بدهند.
خراب بودن کولر در بسیاری از مواقع و گرم و بسته بودن فضا، نبود تغذیه مناسب، نبود آب شیرین، وجود انواع بیماری و ویروس ماننداسهال و استفراغ در بند مادران و کودکان، تنها بخشی از مشکلات محبوسان در این زندان است.
همتی در ادامه اظهارات خود گفت: «این زنان با یک عالمه زندانی سر و کار دارند که اعصابشان خرد است، زندانیاند و از جهان بیرون بیخبرند، طناب دار بالای سرشان است، حبسهای طولانیمدتی ممکن است داشته باشند. بچه کوچک اینها را نمیفهمد؛ بازی میخواهد، گریه میکند، مریض میشود، حرف میزند، داد و بیداد میکند و همه اینها برای مادران زندانی، چه در بند مادران و چه در بندهای دیگر، خجالت مادر بودن برایشان ایجاد میکند.»
این فعال اجتماعی با بیان اینکه شرایط بند مادران زندان قرچک خیلی بد است، اضافه کرد: «کمبود شیرخشک دارند. زنانی که وسایل عادی روزانهشان را نمیتوانند بخرند و حتی گاهی آنقدر پول ندارند که بتوانند نوار بهداشتی بخرند و از تکه پارچههای چندبار استفاده شده استفاده میکنند، باید دو روز یکبار شیرخشک بخرند. بچهها خیلی وقتها حساسیت دارند و شیرخشک ندارند.»
هممیهن در ادامه گزارش خود نوشت اگر افسانه، یکی از مادران زندانی در قرچک، نتواند تا آخر آبان شش میلیارد تومان وجهالمصالحهای را که خانواده مقتول برای رضایت دادن تعیین کردهاند پرداخت کند، اعدام میشود، حکمی که سال پیش صادر و سپس از سوی دیوان عالی کشور تایید شد.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی، در تیرماه ۱۴۰۱ در پیامی از زندان قرچک درباره سرکوب حقوق زنان نوشت حکومت استبدادی زنستیز، ارزشهای انسانی را وارونه کرده است.
او با اشاره به ممنوعیت میوههایی مثل موز و خیار در زندان زنان نوشت: «در این نظام سلطهگر، صدای زن، موی زن و حتی میوه برای زن ممنوع است.»
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تهدید کرد که آمریکا و اسرائیل به دلیل حملات اخیر علیه جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح تحت حمایت حکومت ایران در منطقه، قطعا «پاسخ دندانشکن» دریافت خواهند کرد.
خامنهای که روز شنبه ۱۲ آبان به مناسبت سالگرد حمله نیروهای حامی حکومت به سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ سخنرانی میکرد، در این زمینه گفت که «مقابله اسلامی، ملی، عقلانی، خردمندانه و انسانی» جمهوری اسلامی با آمریکا «با نقشه راه صحیح و بدون غفلت یا تعلل، ادامه خواهد یافت».
رهبر جمهوری اسلامی همچنین اشغال سفارت آمریکا را کار درستی دانست و گفت: «نباید در آن تردید کرد. سفارت آمریکا صرفا یک محل تحرک دیپلماتیک و اطلاعاتی صرف نبود.»
این اظهارات خامنهای در حالی است که او در اولین سخنرانی خود پس از حمله اخیر اسرائیل به جمهوری اسلامی، تصمیمگیری درباره پاسخ دادن به حمله اسرائیل را بر عهده مقامات جمهوری اسلامی گذاشت.
او روز ششم آبان گفت «کیفیت فهماندن قدرت و اراده» جمهوری اسلامی به اسرائیل را مسئولان باید تشخیص دهند و آنچه که «صلاح» است، انجام بگیرد.
ارتش اسرائیل بامداد شنبه پنجم آبان ۱۴۰۳ مجموعهای از حملات هوایی را علیه مواضع جمهوری اسلامی در خاک ایران انجام داد.
در پی این حمله، برخی مقامهای جمهوری اسلامی کوشیدند این رویداد را کوچک و کماهمیت جلوه دهند اما پس از چند روز لحن مقامات نسبت به اسرائیل تندتر شد.
خامنهای همچنین به کسانی که از شرایط موجود و از سیاست جمهوری اسلامی به ویژه در قبال آمریکا انتقاد میکنند، حمله کرد و گفت: «این افراد را متهم به خیانت نمیکنیم اما وقتی این حرکت صحیح، عقلایی و منطبق بر منطق بینالمللی را غیرعقلایی جلوه میدهند، حداقلش این است که کوتهبین و کوتهنظر هستند.»
مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار و تحلیلگر در ایراناینترنشنال با اشاره به صحبتهای رهبر جمهوریاسلامی مبنی بر حمله به اسرائیل گفت: «علی خامنهای به نگرانیها دامن زد و آمریکا و اسرائیل را در کنار هم قرار داد و از مقابله نظامی و سیاسی با آنها گفت.»
کاظمیان افزود: «خامنهای حاکم خودکامهای است که در راس حکومت نشسته و با ابزارهای سختافزاری قدرت، مردم جامعه را سرکوب میکند.»
این تحلیلگر سیاسی گفت که رهبر حکومت ایران در حالی همچنان به دفاع از اشغال سفارت آمریکا ادامه میدهد که مردم ایران تاوان دشمنی جمهوریاسلامی با آمریکا را میدهند.
در روزهای اخیر، دو رسانه آمریکایی و یک رسانه اسرائیلی در گزارشهایی جداگانه و تا اندازهای متفاوت، از آماده شدن تهران برای حمله نظامی دوباره به اسرائیل خبر دادند.
نیویورک تایمز به نقل از سه مقام جمهوری اسلامی گزارش داد خامنهای روز دوشنبه به شورای عالی امنیت ملی دستور داده است تا برای حمله به اسرائیل آماده شود.
آکسیوس نیز به نقل از دو منبع اسرائیلی نوشت اطلاعات رسیده به دستگاههای امنیتی اسرائیل نشان میدهند جمهوری اسلامی در حال آمادهسازی برای حمله به اسرائیل است.
بر اساس این گزارش، این حمله از خاک عراق انجام خواهد شد و ممکن است طی روزهای آینده و قبل از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا انجام شود.
روز چهارشنبه نیز سیانان به نقل از یک منبع بلندپایه ایرانی گفت ایران در حال برنامهریزی برای یک پاسخ «قطعی و دردناک» است که احتمالا قبل از انتخابات آمریکا رخ خواهد داد.
ابراز نگرانی سپاه پاسداران از نارضایتی افکار عمومی در ایران از جنگ با اسرائیل
علیمحمد نائینی، سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به گزارشها درباره پاسخ جمهوری اسلامی به حمله اسرائیل گفت که اسرائیل گمان میکند مردم ایران از مقاومت خسته شدهاند و افکار عمومی از جنگ استقبال نمیکند.
او افزود: «خطای محاسباتی اسرائیل این است که تصور میکند ایران از رویارویی مستقیم هراس دارد و حملات نظامی را بیپاسخ میگذارد.»
علی شیرازی، روزنامهنگار و تحلیلگر در ایراناینترنشنال در این زمینه گفت که سپاه پاسداران و رهبر جمهوری اسلامی از نارضایتی افکار عمومی در ایران از جنگ با اسرائیل نگران هستند.
اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس روز شنبه گفت همه اعضای شورای عالی امنیت ملی با پاسخ نظامی به اسرائیل موافقت کردهاند.
او افزود: «زمان و نحوه پاسخ به اسرائیل هنوز مشخص نشده است و طرح پاسخ با هماهنگی نیروهای مقاومت انجام خواهد شد.»
مقامات جمهوری اسلامی به نیروهای مسلح تحت حمایت تهران در منطقه، «محور مقاومت» میگویند.
احمد نجاتیان، رییس سازمان نظام پرستاری، با اشاره به ترک خدمت هزار و ۵۰۰ پرستار در سال گفت طی یک سال اخیر ۵۰۰ پرستار مهاجرت کردهاند. همزمان، اعتراضات پرستاران در ایران ادامه دارد و با نزدیک شدن به روز پرستار، گروهی از پرستاران، کارزاری با عنوان «روبان مشکی» به راه انداختهاند.
در ادامه اعتراضات خیابانی اعضای کادر درمان، پرستاران شهرهای فسا، مشهد و یزد، روز شنبه ۱۲ آبان، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
کارکنان اورژانس مشهد که در میان معترضان بودند، تاکید کردند فرسودگی این بخش باعث افزایش مرگ بیماران شده است.
همزمان رییس سازمان نظام پرستاری در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، با اشاره به جمعیت ۲۴۰ هزار نفری پرستاران در کشور گفت: «به ازای هر تخت بیمارستانی باید بالای حداقل ۱/۸ پرستار وجود داشته باشد اما میانگین پرستار به ازای هر تخت بیمارستانی در کشور ما ۰/۹ است؛ یعنی کمتر از یک پرستار به ازای هر تخت بیمارستانی داریم.»
نجاتیان ضمن اشاره به مهاجرت ۵۰۰ پرستار در یکسال به زمینههای ترک خدمت و مهاجرت پرستاران در ایران پرداخت و گفت: «وقتی دچار کمبود نیرو هستیم، اضافه کاری اجباری به پرستاران تحمیل میکنیم. همچنین به دلیل کمبود نیرو پرستاران نمیتوانند از قانون مشاغل سخت و زیانآور استفاده کنند و با ۲۵ سال سابقه، بازنشسته شوند. این مسائل در کنار هم زنجیرهای از تبعات ایجاد میکند که منجر به نارضایتی پرستاران و ترک خدمت آنها میشود.»
کارزار روبان مشکی
تصاویر منتشر شده در رسانههای اجتماعی نشان میدهند گروهی از پرستاران با شرکت در کارزار «روبان مشکی» و بستن دستبند و بازوبند مشکی، خواستار پیگیری مطالبات صنفی و معیشتی خود شدهاند.
تصاویر منتشر شده از بیمارستانهای امید و هاشمینژاد مشهد نشان میدهند در پی اعتراض پرستاران بیمارستانهای این شهر، مسئولان این دو بیمارستان با ارسال پیامک، پرستاران معترض را به تعلیق و برخورد تهدید کردهاند.
سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران با اشاره به این که حرکت اعتراضی پرستاران با بستن روبان مشکی در شیفتهای کاری ادامه دارد، نوشت: «پرستاران تهدید شدهاند که این روبانهای مشکی را باز کنید اگر نه، شیفت شما مورد محاسبه قرار نخواهد گرفت.»
این رسانه که اخبار مرتبط با نقض حقوق کارگران در ایران را پوشش میدهد از این کارزار با عنوان «کمپین نه به اضافهکاری اجباری» نام برد و از مسئولان جمهوری اسلامی پرسید: «یعنی همین ۱۰ سانتیمتر پارچه مشکی هم خطرآفرین شده است؟»
در سوی دیگر، نجاتیان گفت میزان اضافهکاری پرستاران باید حداقل به ۱۰۰ هزار تومان به ازای هر ساعت برسد.
او تاکید کرد که اضافهکار کمتر از این میزان، پاسخگوی نیازهای نظام سلامت و پرستاران نخواهد بود.
تحریم جشنهای روز پرستار در یاسوج
هیات مدیره نظام پرستاری یاسوج در نامهای خطاب به رییس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج اعلام کرد با توجه به وعدههای بیاساس مسئولان کشوری که هیچکدام از مشکلات مطرح شده را حل نکردهاند، مراسم جشن روز پرستار در این شهر برگزار نخواهد شد.
۱۷ آبان در ایران، روز پرستار است.
در نامه نظام پرستاری یاسوج که در فضای مجازی منتشر شده، تاکید شده است با این حرکت اعتراضی، ممکن است مسئولان کشوری و استانی فکری برای رفع مشکلات گروه پرستاری و درمان کنند.
تصویری از اعتراض پرستاران با بستن بازوبند مشکی
هیات مدیره نظام پرستاری یاسوج از «در نظر گرفتن فوقالعاده خاص برای گروه بالین، اصلاح و افزایش پایه حقوق گروه پرستاری و بالین، قرار دادن گروه پرستاری در ردیف مشاغل سخت و زبانآور، اصلاح و افزایش نرخ اضافهکاری به ساعتی حداقل ۱۰۰ هزار تومان، تبدیل وضعیت پالینکاران کرونا و قراردادی و شرکتی»، به عنوان برخی از مشکلات گروههای پرستاری و درمان نام برد.
اصلاح قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری، پرداخت و بهروز شدن معوقات، افزایش حق مسکن و لباس با توجه به تورم، پرداخت به موقع بندهای رفاهی مصوب هیئت دولت، تجهیز کامل اتاقهای استراحت، بخش دیگری از مطالبات مطرح شده در این نامه است.
پیش از این در ششم آبان، شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران به مقامهای جمهوری اسلامی هشدار داد که تعیین تکلیف نشدن خواستههای پرستاران واکنش قاطع و هماهنگ آنها را در پی خواهد داشت.
این تشکل صنفی عواقب این موضوع را متوجه مسئولان دانست و اعلام کرد تقلیل مطالبات پرستاران به پرداخت مبالغ اندک، آبی بر آتش اعتراضات خواهد پاشید و آن را شعلهورتر میکند.
این اطلاعیه، اتحاد و اعتراض سراسری را رمز پیروزی جامعه پرستاری نامید و از اعتصاب پرستاران در روز ۱۷ آبان، مصادف با روز پرستار خبر داد.
پرستاران و اعضای کادر درمان در ایران، طی سالهای گذشته بارها در اعتراض به رسیدگی نشدن به خواستهها و مطالبات خود دست به تجمع، تحصن و اعتصاب زدند.
در یکی از آخرین نمونهها، پرستاران شهرهای مختلف کشور از روز ۱۵ مرداد، به مدت بیش از یک ماه در حدود ۵۰ شهر و ۷۰ بیمارستان ایران دست از کار کشیدند و تجمع اعتراضی برگزار کردند.
در سالهای گذشته شماری از انجمنها و نهادهای صنفی پرستاری نیز درباره روند رو به رشد مهاجرت پرستاران، تغییر شغل یا خروج آنها از چرخه خدمات درمانی، هشدار دادهاند.
نسرین بیات، معاون مرکز مدیریت پیوند و درمان بیماریهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت در مطالعه «سیمای مرگ و میر» در ۳۱ استان کشور، از میان ۲۰ علت اول مرگها در تمامی سنین و در هر دو جنس، شایعترین علت مربوط به بیماریهای ایسکمیک قلب از جمله سکتههای قلبی است.
ایسکمی اصطلاحی پزشکی به معنای ایست خون است که به کم رسیدن خون به اندام یا ناحیهای از بدن گفته میشود. این فرایند به صورت حاد باعث کمبود اکسیژن و به صورت مزمن باعث کمبود مواد مغذی است و این امر باعث آسیب به بافتها یا سوءکارکرد اندام میشود.
بیات روز ۱۲ آبان در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا گفت که بیماریهای قلبی-عروقی به عنوان مهمترین علت مرگ و میر در دنیا مطرح و به صورت اپیدمی جهانی شناخته شده است.
او با بیان این که بیماریهای قلبی-عروقی در ایران جایگاه اول ابتلا و مرگ و میر را دارد، گفت که شایعترین علت مرگ و میر در جامعه به علت بیماریهای ایسکمیک قلب همچون سکتههای قلبی (۲۱ درصد) است.
به گفته این مقام وزارت بهداشت، طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، ۴۰ درصد علل مرگ و ۳۰۰ میلیون از موارد از کار افتادگیها از عوارض این بیماری به شمار میروند.
معاون مرکز مدیریت پیوند و درمان بیماریهای وزارت بهداشت به ایسنا گفت که حمله قلبی یا سکته قلبی زمانی رخ میدهد که یکی از عروق کرونر بسته و باعث کمبود یا فقدان خون در بخشی از قلب شود که میتواند به مرگ آن بخش از قلب بینجامد.
به گفته بیات، ۲۵ تا ۴۵ درصد از این حملات قلبی با تغییرات نواری مانند بالا رفتن قطعه ST است که با گرفتن نوار قلب قابل تشخیص و درمان به موقع است.
حسین فرشیدی، معاون سابق بهداشت وزارت بهداشت، ۹ مهر امسال با بیان این که بیماریهای قلبی و عروقی منجر به ۱۶۰ هزار مرگ در سال میشود، گفت که در ایران بیماریهای قلبی و عروقی علت اول مرگ و میر هستند.
فرشیدی این میزان را حدود ۴۵ درصد از کل مرگومیرها در کشور دانست و گفت در کشور ما حدود ۲۴ درصد جمعیت از پرفشاری خون رنج میبرند که حدود ۵۰ درصد از آنها هیچگونه کنترل درمانی ندارند یا اصولا از ابتلا به این بیماری بیخبرند.
بر اساس گزارشها، سکته مغزی نیز دومین علت مرگ و اولین علت ناتوانی در کشور محسوب میشود.
وزارت بهداشت در آبان ۱۴۰۲ با ارائه آماری اعلام کرد که سالانه به طور متوسط ۵۵۰ هزار نفر دچار انواع سکتههای مغزی میشوند که به طور معمول ۱۵ درصد این آمار به مرگ منجر میشود و یکسوم از آنها هم گرفتار ناتوانیهای مغزی دائمی میشوند.
بر اساس این گزارش، نزدیک ۳۰ درصد افرادی که در کشور دچار سکته مغزی میشوند، زیر ۵۰ سال دارند که این رقم ۱۰ سال کمتر از میانگین جهانی است.
در آستانه سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران، جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا با امضای فرمانی، آنچه را «وضعیت اضطراری ملی» ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی خوانده میشود، به مدت یک سال دیگر تمدید کرد.
بایدن روز جمعه ۱۱ آبان، در نامهای به روسای مجلس نمایندگان و سنا، فرمان اجرایی ۱۲۱۷۰ را که در آن در رابطه با ایران «وضعیت اضطراری ملی» اعلام شده، تمدید کرد.
او در این نامه نوشت: «روابط ما با ایران هنوز عادی نشده است و روند اجرای توافقات با ایران به تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۹۸۱ ادامه دارد. بنابراین، من تشخیص دادهام که ادامه وضعیت اضطراری ملی اعلام شده در فرمان اجرایی ۱۲۱۷۰ در رابطه با ایران ضروری است.»
این فرمان در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر و ۱۰ روز پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران صادر شد و از آن زمان هر سال از سوی تمامی روسای جمهوری ایالات متحده تمدید شده است.
بایدن در نامه خود نوشت که این فرمان با فرمانی که در ۱۵ مارس ۱۹۹۵ از سوی بیل کلینتون، رییسجمهوری وقت ایالات متحده و برای مقابله با «تهدید غیرمعمول و فوقالعاده ایران علیه امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا» صادر شد، متفاوت است.
او نوشت که تمدید این فرمان نیز در ماه مارس گذشته صورت گرفته است.
سال گذشته هم بایدن با تمدید این وضعیت، در نامهای به روسای سنا و مجلس نمایندگان کنگره آمریکا هشدار داد با توجه به اینکه فعالیتها و سیاستهای دولت ایران «تهدیدی غیرعادی و استثنایی» علیه امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا به شمار میآید، ادامه وضعیت اضطراری در ارتباط با ایران و نیز ادامه تحریمهای این کشور امری ضروری است.
پیش از آن نیز دونالد ترامپ، رییسجمهوری پیشین آمریکا با تمدید این وضعیت، در نامهای تاکید کرده بود اقدامات و سیاستهای حکومت ایران، از جمله «اقدام این کشور در توسعه موشکهای بالستیک، حمایت از تروریسم بینالمللی و نقض حقوق بشر» تهدیدهایی فوقالعاده علیه امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد ایالات متحده به شمار میرود.
تمدید وضعیت اضطراری ملی آمریکا در ارتباط با ایران از سوی بایدن در حالی است که مذاکرات برای احیای برجام به نتیجهای نرسید و کمک نظامی جمهوری اسلامی به روسیه در جنگ اوکراین نیز موج جدیدی از تحریمها علیه جمهوری اسلامی به راه انداخت.