کمیته حقیقتیاب: جمهوری اسلامی اقلیتهای ایران را تحت سرکوب شدید قرار داده است
کمیته مستقل حقیقتیاب سازمان ملل در گزارشی اعلام کرد که جمهوری اسلامی در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، اقلیتهای اتنیکی و دینی در ایران، از جمله شهروندان کُرد و بلوچ را به طور بیرویه و نامتناسبی تحت سرکوب قرار داده است.
این گزارش که روز دوشنبه ۱۵ مرداد منتشر شد، از قتل شهروندان، اعدامهای فراقضایی، استفاده غیرضروری از نیروی مرگبار، بازداشتهای خودسرانه، شکنجه، تجاوز، ناپدیدسازی قهری و آزار و اذیت مبتنی بر جنسیت، به عنوان برخی از موارد نقض فاحش حقوق بشر که علیه اقلیتها در ایران مستند کرده، نام برد.
به نوشته کمیته حقیقتیاب، کودکان اقلیتهای دینی و اتنیکی در جریان خیزش «زن، زندگی،آزادی» به طور ویژه تحت موارد مختلف نقض حقوق بشر از جمله کشتار، مجروح شدن، بازداشت، ناپدیدسازی قهری، شکنجه، تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسی قرار گرفتهاند.
بر اساس این گزارش، زنان اقلیتهای دینی و اتنیکی در جریان خیزش به دلیل تبعیض و خشونتهای موجود علیه آنها، چه به عنوان زن و چه به دلیل وابستگیشان به اقلیتهای اتنیکی و دینی، با آسیبهای خاصی مواجه شدند.
این کمیته اعلام کرد که تاثیر این سرکوب بر کودکان فرانسلی خواهد بود و آسیبهای چندبعدی آن ممکن است برای دههها ادامه یابد.
اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ایران، با جان باختن ژینا مهسا امینی، زن ۲۲ ساله ایرانی کُرد در شهریور ۱۴۰۱ پس از دستگیری به دست عوامل گشت ارشاد آغاز شد.
این اعتراضات فورا به یک خیزش سراسری در ایران تبدیل شد. بنا بر آمارهای سازمانهای حقوق بشری، حکومت ایران بیش از ۵۵۰ معترض را در جریان سرکوب این اعتراضات کشت.
اواخر همان ماه، رییس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اعضای این هیات را تعیین کرد.
وظیفه کمیته حقیقتیاب تهیه گزارش در مورد وضعیت رو به وخامت حقوق بشر در ایران به ویژه در مورد زنان و کودکان است.
گزارش روز دوشنبه کمیته حقیقتیاب با اشاره به اینکه اقلیتهای اتنیکی و دینی بلاترین و طولانیترین میزان مشارکت در خیزش «زن، زندگی، آزادی» را داشتهاند، تاکید کرد که آنها از پیش از خیزش با فقز گشترده، دههها تبعیض و مصونیت از مجازات گسترده مرتکبین نقضهایی علیه آنها صورت گرفته، مواجه بودهاند.
کمیته مستقل حقیقتیاب سازمان ملل، با اشاره به حضور سنگین نیروهای نظامی و امنیتی در استانهای مرزی ایران که جمعیت اقلیتها در آنها سکونت دارند، نوشت که این امروز منجر به آن شد که اقلیتهای اتنیکی و دینی با بالاترین شمار مرگ و جراحات در طول خیزش مواجه شوند.
طبق این گزارش، در میان افراد آسیب دیده، اقلیتهای اتنیکی کرد، بلوچ، ترک و عرب قرار داشتند که بسیاری از آنها از اقلیتهای سنی در کشوری عمدتا شیعه هستند.
نخستین گزارش کمیته مستقل حقیقتیاب سازمان ملل درباره خیزش «زن، زندگی، آزادی» روز جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ منتشر شد.
این کمیته در گزارش خود اعلام کرد که سرکوب خشونتبار این اعتراضات و تبعیض ساختاری فراگیر علیه زنان و دختران، منجر به نقض جدی حقوق بشر در ایران شده و بسیاری از این موارد سرکوب، مصداق «جنایت علیه بشریت» محسوب میشوند.
کمیته حقیقتیاب سازمان با بیان اینکه نقض حقوق بشر به شکل خاص زنان، کودکان و اقلیتهای اتنیکی و دینی و مذهبی را تحت تاثیر قرار داده، تاکید که که تعقیب و آزار مبتنی بر جنسیت با تبعیض مبتنی بر هویت اتنیکی و دینی در هم تنیده شده است.
این کمیته در قسمت دیگری از گزارش تازه خود تاکید کرد که اقلیتهای اتنیکی و دینی بازداشت شده در جریان خیزش، در شرایط غیرانسانی نگهداری شده و تحت شکنجه، تجاوز و دیگر اشکل خشونت جنسی و مبتی بر جنسیت قرار گرفتهاند.
کمیته حقیقتیاب در گزارش خود به افزایش چشمگیر اعدامها، بهویژه در مناطق دارای جمعیت اقلیت اشاره کرد و افزود: «اخیرا چند حکم اعدام علیه زنان از اقلیتهای اتینیک صادر شده که این امر به اثرات منفی بر فعالیتهای حقوق اقلیتها افزوده است.»
این گزارش در پایان با اشاره به اینکه فعالان حقوق اقلیتها، مدافعان حقوق زنان، فعالان اتحادیههای کارگری و رهبران مذهبی اهل سنت به طور ویژه هدف سرکوب قرار گرفته شدهاند، تاکید کرد: «کمیته حقیقتیاب احراز کرد که جنایت علیه بشریت در تعقیب آزار مبتنی بر جنسیت با تعقیب و آزار مبتنی بر اتنیک و دین، در هم تنیده شده است.
در نهایت، فروردین امسال، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای، ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران و هیات حقیقتیاب مستقل بینالمللی در مورد سرکوب معترضان در ایران را برای یک سال دیگر تمدید کرد.
این قطعنامه تاکید کرد که با توجه به وجود شواهد بسیار در مورد نقض حقوق بشر مربوط به اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» به ویژه در رابطه با زنان و کودکان، به این هیات اجازه میدهد تا ماموریت خود را تکمیل کند.
براساس گزارش وزارت نیرو، حجم نشتی آب و آب بدون درآمد در کشور سالانه حدود ۱/۹ میلیارد مترمکعب است که معادل مصرف سالانه ۲۵/۵ میلیون ایرانی ساکن در شهرهای کشور است.
در این میان حجم هدررفت آب تهران ناشی از نشتی در شبکه انتقال، حدود ۱۳۰ میلیون مترمکعب و معادل تقریبی دو برابر حجم آب دریاچه چیتگر برآورد میشود.
آب بدون درآمد، به اختلاف بین حجم آب ورودی به شبکه توزیع آب و مصرف مجاز با درآمد در یک سال گفته میشود. بخشی از این حجم آب بدون درآمد را نشت از طریق لوله به زمین تشکیل میدهد و بخشی دیگر شامل خطا در قرائت و مصارف غیرمجاز از شبکه است.
براساس برآوردهای انجامشده توسط علی بیتاللهی، عضو هیئتعلمی مرکز تحقیقات راه و شهرسازی که آن را در روزنامه شرق به چاپ رسانده است، میانگین آب بدون درآمد واقعی (آب نفوذی به زمین) در شهرهای کشور بین ۱۱ تا ۱۴درصد تخمین زده میشود.
برای کاهش یک درصدی میزان آب بدون درآمد نیاز به ۴۰۰ تا هزار میلیارد تومان اعتبار است. براساس گزارش وزارت نیرو، در سال ۱۴۰۳ حدود ۲۷ درصد از آب شرب تولیدی در کشور برای دولت فاقد درآمد بوده و به شکلهای مختلف هدر رفته است.
این ۲۷ درصد آب بدون درآمد، میانگین کشوری است و در برخی از استانها این رقم مقادیر بالاتری را دارد. به عنوان مثال در استان کهگیلویهوبویراحمد حجم آب بدون درآمد طی سالهای گذشته ۴۹ درصد بوده، این مقدار در خراسان جنوبی ۳۵ درصد، کرمانشاه ۳۴ درصد، گلستان ۳۳ درصد و در استانهای بوشهر و خوزستان ۳۲ درصد بوده است.
آب بدون درآمد در مناطق شهری کشور از حدود ۳۰ درصد در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ به ۲۵ درصد بین سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۹ رسیده بود که این میزان در سه سال اخیر به ۲۷ درصد رسیده است.
با توجه به میزان تقریبی هفت میلیارد مترمکعبی آب تولیدی در مناطق شهری، حجم آب بدون درآمد حدود ۱/۹ میلیارد متر مکعب، برابر مصرف سالانه ۲۵/۵ میلیون ایرانی ساکن در شهرهای کشور است. این هدررفت آب شرب در شرایطی در کشور رخ میدهد که بیش از ۲۷۵ شهر-از جمله تهران، در وضعیت تنش آبی هستند.
نشتی و هدررفت آب شرب و فروریزش زمین در تهران
شبکه آب تهران قدیمیترین شبکه آب شرب کشور است. عملیات احداث آن برای جمعیتی معادل ۹۰۰ نفر با ظرفیت ۲۴۲ هزار مترمکعب در شبانهروز، در سال ۱۳۲۹ اجرا شد.
مصرف کنونی آب شهر تهران سالانه ۱/۲ میلیارد مترمکعب است. درخصوص آمار هدررفت آب تهران، دفتر بهرهبرداری از تاسیسات آبفای تهران این میزان را ۲۲/۲۴ درصد کل آب مصرفی تهران، شامل ۹/۶۵ درصد نشت و نفوذ به زمینو ۱۲/۵۹ درصد خطای قرائت و مصارف غیر مجاز اعلام کرده است.
در تهران فروریزشهای بزرگی رخ داده که از سال ۱۳۹۶ تاکنون توسط بیتاللهی، مستند شده است. این فروریزشها در محدودههای زیر رخ دادهاند:
۱. فروریزش شهران – علت حفاری مترو
۲. فروریزش خیابان پیامبر- علت قطعشدگی رشته قنوات
۳. فروریزش میدان قیام- علت خطوط قنات
۴. فروریزش میدان محمدیه- علت حفاری مترو
۵. فروریزش چهارراه مولوی- علت خطوط قنات
۶. فروریزش مقابل بیمارستان اکبرآبادی- علت نشت آب
۷. فروریزش خیابان کارگر شمالی- علت نشت آب
۸. فروریزش میدان حر- علت وجود بنای مدفون
۹. فروریزش سهراه خیام- علت رشته قنوات
۱۰. فروریزش میدان ونک-علت نشت آب
فروریزشهای با ابعاد کوچکتر دیگر در سطح شهر تهران، در شمال شرقی، شمال و شرق تهران رخ داده که عمده آنها به دلیل نشتی آب از لولههای آب شرب شهری تهران بوده است.
با نگاهی به علت بروز فروریزشهای بزرگ رخداده در سطح شهر تهران، میتوان گفت که ۳۰ درصد فروریزشهای بزرگ به وقوع پیوسته منشأ گسیختگی لوله آب شرب و نشت قدرتمند جریان آب داشته است.
نشت آب با سرعت و قدرت بالا، موجب آبشستگی و استمرار آن موجب فرار دانهبندی خاک و تشکیل حفرهها و تونلهای بزرگ زیرسطحی میشود که در ادامه به فروریزشهای سطحی منجر میشود. براساس اعلام مدیرعامل شرکت آبفای استان تهران، طول خطوط آب فرسوده و با قدمت بالای تهران ۲۲ هزار کیلومتر است و این شبکه در نقاط مختلف کل تهران، به ویژه مناطق مرکزی شهر گسترش دارند.
سوانح در نشتی آب از لولهها، صرفا به عمر آنها وابسته نیست، عدم رعایت نکات فنی در اجرا، اثر ارتعاشات، عدم خاکریزی صحیح در مسیر لولهها، جنس نامناسب قطعات و اتصالات و لولهها از عواملی است که میتواند موجب نشتی آب و هدر رفتن آن شود. اگر دبی نشتی، بالا و دارای قدرت بیشتر باشد موجب آبشستگی و فروریزش نیز خواهد شد.
۱۳ زندانی عقیدتی محبوس در بند هشت زندان شیبان اهواز با وجود حال نامساعد جسمانی از رسیدگی مناسب پزشکی و اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان محروماند. این زندانیان از مشکلات متعددی از جمله بیماریهای قلبی، دیابت، دیسک کمر، درد زانو و تومور در نواحی سر، شکم و سینه رنج میبرند.
سایت حقوق بشری هرانا در گزارشی هویت این زندانیان سنیمذهب را علیرضا فریسات، وسام مزرعه، یوسف ساعدی، قاسم بروایه، محمد الحایی، حسن نعامی، علی کعبی، محمد باوی، توفیق بالدی، علی سویدی، حافظ سلامات، عادل بدوی و عباس سواعدی عنوان کرد.
طبق این گزارش، فریسات نیازمند عمل جراحی رباط پا، الحایی، بالدی، بروایه، سواعدی و ساعدی، گرفتار مشکلات دیسک کمر و زانو و مزرعه، درگیر مشکلات جسمانی از جمله غده بدخیم در ناحیه سر است.
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی درباره عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان سیاسی در ایران و زیر پا گذاشته شدن حق دسترسی آنان به درمان مناسب از سوی مسوولان زندانها، با کارشکنی نهادهای امنیتی منتشر شده است.
به نوشته هرانا، کعبی از تومور بدخیم در ناحیه بالای سینه و باوی از تومور در شکم رنج میبرد.
سلامات نیز با وجود نیاز به درمان به دلیل مشکلات قلبی، از رسیدگی پزشکی محروم مانده است.
این گزارش با اشاره به اینکه نعامی چندی پیش سکته خفیف مغزی کرده، تاکید کرد که او به دلیل عدم رسیدگی پزشکی مناسب، به درستی قادر به راه رفتن نیست و در انجام کارهای روزمره خود با مشکل مواجه است.
بدوی، دیگر زندانی سنیمذهب نیز به دلیل شکستگی دست نیازمند عمل جراحی است.
سویدی با وجود مشکلات دیابت و چربی خون، با بیتوجهی مسئولان زندان از رسیدگی پزشکی محروم مانده است.
هرانا با اشاره به نیازهای پزشکی سویدی و مزرعه تاکید کرد که این موضوع «تبعات پزشکی جبرانناپذیری برای آنها» رقم زده است.
سازمان حقوق بشری کارون، روز ۲۹ تیر در گزارشی نوشت عبدالامیر زرگانی، زندانی سیاسی محبوس در بند پنج زندان شیبان اهواز به بیماری چشمی شدید آب مروارید دچار شده و در خطر از دست دادن بینایی قرار دارد.
سایت کارون روز ۱۱ تیر نیز از مرگ چهار زندانی در بند سه زندان شیبان به دلایل نامشخص و انتقال ۱۵ زندانی به بیمارستان خبر داد و نوشت ممکن است به زندانیان داروهای اشتباهی داده باشند.
فروردین ماه امسال، ایراناینترنشنال در گزارشی نوشت دستکم ۱۷ زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز که سالهای طولانی در حبس بودهاند، با وجود وضع نامناسب جسمی از اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان محروم ماندهاند.
در این گزارش تاکید شد مخالفت نهادهای امنیتی با اعزام این زندانیان به بیمارستان در حالی ادامه دارد که زندان شیبان اهواز فاقد بسیاری از تجهیزات و امکانات برای رسیدگی پزشکی مناسب به محبوسان در آن است.
طی این سالها زندانیان سیاسی زیادی از جمله ساسان نیکنفس، فعال مدنی، بهنام محجوبی، درویش گنابادی، بکتاش آبتین، شاعر و فیلمساز و جواد روحی، شهروند معترض، در زندان جان خود را از دست دادند.
جمهوری اسلامی هیچ مسوولیتی در قبال مرگ این افراد که به دلیل اعمال فشار، شکنجه و ارائه ندادن خدمات پزشکی بود، نپذیرفته است.
در ادامه سیاستهای جمهوری اسلامی برای تحمیل حجاب به شهروندان در ایران، شبکه شرق در گزارشی از اجرای «طرح طوبی» با هدف ترویج و تبلیغ حجاب اجباری در کشور خبر داد و نوشت این طرح طی سه مرحله برگزار میشود و در مرحله سوم آن ۱۵۰۰ «مبلغ فرهنگ عفاف و حجاب و زیست عفیفانه» آموزش میبینند.
شرق در گزارش خود نوشت که به نظر میرسد هدف نهایی این طرح کادرسازی برای اجرای «امر به معروف» در حوزه حجاب است.
محمد حسینزاده، مدیر کل ارشاد خراسان رضوی در گفتوگو با شرق در این باره گفت: «هدف ما ترویج فرهنگ ایرانی-اسلامی است که حجاب هم یکی از مصادیق آن است. اما اطلاعی در مورد این که آیا بعد از طی این دوره به افراد مجوز امر به معروف یا حضور در طرح نور داده میشود یا نه ندارم.»
نعیمه اسلاملو، مدیر «موسسه فرهنگی، هنری، کاربردی خیبر»، روز پنجشنبه ۱۱ مرداد از آغاز ثبت نام «طرح ملی طوبی» در کرج و دوره آموزشی رایگان «مبلغ عفاف و حجاب» خبر داد و گفت آموزش افراد در سه سطح به مدت ۶۰ ساعت و با اعطای مدرک «معتبر» انجام میشود.
مهمترین بخش این موسسه که به نوشته شرق، به نظر میرسد مشغول کادرسازی برای اجرای طرحهای عفاف و حجاب و طرحهای امر به معروف و نهی از منکر است، بخشی تحت عنوان «مجاهدان فاطمی» است.
در توضیح وبسایت موسسه خیبر برای این بخش آمده برای اینکه کسی بتواند دورههای آموزشی آن را طی کند باید به وبسایتی تحت عنوان «دانشگاه تخصصی مجازی عفاف» مراجعه کند. وبسایتی که نشان میدهد تدوینگر و مجری اصلی طرح طوبی همین موسسه است.
یکی از مسئولان ثبتنام در این دورهها به شرق میگوید: «ما نزدیک به ۲۰ سال است که برنامه آموزشی در حوزه عفاف و حجاب را در سه سطح برگزار میکنیم. طرح طوبی را برای وزارت ارشاد بردیم و از آنها حمایت گرفتیم تا متقاضیانی که دوست دارند در این دورهها شرکت کنند بتوانند بدون صرف هزینه یک دوره آموزشی رایگان داشتهباشند.»
این مسئول ثبتنام که در گزارش شرق به نام او اشارهای نشده، در پاسخ به این سوال که آیا موسسه خیبر بعد از شرکت در این دورهها فرصت شغلی در این حوزه را برای افراد فراهم میکند، گفت: «ما استخدام قطعی نداریم. اما گر به سطح سه برسند میتوانند در مدارس مشغول شوند و اگر در آمدی، هدیهای یا کارت هدیهای باشد به آنها پرداخت میشود.»
احسان آهنگر، مدیرکل اداره ارشاد استان مازندران، پیش از این در روز ۲۸ تیر ماه امسال با اشاره به «طرح طوبی» گفت: «افراد پس از گذراندن دوره و دریافت گواهینامه، برای ترویج حجاب و عفاف بهویژه در محلات و مدارس که جامعه هدف اصلی ما هستند، جانمایی خواهند شد.»
محمد حسینزاده، مدیرکل ارشاد خراسان رضوی هم در اریبهشت امسال اعلام کرد که ۴۰۰ نفر تحت عنوان «مبلغان و مروجان عفاف و حجاب» با «روابط عمومی بالا و فن بیان و ظاهر مناسب» در طرحی با عنوان «طوبی» روشهای «استدلال و استقناع هنرمندانه» را برای پیشبرد طرح حکومت در زمینه تحمیل حجاب اجباری میآموزند.
اردیبهشت امسال و همزمان با اجرای طرح موسوم به «نور» خبرگزاری ایسنا در گزارشی نوشت: «طرح ملی طوبی» به عنوان طرح مرجع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۴۰۲ مصوب و از سوی وزارت ارشاد به تمام ادارات فرهنگ و ارشاد استانها ابلاغ و در ابتدای سال جاری وارد مرحله اجرایی شد.»
در اجرای این طرح گزارشهای متعددی درباره برخوردهای خشونتآمیز با زنان و اعمال آزار و اذیت جنسی ماموران علیه برخی شهروندان منتشر شد.
جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر در قالب طرحهای مختلف همچون «طرح نور»، «حجاببان» و «گشت ارشاد»،تلاش کرده تا حجاب و پوشش مورد نظر خود را بر مردم در ایران تحمیل کند.
از زمان خیزش «زن، زندگی، آزادی» نیز موضوع پوشش و حجاب اجباری به یکی از مهمترین چالشهای جمهوری اسلامی تبدیل شد.
با وجود تلاش حکومت برای اجبار حجاب، ایجاد سبک زندگی دلخواه جمهوری اسلامی، سرکوب نافرمانی مدنی زنان با وضع قوانین مختلف، جریمهها سنگین و برخوردهای خشن، زنان زیادی در نزدیک به دو سال گذشته بدون حجاب اجباری در اماکن عمومی ظاهر شده و میشوند.
رضا عباسی نیشابوری، سرپرست اداره کل مدیریت بحران استانداری خراسان رضوی روز دوشنبه ۱۵ مرداد اعلام کرد آتشسوزی گسترده در تانکرهای حمل سوخت در گمرک دوغارون مهار شده است.
به گفته این مقام، حریق به مخازن سوخت در منطقه ویژه اقتصادی دوغارون تایباد سرایت نکرد و «با حضور به موقع نیروهای امدادی و آتشنشانی» اطفا شد.
عباسی نیشابوری افزود: «از علل اصلی آتشسوزی و میزان خسارتهای وارده شده تاکنون گزارشی نرسیده است.»
بر اساس گزارشها، گمرک دوغارون، مهمترین گمرک ایران و افغانستان در پی آتشسوزی مهیب ظهر دوشنبه تعطیل شد.
مقامهای محلی بیاحتیاطی رانندگان تانکر سوخت را عامل آتشسوزی اعلام کردند.
رسانهای داخلی گزارش دادند ساعت ۱۳:۴۸ ظهر امروز سه تانکر ایرانی حامل سوخت و یک تانکر افغانستانی حامل سوخت به دلیل عدم رعایت موارد ایمنی در منطقه ویژه اقتصادی دوغارون دچار حریق شدند.
محمدرضا رضایی، معاون سیاسی-امنیتی و اجتماعی فرماندار تایباد گفت که آتشسوزی گسترده ناشی از تانکرهای سوخت در منطقه ویژه اقتصادی دوغارون منجر به توقف تردد ناوگان حمل و نقل و تعطیلی گمرک، بازارچه مرزی و هر گونه فعالیت در این مرز شد.
مرز دوغارون با سابقه حدود ۱۰۰ سال، یکی از پراهمیتترین مناطق تجارت و مبادلات مرزی بین ایران و افغانستان است.
از سال ۱۳۸۹، منطقه ویژه اقتصادی دوغارون احداث شد.
گمرک دوغارون در فاصله ۱۸ کیلومتری شهر تایباد قرار دارد و تایباد نیز در فاصله ۲۲۵ کیلومتری جنوب شرقی مشهد واقع است.
روزانه حدود ۴۰۰ دستگاه کامیون ترانزیت از این مرز عبور میکنند.
سالانه حدود دو میلیارد دلار کالا در این گمرک مبادله میشود.
انواع مصالح ساختمانی، میلگرد، بنزین و گاز مایع از مهمترین اقلام صادراتی از مرز دوغارون به افغانستان است.
علاوه بر این، روزانه بیش از سه هزار و ۵۰۰ نفر شامل رانندگان ایرانی و خارجی، تجار، سرمایهگذاران و مسافران ایرانی و خارجی در گذرگاه زمینی دوغارون تردد دارند.
برآورد میشود سالانه افزون بر یک میلیون نفر به صورت قانونی از طریق مرز دوغارون وارد دو کشور ایران و افغانستان شوند.
حدود ۲۰۰ شرکت ایرانی هم در گمرک دوغارون مشغول به کار هستند.
پیش از این آتشسوزی و تعطیلی گمرک دوغارون، رضایی پیشبینی کرده بود امسال ۴۰ هزار «زائر اربعین» از افغانستان از طریق این مرز وارد ایران شوند.
۳۱ سازمان بینالمللی حقوق بشری در بیانیهای مشترک خواستار آزادی فوری شریفه محمدی، فعال کارگری محکوم به اعدام شدند. آنها اتهامات محمدی را بیپایه و پروندهسازی نهادهای امنیتی خوانده و از مقامهای جمهوری اسلامی خواستند به آزار و اذیت سیستماتیک زنان و صدور احکام اعدام پایان دهند.
امضاکنندگان این بیانیه با ابراز نگرانی شدید از حکم ناعادلانه اعدام برای محمدی از قوه قضاییه جمهوری اسلامی خواستند فورا و بدون قید و شرط، تمام اتهامات وارد شده به این فعال حقوق بشر را لغو کند.
این سازمانهای حقوق بشری با بیان اینکه اتهامات به محمدی به دلیل فعالیتهای او در دفاع از حقوق کارگران وارد شده، تاکید کردند اقدامات این فعال مدنی نه تنها مسالمتآمیز بوده بلکه قانونی و در چارچوب قوانین کشور انجام شده است.
شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، روز ۱۴ تیر ماه امسال با حکم شعبه اول دادگاه انقلاب این شهر با اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
قاضی برای انتساب این اتهام به محمدی، به مخالفتهای او با اعدام در جمهوری اسلامی و گزارش وزارت اطلاعات مبنی بر عضویتش در «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» استناد کرد.
سازمانهای حقوق بشری در بخش دیگری از بیانیه خود این حکم را یکی از سنگینترین و شدیدترین مجازاتها علیه یک زن مدافع حقوق بشر در ایران و حتی در منطقه توصیف کرده و پرونده او را نمونهای بارز از تداوم سرکوب و خصومت جمهوری اسلامی با فعالان حقوق زنان و کنشگران مدنی دانستند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بنیاد سیامک پورزند و کُردپا از جمله سازمانهای حقوق بشری امضاکننده این بیانیه هستند.
آنها در پایان با تاکید بر اینکه فعالیت برای احقاق حقوق کارگران جرم نیست، از مقامات جمهوری اسلامی خواستند به اجتماعات مسالمتآمیز و حق سازماندهی برای حقوق زنان و کارگران در سازمانهای جامعه مدنی احترام بگذارند و به استفاده از مجازات اعدام که اغلب برای «ایجاد رعب و وحشت در میان مخالفان حکومت و بدون رعایت تشریفات و ساز و کارهای قانونی در دادگاهها صادر میشود»، پایان دهند.
«کمپین دفاع از شریفه محمدی» روز ۲۲ تیر ماه با راهاندازی دادخواستی اینترنتی از مردم خواست با امضای این کارزار برای نجات جان او که «تنها گناهش ایستادن در کنار کارگران و زنان و کودکان این سرزمین است» تلاش کنند.
این کارزار که به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر شده، تا روز ۱۵ مرداد به وسیله حدود پنج هزار و ۵۰۰ تن امضا شده است.
محمدی روز ۱۴ آذر ۱۴۰۲ با اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» بازداشت و سپس با اتهام «بغی» مواجه شد.
بیش از یک ماه پس از بازداشت او، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در روز ۲۳ دی ۱۴۰۲ خبر داد محمدی به دست بازجوهای وزارت اطلاعات برای اعتراف اجباری علیه خود هدف ضرب و جرح قرار گرفته است.
هشت نهاد جمهوریخواه روز ششم مرداد در بیانیهای تاکید کردند محمدی از زمان دستگیری تحت انواع شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفته، مدتی طولانی در سلول انفرادی محبوس و حتی از تماس با خانواده خود نیز محروم بوده است.
جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن همواره فعالان مدنی، کارگری و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است.
از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی، صنفی، سیاسی و دیگر معترضان، از سوی حکومت شدت گرفته و کماکان ادامه دارد.