اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت روحانی، در انتخابات ثبتنام کرد
اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت حسن روحانی، برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد. او در سال ۱۴۰۰ نیز برای نامزدی در انتخابات و رقابت با ابراهیم رئیسی ثبتنام کرده بود، اما شورای نگهبان صلاحیتش را تایید نکرد.
جهانگیری که روز دوشنبه ۱۴ خرداد به همراه فرزندش در آخرین روز ثبتنام به وزارت کشور رفته بود، در پاسخ به این سوال که آیا دولت سوم روحانی است یا خیر گفت: «من اسحاق جهانگیری هستم.»
او در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری درباره اینکه رقیب شما در این انتخابات کیست هم گفت: «همه باید تلاش کنیم در این انتخابات، مردم ایران پیروز شوند.»
جهانگیری در ادامه در پاسخ به اینکه آیا کاندیدای نهایی جبهه اصلاحات خواهد بود هم گفت: «من اصلاحطلبم اما ملی فکر میکنم.»
این سیاستمدار پیشین اصلاحطلب در پستی در شبکه ایکس «احیای سرمایه اجتماعی و پاسداشت کرامت زنان و جوانان» را یکی از دلایل حضورش در انتخابات توصیف کرد.
در هفتههای گذشته و در پی خیزش انقلابی ایرانیان در سال ۱۴۰۱، جمهوری اسلامی با بازگرداندن گشت ارشاد به خیابانها برای اعمال حجاب اجباری، سرکوب زنان را شدت بخشیده است. بسیاری از ناظران بر این باورند که سیاست حکومت درباره زنان و حجاب اجباری ثابت است و تغییر چهرهها در پستهای کلیدی حتی از جناحهای مختلف در آن تغییری ایجاد نخواهد کرد.
جهانگیری روز ۱۳ خردادماه با انتشار یک استوری در اینستاگرام خود گمانهزنیها درباره حضورش در انتخابات را افزایش داد و با هشتگ برای ایران، نوشته بود: «آری به اتفاق...»
پس از آن رسانههای داخلی از برگزاری نشستی در عصر یکشنبه خبر داده و گزارش دادند که دهها شخصیت از نسلهای دوم و سوم جریان اصلاحات در دیداری با جهانگیری از او دعوت کردند تا در انتخابات نامزد شود.
سایت خبری «جماران»، نزدیک به اصلاحطلبان، با اشاره به اینکه در این نشست که «نمایندگانی از بخشهای خصوصی، عمومی و دولتی و جوانان و دانشجویان» حضور داشتند، نوشته بود حاضران با تاکید بر اهمیت حضور جهانگیری از او درخواست کردند، با وجود تمامی چالشها اقدام به نامزدی در انتخابات کند.
جهانگیری پس از رد صلاحیت خود برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ گفته بود: «احساس آرامش جدی بعد از اعلام نظر شورای نگهبان کردم و شبی که نظر شورای نگهبان به من اعلام شد، در منزل ما بعد از گذشت ۱۰ روز از ثبتنام، شب جشن بود زیرا بار بزرگی از دوشم برداشته شد.»
او دو ماه بعد و پس از نشستن ابراهیم رئیسی بر صندلی ریاست جمهوری در پیام تبریکی خطاب به او نوشت: «به يقين همه آنانی كه به شما و يا نامزدان محترم ديگر رای دادهاند و يا حتی شهروندانی كه در اين انتخابات حضور نيافتهاند، منظومه بزرگ ملت به شمار میآيند.»
جهانگیری که در سال ۱۳۹۶ هم به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرده بود، در آبانماه ۱۴۰۲ در ارتباط با مناظره با محمدباقر قالیباف، رییس کنونی مجلس شورای اسلامی و نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۶، بابت اتهامات «افترا و نشر اکاذیب» در مجموع به ۱۲ ماه حبس محکوم شده بود.
این حکم در نهایت به ۴۴۰ میلیون ریال جزای نقدی تبدیل شد.
پیشینه جهانگیری
اسحاق جهانگیری کوهشاهی، روز ۲۰ دیماه ۱۳۳۶ در شهرستان بافت در استان کرمان به دنیا آمد. او فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۵۸ در جهاد سازندگی آغاز کرد و تا اواسط ۱۳۶۳ در این سازمان مشغول به کار بود.
جهانگیری در دورههای دوم و سوم مجلس شورای اسلامی بهعنوان نماینده جیرفت و عنبرآباد در استان کرمان به مجلس راه یافت و در دولتهای پنجم و ششم ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی طی سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ استاندار استان اصفهان بود.
او از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ بهعنوان وزیر معادن و فلزات دولت هفتم فعالیت کرد و سال ۱۳۷۹ در پی اذغام این وزارتخانه با وزارت صنایع و معادن و تشکیل یک وزارتخانه جدید به عنوان وزیر صنایع و معادن منصوب شد.
تصویری از حضور جهانگیری و هاشمی رفسنجانی در بازدید از اولین کامپیوتر وارد شده به ایران
جهانگیری از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۴۰۰ به عنوان معاون اول رییسجمهور در دولت روحانی فعالیت کرد و در سال ۱۳۹۷ در ستاد اقتصادی دولت اعلام کرد که عرضه دلار بالاتر از ۴۲۰۰ تومان قاچاق است.
این نرخ از آن زمان با عنوان «دلار جهانگیری» شناخته میشود و تصمیمی لقب گرفت که باعث بهوجود آمدن چالشهای فراوانی در اقتصاد ایران شد.
مهدی جهانگیری، برادر اسحاق جهانگیری در سال ۱۳۹۹ از سوی قوهقضاییه جمهوری اسلامی به اتهام «قاچاق حرفهای ارز» به میزان ۶۰۷ هزار و ۱۰۰ یورو و ۱۰۸ دلار به تحمل دو سال حبس و ضبط ارز قاچاق شده و جزای نقدی ۴ برابر بهای ریالی ارز ریالی ۲۶ میلیارد ریال محکوم شد.
جهانگیری در همان سال به عنوان معاون اول روحانی گفت دولت ایران فروش نفت کشور را مدتی به قاسم سلیمانی، فرمانده کشتهشده سپاه قدس، سپرده بود.
او در سال ۱۳۸۴ با اعلام خبر توقف تولید خودروی پیکان گفت جرات نمیکردم خانوادهام را با آن به مسافرت ببرم و به عنوان کسی که تصمیم به توقف تولید این خودرو گرفت یاد میکنند.
جهانگیری از موسسان حزب کارگزاران سازندگی، از اعضای شورای مرکزی این حزب و عضو «بنیاد باران» است و اکنون برای نامزد شدن در انتخابات سد بزرگ شورای نگهبان را برای تایید صلاحیت مقابل خود میبینید.
در آخرین روز از مهلت ثبتنام داوطلبان نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری، علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، به نامزدهای این انتخابات هشدار داد و مواردی از جمله «اعتقاد به مبانی انقلاب» را به عنوان معیارهای رییسجمهوری آینده جمهوری اسلامی اعلام کرد.
خامنهای روز دوشنبه ۱۴ خرداد در مراسم حکومتی سالمرگ روحالله خمینی در جنوب تهران گفت: «ملت ایران برای اینکه بتواند در معادلات پیچیده بینالمللی منافع خود را حفظ و عمق راهبردی خود را تثبیت کند و رخنههای اقتصادی را پر کند، به یک رییسجمهوری فعال، پرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب نیاز دارد.»
تاکید خامنهای بر «عمق راهبردی» در حالی است که جمهوری اسلامی همواره از گروههای نیابتی خود در منطقه موسوم به «محور مقاومت» در راستای گسترش «عمق استراتژیک» خود حمایت کرده است.
ده روز پیش، حسن نصرالله، رهبر گروه حزبالله لبنان که از سوی آمریکا و برخی کشورهای غربی یک «گروه تروریستی» شناخته شده، گفت ایران با «پول، سلاح، آموزش، تخصص و تجربه» از گروههای نیابتی خود حمایت میکند و ابراهیم رئیسی در این زمینه «تعهد بسیار» داشت.
او خامنهای را ستایش کرد و بار دیگر تاکید کرد حکومت ایران به حمایت از گروههای شبهنظامی منطقه ادامه میدهد.
خامنهای درباره جنگ کنونی غزه نیز گفت حمله حماس به اسرائیل، «دقیقا مورد نیاز منطقه بود» و اسرائیل «بر اثر آن ضربه، دچار ابتلائاتی شده است که از آن نجات پیدا نخواهد کرد.»
با مرگ رئیسی، انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در ایران برگزار میشود و تاکنون چهرههایی چون علی لاریجانی، سعید جلیلی و محمود احمدینژاد برای نامزدی در این انتخابات ثبتنام کردهاند.
در این میان، جلیلی بیش از دیگر داوطلبان به سیاستهای جمهوری اسلامی معتقد و به غرب بدبین است.
رهبر جمهوری اسلامی درباره انتخابات پیشرو افزود که این انتخابات، «مکمل حماسه بدرقه رئیسی است».
انتخابات پیشین مجلس شورای اسلامی، سردترین انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی بود و میزان شرکت نکردن واجدان شرایط در انتخابات رکورد جدیدی را به ثبت رساند.
خامنهای در اظهاراتی که به نظر میرسد خطابش به هواداران مذاکره با غرب است، گفت که رئیسی «به لبخند دشمن اعتماد نمیکرد».
قرار است نامزدهای انتخابات در مناظراتی، آرای خود را مطرح کنند و مواضع و کارنامه یکدیگر را به چالش بکشند.
اما خامنهای هشدار داد که در رقابتهای انتخابات بین نامزدها «بدگویی، تهمت و لجنپراکنی کمکی به پیشرفت کارها نمیکند و به آبروی ملی لطمه میزند».
خامنهای به منتقدان رئیسی نیز حمله کرد و گفت: «دلم برای رئیسی سوخت، در زمان حیات او برخی یک کلمه حاضر نبودند از این حرفها بزنند.»
پس از مرگ رئیسی، برخی از اصلاحطلبان و اعضای دولت پیشین حسن روحانی به ستایش او پرداختند.
محمدجواد طریف وزیر خارجه پیشین در گفتوگویی درباره رئیسی خاطرهای تعریف کرد و گفت: «روزی از دفتر رئیسی با من تماس گرفتند و من در حال رفتن به کلاس بودم. فردای آن روز زنگ زدند و رئیسی گفت تماس گرفتم که حال شما را بپرسم، همین.»
چند هفته پس از مرگ رئیسی، هنوز دلیل اصلی حادثه سقوط بالگرد حامل او و همراهانش اعلام نشده است.
ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با انتشار گزارشی در خصوص سقوط بالگرد رئیسی، اعلام کرد: «آثار اصابت گلوله و یا موارد مشابه آن در اجزای باقی مانده بالگرد سانحه دیده مشاهده نشده است.»
اما مصطفی میرسلیم، نماینده تهران در مجلس، روز دوشنبه در رسانه اجتماعی ایکس نوشت کتبا از دادستان کل درخواست کرده «به خطاهایی که منجر به ضایعه از دست رفتن رییسجمهوری» شده رسیدگی شود.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه یک روز پس از نوزدهمین سالگرد مجمع عمومی و بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد در بیانیهای به تشریح فشار حکومت بر این سندیکا پرداخت.
به گفته این سندیکا، «از حدود یک سال پیش از برگزاری مجمع عمومی فشارهای فراوانی نظیر اخراج کارگران، تظاهرات حکومتی سازمانیافته و حمله به ساختمان سندیکا با حضور اعضای خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار شرکت واحد و استان تهران و همکاری حراست و مدیریت شرکت واحد و نیروی انتظامی، حمله شبانه هماهنگشده افرادی با مواد آتشزا به ساختمان سندیکا و فشار همهجانبه و مداوم پلیسی، امنیتی بر کارگران وارد آمد.»
در این مطلب آمده این سالگرد در حالی رسید که «متاسفانه سه تن از اعضای سندیکا، حسن سعیدی، داود رضوی، رضا شهابی، با احکام ظالمانه در زندان هستند و سه تن دیگر از اعضای سندیکا، ناصر محرمزاده، حسین کریمی سبزوار و فرحناز شیری، سالهاست که از کار اخراج شده و در شرایط سختی به سر میبرند.»
خبرگزاری هرانا از بازداشت حسن باقرینیا، عضو پیشین هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری خبر داد. بر اساس این گزارش، باقرینیا روز یکشنبه ۱۳ خرداد پس از مراجعه به شعبه ۲۱۶ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستگیر شد.
هرانا افزود پس از بازداشت باقرینیا، ماموران امنیتی با مراجعه به منزل این شهروند منتقد، برخی لوازم دیجیتال او و خانوادهاش، از جمله تلفنهای همراه آنها را ضبط کردند.
مرکز مشاوره و آموزش حقوقی ویژه کنشگران (دادبان) هم به نقل از یک منبع مطلع نوشت ماموران با هجوم به منزل این عضو پیشین هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری، «تمام وسایل الکتونیکی، لپتاپ، موبایل و کیس را با خودشان بردند».
به گفته دادبان، نیروهای امنیتی دختران باقرینیا را تهدید کردند که «در مورد اتفاقات امروز اطلاع رسانی نکنید وگرنه برای پدرتان بد میشود».
باقرینیا، استادیار فلسفه تعلیم و تربیت در گروه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه حکیم سبزواری بود که به دنبال موضعگیری در برابر سرکوب و کشتار معترضان در جریان خیزش انقلابی ایرانیان از دانشگاه اخراج شد.
او پس از اخراج نیز به انتقادات خود از سیاستهای سرکوبگرانه حکومت و نحوه حکمرانی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ادامه داد.
باقرینیا در ویدیویی که روز ۱۳ خرداد پیش از مراجعه به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ضبط کرده، خبر داد احتمالا به دلیل «توهین به رهبری» احضار شده است.
او با اشاره به اقدامات غیرقانونی در جریان اخراجش از دانشگاه، به طعنه گفت جای شاکی و متهم در این پرونده عوض شده است.
باقرینیا افزود: «جمهوری اسلامی فکر کرده که با بگیر و ببند میتواند حکومت را حفظ کند، در حالیکه آقای خامنهای ... این رونق زمان شما نیز بگذرد. پاینده باد ایران. زن، زندگی، آزادی.»
تاکنون از اتهامات رسمی علیه این استاد منتقد و محل نگهداری او خبری منتشر نشده است.
دانشگاه حکیم سبزواری در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ با اشاره به برخورد صورت گرفته با باقرینیا نوشت: «ایشان با ارسال پستهای مختلف سعی در تشویش اذهان عموم مردم و دانشجویان داشتند که انعکاس آن در تجمعات غیرقانونی دانشجویان کاملا ملموس بود.»
۱۰۰ تن از اعضای هیات علمی دانشگاههای کشور در بیانیهای در بهمنماه ۱۴۰۱ به اخراج باقرینیا اعتراض کردند.
این استاد اخراج شده از دانشگاه در آذرماه ۱۴۰۲ از رهبر جمهوری اسلامی خواست تا با برگزاری رفراندوم در جهت اصلاح گذشته گام بردارد.
باقرینیا با اشاره به سرکوب مردم در جریان خیزش انقلابی، از جمله کشتار جمعه خونین زاهدان، از خامنهای پرسید: «چرا باید نسبت به جانهای گرفته شده و چشمهای کور شده بیتفاوت باشید؟»
روزنامه اعتماد روز ۹ شهریور سال گذشته نام دهها تن از استادان اخراجی، بازنشسته اجباری یا تعلیق و منفصل از تدریس را منتشر کرد که از شهریور ۱۴۰۰ و آغاز دولت ابراهیم رئیسی تا هشت شهریور ۱۴۰۲، از بدنه آموزش عالی ایران حذف شدهاند.
وبسایت خبرآنلاین در بهمن ماه ۱۴۰۲ با انتشار یک اینفوگرافیک گزارش داد روند اخراج استادان دانشگاه در دولت رئیسی همچنان ادامه دارد.
امید قبادی، نایبرییس انجمن اهدای عضو ایرانیان با اشاره به وجود ۳۰ هزار بیمار در لیست انتظار پیوند گفت سالانه ۳۵۰۰ نفر در کشور به دلیل نبود عضو پیوندی فوت میکنند. به گفته قبادی، سالانه دو هزار فرد مرگ مغزی به دلیل مخالفت خانواده با اهدای عضو در ایران دفن میشوند.
روزنامه اعتماد روز یکشنبه ۱۳ خردادماه در گزارشی نوشت از اردیبهشت ۱۳۶۸ و بعد از مجاز شدن اهدای اعضای افراد مرگ مغزی شده در ایران، با تلاش تیمهای اهدا و پیوند و با موافقت ۱۱ هزار خانواده افراد مرگ مغزی، به ۷۳ هزار انسان دیگر جان دوباره بخشیده شده است.
اعتماد این آمار را «خوشایند» خواند و در عین حال تاکید کرد مخالفت هزاران خانواده دیگر به دلیل بیاطلاعی از واقعیت «مرگ مغزی» که مقولهای گره خورده با ضعف فرهنگی است، باعث شده است تعداد زیادی از بیماران نیازمند پیوند، امید به زندگی دوباره را «با خود به گور ببرند».
بنابر اطلاعات منتشر شده در وبسایت «انجمن اهدای عضو ایرانیان»، در ایران در هر ۱۰ دقیقه یک نفر به لیست انتظار اضافه میشود، در هر دو ساعت یک بیمار نیازمند به پیوند جان خود را از دست میدهد و در هر ۱۲ ساعت یک بیمار موفق به دریافت عضو حیاتی میشود و به زندگی بازمیگردد.
ساناز دهقانی، رییس اداره پیوند وزارت بهداشت، اردیبهشتماه امسال، با بیان اینکه حدود ۳۰ هزار نفر در صف انتظار پیوند عضو هستند، گفته بود از این تعداد، روزانه ۱۰ تا ۱۲ نفر به علت نرسیدن عضو جانشان را از دست میدهند.
نایبرییس انجمن اهدای عضو ایرانیان در گفتوگو با روزنامه اعتماد با بازخوانی چالشهای متعدد در مسیر اهدای عضو در ایران گفت در حالی که در هر دو یا سه ساعت، یک بیمار نیازمند پیوند به دلیل کمبود عضو پیوندی فوت میکند، هر سال جسد حدود دو هزار فرد مرگ مغزی به علت مخالفت خانوادهشان با اهدای عضو، به خاک سپرده میشود.
قبادی با بیان اینکه هر یک نفر از این جمع میتوانست ناجی جان حداقل هشت انسان دیگر باشد، مقصر از دست رفتن جان منتظران در لیست پیوند عضو را مسوولانی دانسته که اهمیت فرهنگسازی برای اهدای عضو را نادیده گرفتهاند.
اولین مجوز پیوند از افراد مرگ مغزی، روز ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۸ به دست ایرج فاضل، وزیر وقت بهداشت از روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی گرفته شد و به گفته قبادی، تا امروز ۱۱ هزار خانواده به اهدای اعضای عزیزان درگذشتهشان رضایت دادهاند و حدود ۷۳ هزار بیمار نیازمند پیوند، از مرگ نجات پیدا کردهاند.
امیرحسام علیرضایی، رییس مرکز مدیریت پیوند و درمان بیماریهای وزات بهداشت، پیشتر در خردادماه ۱۴۰۲ خبر داده بود که سالانه بیش از دو هزار ۵۰۰ تا چهار هزار مرگ مغزی در کشور رخ میدهد.
او با تاکید بر اینکه حدود هزار تا هزار و ۲۰۰ مورد از مرگهای مغزی به مرحله اهدا میرسد، گفته بود: «سالانه هفت هزار عضو سالم از افراد مرگ مغزی به خاک سپرده میشود.»
اکنون نایبرییس انجمن اهدای عضو ایرانیان با اشاره به اینکه باید تعداد اهدای عضو در ایران حداقل به دوبرابر عدد فعلی برسد، مهمترین دلیل مخالفت خانوادهها با پیوند عضو را ضعف فرهنگسازی و کمبود مصاحبهگران آموزشدیده دانست.
قبادی افزود: «تا زمانی فرهنگ اهدای عضو در کشور نهادینه نشود، هیچ فردی نمیتواند از اهمال نظام سلامت انتقاد کند اما غیر از چالشهای فرهنگی با کمبود تیم حرفهای در واحدهای اهدای عضو کشور هم مواجهیم.»
به دنبال انتظار ۳۰ هزار نفر در لیست پیوند اعضا در ایران، گزارش رسانههای داخلی نشان میدهد پای دهه هشتادیها به بازار فروش اعضای بدن باز شده است.
سایت تجارتنیوز، روز هشتم فردوردین گزارش داد نوجوانان و جوانان ۲۰ ساله، برای تامین نیازهای مالی، کلیه و مغز استخوان خود را میفروشند.
اردیبهشت سال گذشته روزنامه جهان صنعت در گزارشی میدانی از افزایش شدید فروش اعضای بدن ایرانیان در کشورهای همسایه به دلیل فقر خبر داد و نوشت دلالان، فروشنده را که اغلب بین ۱۸ تا ۴۰ سال دارد، راهی عراق، امارات و ترکیه میکنند تا اعضای بدن خود را به قیمت هفت هزار تا ۱۵ هزار دلار بفروشد.
بر اساس گزارشها، در دو سال گذشته و با گستردهتر شدن فقر، به غیر از کلیه، آگهیهای پیوند کبد، مغز استخوان، قرنیه چشم و اهدای اسپرم و تخمک نیز به دیوارها اضافه شدهاند و حتی برخی برای فروش «قلب» هم آگهی میدهند.
پایگاه خبری حال وش در گزارش سال ۱۴۰۲ خود درباره نقض حقوق بشر شهروندان بلوچ در ایران نوشت جمهوری اسلامی سال گذشته ۱۷۱ نفر از شهروندان بلوچ را اعدام کرده است.
بر اساس این گزارش که روز یکشنبه ۱۳ خرداد منتشر شد، ۱۳۳ نفر از این تعداد (۷۷ درصد) به دلیل جرائم مرتبط با مواد مخدر اعدام شدند.
از دیگر دلایل اعدام شهروندان بلوچ در ایران در سال گذشته، میتوان به «قصاص نفس» (۱۹ درصد) و اتهامات سیاسی-امنیتی (دو درصد) اشاره کرد.
سازمان عفو بینالملل در گزارش سال ۲۰۲۳ خود درباره ایران هشدار داد جمهوری اسلامی همچنان از مجازات اعدام به عنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان، معترضان و اقلیتهای قومی استفاده میکند.
عفو بینالملل افزود شمار اعدامها در سال ۲۰۲۳ در ایران در مقایسه با سال پیش از آن افزایش یافته و مجازات اعدام برای اتهامات مرتبط با مواد مخدر تقریبا دو برابر شده است.
حال وش در ادامه گزارش خود احکام اعدام صادر شده از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی علیه شهروندان بلوچ را زیر سوال برد و نوشت: «مخصوصا در بحث جرائم مواد مخدر، قربانیان از وجود مواد جاسازی شده در خودرو یا محموله خودرو اطلاعی نداشتهاند و صرفا برای دریافت مبلغ کرایه این در حال جابهجایی خودرو یا محمولهای بودهاند.»
بیش از ۸۰ نهاد ایرانی و بینالمللی حقوق بشری روز ۲۲ فروردین در بیانیهای از سازمان ملل متحد خواستند برای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی در مورد اعدامهای پرشمار مرتبط با مواد مخدر، ادامه همکاریها میان دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل و تهران را به توقف این اعدامها منوط کند.
به گفته این نهادها، متهمان جرائم مواد مخدر به عنوان «بیصداترین قربانیان ماشین اعدام و ارعاب» جمهوری اسلامی، اغلب جز اقشار فقیر و به حاشیه رانده شده جامعه ایران هستند و شمار شهروندان بلوچ و کرد به نسبت جمعیتشان در میان این افراد «بسیار بالا» است.
حال وش همچنین از جان باختن ۳۳۴ شهروند بلوچ در سال ۱۴۰۲ بر اثر شلیک ماموران جمهوری اسلامی یا افراد مسلح ناشناس خبر داد و افزود ۳۶۶ سوختبر بلوچ نیز در سال گذشته کشته شدند.
سوختبران در سراوان، سیستان و بلوچستان
فعالان و رسانههای حقوق بشری معتقدند محرومیت تعمدی و سیاست تبعیض جمهوری اسلامی در قبال استانهای مختلف، از جمله سیستان و بلوچستان و کردستان، باعث رشد پدیدههایی مانند سوختبری و کولبری شده است.
در ادامه گزارش سالانه حال وش آمده است ۲۷۳ شهروند بلوچ نیز سال گذشته در ایران بازداشت شدند.
این پایگاه خبری در عین حال تاکید کرد به دلیل «محرومیت تاریخی بلوچستان و ضعف زیرساختها»، آمار ارائه شده در گزارش نقض حقوق بشر شهروندان بلوچ در سال ۱۴۰۲، تنها به موارد مستند شده اختصاص یافته است و آمار واقعی میتواند «بسیار بیشتر از این میزان» باشد.