هشدار درباره آستانه موج بسیار شدید مهاجرتی؛ ناامیدی وحشتناکی جامعه ایرانی را فرا گرفته است
رییس انجمن جامعهشناسی از قرار گرفتن ایران در آستانه یک «موج بسیار شدید مهاجرت» خبر داد و گفت «ناامیدی وحشتناکی» جامعه و به ویژه جوانان و نخبگان را فراگرفته است. همزمان یک نماینده مجلس درباره افزایش مهاجرت به دنبال اخراج استادها گفت: «قرار نیست نخبگان را به هر قیمتی نگه داریم.»
حسین محمدصالحی، عضو کمیسیون امور داخلی مجلس در گفتوگو با انتخاب، «موضعگیریهای ضد مردمی» را دلیل اخراج استادها از دانشگاهها خواند و در پاسخ به اینکه این اخراجها باعث افزایش مهاجرت نخبگان میشود، گفت: «قرار نیست ما نخبگان را به این قیمت که هر کاری بخواهند انجام دهند، در کشور نگه داریم.»
او ادامه داد: «اگر استادی تعلیق یا اخراج شده است اما اسناد متقنی در مورد همکاری او با معاندین وجود ندارد، میتواند شکایت کند.»
غلامرضا مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز با رد مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور به دلیل اقدامهای حکومت، خیزش انقلابی مردم ایران را مقصر این مشکلات خواند و گفت: «در پی این حوادث بخش مهمی از ذخایر به خارج منتقل شد، نخبگان مهاجرت کردند و کسب و کار مردم با مشکل مواجه شد.»
تاکید ضمنی مسوولان نظام بر بیاهمیت خواندن افزایش روند مهاجرت نخبگان و مقصر دانستن مردم در این روند، در شرایطی است که به گفته سعید معیدفر، رییس انجمن جامعهشناسی، ایران در آستانه یک موج مهاجرتی بسیار شدید قرار گرفته است.
مهاجرت از سر استیصال، بدترین نوع مهاجرت
معیدفر به «جماران» گفت موج مهاجرت بزرگ یک وقتی اتفاق میافتد که بحران عمیق اقتصادی در زمینه تولید، اشتغال، تورم و مسایل دیگر با بحرانهای دیگری همزمان شود؛ «خصوصا وقتی که یک جامعه میخواهد نسبت به این بحرانها واکنش نشان بدهد و دست به اعتراض و واکنش میزند».
او با اشاره به اینکه هر روز چندین نفر در دریای مدیترانه غرق میشوند که معمولا ایرانیها بین آنها حرف اول را میزنند، یادآور شد: «این نشان میدهد افراد به دلیل فقر اقتصادی و فشارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای زیست در این کشور آنقدر احساس استیصال و خفقان میکنند که حاضرند حتی خانواده خود را به کشتن بدهند.»
به گفته این جامعهشناس، با اینکه هر روز خبرهایی مربوط به غرق شدن پناهندهها در دریا شنیده میشود اما «تنبهی حاصل نشده و تعداد افراد پناهنده بیشتر میشود».
معیدفر این اتفاق را نشانه بد بودن وضع جامعه و «بدترین نوع مهاجرت» دانست و گفت: «برخی حتی ممکن است مدتها در کمپ بمانند و آزار و اذیت شوند و حالت استیصال برایشان به وجود بیاید اما آن فرد دیگر مشکلات بین راه و چگونگی رسیدن به مقصد را نمیبیند و تمام وجودش در این خلاصه میشود که هر طور شده از اینجا برود.»
سال ۹۶ اندیشه تغییر در میان مردم کشته شد
•
•
رییس انجمن جامعهشناسی ایران به ناامیدی و سرخوردگی که از شش سال پیش «به دلیل از بین رفتن آخرین امید مردم با رای به حسن روحانی ایجاد شد»، گفت: «در مجموع تیر خلاصی به امید مردم زده شد. به نظر من ریشه بحرانی که امروز امواج گسترده مهاجرت و اعتراضات شده، در یک ماه پس از انتخابات سال ۹۶ است.»
معیدفر ادامه داد: «چون در دی همان سال، اعتراضات را دیدیم و بعد هم پشت سر هم اعتراضات گسترش پیدا کرد و به تجمع بازنشستهها، مالباختگان و ... رسید و سال قبل هم دیدیم که به چه شکل بود.»
او تاکید کرد: «از سال ۹۶ شرایط در کشور به شدت بحرانی و تقریبا اندیشه تغییر در میان مردم کشته شد بهطوریکه دیگر امیدی نسبت به آینده این کشور وجود ندارد.»
به گفته این جامعهشناس، اغلب مردم این وضعیت را دارند و نشانههایش «اخراج اساتید، لایحه حجاب» و کارهای دیگر مسوولان نظام است: «کار را به جایی رساندهاید که اندیشه مهاجرت فقط در میان رده بالاهای تحصیلی یا اقتصادی نیست بلکه پارامترهای مهاجرت عملا به مردم عادی کشیده شده و رویا و آرزویی است که تقریبا برای همه وجود دارد.»
ناامیدی وحشتناکی سراسر جامعه را فراگرفته
معیدفر بالا بودن درصدهای «تمایل به مهاجرت» را در نظرسنجیها نشان دهنده «یک مشکل بسیار جدی در ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور» خواند.
او با بیان اینکه سال گذشته و در جریان خیزش انقلابی پیشبینی کرده بود در صورت «عدم توفیق» اعتراضات، با یک موج بسیار شدید مهاجرتی روبهرو خواهیم شد، گفت: «این اتفاق هم افتاده و ما تازه در آستانه آن هستیم. یعنی به نظر میرسد اینبار موج مهاجرت خیلی عظیمتر و گستردهتر از قبل شود چون ناامیدی وحشتناکی سراسر جامعه و به ویژه جوانان و نخبگان را فرا گرفته است.»
به گفته معیدفر، نه تنها حاکمیت صدای اعتراض مردم را نشنید، بلکه با اقداماتی چون دستگیری، محاکمه، زندان و وارد کردن آسیبهای جسمی به افراد باعث شد «نسل جوان و خیلی از ایرانیها به این نتیجه برسند که اساسا دیگر امکان تغییر را از دست دادهاند».
قرارگیری ایران در لوپ توسعه نیافتگی و بحران با موج مهاجرتها
رییس انجمن جامعهشناسی ایران تصریح کرد: «این وضعیت میگوید شما ولو شده جان و اموالتان را به خطر بیندازید، به هر شکل ممکن و هرچه زودتر، باید از این وضعیت خارج شوید.»
معیدفر نتیجه چنین موجی از مهاجرت را قرارگیری ایران در یک «لوپ توسعه نیافتگی و بحران» دانست و هشدار داد: «قطعا شرایط ما هر روز وخیمتر و ناکارآمدی در جامعه بیشتر میشود، ناامیدی افزایش پیدا میکند و موج مهاجرت، موجهای بعدی را به دنبال خودش خواهد داشت.»
پیشبینی و هشدار او درباره موج مهاجرت بزرگ پیشرو در شرایطی است که برآوردها نشان میدهند حدود یکدهم جمعیت کشور برابر با ۸/۵ میلیون ایرانی هماکنون بهعنوان مهاجر در خارج از ایران زندگی میکنند.
وزارت امور خارجه فرانسه اعلام کرد روز پنجشنبه نهم مرداد، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران را در اعتراض به تداوم تعطیلی موسسه انجمن فرانسوی ایرانشناسی در تهران (ایفری) احضار کرده است.
وزارت امور خارجه فرانسه روز پنجشنبه اعلام کرد مهر و موم درهای این موسسه را محکوم میکند.
در بیانیه وزارت امور خارجه فرانسه آمده است که با این حال این کشور به تصمیم یکجانبه ایران مبنی بر تعطیلی موسسه ایفری در ژانویه ۲۰۲۳ به طور کامل پایبند بوده است.
وزارت امور خارجه فرانسه اضافه کرد: «مهر و موم به معنای محروم کردن فرانسه از دسترسی به مجموعهای از آثار باارزش است که به وسیله نسلهای محققان فرانسوی و ایرانی در طول بیش از یک قرن جمعآوری شده است.»
در ادامه بیانیه این وزارتخانه آمده است که با توجه به قدمت و ارزش این آثار، وضعیت فعلی خطر آسیب و زیانهای جبرانناپذیر را برای تحقیقات علمی به همراه دارد.
وزارت امور خارجه فرانسه تاکید کرد: «این حمله به یکی از قدیمیترین نمادهای همکاری علمی و فکری فرانسه و ایران، گواه بر تشدید تمایل مقامات ایرانی به تنش است.»
فرانسه در این بیانیه از ایران خواست که این تصمیم یکجانبه را لغو کند و فورا مهر و موم درهای موسسه ایفری را بردارد.
دی ماه سال گذشته، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به انتشار کاریکاتورهای علی خامنهای در نشریه شارلیابدو در فرانسه، اعلام کرد که در گام نخست، فعالیت انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران را تعطیل میکند.
پیش از آن نیز حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی تهدید کرده بود که جمهوری اسلامی به این کاریکاتورها «پاسخ قاطع» میدهد.
سال قبل و به دنبال شکل گرفتن جنبش «زن، زندگی، آزادی»، مجله طنز شارلی ابدو، ویژهنامهای را به رهبر جمهوری اسلامی اختصاص داد. این ویژهنامه بر اساس کاریکاتورهایی تهیه شد که پس از انتشار یک فراخوان برای کشیدن کاریکاتور درباره نقش خامنهای در سرکوب خیزش سراسری، به دست این نشریه رسید.
جمهوری اسلامی پس از انتشار این ویژهنامه، سفیر فرانسه در تهران را احضار کرد.
کاترین کولونا، وزیر امور خارجه فرانسه، در واکنش به احضار سفیر این کشور به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی گفت که تهران «قبل از انتقاد از فرانسه باید به آنچه در داخل کشور میگذرد نگاه کند.»
کولونا گفت که در این کشور بر خلاف ایران، آزادی مطبوعات وجود دارد و هیچ قانون توهین به مقدسات وجود ندارد.
خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه، از مرگ جواد روحی، از زندانیان خیزش انقلابی خبر داد و نوشت او بامداد پنجشنبه به دلیل «تشنج» در زندان نوشهر، به بیمارستان منتقل شده و همانجا فوت کرده است. در واکنش به این اتفاق، شمار زیادی از کاربران، مرگ مشکوک او را «قتل به دست حکومت» خواندند.
مجید کاوه، وکیل جواد روحی، روز پنجشنبه نهم شهریور با تایید خبر جان باختن این زندانی نوشت که ساعاتی پیش به خانواده موکلش اطلاع دادند جواد روحی در زندان نوشهر فوت شده است.
۱۰۰ روز بلاتکلیفی در زندان با وجود نقض حکم و سرانجام مرگ
جواد روحی شهریور سال گذشته و در جریان تجمع اعتراضی مردم در نوشهر بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب ساری به «سه بار اعدام» محکوم شد اما خرداد ماه امسال دیوان عالی کشور این حکم را نقض و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض دادگاه انقلاب ساری ارسال کرد.
روحی در حالی بامداد امروز جان باخت که با گذشت ۱۰۰ روز از نقض حکمش در دیوان عالی کشور، در بیخبری از دادرسی دوباره و تعیین زمان دادگاه، در وضعیتی بلاتکلیف در زندان بود.
میزان ظهر روز پنجشنبه به نقل از روابط عمومی زندان نوشهر خبر داد که جواد روحی ساعت ۳:۴۵ بامداد امروز (۹ شهریور) در زندان به دلیل تشنج به بیمارستان «شهید بهشتی» نوشهر منتقل شد و همانجا درگذشت.
ارسال پیکر جواد روحی به کالبدشکافی برای معاینات سمشناسی
روابط عمومی زندان نوشهر در این رابطه اعلام کرد: «درباره فوت جواد روحی دستور قضایی صادر، پرونده تشکیل و به شعبه اول بازپرسی ارجاع شده است و دادستان نوشهر به همراه بازپرس، با حضور در زندان از همبندیان متوفی در مورد وی سوال کردهاند.»
بر اساس گزارش خبرگزاری قوه قضاییه، مقرر شده است دوربینهای مداربسته زندان بازبینی و بررسی شوند و وسایل شخصی متوفی از جمله یادداشتها و داروهای وی مستندسازی شود.
همچنین جسد جواد روحی برای «بررسی علت تامه فوت و معاینات سمشناسی» به پزشکی قانونی ارسال شده و نسبت به کالبدشکافی و نمونهگیری اقدام شده است.
واکنش کاربران: جمهوری اسلامی جواد روحی را به قتل رساند
هنوز علت مرگ جواد روحی مشخص نیست اما کاربران شبکههای اجتماعی یکصدا نوشتند که او امروز در زندان نوشهر به دست جمهوریاسلامی «به قتل رسیده است».
به گفته آنها حکومت در حالی جواد روحی را در زندان «کُشت» که پیش از این به جرم «رقصیدن در میدان شهر» محکوم به سه بار اعدام شده بود.
برخی نیز پیشبینی کردند که حکومت به زودی سناریوی دروغ «خودکشی» را مانند برخی دیگر از معترضان کشته شده، برای او نیز تکرار خواهد کرد.
کاربری با یادآوری قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی و ادعای جمهوری اسلامی درباره بیماری و مرگش نوشت: «آیا جواد روحی هم بیماری زمینهای داشت؟ برای این چه بهانهای میآورید؟»
روزنامهنگاری هم در همین زمینه یادآور شد: «زندانی سیاسی در زندان فوت نمیکند و از دنیا نمیرود. هر نوع مرگ زندانیان سیاسی در زندان، قتل حکومتی است.»
یک کاربر هم با انتشار تصویری از روحی روی تخت بیمارستان در شبکه اجتماعی اکس نوشت: «جواد روحی با سناریوی مضحک مسمویت دارویی به قتل رسید.»
شهروندی این اتفاق را «یک قتل حکومتی دیگر» خواند و نوشت: «نتوانستند حکم اعدام را برایش توجیه کنند؛ پس او را کشتند.»
عدهای هم به حکم اولیه سه بار اعدام او تنها به جرم شادی کردن و رقصیدن در تجمع اشاره کرده و نوشتند: «جمهوری اسلامی جوانهای دستهگلمان را به جرم شادی کردن میکشد ... مهران سماک را برای بوق شادی و جواد روحی را برای توی کوچه رقصیدن» و «+ قربان این یکی رو دیگه چرا کشتیم؟ - هیچی. داشت وسط خیابون میرقصید.»
اشاره این کاربران به ویدیوی منتشر شده زمستان گذشته در شبکههای اجتماعی است که روحی را در حال رقص در تجمعی در نوشهر در استان مازندران نشان میداد.
زمستان سال گذشته کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان اعتراضات در گزارشی نوشت که جواد روحی، معترض محکوم به سه بار اعدام در آمل، به دلیل شکنجههای متعدد «قدرت تکلم و کنترل ادرار» خود را از دست داده است.
این کمیته یادآور شده بود که یک شب وضعیت روحی در بازجوییها چنان وخیم شده که او را عریان به میان کریدور بند منتقل کردند.
وکیل جواد روحی در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ در گفتوگو با شرق گفته بود که موکل ۳۵سالهاش، لیسانس حقوق داشته و اهل یکی از روستاهای آمل است: «ایشان سه روز قبل از تاریخ دستگیری برای دیدار با همسر سابقش به نوشهر آمده بودند. از آنجایی که ایشان وضع مالی چندان مناسبی نداشتند، در چند روز حضورشان در نوشهر در فضای سبز مقابل یکی از هتلهای شهر میخوابیدند. از قضا یکی از شبهای بیتوته ایشان مقابل این هتل مصادف شد با اولین شب اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی در شهر نوشهر. موکل بنده در غروب اولین روز اعتراضات در یک فروشگاه موبایل مشغول خرید بودند که با جمعیت معترضانی که به سمت میدان آزادی نوشهر میرفتند، مواجه شده و با آنها همراهی میکند. در میدان شهر آقای روحی تحت تأثیر جو موجود و همچنین قرصهایی که بابت بیماری اعصاب و روانش مصرف میکرده، با مردم همراهی میکند. دراینمیان و در بین دستزدن حاضران ایشان در میدان شهر و به دور آتشی که روشن شده، میرقصند و بعد چند شال و روسری را که زنان معترض از سرشان برداشته بودند، از آنها گرفته و به آتش میاندازد.»
جواد روحی همراه با مهدی محمدیفرد ۱۹ ساله و عرشیا تکدستان ۱۸ ساله، به اتهام آتش زدن یک کیوسک پلیس در شامگاه سیام شهریور سال ۱۴۰۱ در نوشهر، به ترتیب به سه، دو و دو بار اعدام محکوم شدند.
به جواد روحی اتهام ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن آن و توهین به مقدسات هم بسته شده بود.
روحی در طول دوران بازداشتش وکیل انتخابی نداشت اما بنا بر اعلام حبیبالله قزوینی، وکیل تسخیریاش، طبق تصاویر دوربین مداربسته، او تنها در محل تجمع حضور داشته و هیچ مدرکی دال بر اینکه اموال عمومی را آتش زده و تخریب کرده وجود ندارد و موکلش از سوختن قرآن هم خبر ندارد.
مجید کاوه، وکیل انتخابی روحی هم پس از آن در در توییترش نوشته بود موکلش «ایرادات اساسی و حائز اهمیتی نسبت به تحقیقات مقدماتی داشته است».
همین ایرادات هم منجر به فرجامخواهی پرونده، پذیرفته شدنش در دیوان عالی کشور و نقض حکم سه بار اعدام جواد روحی در خرداد امسال شد.
سپیده قلیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در نامهای از این زندان که در رادیو زمانه منتشر شده است، از مهدی یراحی، خوانندهای که به تازگی برای انتشار ترانهاش در حمایت از زنان مخالف حجاب اجباری بازداشت شده، حمایت کرد و نوشت: «به نام او که اسم رمز ماست میمانیم تا پس بگیریم.»
خانم قلیان در این نامه به سوابق آثار اعتراضی این هنرمند اشاره کرد و نوشت: «من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. تو میتوانستی در سمت قدرت بایستی. میتوانستی سفیر حاکمیت باشی و در تورهای اروپایی، نمایش رنگین ایفا کنی تا سفره رنگین داشته باشی. اما تو جای دیگری ایستادی. میدانستی هزینه دارد و صدای ما در خوزستان شدی. میدانستی هزینه دارد و صدای "مظاهرات سلمیه" زن عرب شدی. صدای سپیده رشنو در مقاومت علیه حجاب اجباری، صدای توماج [صالحی]، صدای کارگران، زندانیان و تمام آنانی شدی که زاده رنجاند.»
این زندانی سیاسی در ادامه نامه خود خطاب به مهدی یراحی که گزارش شده است او هم در زندان اوین به سر میبرد، اضافه کرد: «من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. من تمام خوزستان را که جانم است، با صدای تو گز کردهام. در زمان سیل و در زندان سپیدار با ترانههای تو رقصیدیم و از نو بلند شدیم. من جای تو را در قلب مردم دیدم. همان مردمی که تو و امثال تو را به جرم گفتن از رنجهایشان، چه از سوی دیکتاتوری غالب و چه از سمت دیکتاتورهای مغلوب، انگ "تجزیهطلبی زدهاند. آنها از همین مردمی بودن، بیشیله و پیله و حتی به غایت معمولی بودنت و اما به شدت یگانه و شگفتانگیز بودنت میترسند.»
قلیان همچنین نوشت: «تو را چیزهای زیادی به من پیوند میزدند. "سفر چرا بمان و پس بگیر" ... این حرف و صدای تو را تنها کسی درک میکند که انتخاب رفتن و سفر از وطن پیش رویش بوده اما تصمیم به ماندن و پس گرفتن گرفته است.»
در بخش دیگری از این نامه هم آمده است: «وقتی تمام تلاش دستگاه سرکوب مُسری کردن ترس و سکوت بود، تو سکوت را شکستی و از حیات "زن، زندگی، آزادی" خواندی تا به یاد همه بیاوری که "زن، زندگی، آزادی" نه فقط لحظه و برشی از تاریخ که جنبشی همچنان مداوم است.»
قلیان اضافه کرد: «حالا دستگاه سرکوب میخواهد تو و صدایی را که تا عمیقترین حدود قلبهای مردم رسیده است، با انفرادی و فشار، مجبور به اعتراف اجباری کند. این تویی که به خاطر انتشار اعترافات سپیده رشنوی عزیز و قهرمان ما پخش آثارات را در صدا و سیمای نکبت جمهوری اسلامی ممنوع کردی. این تو بودی که به خاطر باز بخشیدن کرامت کارگر فولاد با لباس کارگر به صحنه رفتی. این تو بودی که همزمان هم علیه استبداد خواندی و هم از بیزاری از نکبت جنگ سرودی.»
او در پایان نامهاش هم نوشت: «و من فکر میکنم کاش این صدای من میلههای زندان اوین را طی کند و به انفرادی تو برسد که بدانی "به نام او که اسم رمز ماست" میمانیم تا پس بگیریم.»
در روزهای اخیر بسیاری از چهرههای سیاسی، فرهنگی و هنری از مهدی یراحی حمایت کردهاند.
به عنوان نمونه، ترانه علیدوستی با بازنشر ویدیوی سخنان یراحی پیش از بازداشت، در اینستاگرام خود نوشت: «هنر اعتراضی حق هنرمند است. مهدی یراحی را آزاد کنید.»
سه روز پیش، قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرد که مهدی یراحی، هنرمند و خواننده به دلیل انتشار ترانه «روسریتو [بردار]»، با دستور دادستان تهران بازداشت شده است.
یراحی از آغاز خیزش ژینا، چهار ترانه را در همبستگی با خیزش انقلابی مردم خلق کرده است. او در شهریور ۱۴۰۱ اثر «قفس بس» را با ترانه شهیار قنبری منتشر کرد و یک ماه پس از آن نیز ترانه «سرود زن» را خلق کرد. یراحی اندکی بعد نیز سومین ترانه انقلابی خود را به نام «سرود زندگی» منتشر کرد.
این هنرمند معترض در سالهای گذشته نیز به دلیل حمایت از معترضان علیه جمهوری اسلامی دورههایی از ممنوع از فعالیت شدن را تجربه کرده بود.
یراحی در دی ۱۳۹۷ به دلیل پوشیدن یونیفورم کارگران بازداشتشده اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان در کنسرت و انتشار نماهنگ انتقادی پارهسنگ، به مدت شش ماه ممنوع از کار و ممنوعالتصویر شد.
این هنرمند در بهمن ۱۳۹۸ نیز پس از تقدیم یکی از آثار خود به نام قطعه «وداع بعد از رفتن» به کشتهشدگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران و سخنان اعتراضآمیزش در کنسرتهای اهواز و کرج، ممنوعالفعالیت شد.
بازداشت مهدی یراحی در حالی صورت گرفته است که هماکنون نیز خوانندگانی همچون توماج صالحی و سامان یاسین ماههاست به دلیل حمایت از خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی در زندان هستند.
در همین حال آرش سبحانی، از اعضای گروه موسیقی کیوسک، در صفحه خود در شبکه اجتماعی اکس اعلام کرد کوشان حدادی، آهنگساز نیز بازداشت شده است.
با اعلام فدراسیون اسکی، احمد فتحی در حکمی از سوی عباس نظریان، رییس فدراسیون، به عنوان سرپرست کمیته فرهنگی و مسوولیت اجتماعی فدراسیون اسکی و ورزشهای زمستانی منصوب شد. این آخوند پیش از حضور در فدراسیون اسکی، معاون نهاد نمایندگی علی خامنهای در دانشگاه تربیت دبیر رجایی بوده است.
نظریان در سال ۱۴۰۰ هم فتحی را به عنوان رییس کمیته اخلاق فدراسیون اسکی منصوب کرده بود.
پیش از این هم نیما نکیسا که حضورش در سمت مدیرعاملی باشگاه ذوبآهن با انتقاد شدید اهالی ورزش اصفهان همراه شده بود، در اولین اقدام مدیریتی خود در این باشگاه، یک آخوند را به عنوان مشاور فرهنگی منصوب کرد.
آخوندها، معاونان فرهنگی فدراسیونها
ورود آخوندها به پستهای مدیریتی در ورزش ایران با حضور علیرضا علیپور در راس کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال بهخاطر آورده میشود. کسی که با تولید قوانین خلقالساعه در فوتبال ایران، انتقادات بسیاری را متوجه فدراسیون کرد و پس از برکناری از سمت خود، چند سال بعد به عنوان رییس کمیته صیانت و ارزیابی سازمان لیگ به فوتبال برگشت.
احمد مالک، دیگر آخوندی بود که در سالهای گذشته در باشگاه استقلال سمتهای مختلفی داشت. او مدتی در دوره مدیریت علی فتحاللهزاده، معاون فرهنگی این باشگاه هم بود. او اکنون پیشنماز فدراسیون فوتبال است.
در سال ۹۹، آرش میراسماعیلی، حسن کردمیهن را به عنوان رییس کمیته فرهنگی فدراسیون جودو منصوب کرد. کردمیهن یکی از چهرههای تندروی جمهوری اسلامی است که در حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران نقشی پررنگ و محوری داشت.
همچنین در سال ۱۴۰۰، احسان بیآزار تهرانی به عنوان مسوول کمیته فرهنگی فدراسیون بوکس منصوب شد.
در خرداد سال ۹۷ هم فضلالله ذاکری اشکذری، با حکم مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان وقت، به عنوان عضو هیات رییسه فدراسیون نجات غریق و غواصی منصوب شد.
با تداوم سرکوبها و فشارها علیه خانوادههای دادخواه در ایران و ادامه خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی که در آستانه سالگرد قتل ژینا (مهسا) امینی تشدید شده، معاون نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران، این سرکوبها و فشارها را محکوم کرد.
آبرام پیلی، شامگاه چهارشنبه هشتم شهریور در حساب خود در شبکه اجتماعی اکس نوشت: «از نزدیک، گزارشهای سرکوب و تهدید خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات در ایران را پیگیری میکنیم.»
او افزود: «این تلاش آشکار را برای مرعوب کردن ایرانیانی که در آستانه سالگرد درگذشت مهسا امینی متحمل فقدانی بزرگ شدهاند، محکوم میکنیم.»
این پیام در حالی است که پس از احضار و بازداشت شمار زیادی از اعضای خانواده کشتهشدگان در جریان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی، تعدادی از خانوادههای دادخواه متنی مشترک در شبکههای اجتماعی منتشر و خطاب به حکومت یادآوری کردند حرفی جز این ندارند که «قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان ...»
خانوادههای دادخواه خیزش انقلابی در متنی مشترک نوشتند: «این روزها که هر ساعت یکی از خانوادههای دادخواه را بازداشت و احضار میکنند، سخن را کوتاه و اضافهگویی نمیکنیم. بین ما با تن بیجان جگرگوشههایمان بر دوش و شما با زندانها و شلاقها و تهدیدهایتان، تنها یک جمله باقیست: قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان.»
تلاش حکومت برای جلوگیری از شکلگیری قیام در سالگرد خیزش انقلابی و قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی ادامه دارد و طی روزهای اخیر، اعضای خانواده چندین تن از کشتهشدگان خیزش بازداشت شدند.
چندی پیش، سازمان عفو بینالملل با انتشار گزارشی از تحقیقات خود درباره آزار و اذیت و بازداشت خودسرانه اعضای خانوادههای قربانیان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی، اعلام کرد که بر اساس تصاویر مستند شده، در ماههای اخیر مزار بیش از ۲۰ قربانی در ۱۷ شهر ایران تخریب شده است.
این سازمان حقوق بشری روز ۳۰ مرداد در گزارش خود نوشت که تخریب این مزارها با پاشیدن قیر، رنگ و یا آتش زدن صورت گرفته یا سنگ مزار شکسته شده است.
بر اساس این گزارش، عبارات روی سنگ مزار قربانیان خیزش سراسری که آنان را «شهیدان راه آزادی» توصیف میکنند، مخدوش و پاک شدهاند.
مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون هیچ تحقیقی برای شناسایی مظنونان این تخریبها انجام ندادهاند و اقدامی به منظور محاکمه آنان برای جلوگیری از تداوم تخریبها نکردهاند.
عفو بینالملل علاوه بر هشدار به حکومت ایران برای رعایت حقوق خانوادههای معترضان کشتهشده و یادآوری «مصونیت نظاممند» مقامهای جمهوری اسلامی در این زمینه، از جامعه بینالمللی خواسته است با انجام اقدامات مناسب از این خانوادهها حمایت کند.